یک بام و دو هوا
شراره رضایی
بنا به خبر رادیو فردا تعدادی از زنان برنده جایزه صلح نوبل، که یکی از موسسان
آن خانم شیرین عبادی است هدف خود از تاسیس آنرا حمایت از صلح، عدالت و برابری
در جهان بیان کرده اند و اخیراً در بیانه ای گفته اند : “بیش از یک سال است که
آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد بدون برگزاری هیچ گونه دادگاهی یا امکان
دفاع از خود در حصر خانگی هستند که با قانون ایران و معیارهای حقوق بشری در
تضاد است”
ظاهراً خانم عبادی قانون اساسی تصویب شده در ایران را که براساس شریعت اسلام
است و توسط حکام مصلحت نظام مورد تایید و تصویب جمهوری اسلامی قرار گرفته، قبول
دارد. بیانیه خانم عبادی گویای آنست که قانون تصویب شده در ایران کاملا براساس
رعایت حقوق بشر و آزادی های بحق انسانی ست! (توجه: "با قانون ایران و معیار های
حقوق بشری در تضاد است").به بیان روشن یعنی اینکه قانون در ایران منطبق بر حقوق
بشر است و فقط مجریان آن هستند که برضد حقوق بشر عمل میکنند!
از سویی دیگر بیانیه ای هم از طرف احزاب بورژوایی چون اکثریت فدائیان خلق، که
در توهم یک انقلاب توده ای توسط جنبش سبز بودند، منتشر شده است! در این بیانیه
هم موسوی و کروبی را بعنوان سمبل رهبران زندانی سیاسی معرفی کرده اند.
خانم عبادی که از سوی میدیای نظام سرمایه داری و بی بی سی و صدای آمریکا،
بعنوان اولین برنده زن جایزه صلح نوبل و فعال حقوق بشری در ایران مطرح شد، هر
بار کادویی زیبا (با شعارهای آزادی، صلح، حقوق بشر و ...) را به جامعه ی ایران
تقدیم میکنند! و دریغ از اینکه هر بار که درب این جعبه پرتمطراق با زرق و برق
های زیبا باز می شود، جعبه ی کادوی خالی دیگری از آن بیرون می آید و باز جعبه ی
خالی دیگر و الی الآخر .... تا اینکه از صدقه ی جنگ لاشخورها بر سر مردار ثروت
ایران برای لقمه ای چرب تر، میدیای نظام سرمایه داری منافع و مصلحت خود را
اینبار در این دید و دست بکار شد تا ابتکار دیگری بکار ببرد و همچون شعبده بازی
با یک چشم برهم زدن از زیر دستمالی بر روی این جعبه توخالی زیبا، خرگوشی را
بعنوان سمبل هنرنمایی خویش بیرون آوردند،خرگوش های مظلومی! چون موسوی، کروبی و
زهرا رهنورد بعنوان رهبران "آزادی بخش ملت"، و از چهره های فعالین "حقوق زنان"،
از درون این دستمال ظاهر شدند!
خرگوش های مظلومی که ظاهراً رُل خود را خوب بازی کردند، رنگ و لعاب و گل و بوته
ی روسری خانم زهرا رهنورد که یکی از سرکوبگران دانشجویان دختر در دانشگاه بوده
چشم ها را کور کرد! و سابقه ی جنایت ها و قتل عام زندانیان سیاسی چپ و مارکسیست
در دهه ٦٠ که در دوران برسر قدرت بودن و یکه تازی های موسوی و کروبی صورت گرفته
بود، به باد فراموشی سپرده شد.
مماشات شیرین عبادی ها بر سر حقوق بشر و حقوق زنان بر کسی پوشیده نیست و سازش
کاری سازمان اکثریت فدائیان خلق با جمهوری اسلامی ایران ریشه ای تاریخی دارد.
در سال ٥٧ به پشتیبانی از انقلاب، مبارزه مسلحانه را کنار گذاشت و تنها به
حمایت از خط "ضد امپریالیستی" رهبری انقلاب پرداخت و به حزب توده ایران نزدیک
شدند و با خمینی همراه شدند! و اینبار از زیر خروارها خاک سربرآورده و موسوی و
کروبی را بعنوان رهبران زندانیان سیاسی معرفی میکنند. کدام زندانی سیاسی به شما
این حق را داده است که افرادی چون موسوی و کروبی و زهرا رهنور را با چنین
پرونده های سیاهی بعنوان لیدر و رهبر و نماینده های زندانیان سیاسی انتخاب
کنید؟!
موسوی و کروبی که برای کسب قدرت، مقام و منافع شخصی و سهم خواهی در ثروت با
برانگیختن احساسات هزاران جوان خسته از خفقان و سرکوب و نابرابری در دل جامعه ی
برزخی ایران، سوء استفاده کردند و وعده و آرمان هایشان، برگشت به دوران سیاه
جنایت های دوران خمینی بود، لیاقت سمبل رهبری را دارد؟! یا چهره های خوشنام و
سرشناس کارگری که برای بهبود وضعیت اسفبار کارگران زیر شکنجه و وحشی گری جمهوری
اسلامی سرخم نکردند.
اگر از حصر خانگی موسوی و کروبی و زهرا رهنورد با محافظان شخصی در کاخ هایشان
سینه هایی بی تاب است و چاک شده! چرا از شنیدن خبر اعدام زانیار و لقمان و
هزاران زندانی سیاسی دیگر که جانشان در خطر است سینه هاتان چاک نمی شود ؟! چرا
به محرومیت نسرین ستوده که ماه ها از حداقل حقوق اولیه اش بعنوان مادر از
ملاقات فرزندانش محروم شده اعتراضی نمی کنید؟ چرا به شکنجه های وحشیانه ی رضا
شهابی و هزاران کارگری که از فقر و اخراج و بیکار شدن و ترس از دیدن چشمان
گرسنه ی فرزندانش به سفره ی خالی، دست به خودکشی میزنند، حرفی به میان نمی
آورید؟
با دست و پا زدن در باتلاق ارتجاع موسوی و سبزها نمی توان آزادی را به ارمغان
آورد! با دلخوش کردن به روسری رنگ و وارنگ زهرا رهنورد نمی توان جنبش زنان به
راه انداخت! با تاکید و افتخار همیشگی خانم عبادی بر یک زن مسلمان بودنش، نمی
توان از حقوق زن و حقوق بشر دفاع کرد!
آزادی و برابری تنها در دل مبارزات طبقاتی و جدال و پیشروی طبقه مترقی، طبقه
کارگر، حاصل می شود. آزادی و برابری فقط یک هوا دارد و حق همه ی انسان هاست از
این هوا استنشاق کنند، برای رسیدن به آزادی یک بام و دو هوا نمی شود !
شراره رضایی
٧ فوریه ٢٠١٢
|