طلاق به سبک ایرانی
اسعد کوشا
امان از روزی که کار ذوجین به طلاق و طلاق کشی برسد. آنگاه به ازای هر نقل و
نباتی که شب عروسی به سر یکدیگر میریختند، فحش و ناسزا نثار مرده و زنده یکدیگر
میکنند. آنقدر رابطه اشان را تلخ و تاریک توصیف میکنند که حتی از ماه عسلشان هم
به تلخی یاد میکنند. آنقدر طرف مقابل را نزد دوست و آشنا تحقیر میکنند تا
بزرگواری خود را به اثبات برسانند.
نوشته جات برخی از رفقای بلوک هیئت دائم را که مطالعه میکنم جدائی به سبک
ایرانی و بتوان دو چهره نتراشیده و نخراشیده اش را برایم بنمایش میگذارد. جای
تاسف اینجاست که اکثر این رفقا بیش از دو دهه در میان مردم اروپا زندگی کرده
اند و مردان و زنانی را دیده اند که علت جدائی از همسر سابق را صرفا عدم تفاهم
و از دست دادن علائق مشترک میدانند و شخصیت طرف مقابل را کماکان محترم
میشمارند. چرا هنوز به فرهنگ عقب مانده جهان سومی چسبیده ایم، شاید بدلیل
فرورفتن در لاک گرم و نرم ولایت خود باشد. وقت آن رسیده که از این لاک کپک زده
بیرون آئیم و بگذاریم آفتاب امراض مان را شفا بخشد.
یک واقعه ساده و هزار نگرش متفاوت
پلنوم رسمی ۲۲ حزب حکمتیست، علنی بودن و زمان کنگره پنجم را تعیین کرد. مسئول
تدارک انتخاباتی و لجستیکی هم که قبلا انتخاب شده بود (رفیق خالد حاج محمدی) و
قرار بود ظرف دوماه به کنگره برویم. این توافقی جمعی بود و وفاداری به این
توافق میتوانست با برگزاری یک انتخابات سالم و سرحال مارا به کنگره پنچ برساند
و ما شاهد جدال نظری زنده ای با شرکت نمایندگان حزب باشیم.
ولی یک اقدام مشخص این پروسه را عامدانه قیچی کرد. در فاصله بین پلنوم رسمی ۲۲
تا تدارک عملی انتخابات کنگره، زمستانی سخت و ایام تعطیلات حول و حوش کریسمس و
ژانویه، فرصتی وجود داشت که هیئت دائم، حزب را با یک عمل غیرقانونی در مقابل یک
عمل انجام شده قرار دهد.
بدین ترتیب هیئت دائم با تصویب پلاتفرم بحث برانگیز خود و با انتشار علنی آن
بعنوان سیاست تغییر ریل حزب حکمتیست به جامعه، روند سالم رسیدن به کنگره را
قیچی کرد.
اگر این رفقا قلبشان برای حزب حکمتیست یکپارچه میطپید کافی بود۶۰ روز دندان به
جگر میگذاشتند و پلاتفرمشان را به کنگره پیشنهاد میکردند، کاری قانونی و اصولی
و محترم. در اینصورت بطور قطع این عکس العمل جناح مخالفشان را شاهد نمیبودند.
بد نیست سناریوی از قبل تدارک شده رفقا را با مرور عملکردشان در این دوره به
زبان ساده تشریح کنیم.
الف. پلاتفرم تغییر ریل حزب را بجای کنگره، خود تصویب و اعلام میکنند.
ب. دست به برکناری مخالفین از پستهای تشکیلاتی میزنند.
ج. وبسایتهای موازی میزنند. (تصور کنید مسئولین وبسایت شهرداری لندن، بهر دلیل
کلمه رمز سایت را تعویض کند، و شهردار لندن بجای مذاکره با مسئولین مربوطه و یا
شکایت به دادگاه برای بازگشائی رمز، خودش دستور دهد یک وبسایت مشابه برپاکنند و
شهروندان را سردرگم کنند.) این عمل رفقا قبل از اینکه یک اقدام فنی باشد، یک
فرمان سیاسی بود. زیرا که طرح تصفیه تشکیلاتی از قبل چیده شده بود و در مواجهه
با اولین مقاومت این طرح تبدیل به طرح انشقاق حزب میشود.
د. هرگونه میانجیگری و مذاکره با بهانه جوئی رد میشود زیراکه تصمیمشان را برای
انشقاق حزب و خلاصی از حضور مخالفینشان در حزب از قبل گرفته بودند.
ه. پافشاری بر برگزاری پلنومی که میدانستند مخالفینشان در آن حضور نمییابند نیز
به این سناریو ربط مستقیم داشت. با اینکه در این راستا روی وحدت طلبی بسیاری از
رفقا سرمایه گذاری کردند تا با رای اکثریت (که از خودشان تشکیل میشد) تعداد
بیشتری پای این سناریو را امضا بزنند. حمایت اکثریت کمیته مرکزی از پلنوم شان
را علناً به حزب و جامعه اعلام کردند اما انصراف تعدادی از رفقای حمایت کننده
پلنوم از شرکت در این اجلاس را مخفی نگاه داشتند. رفقا مظفر محمدی، هلاله
طاهری، پری زارع، مصطفی اسد پور از اعضا اصلی کمیته مرکزی و رفقا امجد غفور،
بهنام ارانی و مصطفی یونسی از اعضا علی البدل اعلام کردند که در این اجلاس شرکت
نمیکنند. سایر اعضا علی البدل منجمله من، رفیق گلباغ سلیمی هم اعلام کرده بودیم
که در پلنوم شرکت نمیکنیم. به این ترتیب اکثریت کمیته مرکزی و علی البدل ها از
قبل اعلام کردند که در پلنوم شرکت نمیکنند و در حالیکه که پلنوم به حد نصاب
رسمی شدن نرسیده بود، این رفقا برای قطعی کردن انشعاب دست به اقدام غیرقانونی
حذف علی البدلها از معادله زدند و انشعابشان را رسمیت بخشیدند.
تدارک کنگره ای با انتخابات مخدوش؟
کسانیکه پروسه تدارک کنگره مقرر شده توسط پلنوم قانونی ۲۲ را قیچی کردند تا با
برگزاری نشستی، که حد نصاب رسمی شدن را نداشت، و با مصوبات غیرقانونی خود کنگره
تک بنی خود را تدارک ببینند، نمیتواند کنگره اشان برسنت تاکنونی این حزب برپا
شود. این زمینی که در آن به این بازی سیاسی دست زده اند غصبی است. آنان در پی
پذیرش استعفای رفقایمان، علی البدلها را بچه یتیم فرض کردند و حقشان را خوردند
و آنانرا به بهانه غیر اساسنامه ای "عدم حضور در جلسه"، برای ترمیم تعداد افراد
اصلی کمیته مرکزی به حساب نیآوردند تا تنهابه قاضی روند و شادمان بازگردند.
(در هنگام نوشتن این سطور به نوشته ای از رفیق ابوبکر شریف زاده در پاسخ به
ادعای فوق برخوردم که جا دارد ذکر مصیبتی هم در مورد آن بکنم. اولا که ادبیاتش
با ادبیات حزب ما اختلاف فاحش دارد و امیدوارم سرمشقی برای رفقای دیگر نباشد.
ثانیا استدلاشان در مورد رسمیت یافتن پلنوم نادرست است زیراکه تبدیل شدن رفقای
علی البدل به عضو اصلی نیازی به رای کمیته مرکزی ندارد مگر آرای این رفقا در
کنگره با هم مساوی بوده باشد. تا آنجا که من اطلاع دارم چنین موردی نداشتیم.)
رفقائیکه به استناد کلیه اسناد و مدارک حزب حکمتیست نشستشان بدلیل کمبود ۲ رای
هرگز رسمیت نیافت، و محاسباتشان برای رسمی و قانونی جلوه دادن آن خالی از صداقت
است و اعتبار خود را از دست داده اند. هرگونه انتخاباتشان در این شرایط ناسالم
و مخدوش خواهد بود.
اگر بهر دلیل از ادامه انشعابتان منصرف شدید، دریچه زیر برای بازگشتتان به حزب
تعددنظرات و وحدت اراده باز است.
نشست نمایندگان کنگره ۴ که کمیته مرکزی فعلی کماکان منتخب ایشان هستند، و
خوشبختانه هنوز در قید حیات هستند، میتواند کماکان مرجع قانونی رسیدگی به این
وضعیت باشد.
اگر ته مانده حسن نیت در احدی از آحاد جناح هیئت دائم وجود داشته باشد، دست
دیگر رفقای نماینده اش را در کنگره متحد حزب میگیرد و با حق رای قبلی سرنوشت
مشترکمان را رقم میزنیم.
اگر به تفاهم نرسیدیم و اگر سرچشمه علائق مشترکمان هم خشکیده بود، میتوانیم
طلاق به سبک اروپائی را تجربه کنیم.
با سپاس از ژرف اندیشی رفقا!
اسعد کوشا
دوم فوریه دوهزار و دوازده
|