TLogo



جنگ ادامه سیاست است!

 

مظفر محمدی

 

جنگ حزب دمکرات علیه کمونیست ها و کارگران در کردستان، ادامه سیاست بورژوایی این حزب بود.

حزب دمکرات کردستان ایران (حدکا) در بیانیه اخیر خود در رابطه با جنگش علیه کومه له کمونیست قدیم، بر سیاستی پای می فشارد که جنگ ادامه این سیاست بود. بدون شناخت درست از این سیاست بورژوایی، نمیتوان جنگ حدکا علیه کومه له آن زمان را توضیح داد. با گفتن اینکه "جنگ را چه کسی شروع کرد"، "جنگ برادر کشی بود"، کومه له  تندروی می کرد" و... ،  نمیتوان ماهیت این جنگ را توضیح داد و نگاهی کاملا ساده اندیشانه و فریبکارانه است.

جنگ حدکا علیه کومه له قدیم، ادامه سیاستی است که حزب نماینده سیاسی بورژوازی در کردستان داشته و دارد. این سیاست و ماهیت آن را باید شناخت و توضیح داد.

 

حزب دمکرات کردستان ایران تاریخا نماینده ناسیونالیسم کرد بوده است. شاخه های دیگر ناسیونالیسم زیر مجموعه این ناسیونالیسم مادر اند.

ناسیونالیسم به علاوه به عنوان تفکر و تعلق در میان بخش هایی از مردم و حتی بعضا کارگران وجود دارد. ناسیونالیسم را به عنوان تفکر و تعلقی قائم به ذات نمی توان تعریف و نقد و طرد کرد. ناسیونالیسم پدیده ای است و ابزاری است چون مذهب و خرافات در خدمت یک طبقه معین.

جمهوری اسلامی تنوع قومی و تعلق ناسیونالیستی ملل مختلف را در ایران و از جمله در کردستان برسمیت شناخته است و بیشتر از رژیم سابق به آن پر و بال داده و یا با آن مماشات می کند. جمعیت کردهای مقیم مرکز، فراکسیون نمایندگان کرد در مجلس اسلامی، جبهه متحد کرد، مرکز بزرگ اسلامی از روحانیونی سنی، محافل روشنفکری و دانشجویی دانشجویان کرد دانشگاه ها، نشریات و ادبیات مختلف به زبان کردی، لباس کردی که در رژیم سابق در مدارس و ادارات ممنوع بود و ... نمونه های بارز  آزادی این بروزات ناسیونالیستی در کنار جمهوری اسلامی است.

 

از آنجا که ناسیونالییسم کرد هیچوقت جدایی طلب نبوده و همواره آماده همکاری با جمهوری اسلامی بوده است، بنا بر این وجود  آن در کردستان برا ی جمهوری اسلامی در مقابل و علیه چپ و کارگران، مفید بوده است. جنگ حدکا علیه کومه له وکمونیست ها بزرگترین خدمت و نفع را به جمهوری اسلامی رساند.به علاوه، تبلیغ خرافات مذهبی و قومی، ضدیت با برابری زن و مرد، ضدیت با مبارزه طبقاتی و محول کردن هر گونه حقوق و آزادی و رفاهیاتی به بعد از خودمختاری، از جنس تفکر، سیاست وعملکرد جمهوری اسلامی و در خدمت بورژوازی است. این دو تفاوتی باهم ندارند. به این معنا ناسیونالیسم کرد به اندازه مذهب و مساجد و حوزه های علمیه و دیگر نهادهای پایه ای جمهوری اسلامی به او خدمت می کند. و به همان اندازه هم از آزادی عمل و ایجاد تشکل و فعالیت فرهنگی و تبلیغی برخوردار می شوند.

 

جمهوری اسلامی مشکلی با بورژوازی کرد ندارد. بورژوازی کرد بخشی از بورژوازی سراسری و ادغام شده در آن است. بورژوازی کرد علاوه بر فعالیت های اقتصادی وسیع، در نهادهای سیاسی، نظامی و حکومتی جمهوری اسلامی حضور دارند و سهیم و شریک اند.

با این حساب حدکا به عنوان حزب سیاسی بخش ناراضی تر بورژوازی و خرده بورژوازی کرد که دل خوشی از رژیم ندارند، از دیگر شاخه ها و گرایشات بورژوازی ناسیونالیست ایران چه در حاکمیت و چه در اپوزیسیون متفاوت نیست. اگر جمهوری اسلامی موافقت کند حدکا به کردستان برگردد، این حزب مشکلی با آن نخواهد داشت. در جنگ جناح ها و گرایشات مختلف بورژوازی ایران، حدکا و ناسیونالیسم کرد یک جناح و گرایش در این خانواده  به حساب می آید. جناح هایی که گاهی با هم می جنگند اما نهایتا هوای همدیگر را دارند. منافع کل بورژوازی چه در حاکمیت و چه در اپوزیسیون در مقابل طبقه کارگر و چپ و کمونیسسم جامعه یکی است. اگر قرار است جمهوری اسلامی  در مقابل مبارزه طبقاتی  سدی باشد که هست، همه به آن آویزان می شوند.

 

با وجودی که حدکا در بعد سیاسی و سرکوب و خفه کردن آزادی های کارگران و مردم مستقیما حضور ندارد. با وجودی که در سرکوب کارگران و در سرکوب اعتصاب و مبارزه اقتصادی کارگران مستقیما حضور ندارد و بعضا مبارزات کارگران و مردم را بازگو می کند. و از آنجا که حدکا خود را "حزب محبوب خلق کرد" اعم از کارگر و سرمایه دار و زمین دار و تاجر وغیره می نامد...

با وجود همه این ها اپوزیسیون بودن حدکا، مسلح بودنش و جنگ هایش علیه جمهوری اسلامی این حزب را از کل خانواده بورژوازی چه درحاکمیت وچه دراپوزیسیون جدا نکرده و نمی کند. این شرایط تا زمانی که جمهوری اسلامی این حزب و دیگر جریانان ناسیونالیست را در کنار خود و مستقیما در خدمت خود نپذیرد، ادامه خواهد داشت.

اما این وضعیت نه تنها کمونیست ها و طبقه کارگر را در مقبل خطرات و مضرات ناسیونالیسم کرد و جریانات و احزاب سیاسی اش و در راس آن ها حدکا، بی وظیفه نمی کند، بلکه نقد و افشای ماهیت آن و مهار کردن قلدری و زورگویی هایش مدام در دستور قرار داشته و خواهد داشت. پاسخ کمونیست ها به جنگ حدکا به همین خاطر و برای واداشتن آن به تمکین به آزادی های سیاسی و برای کم ضرر و کم خطر کردن سیاست و عملکردهای این حزب بود. جنگ اجتناب پذیر بود، اما  جواب به آن اجتناب ناپذیر شده بود.

 

بیانیه اخیر حدکا نشان می دهد که هنوز هم و در حالی که این جریان کاره ای نیست و دستش به جایی بند نیست، اما هشداری است به  کمونیست ها و کارگران که خطر ناسیونالیسم کرد رفع نشده و باید آن را جدی گرفت. موضع حدکا در بیانیه نشان می دهد که این جریان هنوز و در موقعیت کنونی اش هم، انتقاد و تبلیغات سیاسی آزاد را نمی پذیرد. آزادی بی قید و شرط سیاسی برای حدکای در تبعید و در اپوزیسیون، هنوز هم پدیده ای بیگانه و خطرناک است.

توقع این  که حدکا به خواست و تمایل خود حاضر شود به  پلاتفرمی متعهد شود که در آینده کردستان آزادی بی قید و شرط سیاسی، برابری کامل زن و مرد، آزادی عقیده و بیان و مذهب و بی مذهبی، جدایی دین از دولت و آموزش و پرورش و ....را بپذیرد یک خوش خیالی و توهمی بیش نیست.

بنا بر این، وظیفه کارگران و کمونیست ها و همه آزادیخواهان در کردستان این است که چنان اتحاد و تشکل و جبهه و صف گسترده و مستحکمی ایجاد کنند که درهر حالتی خطرات و مضرات سیاست و عملکردهای ناسیونالیسم کرد و احزاب آن را به حد اقل برسانند. این تنها راهی است که تکرار زورگویی و یاهر نوع بندو بست بورژوازی و ناسیونالیسم کرد علیه آزادی و برابری را غیر ممکن می سازد.

آذر ماه ٨٨ (دسامبر ٢٠١٠)