باید امیدوار بود! گفتگوی اکتبر با دیبا علیخانی
اکتبر: در سالهای اخیر، ما شاهد حضور زنان در مراسم های اول مه روز کارگر بودیم. شما به عنوان یکی ازمدافعین حقوق برابر زن و مرد و فعال "جامعه حمایت زنان"، حضور زنان در این روز را چگونه ارزیابی می کنید. آیا شرکت زنان در بزرگداشت روز کارگر با انگیزه طبقاتی است یا برای اعتراض به تبعیض جنسی و اساسا طرح خواستهای زنان در این روز است؟ دیبا علیخانی: زنان همیشه در مراسمهای اول ماه مه حضور فعال داشته اند .خواست و مطالبات رادیکالی مطرح کرده اند که هر کدام از آنها می تواند روشنگر راه تغییر زندگی میلیونها کارگر در سراسر دنیا باشد . اگر دفتر تاریخ فعالیتهای اول ماه مه را در سالهای اخیر ورق بزنیم این مهم به وضوح پیدا است. یادم هست چند سال پیش وقتی تمام تلاش خانه کارگر و مراکز دولتی این بود که بیکاری و فقر و فلاکت را در جامعه با اخراج کارگران بی اجر و مزد افغانی توجیه کند شعار ما زنان در مراسم اول ماه مه در تهران ودانشگاهها محکوم کردن اخراج کارگران افغانی و افشای شگرد وقیحانه خانه کارگریها بود. این تنها نمونه ای از ابعاد حضورزنان دراول ماه مه ها بوده است. زنان همبشه پابه پای مردان پرچم پایان دادن به توحش، تبعیض جنسی، بی حقوقی کارگر و... را به دست گرفته اند. درواقع نمی شود تفکیک کرد که زنان با انگیزه اعتراض علیه تبعیض جنسی یا با انگیزه ی طبقاتی پا به این میدان گذاشته اند چون زن کارگر هم زن است و طبق قوانین تبعیض آمیزموجود، هستی اش از روی زمین ساقط شده است و هم کارگر بی اجرو مزد خانگی است که همواره بهشت زیر پایش واجرش به قیامت موکول میشود .
اکتبر: در میتینگها و مراسم های روز کارگر، هنوز شرکت زنان به نسبت مردان کارگر بسیار کم تر است. با توجه به اینکه شرکت خانواده های کارگری ( زنان و فرزندان کارگران) در کنار کارگران بسیار حیاتی است ، دلایل یا موانع عدم شرکت و یا محدودیت شرکت خانواده های کارگران در مراسم ها و جشن های اول مه چیست؟ دیبا علیخانی: به نظر من نه فقط حضور زن کارگر درمراسمهای اول مه کمرنگ است بلکه جای خالی توده عظیم مردان کارگر هم کاملا ملموس است. با مروری بر اول مه های سالهای گذشته واضح است که توده وسیع کارگران در مراسمهای اول مه حضور ندارند و ما بیشتر شاهد حضور فعالین کارگری و روشنفکران هستیم . موانع متعددی سر این راه هست از عدم آگاهی کارگر به ابتدایی ترین حقوقش تا تفکیک حسابگرانه کارگران با ترفند قراردادهای مختلف که به ظاهر منافع آنی و در دسترس کارگران را متفاوت جلوه می دهد و مهم تر ازهمه نداشتن حق تشکل و آزادی بیان است . طبیعی است کارگری که تشکل ندارد، سخنگو ندارد، خودآگاهی طبفاتی اش ضعیف است، افق و چشم اندازی برای تغییر وضع موجود نمی بیند و دو دستی کلاهش را می چسبد تا خانواده اش این حداقل را ازدست ندهد. اما اگر طبقه کارگر، زن و مرد و خانواده اش را جزو طبقه خودش بداند، جای خالی زنان کارگر وخانواده هایشان درمبارزات کارگران و در اول مه ها هم باحضور زنان و خانواده های کارگری پر خواهد شد. باید امیدوار بود.
|