علیه جنگ کور اقتصادی باید به میدان آمد!
 


تحریم اقتصادی دول غربی، به بهانه شکاف با جمهوری اسلامی، رسما یک جنگ اقتصادی تمام عیار را، در سراسر ایران براه انداخته است. این جنگ، در ردیف جنگ کور و هشت ساله ایران و عراق است، که مستقیما جنگی علیه حقوق بگیران، طبقه کارگر، و اکثریت مردم ایران، زن و مرد، است.

اگر سی سال پیش در دل جنگ مخرب و ارتجاعی ایران و عراق، اقتصاد دولتی، سازمان دادن یک اقتصاد جنگی و جیره بندی شده توسط دولت، حفظ برخی صنایع به زور سیاست "سوبسید" دولت، و تامین معاش مردم در بدوی ترین و حداقل ترین سطح آن، بر متن توهم میلیونی مردم به جمهوری اسلامی تازه به قدرت رسیده، توانست مانع شورش گرسنگان شود، ابعاد جنگ اقتصادی امروز علیه مردم و بازتاب های آن، تماما تابع فاکتورهای دیگری است. در جنگ اقتصادی امروز، شورش گرسنگان طبیعی ترین عکس العمل خودبخودی مردم به فغان آمده از فقر و گرانی است!

یکم: ابزارهای تحمیق ایدئولوژیک و سیاسی جمهوری اسلامی ایران، تماما و در سراسر ایران، پوسیده و از کار افتاده است. جمهوری اسلامی، سی سال پس از جنگ کور نظامی با عراق، امروز نه بر دو رکن "توهم مردم" و بازوی سرکوب، که تنها و تنها بر دستگاه سرکوب و اختناق و پلیس، استوار است. برباد رفتن ارکان ایدئولوژیک جمهوری اسلامی در مقابل نفرت عمیق و گسترده مردم از سی سال حاکمیت این رژیم، نفرت از اختناق و سرکوب و جنگ اقتصادی و گرانی و بیکاری آن، سپر دفاعی جمهوری اسلامی را در مقابل شورش گرسنگان، و در مقابل اعتراضات سازمان یافته، شکسته است. سرکوب و سرنیزه و زندان، تنها رکن حاکمیت در مقابل اعتراضات پیشآرو علیه گرانی و فقر و فلاکت است.

دوم: گرانی و نرخ سرسام آور و هرروز افزاینده تورم، میلیونها نفر از حقوق بگیران، بیکاران، و خانواده های طبقه کارگر و بخش محروم جامعه را به فقر مطلق، عدم دسترسی به آموزش و پرورش و مسکن وسائل مداوا، کشانده است. امروز معضل پرداخت اجاره مسکن، هزینه مدرسه کودکان، خرید داروهایی که مرگ و زندگی بیماران به آن گره خورده است، و ناتوانی در خرید مواد غذایی و پوشاک و برق و گاز، زندگی میلیونها نفر را به لبه پرتگاه سقوط کشانده است.

سوم: صنایع بزرگ، واحد های صنعتی و تولیدی، ماشین سازیها، قطعات سازیها، نفت و پتروشیمی و صنایع تولید مواد غذایی و دارویی و ... یکی پس از دیگری در حال کاهش حجم تولید و یا تعطیلی کامل است. تعطیلی واحد تولیدی و کاهش حجم تولید، بیکاری وسیع و گسترده و عدم پرداخت دستمزدها برای دهها ماه دیگر، خطر فقر و فلاکت عنان گسیخته ای برفراز سر اکثریت مردم به حرکت در آورده است.

چهارم: طبقه کارگر صنعتی ایران، بار دیگر و پس از جنگ ایران و عراق، موج وسیع دیگری از بیکارسازیها در صنایع بزرگ را تجربه میکند و هرروز در ابعاد صدها و صدها نفره، به صف میلیونی بیکاران می پیوندد. خطر بیکارسازیهای بیشتر و در ابعاد صدها و صدها هزار نفره در صنایع بزرگ، برفراز سر طبقه کارگر ایران در پرواز است. بیکارسازیهای وسیع از کارگران صنعتی، و تعرض به حداقل امنیت شغلی این بخش از طبقه کارگر، تنگ و بسته تر کردن فضای فعالیت علنی و اعتراضی را به دنبال داشته است.

پنجم: این واقعیات از طرف دیگر دست بورژازی حاکم را برای اجرای انواع طرحهای اقتصادی - اجتماعی ارتجاعی، به منظور تخفیف فشار اعتراضی برروی خود، باز گذاشته است. سهمیه بندی جنسی برای رشته های مختلف دانشگاهی، طرح کاهش ساعت کار زنان به بهانه برنامه افزایش جمعیت، سرباز کردن مجدد تعرض به زنان در محیط کار و آموزش برای روانه کردن آنها به خانه، حمله به کارگران خارجی و بخشهای ضعیف تر طبقه کارگر و مردم، همه و همه سیاست هایی برای تحفیف فشاراین جنگ اقتصادی، برروی بورژوازی حاکم دارد.

علیه این جنگ باید به میدان آمد. علیه این شرایط که فقر و فلاکت عنان گسیخته ای را به اکثریت مردم ایران تحمیل میکند، و علیه سرکوب و اختناقی که از آن حفاظت میکند، باید به میدان آمد.


طبقه کارگر، کمونیسم طبقه کارگر، باید به استقبال شورش گرسنگان برود و اعتراضات پراکنده و خودبخودی علیه این جنگ اقتصادی در تمام ابعاد آن را سازمان دهد و هدایت کند. نباید اجازه داد که شورش گرسنگان در ایران در این دور، بوسیله جریانات ارتجاعی محلی و بین المللی، دستمایه اجرای طرح های سیاه و ارتجاعی شود که بنام مردم و منافع مردم اعلام میشود و علیه آنها است.

باید خواهان قطع فوری تحریمهای اقتصادی شد! و علیه فضای جنگی که توسط قدرت های امپریالیستی و بورژوازی حاکم ایران دامن زده میشود، مقاومتی سراسری را سازمان داد.

باید علیه بیکارسازی های وسیع، بطور سراسری و سازمان یافته، سد بست! و برای همه مردم، زن و مرد، آماده بکار، یا کسانی که به هردلیل مشاغل خود را از دست میدهند، خواهان پرداخت بیمه بیکاری مکفی و مطابق نرخ واقعی تورم، بیمه بیکاری که ضامن تامین رفاه کامل تمام اعضا خانواده باشد، شد. تاوان جنگ قطبهای ارتجاعی را نباید طبقه کارگر و اکثریت محروم جامعه بدهند. باید در مقابل طرح های ارتجاع تعرض به مشاغل و آموزش زنان، بعنوان یکی از ابزار این جنگ کور اقتصادی، مقاومت کرد.

صنایع بسته یا باز، تولید در حال افزایش یا کاهش، اقتصاد بازار یا کنترل شده دولتی، وجود یا عدم وجود کار و شغل، رقابت در صفوف ارتجاع محلی و بین المللی، جدال جمهوری اسلامی و غرب، هیچیک مسئله و امر طبقه کارگر و مردم محروم ایران نیست. در سازمان دادن این جهنم فقر و جنگ و بیکاری و بی تامینی روی زمین، طبقه کارگر و اکثریت محرومین جامعه، کمترین مسئولیتی ندارند. بورژوازی و دولتش باید تاوان مصائب و جنگ و بیکاری و گرانی خود را، به هزینه خود، بپردازند! معاش و رفاه و زندگی طبقه کارگر و اکثریت مردم نمی تواند و نباید بازیچه دست ارتجاع شود.

باید در مقابل تلاش جناح راست و چپ اپوزیسیون بورژوایی که یکی از "ناتوانی" دولت در مدیریت این جنگ اقتصادی "شکوه" میکند و دیگری نوستالژی اقتصاد دولتی و حکومت قدرتمند ایدئولوژیک گذشته را تجویز میکند، پاسخ صریح و روشن طبقه کارگر و اکثریت محروم جامعه ایران را قرار داد.

باید در مقابل اپوزیسیون راست و چپ طرفدار این جنگ اقتصادی، اپوزیسیونی که نه بر قدرت و خوش بینی مردم و طبقه کارگر، که بر استیصال آن برای "تغییر رژیم" سرمایه گذاری کرده است، ایستاد! و تبلیغات و پروپاگان جنگی اش را خنثی کرد.

کمونیسم طبقه کارگر باید علیه این جنگ اقتصادی، به میدان بیآید! مطالبات روشن خود را به پرچم تمام محرومین جامعه تبدیل کند. و کیفرخواست خود علیه این جنگ کور و مخرب، را به میآن آورد.

حزب حکمتیست در این راستا، طبقه کارگر و توده وسیع مردمی که زیر منگنه این جنگ اقتصادی معاش و زندگی شان به مخاطره افتاده است، را فرامیخواند که علیه فقر و فلاکت و بیکارسازیها و اختناق، و برای دخالت فعال در این جنگ، متحد و متشکل حول خواستهای خود، به میدان بیآیند.

 



حزب کمونیست کارگری- حکمتیست
۲۱ سپتامبر ۲۰۱۲