قصابی حقیقت در این بازار آشفته !
فرزاد نازاری
مخالفتها در درون حزب حکمتیست بر علیه خط و سیاست رسمی این حزب سابقه ای طولانی
تر از تاریخ انتشار بیانیه رفقای پشتیبان سیاستهای رسمی حزب حکمتیست دارد. و به
مدتها پیش از این به کنگره چهار برمیگردد. سیاستهایی که هویت خلاف جریان و
یونیک این حزب را در دنیای سیاسی ایران از دیگر احزاب مدعی کمونیست و تعلق به
طبقه کارگر، مشخص میکند . به جرأت میتوان گفت که نودوپنج درصد این خط و سیاست
حاصل تلاش کورش مدرسی و رفقایی است که امروز مهر کودتاچی ، سارق ، ضد حزب ،
یاغی ، شارلاتان ،سبک سر ، مفتی مذهبی ، بی پرنسیپ ، سخیف ، جاعل ، عوام فریب ،
دروغگو و غیره را بر پیشانی خود دارند . سیاستهایی که مانع شد کارگر سیاهی لشگر
امثال هخا و موسوی و رفسنجانی و بی بی سی و حککا گردد.حزب حکمتیست مشخصه اش این
خط و این سیاستها است . و اگر هم به عنوان حزبی بی تخفیف علیه بورژوازی در
سیاست برای عموم و دوست و دشمن شناخته شده و قابل احترام و یا نفرین شده است ،
همگی به خاطر این خط و این سیاست است . هم اکنون بلوکی در این حزب که هیئت دائم
در رأس آن است مدعی است که این حزب پاسیو است و از خط منصور حکمت و حزبیت و
تحزب و خیلی چیزهای دیگر کنار کشیده است . احکامی بیشمار را بر علیه نیروی
مخالف خود پرت میکنند، بدون اینکه لازم ببینند این تغییر ریل و این پاسیفیسم و
تغییر ادعایی را بشکافند و برایش تبلیغ و ترویج کنند و آن را از یک حکم صرف بی
مسما تبدیل به نقد آشکار سیاسی و مصوبه و غیره کنند و به قضاوت عموم بگذارند و
برایش از طریق کانالهای قانونی حزبی نیرو جمع کنند و خط و سیاست رسمی و
استراتژیک حزب را که تغییرش صرفا در صلاحیت کنگره است را به چیز که خود مدعی
هستند سیاستی حکمتیستی است تبدیل کنند . قضیه به همین سادگی است و نه چیزی
بیشتر. اما به جای اینکار این رفقا ترجیح دادند که سکوت کنند و برای موقعیتی که
جهت به دست آوردن آن در تلاش بوده اند بکوشند و آنهم تبدیل به اکثریت شدن در
دفتر سیاسی بوده است ( حال از چه طرقی به این اکثریت دست یافتند! ) مورد بحث
نیست . زمانی که به اکثریت رسیدند سیاستهایی را که در این مدت نتوانسته بودند
به حزب تحمیل کنند را در قالب پلاتفرم هیئت دائم با نقض آشکار" بند 8 متمم اصول
سازمانی حزب " با روشی خود کامه به تصویب رساندند و آن را در نشریات حزبی و از
طرف تمام حزب منتشر کردند و خود را با انجام این عمل بر اساس متمم اصول سازمانی
خلع مسئولیت کردند . در این وضع رفقای دفتر سیاسی قانونی برای جلوگیری از
فروپاشیدن حزب و هدایت آن تا کنگره که قرار بود در آینده ای نه چندان دور اجرا
گردد دست به انتشار بیانه ای زدند و جلو این نقض آشکار اصول حزبی را گرفتندکه
به علت کمی تعداد آنها، ملقب به اقلیت گردیدند تا با تردستی این کار آنها را
غیر قانونی و شورش جلوه دهند که در واقع عکس آن صادق است . ( به نظر من اگر
تعداد این رفقا حتی یک نفر هم میبود) میبایست برای دفاع از حزب حکمتیست و خط
مشخصه اش همین کار درست را انجام میداد . اما در این میان طرف مقابل برای
لاپوشانی جرم خود و برای پاشیدن خاک به چشم اعضا و کادرهای حزب و دیگر طرفداران
آن در خارج از حزب دست به یک کمپین که به جرأت میتوان اسم عقب مانده ، هیستریک
، شرق زده ، قبیله ای را بر آن نهاد، علیه رفقای مبارز تا دیروز خود زدند ،
کسانی که تا دیروز به سر آنها قسم میخوردند را به یک باره مشکوک و مرتد نامیدند
، ماهرانه از طریق کانالهای محافل، آشفته بازاری برای قصابی حقیقت خلق کردند و
از اعضا و کادرها هم خواستند به کمپین آنها بپیوندند و بر علیه چندی از
شریفترین آدمهای تاریخ کمونیسم ایران بشورند. این رفقا به خوبی آگاه هستند که
اگر این سیاست و این پلاتفرم که در پلنوم قبلی به کناری گذاشته شده بود را به
کنگره ببرند از طریق نمایندگان کنگره رد میشود. به این خاطر است که تمام راه حل
ها و نوشداروهایی که از طرق مختلف و از جانب احزاب خواهر در کردستان و عراق
برای خروج از این بدبختی ارائه شد را آگاهانه بلوکه کردند و تلاش کردند که هر
چه بیشتر این مخمصه را به درازا بکشند . اینها حرف حسابشان این است ، ما اکثریت
دفتر سیاسی هستیم ، هیئت دائم در تسخیر ماست و احساس قدرت میکنیم و هر نوع
پلاتفرم و سیاستی را که در جهت خط سیاسی خود بدانیم بدون توجه به هیچ مقرراتی
تصویب میکنیم . شما هم ساکت بنشینید و نظاره گر باشید و منتظر کنگره بمانید و
مار را در آنجا از اریکه قدرت پایین بکشید و در این مدت هم اگر ما حزب حکمتیست
را به آغوش گرم کمونیسم بورژوایی برگرداندیم و تمام رشته هایی را که این حزب
برایش محبوب مردم و طبقه کارگر گشته است را پنبه کردیم شما لام تا کام هم
دهانتان را باز نکنید . ماهم حزب را از سیاسیتهای تاکنونی اش پاکسازی میکنیم ،
و در این راه هم از هیچ کاری فروگذار نمیشویم و حتی حاضریم از اصغر کریمی و
حامد خاکی و آنتی لنینیستی مانند صالحی نیا طلب کمک کنیم ! اما رفقای عزیز بر
روی عوامی و بیسوادی اعضا و کادرها سرمایه گذاری نکنید ، باور کنید به کاهدون
میزنید ، چون هیچ کس از سر بیسوادی و عوامی وارد یک حزب انقلابی و تحت تعقیب
انترپل نمیشود. ما هم از سیاست چیزی سرمان میشود و میتوانیم حقیقت را از دروغ و
ریا تشخیص بدهیم . نمیتوانید دفاع صادقانه یک عده کمونیست شریف را از حزبی که
با خون دل همه این انسانهای شریف ساخته شده است ،کودتا ، سرقت و بی پرنسیپی و
غیره بنامید. کمی به بیرون محفلتان بنگرید که با چه انسانهایی هم رکاب شده اید
، کسانی که تا دیروز آوازه دفاع آنها از جنبش سبز گوش فلک را هم کر کرده بود
امروز جرأت کرده اند ، به پاس لطف شما دوباره سر از خاک خفت دفاع از موسوی و
کروبی بردارند و شمشیرهای پوسیده شان را بر حزب ما و کورش مدرسی بکشند . دریغا
که قبلا برای من و امثال من قهرمان و اسطوره بودید ، ولی اکنون تمیز دادن سیاست
شما در مقابل خط تا کنونی حزب از سیاست امسال حمید تقوائی و اصغر کریمی و مصطفی
صابر و علی جوادی مشکل است... حقیقت هرچند تلخ است ولی کاملا آشکار است و کسی
که خواب است جبر روزگار بیدارش میکند . اما کسی که خود را به خواب زده باشد و
پنبه های منافع محفلی در گوش کرده باشد را ، هیچ جبری قادر به بیدار کردن نیست
. هنوز دیر نشده است . هنوز میشود تصمیم انقلابی گرفت و تمام این بساط را جمع
کرد و از این یکدندگی دست کشید و راه حل احزاب خواهر عراق و کردستان را قبول
کرد ، باور کنید دنیا خیلی وسیعتر از منافع چند نفر و مناصب چند نفر است ، اگر
به این راه حل تن دهید مشت محکمی به دهان دشمنان این حزب میزنید و ارزش و
قربتان در پیش طبقه کارگر و مردم آزادیخواه و برابری طلب صد چندان و اگر نه
دیگر این راهی است که خود شما با آگاهی انتخاب کرده اید و به کمپ مقابل عزیمت
نموده اید. تنها چیزی که از دست من برمی آید این است که بگویم برایتان آرزوی
روزگاری به کام می کنم .
فرزاد نازاری
12-01-2012
|