TLogo



همه در سکوت منتظر بیست و پنج بهمن اند!
محمد فتاحی


شورای هماهنگی راه سبز امید در اطلاعیه اخیر خود برای روز بیست و پنج بهمن فراخوان حضور ساکت شهروندان در پیاده روهای خیابانها را داده است.
نه حضور مجدد جنبش سبز جای امیدی برای کسی گذاشته است و نه فراخوان شورایش را حتی هواداران شمال شهری اش زیاد جدی میگیرند. علت اصلی تاکیدهای مکرر بر رعایت سکوت برای این است تا حتی مردمانی که آنروز بی اطلاع از قضیه در پیاده روی خیابان انقلاب و آزادی تهران در رفت و آمد اند، اتوماتیک جزو ملت در صحنه شمارش شوند. نشانه های این ناامیدی خودی ترین های جنبش سبز را از دست زدن به صدور اطلاعیه های حمایتی و اعلام از قبل قیام و انقلاب در روز موعود برحذر داشته است. با اینهمه از مقطع صدور فراخوان مذبور، کل صف رنگین راست و چپ سبزهای پیشین و حامی یان شان در محافل غرب زیر چشمی فضا را می پایند. گزارش ها را مونیتور میکنند و شایعات محافل را جویا میگردند تا درجه حرارت آنروز را از قبل تشخیص دهند.
غرب و آمریکا میخواهند نتیجه سیاسی اجتماعی تحریم های اقتصادی را بسنجند و اثرات اقدام جنایتکارانه خود برای گسترش اعتراض اجتماعی را ببینند.
خیل بسیار رنگین جبهه راست ها که امروزه به امید میوه سیاسی همین تحریم و تهدیدات نظامی و به امید فشار بیشتر غرب از شرکت در انتخابات مجلس اسلامی حذر کرده اند هم زیر چشمی تحرک جنبش مادرشان را می پایند.
سنت چپ بورژوایی هم که دسته جمعی وقوع انقلاب و تحولات مهم شان در متن تحولات امروزه منطقه را از قبل مژده داده اند، شاید بیش از دسته های قبلی تحرکات را می پایند. اگر قبلی ها اندک تغییری در تناسب قوای جناح های حاکم را آغاز شروع یک اصلاحات به نفع خود، کافی و واقعبینانه میدانند، این آخری ها تصمیم از قبل گرفته اند آنرا شروع تحولات انقلابی و آغاز ظهور مهدی سوسیالیستی خود جار زنند.
برای طبقه کارگر اما قضیه از ریشه متفاوت است؛ اولا محصول تحریم جهنمی تر کردن زندگی را بدنبال داشته و دست اعتراض کارگری را کوتاه تر کرده است. در ثانی تمام فشارهای سیاسی اقتصادی غرب و آمریکا در خدمت تقویت جنبش های دست راستی نه فقط در ایران که در کل منطقه است. ثالثا در همین مدت تحریم و تهدیدات جنگی صرفنظر از تاثیر مخرب بر زندگی میلیونی به یک راست هار هوادار دخالت نظامی شکل داده است. رابعا کل جمهوری اسلامی را در مقابل مردم در موقعیت قدرتمندتری گذاشته است.
طبقه کارگر برعکس هم جنبش های بورژوایی، در حالیکه خود از تشکل و تحزب قدرتمند بی بهره است، نه تنها ناتوان از بهره گیری از تقابل دشمنان طبقاتی خویش است، بلکه در متن درگیری های آنها به لحاظ اقتصادی و سیاسی هم بدنه اش لطمه می بیند و قربانی جنگ آنها میشود. نه فقط این، اگر تحولی هم در جامعه روی دهد، در صورتیکه هنوز سنگ بنای تحزب و صف مستقل طبقاتی اش را نگذاشته است، نتایج بهتری از تاریخ تلخ گذشته نمیگیرد.
تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا جلوی چشم همه ما نشان داد که علیرغم همه تاثیرات مثبتی که این انقلابات بر زندگی انسان دردمند و طبقه کارگر گذاشته اند، آخر روز در غیبت تحزب و صف مستقل کارگری دیگران به قدرت رسیده و بازی را برده اند.
نتیجه اینکه کارگر کمونیست ناچار است یکبار دیگر به صف پراکنده خود بنگرد، نقشه به هم نزدیک کردن محافل کمونیستی اش را بریزد و برای ایجاد پایه های تحزب اقدامات لازم را ردیف کند. به جز این، جنگ بشود یا نشود، حمله ای صورت بگیرد یا نگیرد و تقابلی پیش آید یا نیاید، هیچ راهی برای ایجاد سنگری برای دفاع از حتی همین زندگی جهنمی امروز متصور نیست. صف پرشمار کارگران کمونیست و کمونیست های روشن بین جایز نیست بیش از این شروع یک کار جدی در این جهت را به تعویق اندازند. قرار نیست دهه ها عمر جمهوری اسلامی را، تلف شدن زندگی را و تاریک تر شدن آینده نسل های بعدی را دید. باید به میدانداری جنبش های طبقه بورژوا در میدان سیاست نقطه پایانی گذاشت. و این نقطه چیزی جز شروع دیگری نیست.