محمد راستی
ستاره درخشان دیگری از تبار مبارزین سوسیالیست از میان ما رفت. عمر احمد زاده در روز اول دسامبر ۲۰۱۳ در گذشت. درهفتم دسامبر با بدرقه همراه با اندوه و غم سنگین صدها نفر از دوستان ،خانواده و بستگان عزیزش و هنگامی که سالن انتظار ،مسیر و صندوق حاوی وی غرق در گل بود در قبرستان Friedhof weiß کلن در المان به خاک سپرده شد.وی بهنگام مرگ ۶۹ سال داشت. عمر احمد زاده همانطور که وصیت کرده بود در جوار آرامگاه فرزندش به خاک سپرده شد. پروانه فلاحت کار همسر و یار زندگی عمر را حلقه ای گرم از فرزندان، همسرانشان، نوه ها و دوستانش محاصره کرده بود، همراه کنندگان جملگی بر این آگاه بودند که پروانه قدم به قدم همراه جنازه عمر به فرزندش “نه به ز” که قرار است عمر در جوارش به خاک سپرده شود نزدیک میشود…
عمر احمد زاده شخصیتی شناخته شده در مبارزه مردم کردستان ایران در دو رژیم پادشاهی و اسلامی بود. آنطور که در بیوگرافی وی آمده است بیش از ۵۰ سال از عمرش را وصف این مبارزه کرد و جنبش های متفاوتی را هم تجربه کرد. عمر احمدزاده از هنگامی که جوانی ۱۶ ساله بود بر علیه ستم و نابرابری در جامعه ایستاد و تا آخر عمر با شناخت و توان بسیار بیشتری پیگیر آن بود. در جوانی به مبارزه مسلحانه در کردستان عراق میپیوندد، بعد در ایران به سازماندهی اعتراض و نارضایتی بر علیه رژیم پهلوی ادامه میدهد، به یک مبارز آگاه بر علیه خرافات و تعلیمات مذهبی برای به تسلیم کشاندن مردم تبدیل میشود و هنگامی که جنبش رادیکال و کمونیستی در ایران و کردستان پا میگیرد برای قدرتمند کردن آن در صفوف کومه له کمونیست و حزب کمونیست ایران خود را میابد، هنگامی که زندگی در تبعید را میگذراند همواره در جنبش رادیکال و برای تقویت جنبش سوسیالیستی در مبارزه با جمهوری اسلامی و مرتجعین جایگاه روشنی داشت.
عمر احمد زاده بنا به خصوصیات بارز و درخشانی که داشت قابل احترام، محبوب و عزیز برای بسیاری از مردم دردمند و زحمتکش است.انسانی بسیار دوست داشتنی و با داشتن روابطی گسترده با اجتماع خود در هر دوره وی را نزد مردم شرافتمند و مبارز به شخصیتی عزیز تبدیل کرد. رنج و زحمت های بسیار زیاد و دشوار که بنا به شرایطی که برای مبارزی همچون وی وجود داشت هیچگاه امید و استقامت والایش را خدشه دار نکرد. رنج بسیاری که بر او و همسر و فرزندانش در طی سالهای دشوار مبارزه تحمیل شد را همیشه با مقاومت و امیدواری پاسخگو بود. از دست دادن یکی از فرزندان عزیزش “نه به ز احمد زاده” که جوانی رزمنده و کمونیست بود، درد و رنج بسیار سنگینی را بر وی و همسر و دیگر فرزندانش جاری کرد بطوری که همیشه اشکار و نهان تاثیر این غم سنگین در مواجهه با آنها نمایان بود.
تشیع جنازه عمر احمد زاده بوسیله صد ها نفربرگزار شد. در ادامه مراسم با شکوهی هم که حدود ۳۵۰ نفر در آن شرکت داشتند همه با زحمات بسیار زیاد خانواده و دوستان نزدیکش ممکن شده بود، بخشهایی شایسته از ارزش گذاری برای این انسان مبارز و انقلابی بود. همچنین تجمعات با شکوه دیگری با شرکت هزاران نفر در شهرهای سنندج، مریوان و سلیمانیه عراق در بزرگداشت و به یاد عمر احمد زاده برگزار شده است.
در مراسم این روز همراه با خواندن بیوگرافی عمر احمد زاده، سخنرانی فرزندش زرتشت، سخنرانی و پیام های متعدد از طرف دوستان وی و سازمانها و گروه های سیاسی صورت گرفت. همه اینها به شکل همه جانبه ای در باره او و وصف مبارزات و خصوصیات و فعالیت او در دوران های مختلف بود.سخنرانیها با توجه به علاقه سخنرانان و ترکیب شرکت کنندگان بزبانهای کردی و فارسی بود. سکرین بزرگی که در پشت سن قرار داشت منظما اسلاید شوی تهیه شده از عکس و فیلم هایی از عمر احمد زاده و خانواده و دوستانش را نمایش میداد. گاه گاهی شعرهای وی که به مناسبت های مختلف بیان عشق و علاقه و احساساتش بود با دکلمه های خودش و یا مجری برنامه همراه با صدای دلسوز ویلون زن جوانی پخش میشد. حضور نوه ها و همسران آلمانی و سه فرزند عمر احمد زاده بر روی سن که همراه با پخش ترانه ای دقایقی بیاد وی آنرا زمزمه میکردند باز هم اشک در چشمان حضار را نمایان کرد.
پرده ای دودی!
تلاش برای نزدیک کردن شخصیت سیاسی و عقاید سیاسی عمر احمدزاده به جنبشها و سازمانهای سیاسی که این جنبشهای را نمایندگی میکنند هم بدیهی بود که صورت میگرفت. در حقیقت هر کدام از سازمانهای موجود که نمایندگانشان سخنرانی کردند و یا پیام دادند واضح بود که از زاویه جنبشی که به آن تعلق دارند سخن میگویند. مضمون و پیام و اشاراتی که محتوای سوسیالیستی و ناسیونالیستی بود خودنمایی میکرد. نمایندگان هر کدام از سازمانهای سوسیالیست و ناسیونالیستی که حضور داشتند و پیام میدادند همه در وصف عمر احمد زاده و مبارزات و فعالیت و خصوصیاتش و با احترام به تلاش و مبارزات و شخصیت این انسان دوست داشتنی بود. عمر احمد زاده در دو دهه اخیر از لحاظ سازمانی در هیچ سازمانی عضو نبود، نه سازمانی کمونیستی و نه سازمانی ناسیونالیستی، اما یک مساله برای همه و بویژه فعالین از همه طیف های مخالف جمهوری اسلامی روشن بود، عمر احمد زاده اساسا فعالیت و مبارازاتش در خارج کشور را در جبهه مبارزات رادیکال و عمدتا در صفوف و همراهی با سوسیالیست و کمونیستها گذراند. جنبش رادیکال و سوسیالیستی آن جبهه و پراتیک سیاسی بود که عمر احمد زاده را در آن و در بسیاری مقاطع آن میتوانستی ببینی. این مساله ای تعیین کننده برای یک انسان سیاسی در مبارزات بر علیه جمهوری اسلامی و مبارزه طبقاتی بود. تا آنجایی هم که به جنبش در کردستان بر میگردد باز هم نمیتوان شخصیت عمر احمد زاده را در ابهام قرار داد چرا که این مساله هم غیرواضح نبود که روابط اجتماعی عمر احمد زاده و احترام و دوستی که نسبت به همه فعالین و جنبشهای مختلف هم داشت دال بر همراهی و بودن با سازمانها و جنبشهای آنها نبوده است.سخنرانیها بعضا موجب این سوال و آشفتگی بود. هر کدام دوره و خاطرات خود را مبنای قضاوت قرار میداد چه بسا که همه آنها هم غیر واقعی نبودند اما حقیقت این است که یک رشته بسیار محکمتری از آزادیخواهی و برابری طلبی و فرهنگ انسانی زندگی خصوصی سیاسی و اجتماعی عمر احمد زاده را به همدیگر وصل کرده بود که هیچگاه سر سازگاری با جنبش ناسیونالیستی کرد که جنبش سرمایه داران و مرتجعین در کردستان در همه بخشهای آن بود نداشت. این را با جرات میتوان تکرار کرد. این جنبه ای بسیار روشنتر و درخشان تر از زندگی این انسان بزرگ و مبارز بود. دوستی دیروز و عضویت در سازمانی با سیاست های رادیکال و کمونیستی در گذشته را نمیتوان با شیفت این سازمان و گروه ها به جنبش ناسیونالیستی و اعضا آن زمان آنها یکی گرفت واین مغلطه را باید همیشه دید. دینی که از جمله عمر احمد زاده به گردن امثال من دارد پس زدن این پرده دودی است که تولید کنندگان ان دارای چنان قابلیتی هستند که میتواند آگاهانه شخصیت های کمونیست ان دوره را به عنوان سربازان جنبش ناسیونالیستی امروزشان در اورند و معرفی کنند.
یاد عمر احمد زاده برای همیشه در مبارزه و برای زندگی بهتر و در جنبش ازادیخواهی و برابری طلبی زنده است.
۸ دسامبر ۲۰۱۳