سیرک آلترناتیو سازی ها

"درسهای آن"

 

اپوزیسیون بورژاویی پروغرب ایران، راست و چپ، سنتا و در دوره های مختلف افق و امید خود را یا به تقابل غرب با جمهوری اسلامی یا تقابل جناحهای مختلف ارتجاع حاکم در ایران گره زده است:

- در دوران ریاست جمهوری رفسنجانی، امید این اپوزیسیون به موازات غرب، به تقلاهای این آخوند "میانه رو" و "سردار سازندگی" برای نجات سرمایه، گره زده شد. 

- در دوران خاتمی این طیف، از ناسیونالیسم ایرانی تا ناسیونالیست های قومی، زیر چتر قهرمانی های فرمانده اصلاحات پناه گرفتند، و همگی "دوخردادی" شدند.

- با پائیزی شدن فصل "اصلاحات"، این اپوزیسیون در داخل و خارج کشور، عشق و امید خود را به طراح نقشه خاورمیانه بزرگ، پرزیدنت بوش و ارتش او بستند. از نظر آنان قرار بود  بعد از عراق و صدام نوبت جمهوری اسلامی باشد. به همین امید تعدادی در صف کاندیداتوری برای ایفای نقش چلبی در ایران، صف بستند.

- پس از تخریب عراق، شکست بوش و پوچ شدن نقشه آمریکا برای "خاورمیانه بزرگ"، و همزمان پیشروی جمهوری اسلامی در منطقه و فروکش کردن تقابل جناح های حکومتی، این نیروها در بازی های سیاسی یکباره کیش- مات شدند! "چلبی" های ایرانی در نوبت عروج، همگی به سوراخ خزیدند و "قومی ها" هم محو شدند. بحران ها و انشعابات در احزاب و جریانات امیدوار به آمریکا و در صف مشتاقان سیاست حمله پیشگیرانه بوش، یک محصول سیاسی  ناکامی های آنها در این دوره بود.

- در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۸۸  و با شروع تقابل درون جناح های ارتجاع حاکم، کل این اردو، این بار از چپ و راست بشاشیت سیاسی یافت و همراه دول غربی به جنبش سبز پیوستند و "انقلاب" و تغییرات مد نظرشان را به پیشروی جنبش بورژوازی لیبرال ایران گره زدند. این دوره هم به پایان خود رسید و باردیگر گرد و غبار نا امیدی بر پیشانی شان پدیدار شد.

- پس از عقب نشینی انقلابات خاورمیانه که با شروع دخالت ناتو در لیبی آغاز شد، از نظر این طیف باز در ایران نوبت "رژیم چینج" از بالا رسید. بعد از سوریه و دخالت فعالانه دول غربی و سایر قدرت های ارتجاعی محلی، باز هم برای  چندمین بار از نظر اینها نوبت ایران رسید! در متن مسیر رو به ویرانی سوریه، مسابقه اینها برای ایجاد اتحادها و ائتلاف ها شدت یافت. همه از راست تا چپ بورژوا ناسیونالیست در متن پیشرفت نیروهای غرب در خاورمیانه، خواهان" دخالت بشردوستانه" غرب در ایران شدند و "تحولات مهم" را در چشم انداز جامعه کشف کردند! و برای "دخالت فعال" در متن فضای متشنج و جنگی کیسه دوختند. بخش اعظم آنان به مبلغین "تحریمهای هوشمندانه" غرب تبدیل شده! تحریم های اقتصادی علیه زندگی میلیونها انسان را برکتی یافتند تا در متن آن آفتاب شورش و قیام شان برای "رژیم چینح" در ایران طلوع کند!

فعال شدن مجدد چهره های شاخص اینها برای ایفای نقش، مسابقه برای ایجاد آلترناتیو در شکل نهادهای دست ساز الگوی آمریکا و ناتو در لیبی و سوریه، مشغله و هم و غم شبانه روزی اینها در متن کنفرانس ها و سمینارها شد.

- اخیراً، با فروکش کردن فضای تهدیدات جنگی اسرائیل و آمریکا علیه ایران، و شروع مجدد مذاکرات ایران و امریکا،   مسابقه اپوزیسیون بورژوایی راست و چپ نان به نرخ روز خور، برای "ایفای نقش" موقتا فروکش کرده است.  "ماراتون" لگد کردن دست و پای هم، برای رساندن خود به صف اول  "دخالت فعال" و آلترناتیوسازی فروکش کرده است. جریانات و شخصیتهای اصلی این بخش از بورژوازی ناراضی در اپوزیسیون، که در شش ماه گذشته به اندازه تمام شش سال گذشته "فعال" بودند و مشغول "دخالت" برای ایفای نقش زیر پرچم غرب و موشکهای ناتو،  همه و همه وامانده در انتظار شکافی دیگر در صف ارتجاع حاکم و یا غرب و جمهوری اسلامی، موقتا به کما رفتند. ناگهان تب و تاب آلترناتیوسازی فروکش کرد؛ کنفرانس های اتحاد و ائتلاف به کنفرانس و تجمع "متفرقین" تبدیل شد. ناگهان و به فراخور روز چرخش مهمی کردند و مخالف تحریم شدند. کشف کردند و مشاهده کردند که "تحریمهای هوشمندانه" به ضرر مردم زحمتکش است. و اخیرا پا به پای سیاستهای روز دول غربی در مورد ایران، امید یک "انتخابات آزاد" برای "دمکراسی"، یکبار دیگر و ناگهان قطب نمای مسیر تحرک اینها شده است. و نهایتا باز هم برای چندمین بار،  تلاش برای"رژیم چینج"، جای خود را به دور دیگری از مسابقه برای ورود به نزاع درون خانوادگی و تقابل جناح های رژیم حول انتخابات،  داد. و بادبان کشتی سرگردان این اپوزیسیون مستاصل و مفلوک را باز به سمت دیگری چرخاند. 

 

درسهای ایندوره

همه تجارب و درس های سال های گذشته به ما میگوید، که قبله امید اینها به موازات فشار غرب به جمهوری اسلامی یا تقابل ارتجاع داخلی در نوسان است. روزی نماز جمعه رفسنجانی میدان تحرک اینهاست، روزی عاشورا میدان سینه زنی اینهاست، و روز دیگر تحریم اقتصادی و تهدیدات نظامی اسرائیل و آمریکا و ناتوَ  مسیر حرکت و سیاست آنها را تعیین میکند.

معلوم شد که برای این طیف "سرنگونی طلبی" و "اصلاح طلبی"، سیاست "رژیم چنج" یا شرکت در انتخابات، "رفراندم" یا "تغییر قانون اساسی"، همه و همه تنها برگ هایی برای بازی در دوره های متفاوت است. برای این جبهه رنگارنگ راست و چپ امیدوار به قدرت های غربی، سهیم شدن در قدرت همین نظام تنها هدف است.

معلوم شد که مخالفت اینها با استبداد حاکم برای جایگزینی آن با استبداد دیگری، اما با مشارکت خودشان است. معلوم شد که جایگزینی یک استبداد با استبداد دیگری، از نوع جایگزینی ها در لیبی و بعدا سوریه، در صورتی که در برنامه روز آمریکا و دول غربی باشد،  تنها استراتژی و نقشه از پیشی اینها هم هست.

معلوم شد که راست وچپ ناسیونالیسم پرو غرب، به زندگی و امید و آینده طبقه کارگر و انسان ستمدیده جامعه ایران  بیربط است. طبقه کارگر، مردم زحمتکش، زنان و مردان ستمدیده جامعه، همیشه باید نسبت به رنگ عوض کردن های اینها، حساس و آگاه باشند. و اجازه ندهند که برروی فراموش کاری مردم حساب بازکنند و بیش از این فریبکاری کنند.

معلوم شد که طبقه کارگر در مسیر مبارزه اش برای هر مطالبه و هدفی، باید صف ملون دشمنانش در حکومت و اپوزیسیون را با دقت تحت نظر بگیرد و مسیر خود را مستقل از آنان تعیین کند. انقلاب و تحولات مد نظر طبقه کارگر، تحولات و انقلابی که همه محرومین جامعه و اکثریت مردم ایران را به مطالباتشان میرساند، در مقابل کل این اردو شکل میگیرد و باید کل اینها را از صحنه سیاسی جارو کند.

برای چندمین بار در تاریخ معلوم شد که سرنگونی و انقلاب مد نظر طبقه کارگر تماما از جنس دیگری است و از مسیر دیگری هم میگذرد. 

اگر کمونیسم و طبقه کارگر در بعد جهانی، بعد از فروپاشی دیوار برلین و انقلابات ارتجاعی در شرق، ناچار بود یکبار دیگر انقلاب و تحول و کمونیسم خود را معنی کند، طبقه کارگر و کمونیست های این طبقه در ایران ناچارند باز هم و یکبار دیگر تحولات مد نظر خود و انقلاب و سوسیالیسم شان را معنی کنند. معلوم شد که "سوسیالیسم ناتویی" که چپ اپورتونیست این طیف طلب میکند، هم "موجودی" است  که اخیرا در ایران متولد شده است. "موجودی" که  میتواند در سوریه همراه و دوشادوش شاخه های مختلف اسلامیون، از جمله در رکاب سلفی ها و القاعده ها، بجنگد و "انقلاب" کند. معلوم شد که پرچم نوعی "سوسیالیسم" را هم میشود در نماز جمعه رفسنجانی و عاشورا بر زمین کوبید! معلوم شد که در مرام این چپ، عربستان سعودی و قطر و شیوخ صاحب منابع نفتی خلیج هم میتوانند در راس مبارزه برای "آزادی" قرار گیرند، و تحول برای دمکراسی را رهبری کنند!

علیرغم این همه فریبکاریها و خاک پاشاندن برچشمان همه و بخصوص طبقه کارگر، در دنیای واقعی همه دیدند و معلوم شد حقوق بشر ناتویی و آمریکایی، یک پدیده کاملا ضد بشری و عمیقا ارتجاعی است که از ذره ای حق طلبی بشر ستمدیده بی بهره است. مردم در ایران، و طبقه کارگر، ناچار نیستند در مقابل یک ارتجاع به ارتجاع دیگری پناه ببرند. کسانی که مسیر آزادی طبقه کارگر و مردم ایران را به این راهها و باطلاقهایی چون لیبی و عراق میکشانند، حساب خود را پس داده اند.

کمونیسم طبقه کارگر باید از این تجربه، خودآگاه تر و متشکل تر، بیرون بیآید. اعتراض، مبارزه، جنبش، تحزب، تحول و انقلاب و آزادی مد نظر طبقه خود را، مستقل از کل این اردو و به زبان متفاوتی بیان و به شیوه متفاوت تری عملی کند. همه شعارها، همه مسیرها، همه راهها، همه پرچم ها و همه امیدها به تحول و ترقی و پیشرفت، بیش از همیشه طبقاتی است. و طبقه کارگر در این میدان باید با پرچم مستقل خود به میدان بیآید و در میدان بماند.

در تمام طول دورانی که اپوزیسیون بورژوایی، چپ و راست، آتش بیآر معرکه مسابقه حمایت از آلترناتیوهای ارتجاعی، قومی، ناتویی و میلیتاریستی بود، حزب حکمتیست نماینده کمونیسم خودآگاه و متشکل ایران بود. در تمام ایندوره، حزب حکمتیست تلاش کرد در دل جدالی دائم با افقهای ارتجاعی، واقعیات بالا را از زیر گرد وخاکی که در هر مقطع برپا شد، بیرون بکشد و در مقابل جامعه بگذارد.  در هر قدم اعلام کند که راه نجات و خلاصی نمی تواند از منجلاب جنگ های قومی و ملی، تحریم اقتصادی و بمباران و به گرسنگی کشاندن میلیونها میلیون مردم محروم جامعه، و با "فشار" بیکاری و بی حقوقی بیشتر هزاران هزار کارگر، بگذرد! حزب حکمتیست در تمام این دورانها تلاش کرد که مانع تبدیل شدن طبقه کارگر به سیاهی لشگر بخش های مختلف بورژوازی، محلی یا امپریالیستی، بزرگ یا کوچک، شرقی یا غربی، شود. تلاش برای متشکل و متحد کردن صف مستقل طبقه کارگر علیه بورژوازی، و به میدان آوردن طبقه کارگر قدرتمند و متحد برای انقلاب رهایی بخش خود، سرلوحه تلاش حزب حکمتیست بوده است و کماکان خواهد بود.

برای تقویت این کمونیسم باید به حزب حکمتیست پیوست. کمیته مرکزی حزب حکمتیست همه کمونیستها، رهبران عملی، کارگران سوسیالیست و کمونیست را به پیوستن به این حزب دعوت میکند.

حزب کمونیست کارگری حکمتیست

hekmatist.com

۸  آذر  ۲۸  -۱۳۹۱ نوامبر ۲۰۱٢