در نظر بگیرید این وقایع پیش نیامده بود.
محمد فتاحی
بخشی از یک کامنت فیس بوکی در پاسخ به رفقایی
در نظر بگیرید این وقایع پیش نیامده بود. در نظر بگیرید کسی علیه کسی شمشیر
نکشیده بود. و در نظر بگیرید همه شاد و خندان مشغول چیزی بودیم که بودیم.....
در نظر بگیرید امروز وقتی ای میل هایمان را چک میکردیم، یکهو چشم ناباورمان به
مقاله، نوشته ای، بحثی می افتاد که علیه حزب خانوادگی حکمتیست، علیه هواداری از
احمدی نژاد، علیه گرایش عقب افتاده کارگرکارگری، علیه راست روی و.... در حزب
حکمتیست مقاله ای می دیدید. لابد از خودتان می پرسیدید که چرا از حزب کمونیست
کارگری یا از مستعفیان یکی دو سال قبل برای شما ای میل فرستاده اند و از
مزخرفاتی میگن که هفت ساله تکرار میکنند؟ و بعدا در کمال ناباوری اسم اعضای
هیات دایم را پای مقاله می دیدید.
چکار میکردید؟
روشنه! تلفن تان را برمیداشتید و زنگ میزدید به فلانی که راستی میدونی اسم شما
را زیر مقاله ای نوشته اند که علیه ما کثافت نوشته است؟ و به تکاپو می افتادید
تا کسی که اسم رفیق مان را زیر مقاله زده پیدا کنید......
به خودتان میگفتید چه آدم های.......پیدا میشن که اینطوری شخصیت رفیق ما را لکه
دار کنند...............
حالا از اون دنیای خیالی من بیائید بیرون.
آیا کسی شک میکند که جبهه رفقای هیات دایم به جبهه آنها پیوسته اند که هفت ساله
که آرزوی نابودی ما را دارند؟
رفقای نازنینم. هزار بار مرگ بفرستید به کودتاچیان و یاغیان ضد حزبی که علیه
این هیات دایم جرمی کرده اند و باید اعدام شوند و هر چه که ناشایست و شایست هم
هست به جنازه هایشان بگید. اما خواهشا یک نکته را نپوشانید. جبهه هیات دایم به
صفی پیوسته است که هفت سال است آرزوی مرگ سیاسی ما و سیاست ها و خط و جهت و ریل
این حزب را دارند. به صفی پیوسته اند که از هفت سال قبل آرزو میکرده اند که خط
و جهت ما را جارو کنند و از صحته سیاست پاک کنند. سوال من از ایدئولوژیک ترین
طرفداران این هیات است که واقعا و شرافتا شایسته تر نیست دسته جمعی رسما تقاضای
عضویت در آن احزاب و گروهها و محافل را میکردند؟ از شما می پرسم به جز اسم، چه
جهت و خط و سیاستی اینها را به این حزب متصل نگهداشته است؟
این جبهه دیگر با چه زبانی بگوید که به حزب حکمتیست بیربط است؟ دیگر با چه
زبانی بگویند که رفته اند، همانطوریکه امثال آنها رفتند و در مسیر گذر هیچ چیز
و مطلقا هیچ چیز جز بد و بیراه و کثافت علیه کورش نداشتند که بنویسند؟ مدتی فحش
دادند و بعد رسما وارد گود همانها شدند که امروز می بینیم. هیات دایمی ها تفاوت
شان به محفل و افرادی که سه چهار سال قبل رفتند فقط در تعدادشان است. فقط
تعدادشان، تازه آن رفته های قبلی تر میوانند مدعی بشن که خیلی هم با شهامت تر و
صریح تر بوده اند که زودتر علیه کورش هر چه دل تنگ شان خواشته گفته و نوشته
اند. و رفقایی که امروز دارند میروند تازه باید بروند از آنها یاد بگیرند که
علیه کورش چگونه زبان باز کنند. تازه باید شاگردی آنهایی را در پیش بگیرند که
در ترور شخصیت کورش با تجربه ترند. کار این دومی ها اما خیلی سخت تر است؛
ناچارند عنوان حزبی را یدک بشکند که از اسم و اعلامیه اولین روزش تا آخرین سندش
به قلم کسی است که شبانه روز علیهش میگویند؛ واقعا کارشان سخت و اقدام شان را
در تاریخ کسی نخواهد دید. دقیقا مانند کسی که علیه منصور حکمت مینویسد، اما
برنامه یک دنیای بهتر را بر در خانه اش آویزان کرده است. از شما می پرسم اسم
چنین کسانی را چه میگذارند؟ زنده باشید و قت همه شما بخیر
|