بیانیه حزب حکمتیست در مورد پیوند دو شاخه کمونیسم کارگری! نگاهی به اتحاد دو سازمان چپ از نزدیک و دور!
٢٧ نوامبر٬ دو بیانیه در مورد اتحاد دو سازمان از شاخه های کمونیسم کارگری، "حزب اتحاد کمونیسم کارگری" و سازمان "جمع هیئت دائم"، که اخیرا صفوف حزب حکمتیست را ترک کرده اند، منتشر شده است. سازمان جدید، از نظر سیاسی و فرهنگ و سبک کار تشکیلاتی، "حزب اتحاد کمونیسم کارگری" بزرگ تر شده است! که بر خود نام "حزب حکمتیست"، گذاشته است. نام گذاری نوزاد سازمانی "جدیدالتولد" حزب اتحاد، حزبی که تخاصم سیاسی و شخصی با "حزب حکمتیست" و شخصیت های آن یکی از ارکان هویتی آن را میسازد، تنها و تنها نشان اعتبار و نفوذ تاریخی - اجتماعی حزب حکمتیست است. این را باید به عنوان یک واقعیت ابژکتیو به اعتبار نامه سیاسی و مبارزاتی حزب حکمتیست، افزود! در مورد این اتحاد، از آنجا که بنام ما، صورت گرفته است، حزب حکمتیست لازم است رسما موضع خود را بیان کند. این "اتحاد"، نزدیکی سیاسی - سازمانی دوجریان حاشیه ای کمونیسم کارگری است. اتحاد دو جریانی است که هر دو در حاشیه احزاب اصلی، "احزاب مادر"، "حزب کمونیست کارگری" و "حزب حکمتیست" زندگی میکردند. یکی، حزب اتحاد، جریانی است که از "حزب کمونیست کارگری" جدا شد و دیگری، "جمع هئیت دائم"، جریانی که اخیرا از حزب حکمتیست جدا شده است. هردو جریان هایی هستند که هرگز در احزاب اصلی قادر نشدند که سیاست های خود را در مکانیزم های رسمی و تشکیلاتی به سیاست های این احزاب تبدیل کنند. این حزب جدید اتحاد، از نظر سیاسی و جنبشی فرزندی در دامان حزب مادر، حزب کمونیسم کارگری، است و از نظر سازمانی تلاش میکند که از اعتبار حزب حکمتیست برای خود سرمایه ای بسازد! این پروژه بی آینده متولد شده است! آینده این سازمان، بقا و زندگی آن، بطور واقعی و سیاسی، پیوستن به حزب اصلی و مادر خود، یعنی حزب کمونیست کارگری است. حزبی که هم تئوری، هم سازمان، و هم پراتیک ده ساله و انسجامی دارد. حزبی که ده سال است که نماینده تمام عیار یک کمونیسم بورژوایی فعال و در صحنه، در چپ ایران است.
بررسی "حزب اتحاد جدید"، از نزدیک! این "اتحاد" از جنس همان "عملیات محیرالوقوع" انشقاقی است که حزب اتحاد در جدایی خود از حزب کمونیست کارگری، و جمع هیئت دائم و ناراضیان منفرد در حزب حکمتیست در جدایی از ما، در پیش گرفتند! این دو جریان بدون جدالی سیاسی٬ روشن و شفاف٬ هر کدام به شیوه و روشهای عقب مانده و محفلی، و از راه "توطئه های سازمانی"، از بستر اصلی جدا شدند. و امروز هم بدون کمترین توضیح سیاسی شفاف و روشن٬ باز به شکل محفلی و از سر نیاز و مقتضیات روز سازمانی خود، با هم به توافق رسیده اند. نه جدایی این دو جریان از بستر های اصلی٬ مبنایی سیاسی٬ اصولی و متمدن داشت و نه پیوستن آنها به هم! ایندو در متن یک بده بستان اپورتونیستی و غیر شفاف، از سر نیازها و بن بست های سکتی - فرقه ای بهم پیوسته اند. برای روشن کردن اذهان علاقمندان، لازم است که نگاه کوتاهی به گذشته و تاریخ این دو سازمان انداخت.
حزب کمونیست کارگری، ائتلافی از دو گرایش اصلی همچنانکه در اسناد و نوشته و مباحثات حزب ما در این هفت سال و خصوصا پس از انشقاق در حزب کمونیست کارگری ایران آمده است٬ حزب کمونیست کارگر از بدو تولد خود ائتلافی از دو گرایش اصلی بود. یک گرایش کمونیستی کارگری به نمایندگی منصور حکمت و یک گرایش چپ سنتی، پوپولیست. گرایش "کمونیسم کارگری" در شرایط ویژه ای، در دل جدالی که "کمونیسم کارگری" با ناسیونالیسم کرد در حزب کمونیست ایران داشت، ناچار شد پیش از بسرانجام رسیدن جدالهای فکریش، بطور زودرس از حزب کمونیست ایران جدا شود. این شرایط را "جنگ خلیج" به گرایش کمونیسم کارگری تحمیل کرد. در جریان "جنگ خلیج" و بالقوه شدن افق شکل گیری یک دولت "کردی" بر متن تخریب و بمباران عراق، ناسیونالیسم کرد در رهبری حزب کمونیست ایران سکوت خود را شکست، سازش تاکتیکی و تاریخی با "کمونیسم کارگری" و "مارکسیسم انقلابی" را کنار گذاشت و سربلند کرد! شرایطی که گرایش کمونیسم کارگری در حزب کمونیست ایران، را ناچار به ترک حزب کمونیست ایران و تشکیل حزب جدیدی بنام "حزب کمونیست کارگری"، کرد. چپ پوپولیست درون حزب کمونیست ایران که چون ناسیونالیسم کرد، تاریخا در مقابل گرایش کمونیستی سکوت و تمکین کرده بود، در دل جدالی که کمونیسم کارگری با ناسیونالیسم کرد در دوره جنگ خلیج در آن حزب صورت گرفت٬ بدنبال کمونیسم کارگری براه افتاد، و در تشکیل حزب کمونیست کارگری شریک شد. به این ترتیب حزب کمونیست کارگری از بدو تولد، با ائتلافی از دو گرایش، یکی کمونیسم کارگری و دیگری چپ سنتی – پوپولیست، متولد شد. گرایش، چپ سنتی، که بستر اصلی در حزب کمونیست کارگری بود٬ اساسا بخش میلیتانت و رفرمیسم در سنت ناسیونالیسم پرو غرب ایرانی را نمایندگی میکرد. گرایشی که در حزب کمونیست کارگری و تا زمانی که منصور حکمت، لیدر و تئوریسین آن زنده بود، جریانی بی حرف و تمکین کرده و ساکت و بی سیاست بود. گرایشی که به همه سیاستها و اسناد کمونیستی آن حزب رای "مثبت" داد و اما عملا و در پراتیک٬ سنتی دیگر را نمایندگی میکرد. این خصلت حزب کمونیست کارگری را منصور حکمت در مباحثات حزبی، و بطور مشخص در پلنوم ١٤ حزب کمونیست کارگری، به روشنی تعریف کرده است. پس از مرگ حکمت، بر متن تحولات سیاسی پرشتاب دنیای بیرون، چپ سنتی در حزب کمونیست کارگری، احساس اعتماد کرد! توازن به نفعش چرخیده بود! زمان برای ابراز وجود فرارسیده بود! جانی گرفت و به حرف آمد. حزب کمونیست کارگری امروز تماما ظرف سیاسی٬ حزبی و سازمانی این گرایش و در واقع ناسیونالیسم میلیتانت پرو غرب، است. "حزب اتحاد"، جریانی در حاشیه گرایش چپ سنتی، یعنی در حاشیه حزب کمونیست کارگری امروز، است. "حزبی" که آرمان خود را به سرمایه گزاری بر جلب ناراضیان و مخالفان در حزب کمونیست کارگری ایران و حزب حکمتیست بنا کرده است. حزب اتحاد در سال ٢٠٠٧ برای پیوستن به حزب حکمتیست، بدون هیچ دلیل سیاسی روشنی، اعلام تمایل و آمادگی کرد. ما دست رد بر سینه آنها زدیم. ما در ارزیابی از این حزب، و تمایل پیوستنش به حزب ما، در همان مقطع گفتیم:
"فراخوان "اتحاد کمونیسم کارگری" دعوت به تسلیم کردن سنت سیاسی و تشکیلاتی متمایز حزب ما به مواضع ناسیونالیسم میلیتانت حزب کمونیست کارگری و بعبارتی دیگر دعوت به عقب نشینی در مقابل چپ سنتی است. در غیاب یک بازبینی و نقد جدی، فراخوان اتحاد کمونیسم کارگری فاقد پایه اصولی است و تنها بعنوان یک اقدام تاکتیکی فرصت طلبانه و بنا به اقتضای روز معنی پیدا میکند." و امروز نیز همان ارزیابی را معتبر میدانیم. نه ما تغییر کرده ایم و نه حزب اتحاد! حزب اتحاد کماکان یک محفل حاشیه ای، اپورتونیست، و از جنس و سنت همان حزب مادر، یعنی حزب کمونیست کارگری امروز است!
نقاط اشتراک و زمینه های اتحاد با توجه به حقایق فوق باید به این سوال، که چه مقتضیاتی امروز این اتحاد را ممکن کرده است، پاسخ داد! چه چیزی تغییر کرده است؟ و چه عاملی تعدادی از "رفقای سابق ما" و یک جریان اپورتونیست و فرصت طلب را با هم متحد کرده است؟ واقعیت این است که شکل و شمایل سیاسی که جمع خارج شده از حزب ما به خود داده است، بی هویتی سیاسی و تلاش برای پیدا کردن سرپناه سیاسی، شم فرصت شناسی حزب اتحاد را باز هم "تحریک" کرده است. و چنین فرصت و امکانی را برای اتحاد دو جریان فراهم کرده است. خروج "هیئت دائم" از حزب حکمتیست، با پرچم "تغییر ریل و باز گشت به خط منصور حکمت"٬ بدون کمترین جدل و بحث روشن و شفاف و علنی، بدون تلاش برای به تصویب رساندن "تغییرات" مورد نظرشان، تنها و تنها صدور اعتبارنامه سیاسی فاصله گرفتن از حزب حکمتیست، و برگه عبور از مرزهای سیاسی پیوستن شان به بستر عمومی چپ ایران بود! این جمع تا زمانی که در حزب حکمتیست بودند، کمترین کلامی چه بصورت کتبی و چه گفتاری، در نقد مواضع مصوب حزب حکمتیست، طرح نکرد! و در مورد اینکه "خط منصور حکمت" چه چیزی است، و کدام سیاست مصوب حزب حکمتیست از نظر آنها مغایر "خط حکمت"، مطلقا کلامی در نشست ها و جلسات رسمی مطرح نکرد! نه درون حزب و نه در جامعه، کوچکترین اثری از پروسه روشن و شفاف تجدید نظر آنها، از تلاش روشن و سیاسی در بیان اختلاف آنها با سیاستها و پراتیک حزب حکمتیست، موجود نیست. بلعکس، در تمام جلسات ارگانهای رهبری حزب، که در مورد "سکوت شکوه آمیز" تعدادی از شخصیت های آن جمع سوالی مطرح شد، تمام جمع هیئت دائم و طرفدارانشان، نه تنها از این فرصت برای طرح نظراتشان استفاده نکردند که، به شیوه فرصت طلبانه و دنباله روانه ای وفاداری خود به سیاست های حزب حکمتیست و موازین آن را اعلام میکردند. اما بطور واقعی، فاصله گرفتن این جمع از حزب حکمتیست به مباحث حزب در لزوم ساختن حزب و ارگانهایش در داخل ایران و ضرورت داخل کشوری شدن کمیته کردستان، که توسط کوش مدرسی طرح و به تصویب کمیته مرکزی رسید، برمیگردد. بخشی از اعضا کمیته کردستان و تعدادی از رفقایی که از آن سنت آمده بودند، این جهتگیری را "بی لطفی" به کادرهای کردستان و اهمیت "نقش شخصی" خود در حزب، تلقی کردند. و تلاش کردند که بر تن این تلقی، یک پوشش سیاسی بدوزند! "کم لطفی به خود" را به "کم لطفی" حزب حکمتیست نسبت به "مباحث منصور حکمت" در مورد "حزب و قدرت سیاسی" و "حزب و جامعه"، ارتقا دادند! و تلاش کردند که به این ترتیب برای خود "هویت سیاسی" درست کنند. اعضا این جمع برای تحکیم این "هویت سیاسی"، به جای بحث و جدل روشن سیاسی علنی و شفاف، به سنت احزاب عقب مانده در کردستان و با توسل به شایعه پراکنی در محافل، تلاش کرند اعضا و کادرهای حزب را در تنهایی "قانع کنند"، و به جمع خود ملحق کنند. سرانجام بدون کوچکترین احترام و تعهدی به موازین حزبی و بر خلاف سنت مبارزه سیاسی حزب حکمتیست، با سو استفاده از موقعیت تشکیلاتی خود، رو به جامعه یک "تغییر ریل" و "بازنگری" در سیاست های حزب را، به نام حزب حکمتیست اعلام کردند. تنها پرچم سیاسی این جمع، فاصله از خط رسمی حزب حکمتیست بود. و این به تنهایی کافی بود که به سرعت در میان فرقه ای ترین جریانات و مخالفان هیستریک علیه حزب حکمتیست٬ از سازمان زحمتکشان عبدالله مهتدی و سایت آنان (بروسکه) تا حزب کمونیست کارگری و حزب اتحاد مورد استقبال قرار گیرند و در آغوش گرفته شوند. سرگردانی و بی هویتی سیاسی جمع هیئت دائم، این جمع را از بدوتولد به جای فعالیت سیاسی، فکری و مبارزاتی، به تلاش برای یافتن دوستانی برای حال و آینده٬ در میان احزاب و سازمانهای چپ، مشغول کرد. و مذاکره و دیدار با احزاب و سازمانهای چپ به فعالیت اصلی آنها تبدیل شد. درخواست مذاکره با حزب کمونیست ایران، ارسال هیئت به اردوگاه کومله در کردستان عراق، پیوستن به "اتحاد چپ" که به ابتکار کومه له تشکیل شده بود، مذاکره با حزب کمونیست کارگری و حزب اتحاد و ... همه و همه تلاشهایی برای خروج از بن بست و "بحران هویتی" و برای یافتن سرپناه سیاسی محکم تری بود. تلاشی که غالبا ناکام ماند و به پیوستن به حزب اتحاد، تنزل کرد. این جمع بعنوان چاشنی و ضمائم اعتبارنامه سیاسی پیوستن شان به چپ سنتی، از هیچ کمپین و پرونده سازی شخصی علیه ما و کورش مدرسی، دریغ نکردند. سلسه ای از فعالیت های تحریک آمیز، پرونده سازی برای حکمتیست هایی که همچنان با خط رسمی حزب مانده بودند و از آن دفاع میکردند، براه انداختند تا کارت عضویت در کلوپ رنگارنگ مخالفین سیاسی حزب حکمتیست، برایشان صادر شود. حزب اتحاد به دلیل موقعیت شکننده و منزوی خود، به این اتحاد نیاز داشت. "جمع هیئت دائم" از حکمتیست جدا شده هم، به دلیل سرگردانی سیاسی و بی هویتی سیاسی، نیازمند پناهگاه موقتی! این "اتحاد" از این زوایه برای هر دو جریان، پاسخی به موقعیت سیاسی – سازمانی نامطلوب آنها است. هر دو جریان با اتحاد و بدون اتحاد، بر یک اپورتونیسم سیاسی و تشکیلاتی متکی اند. سکوت و عدم بیان روشن نظر سیاسی، سنت کار محفلی، عدم تعهد به موازین حزبی که خود داوطلبانه آنرا پذیرفته بودند، اتکا به توطئه سازمانی، تحریک احساسات، اتهامات غیر سیاسی و پرونده سازی علیه رهبری که خود انتخاب کرده بودند، خزیدن در جلد "قربانی"، مظلوم نمایی برای جلب سمپاتی، از خصوصیات مشترک ایندو جریان است. روشها و سنت مبارزه سیاسی که انعکاسی از خط سیاسی آنها است.
اتحادی بر بستر یک اپورتونیسم و خود فریبی عمومی اتحاد این دو جریان، یک توافق و سازش کاسبکارانه، ناشی از یک اپورتونیسم و خود فریبی عمومی است. حزب جدید اتحاد، از نظر سیاسی در حاشیه حزب کمونیست کارگری، که جریان و بستر اصلی پوپولیسم و ناسیونالیسم چپ در ایران است، قرار دارد. این سازمان جدید، بعلاوه و بخصوص از نظر جنبشی، سیاسی ، تشکیلاتی در تقابل با حزب حکمتیست، متولد شده است. این اتحاد قرار است، با استفاده از خوشنامی و اعتبار حزب حکمتیست، شخصیت های این "اتحاد" را در معامله با حزب مادر، یعنی حزب کمونیست کارگری امروز، در موقعیت "قدرتمند" تری قرار دهد. اولین سؤال در مقابل رهبری حزب جدید التولد این است که با کوهی "ادبیات" در فحاشی این جریان به حزب حکمتیست چه خواهید کرد؟ فرمول اپورتونیستی "مسئولیت مصوبات گذشته دو حزب بعهده رهبری دو حزب است" سطحی تر و کودکانه تر از آن است که کسی را که سواد خواندن و نوشتن دارد، قانع کند. نام حزب حکمتیست، و "بزرگ" تر شدن "حزب اتحاد" تحت این نام، قرار است در مذاکرات با رهبر سیاسی ایدئولوژیک شان، حمید تقوایی، برای رهبران این فرقه حاشیه ای، "حزب اتحاد" امتیازات ویژه ای بخرد! قرار است برای وصلتهای بعدی در سر میز مذاکره به اندازه کافی امتیاز و به میزان فراوانی نفرت پراکنی نسبت به حزب حکمتیست، گذاشته شده باشد. حزب جدید، متولد نشده با تناقضات بنیادینی روبرو است. تاریخ ٧ ساله حزب حکمتیست، تاریخ یک گرایش و جهت متمایز مارکسیستی در تقابل با کل چپ موجود و از جمله بنیادهای فکری و سیاسی آن است. این گرایش در سیاست ایران، چه در دوره حکمت و چه پس از مرگ او٬ با شخصیت هایی شناخته شده است. این گرایش، حزب حکمتیست، صاحبین شناخته شده دارد. یک خط انتقادی در چپ ایران است که در تمام مقاطع مهم سیاسی در جامعه، در مقابل کل این چپ ایستاده است. همچنان که، حزب اتحاد چه در مقطعی که در حزب کمونیست کارگری ایران بود٬ و چه پس از جدایی از آن حزب٬ از مخالفان هیستریک حزب حکمتیست، و یک جریان بشدت فحاش، بی پرنسیپ و اپورتونیست به تمام معنا بود و هست! تاریخ و دنیایی ادبیات مکتوب حزب حکمتیست٬ گنجینه اسناد و مصوبات این حزب، و از جمله در نقد چپ پوپولیست و لیبرال ایران٬ و در کنار آن تعقن نامه های هسیتریک علیه حزب حکمتیست، خصوصا از جانب حزب کمونیست کارگری و محفل جوادی - ماجدی٬ را نمی توان با یک بده بستان مخفی با "نارضایان" خارج شده از حزب حکمتیست، معامله کرد! و نام آن را هم حزب حکمتیست گذاشت! مردم شعور دارند! این پروسه دقیقا چون جدایی "حزب اتحاد" از حزب کمونیست کارگری٬ و خارج شدن "جمع هیئت دائم" از حزب حکمتیست٬ عمیقا غیر سیاسی٬ اپورتونیستی و غیر شفاف و محفلی است. چنین اتحادی را پاسخ به مسائل جامعه و دفاع از "خط منصور حکمت" نامیدن٬ بیش از اندازه به سخره گرفتن شعور همگان است! این موجود بی آینده متولد شده، برای زیست به سیاست روشن و حزب سیاسی جنبش خود نیاز دارد! یا نشکفته پرپر میشود، یا باید به حزب مادر خود بپیوندد! سیاست حزب حکمتیست در قبال "حزب اتحاد جدید" کماکان سیاست ما در قبال حزب مادر، حزب کمونیست کارگری و نقد سیاسی، تئوریک و اجتماعی این جریان برای جلوگیری از ایجاد توهم در صفوف طبقه کارگر و جنبش کمونیستی ایران است.
حزب کمونیست کارگری ایران- حکمتیست hekmatist.com ١٠ آذر ١٣٩١- ٣٠ نوامبر ٢٠١٢
|