قربانیان جنون پنتاگون
بامداد روز یکشنبه ٢١ اسفند٬ ١١ مارس٬ یک سرباز آمریکائی از پایگاه خود در
قندهار خارج شد و در روستای "الکوزای"، خانه به خانه به شکار بی پناه ترین مردم
بی دفاع پرداخت و در کمال بی رحمی و قصاوت ١٦ نفر و از جمله ٩ کودک را، قتل عام
کرد.
متعاقبا و بلافاصله نیروهای طالبان تهدید کردند که در مقابل این کشتار، سر
سربازان آمریکائی را از تن جدا خواهند کرد! پارلمان و رئیس جمهور افغانستان نیز
در اعتراض خواهان محاکمه مسبب کشتار مردم در افغانستان شده اند. و بالاخره دولت
آمریکا، سران ناتو، و وزیر دفاع آمریکا، از این ماجرا "اظهار تاسف" کرده اند!
همگی اعدام دستجمعی مردم بیگناه و از جمله کودکان، را اقدامی "فردی" و "خارج از
موازین کار" نیروهای ناتو، خواندند! مقامات آمریکائی اعلام کرده اند که:سربازی
که این جنایت را خلق کرده است، "احتمالا دچار نوعی اختلال روانی بوده و مغزش در
سال ۲۰۱۰ میلادی در جنگ عراق آسیب دیده است". همگی متعهد شده اند که او را
محاکمه و "این پرونده" را پیگیری خواهند کرد.
ریاکاری، وقاحت، و توجیهات بیشرمانه مقامات آمریکایی و ناتو، جهانی را حیرت زده
کرده است. قرار است با قربانی کردن اسمی یا رسمی سرباز مربوطه، و منتسب کردن
این قتل عام به احوالات "روانی فردی" او، بر پرونده جنایات ارتش آمریکا و ناتو
در سراسر جهان، پرده ساتر بکشند. تا چهره ارتشی که نه برای "دفاع" و "امنیت" و
"دمکراسی" و "صلح" و "حقوق بشر"، که برای جنایت و قصاوت و کشتار و خونریزی اجیر
شده و آموزش دیده است، را بزک کنند! تا سیمای ارتشی که نفرت و انزجار از مردم
بی گناه، بنیادهای ایدئولوژیکی، تعقل و احساس آن را شکل داده است، را گریم
کنند. نیروی مسلحی که قادر است در کمال خونسردی، هر مردمی را که حاکمان خود
گماره جهان در ناتو تصمیم بگیرند از فردا محل خواب و زیست آنها را مامن "دشمن"
اعلام کنند، از ویتنام و کره، تا افغانستان و فلسطین و عراق و کوبا و ... از
هوا و زمین درهم بکوبد و قتل عام کند. ارتشی که با شرط تعهد مطلق به تبعیت از
دستورات و موازین کشتار بی پرسش، و با اثبات تهی شدن از احساس انسانی، سازمان
یافته است.
معلوم نیست سربازان آمریکائی "بیمار و روانی" چرا لوله تفنگ خود را معمولا به
روی مردم بیگناه در عراق و افغانستان و هر کشوری که به آنجا اعزام شده اند،
میگیرند! معلوم نیست این عناصر بیمار، چرا بجای رفتن به روستائی در فاصله ٥
کیلومتر دور تر از مرکزنظامی خود و بجای گشتن خانه به خانه بدنبال مردم و کشتار
آنها٬ لوله تفنگ خود را به سمت نیروهای خودی نمی گیرند و شلیک نمیکنند؟ چرا این
عناصر هنگامی که مغزشان اسیب میبیند، نیمه شب و با زور اسلحه به همراهان خود
حمله نمیکنند؟ جائی را منفجر و دست و پا و سر کسی را در صف نیروهای ناتو
نمیبرند؟
سرباز مربوطه ممکن است مغزمعیوبی داشته باشد یا نداشته باشد. جنایت روستای
الکوزای اما بی تردید نه از سر مغز معیوب او، که از سر حس افراطی "وظیفه شناسی"
او صورت گرفته است. واقعیت این است که او و همراهانش در مرکز نظامی مربوطه برای
جنایت علیه مردم بیگناه، و به عنوان مزدور یکی از جنایتکارترین حکومتهای تاریخ
بشر٬ تربیت شده و شستشوی مغزی داده شده اند. در مرام این نهاد، جنایت و کشتار
مردم بیگناه، عنوان "قهرمانی"، افتخار دفاع از دولت "پرافتخار" امریکا و
"مبارزه با تروریسم" میگیرد. و صدها و صدها جانی به این خاطر مدال بر سینه زده
و بعنوان قهرمان تشویق شده اند. بی ارزشی جان و زندگی دیگران، اسیر و کودک و
سالمند و بیمار، دیگرانی که فرماندهان و دول محترمشان در ناتو و وزارت خانه های
دفاع تصمیم گرفته اند آنها را دشمن خطاب کنند، در مخیله سربازانشان کاشته شده
است. عملیات انتحاری مشتی مستاصل و عاصی که همراه خود دیگران را منفجر میکنند،
تروریستی خوانده میشوند، در حالیکه جنایات میلیونی این "فرشتگان نجات" که با
اتکا به قدرت نظامی و برتری که به زور تحمیل کرده اند صورت میگیرد، حفظ امینت
جامعه جهانی خوانده میشود. عملیات نظامی وحشیانه این تروریست ها که در کمال
خونسردی و بدون به خطر انداختن جان خود صورت میگیرد، و زندگی و هستی مردم
بیگناه، از عراق تا افغانستان، از ناکازاکی تا غزه، را چون "حشره" زیر لگد
میلیتاریسم شان له میکند، وسیله صلح و امنیت می نامند.
تاریخ جنایات نیروهای مسلح دولتهای امپریالیستی و در راس آنها نیروهای آمریکا،
"غنی" است! کشتار مردم غیر نظامی٬ سر بریدن، نشانه گرفتن مردم بیگناه از هوا و
زمین با دوربین های مجهز، شلیک به کودکان و غیر نظامیان در لشگر کشیهای آنها٬
وسیله تفریح٬ سرگرمی و بازی مزدوران مسلح آنها است. مردم به یاد دارند که در
سال ٢٠٠٥ در شهر حدیثه عراق سربازان آمریکائی ٢٤ نفر غیر نظامی را با ضرب گلوله
از پای درآوردند٬ و هنگامی که مردم جهان از این جنایت مطلع شدند، ٨ نفر را به
عنوان مجرم بازداشت کردند. و پس از مدتی ٧ نفر از متهمین تبرئه و هشتمین نفر
تنها به ٩٠ روز زندان محکوم شد. هنوز داستان کشتار خانواده ای در محمودیه عراق
در سال ٢٠٠٦ توسط ٥ سرباز آمریکائی و تجاوز جمعی آنها به دختر ١٤ ساله و
سرانجام کشتن او٬ از خاطره ها نرفته است. این موارد تنها قطره هایی از اقیانوس
جنایات نیروهای پنتاگون در عراق و افغانستان است. کشتار ٨٠٠ هزار نفر در حمله
نظامی به عراق و برجای گذاشتن بیش از ٦٠٠ هزار نفر زخمی و معلول، نابودی و
تخریب کامل هر آثار تمدنی در آن کشور٬ که با نقشه چند ساله و در میان تبلیغات
کر کننده میدیای نوکرشان صورت گرفت، کار کدام سرباز مریض و روانی بود؟ کشتار و
تجاوز و بریدن دست و پای ٥٠٠ نفر زن و کودک ویتنامی در ١٦ مارس ١٩٦٨ ، کار کدام
سرباز جانی و بیمار روانی بود؟ کشتار ٢٢٠ هزار نفر در هیروشیما و ناکازاکی با
دو بمب اتم٬ کار "فردی" و خارج از موازین کدام سرباز دیوانه بود؟ آیا آزمایش
میکروب سفلیس بر شهروندان گواتمالا هم کار عنصری بیمار بود؟ دولتی که برای
تامین قلدری خود بر جهانیان٬ همه این جنایات را نقشه مند و در کمال خونسردی به
اجرا میگذارد، قدرتی که هنگامی که به منطقه ای قدم میگذارد، برای دهها سال آثار
جنایت و کشتار و تجازو و توحش آن برجا است، طبعا مجری سیاست هایش نمی تواند
جانی و قاتل و آدمکش نباشد. اگر توحش نیروهای اسلامی٬ قلدری و کشتار مردم
بیگناه توسط آنها٬ نام ترور و عملیات تروریستی میگیرد٬ وقیحانه و بیشرمانه
جنایات نیروهای ناتو٬ به نام دفاع از "حقوق بشر"٬ نیروی "صلح"٬ دفاع از
"دمکراسی"٬ دخالت "بشر دوستانه"، صورت میگیرد. و میدیای فاسد و نوکر نیز، با
امکانات وسیع خود٬ سناریو این دسته از جنایتکاران، عملیات میلیتاریستی غرب را
آرایش میکند، و اراجیف مربوط به دفاع از حقوق بشر آنها را به نام "حقیقت" و
گزارشدهی "بیطرفانه" به خورد مردم میدهد.
اگر قرار باشد عامل فاجعه روستای "الکوزای" را محاکمه کرد، مقدمتا باید مقامات
بلند پایه دولت آمریکا را محاکمه کرد. آنها نه تنها عاملین اصلی این فاجعه، که
عاملین نسل کشی٬ و قتل عام میلیونها مردم در آفریقا٬ آمریکای جنوبی٬ ویتنام٬
کره٬ عراق٬ افغانستان٬ فلسطین و دهها نقطه دیگر جهان اند.
این فاجعه فی الحال میدانی از مقابله مخرب را در کشورهای مختلف باز کرده است و
انواع جریانات قومی٬ ناسیونالیستی٬ مذهبی و جنایتکار را به میدان آورده است.
جنایات ناتو، پنتاگون واسرائیل است که امکان میدهد جریانات اسلامی در عراق پا
بگیرند! و در فلسطین انواع دستجات مسلح و جنایتکار رشد کنند! و در افغانستان
طالبان قدرتمند شود! بر بستر نفرت عمومی از اعمال وحشیانه این دولتها و کشتار
مردم بی دفاع، در غیاب نیروهای رادیکال و متمدن٬ در غیاب اتحادیه ها و
سازمانهای قوی کارگری٬ جریانات مذهبی و قومی و ارتجاعی٬ به نام مخالفت با دخالت
دولتهای غربی، رشد میکنند. توحش عنان گسیخته نیروهای آمریکائی در عراق و
افغانستان و نفرت عمومی از آنها٬ مردم محروم و بیگناه، مستاصل و متوهم را در
موقعیتی قرار میدهد٬ که برای دفاع از خود٬ به هر جانور قومی٬ اسلامی و ضد
آمریکائی پناه ببرند. در سایه جنایت دولتهای غربی٬ هر جریان تروریستی و هر دولت
و دار ودسته مسلحی، بر محنت و مرارت مردم سرمایه گذاری میکنند، رشد میکنند و
مدنیت در جامعه را به مخاطره میاندازد.
لئون پانه تا٬ وزیر امور خارجه آمریکا، تعهد کرده است که سرباز آمریکائی محاکمه
شود. و برای ریختن آب سرد بر خشم مردم، احتمال داده است که به اشد مجازات برسد.
تا کسی خواهان محاکمه جنایتکارانی چون بوش و بلر و پانه تا و همه سران و
فرماندهان ارشد پنتاگون٬ همه روسای کاخ سفید که برنامه قتل و کشتار هزاران
انسان را هر روز به بهانه ای صادر میکنند٬ نشود!
بدنبال قتل عام روستای "الکوزای"، کرزای و طالبان و انواع دستجات ارتجاعی، به
نام مردم و مدافع آنها ظاهر شده اند. و بر محنت و مشقات مردم٬ بر نفرت عمومی
مردم بیگناه و بی پناه و مستاصل، سرمایه گذاری میکنند٬ تا به موقعیت خود در این
کشور بهبود بخشند و حاکمیت پر از فساد و جنایت خود را ادامه دهند. جدال میان
آنها و دولتهای غربی٬ دلجوئیهای مقامات مختلف دول غربی و فرماندهان و حکمرانان
ناتو٬ سر سوزنی به منافع مردم در افغانستان مربوط نیست. همه آنها دارو دسته های
مسلح و دولتها و نیروهای جنایتکاری هستند که بر محرومیت مردم ارتزاق میکنند.
احزاب و نیروهای سیاسی ایرانی٬ جریانات پرو غرب، و تمام آنهائی که به دخالت غرب
در ایران، امید بسته اند، همه آنهائی که بادبان کشتی سرگردان خود را به بمب های
آمریکا و اسرائیل و... گره زده اند، از کنار این جنایت هولناک٬ بی اعتنا گذشته
اند! سکوت و بی تفاوتی مطلق آنها، در مقابل جنایتی که در کنار گوش آنها، اتفاق
افتاده است، تصادفی نیست. حقیرانه نمیخواهند، با کشتار ١٦ "افغان"، رابطه خود
با غرب را خراب کنند! نمیخواهند از برکت دولتهای غربی بی بهره بمانند! چرا که
خود چشم انتظار "عطوفت" دول غربی، دست به زانو نشسته اند.
و در این میان خالی از اعتراض مترقی و انسانی، در غیاب حضور طبقه کارگری که نه
تنها مشت جنایتکاران و فریبکاران را باز میکند، که با حضور قدرتمندش در مقابل
میلیتاریسم غرب و توحش دستجات ارتجاعی سد می بندد، جمهوری اسلامی با سی سال
توحش و جنایت٬ بر بستر نفرت عمومی از کشتار مردم بیگناه٬ به عنوان "مدافع" آنها
به میدان آمده است.
در این میان آنچه در دنیای واقعی نمایندگی نمیشود٬ آنچه عمیقا فراموش میشود٬
دفاع از مردمی است که امنیت، زندگی و سرنوشتشان در دست مشتی جنایتکار جنگی رها
شده است. و زندگی و هستی شان دستمایه جدال قدرت بر سر منافع ضدانسانی انواع
جریانات ارتجاعی قرار گرفته است.
حزب کمونیست کارگری حکمتیست
٢٥ اسفند ١٣٩٠- ١٥ مارس ٢٠١٢
|