زیر پرچم ظفرمندان ناتو
آذر مدرسی
تحرک انقلابی مردم لیبی علیه دولت قذافی و استبداد حاکم بر زندگیشان بر خلاف
انقلاب مصر و تونس مسیر دیگری را طی کرد. جنبشی که متاثر از انقلاب مصر و تونس
میرفت تا رژیم مستبد قذافی را سرنگون کند با دخالت نظامی دولتهای غربی عقیم شد.
مردمی که برای سرنگون کردن یکی از مستبدترین دول قرن به خیابانها آمده بودند و
اعلام میکردند تا رفتن قذافی از پای نمی نشینند، هم توسط دستگاه کشتار قذافی و
هم از طرف جنگنده های ناتو به خون کشیده شدند.
دخالت نظامی ناتو در لیبی، بمباران مردم بیگناه به نام دفاع از مردم و با وعده
آزادی و آسایش، نقطه شروع تغییر مسیر تحرکات اعتراضی مردم در لیبی بود. جنگ
ناتو علیه قذافی نه فقط ربطی به تحرک انقلابی مردم لیبی علیه قذافی و دستگاه
کشتار و سرکوب او نداشت، که دقیقا علیه این تحرک، علیه خواستهای انقلابی مردم
لیبی، برای خفه کردن انقلاب مردم و برای اهداف ارتجاعی دولتهای غربی بود. دولت
حاکم و مستنبد لیبی و در راس آن قذافی برخلاف مصر و تونس نه به نیروی انقلابی
مردم که با دخالت نظامی ناتو خلع ید شد. همین علامت سوال بزرگی را مقابل آینده
لیبی، آزادی و آسایش مردم لیبی قرار داده است.
دول غربی در کنار حمله نظامی در تلاش سازمان دادن و آماده کردن جبهه ارتجاع
طرفدار غرب در لیبی بودند. "شورای ملی انتقالی لیبی" حاصل این تلاش چند ماهه
است. شورائی که اساسا از وزرای قدیمی دولت قذافی، سران قبایل، تعدادی از سرمایه
داران با نفوذ لیبی، جریانات اسلامی و چند روشنفکر پرو غربی، که برای حفظ ظاهر
"مدرن، سکولار و مدنی" شورا به بازی گرفته شده اند، تشکیل شده است. این شورا
قرار است آینده لیبی را در هماهنگی با دول غربی رقم بزند. کنفرانسهائی مشابه
کنفرانسهای افعانستان و عراق در اروپا در جریان است تا پروسه انتقال قدرت و
تقسیم قدرت را میان برندگان این جنگ تعریف و تضمین کند.
جدالهای امروز در "شورای ملی انتقالی"، شاخ و شانه کشیدن نیروهای ارتجاعی در
این شورا، خطر تسویه حسابهای خونین میان آنها، نگرانی از جنگ داخلی، کابوس باز
شدن میدان برای جریانات قومی٬ عشیره ای و مذهبی و به تباهی کشیدن زندگی مردم را
چندین برابر کرده است. امروز حتی میدیای نوکری چون بی بی سی و سی ان ان، از
مسئله آینده تاریک لیبی حرف میزنند. تبلیغات حول سقوط قذافی و اعلام پیروزی
"انقلاب" مردم لیبی با چاشنی تصاویری از مردمی که رفتن قذافی را پیروزی خود
میدانند، جای خود را به اعلام نگرانی از آینده تاریک لیبی داده است. نمونه های
عراق و افغانستان و تجربه های لویه جرگه و ...، پوچ بودن ادعاهای توخالی غرب در
همبستگی با مردم عراق و افغانستان را نشان داد. اگر کسی که به دخالت نظامی ناتو
دل خوش کرده باشد را بتوان نادان یا شارلاتان خواند، اگر میدیایی را که
"دمکراسی" زیر پرچم ناتو و به ضرب بمباران و کشتار مردم بیگناه را در بوق و
کرنا میکند بتوان دستگاه تبلیغاتی ناتو و میدیای نوکر خواند، نیروی سیاسی که به
دخالت نظامی ناتو دل خوش کرده باشد را فقط میتوان ارتجاعی، راست و ضد انقلابی
نامید.
پیروزی ناتو در لیبی در میان صفوف اپوزیسیون بورژوائی ایران، اپوزیسیون مفلوکی
که مدتها است چشم امید به دخالت امریکا و غرب بسته است، با موجی از شادی روبرو
شد. اتحاد جمهوریخواهان، اکثریت، جبهه ملی، شورای هماهنگی راه سبز امید، همگی
سقوط قذافی را بهانه ای کردند تا یکبار دیگر اعلام کنند این نوید به قدرت رسیدن
شان با حمایت غرب و ممکن بودن تکرار این سناریو در ایران است. البته کمی غرولند
و "اظهار نگرانی" از نقش دول غربی در لیبی، را هم چاشنی شادی و شعف شان میکنند.
در میان این صف اپوزیسیون بورژوایی اما، موضع و سیاست حزب کمونیست کارگری که
مدتی است به جرگه "انقلابیون" سبز پیوسته است تکان دهنده و اعلام رسمی پایان یک
دوره از زندگی این حزب است.
حزب کمونیست کارگری در کنار سران ناتو و دستگاه تبلیغاتی دولتهای غربی، در کنار
میدیای نوکری که وظیفه ای جز تطهیر سیاستهای ارتجاعی دولتهای غربی ندارد، حمله
نیروهای ناتو به لیبی را تائید و گامی در جهت تقویت "انقلاب" مردم لیبی خواند.
البته چندی پیش مینا احدی یکی از اعضا رهبری این حزب به همراه جریاناتی دیگر از
ناتو و دول غربی خواستند که رفتاری مشابه لیبی را با ایران بکنند.
در اطلاعیه رسمی این حزب در رابطه با حمله ناتو به لیبی آمده است: ".. حمله
نظامی نیروهای غربی از پیشرویهای بیشتر ارتش قذافی و بخصوص قتل عام مردم بنغازی
بوسیله نیروهای قذافی جلوگیری کرد. روشن است که دولتهای غرب از این حمله اهداف
و منافع ویژه خود را دنبال میکنند اما باید توجه داشت که این دولتها تا قبل از
آغاز انقلاب لیبی مشکلی با دولت قذافی نداشتند و مخالفت امروز آنان با قذافی
امری است که انقلاب به این دولتها تحمیل کرده است. در واقع جنگ کنونی میان
نیروهای غربی و دولت قذافی یک نتیجه جانبی پیشرویهای انقلاب است؛ جبهه انقلاب
باید از این شرایط برای پیشرویهای بیشتر و بزیر کشیدن قذافی و نظام سرکوبگر او
استفاده کند. مردم و نیروهای انقلابی نباید اجازه دهند که حمله نظامی مانع
دخالتگری آنان در صحنه سیاسی شود. همچنین باید هرگونه حمله به مراکز غیر نظامی
و زیرساخت های اجتماعی و زندگی مدنی و بطریق اولی به محل سکونت مردم و افراد
غیر نظامی را قویا محکوم کرد و خواستار توقف فوری آن شد. " (اطلاعیه حزب
کمونیست کارگری پیرامون حمله نظامی به لیبی- ٢١ مارس ٢٠١١)
اطلاعیه حزب کمونیست کارگری هم مانند بیانیه ناتو استبداد و توحش قذافی و
نیروهایش در سرکوب مردم انقلابی را بهانه ای میکند تا حمله نظامی ناتو را مشروع
اعلام کند. سارکوزی و کامرون دخالت نظامی ناتو را تحت عنوان آسایش و آزادی
توجیه میکند و حزب کمونیست کارگری تحت عنوان "انقلاب". این اطلاعیه فقط اعلام
موضع در مورد حمله ناتو به لیبی نیست بلکه سیاست این حزب در تحولات آتی ایران
را هم نمایندگی میکند. از نظر این حزب در تحولات آتی ایران حمله نظامی دول غربی
میتواند یک نتیجه جانبی پیشرویهای "انقلاب" باشد؛ جبهه انقلاب باید از این
شرایط برای پیشرویهای بیشتر و بزیر کشیدن ولی فقیه و نظام سرکوبگر او استفاده
کند. حزب کمونیست کارگری با این اطلاعیه رسما اعلام میکند حاضر است زیر سایه
چکمه پوشان ناتو و با حمایت جنگنده های ناتو "انقلاب" خود را به پیروزی برساند.
البته این حزب فراموش نمیکند که باید بمباران مناطق مسکونی مردم و افراد غیر
نظامی را قویا محکوم کرد. رفع تکلیفی بیمایه تر از این ممکن نیست.
جریانات راست پرو غرب، احزاب ناسیونالیست و جریانات قومی باید پیوستن حزب
کمونیست کارگری به حامیان ناتو را به این حزب تبریک بگویند.
حمید تقوائی لیدر این حزب در یک مصاحبه تلویزیونی در رابطه با نقش ناتو در سقوط
قذافی میگوید: "ناتو البته با اهداف و سیاستهای خودش دخالت کرد..... اما در هر
حال با هر نیتی که دخالت کرد از این نقطه نظر اجازه داد که انقلاب لیبی ادامه
پیدا کند. ... در این مدت هم با بمباران هوائی، با کمکهای دیگری، ناتو علیه
قذافی فعال بود. منتهی یک نکته مهم اینجا هست اینکه این نوع دخالتگری ها به هیچ
وجه از نوع لشگر کشی به عراق یا افعانستان یا غیره نبود. نتیجه اش را هم داریم
میبینیم. .. مردم مسلح درگیر این قضیه بودند، جوانان بخصوص، خیلی از نیروهائی
که از بنغازی آمدند و در تمام طول جنگ مردم مسلح بودند و مسلحانه باارتش قذافی
درحال مبارزه بودند. از این نظر دخالتگری مردم در تحولات و تغییراتی که در لیبی
دارد پیش می اید بسیار برجسته است. بنابراین اینطور نیست که دخالت ناتو یا
اروپای واحد با اینکه هدفشان این بود نتوانستند به هیچ وجه به این هدف نرسیدند
که نیروی تعیین کننده باشند و حرف آخر را اروپای واحد بزند یا امریکا بزند.
فاکتور انقلاب و دخالت مردم برجسته است در لیبی" (حمید تقوائی در برنامه در
نگاه روز- درباره لیبی)
حمید تقوائی به روش ژورنالیستهای راست به جای بمباران مردم بیگناه و کشتار آنان
از "بمباران هوائی، با کمکهای دیگر ناتو علیه قذافی" صحبت میکند. خبرنگاران
الجزیره از حمید تقوائی "صداقت" بیشتری در گزارش دادن از ابعاد و نتایج حملات
ناتو در لیبی، دارند.
حتی راست ترین جریانات چنین وقیحانه از حمله نظامی ناتو حمایت نکرده است. حمید
تقوائی تحت نام "انقلاب" بر کشتار مردم بیگناه لیبی، خفه کردن انقلاب شان و
دستمایه قرار دادن مبارزه شان علیه قذافی برای تسویه حسابهای ارتجاع
امپریالیستی سرپوش میگذارد. حمید تقوائی در کنار سارکوزی، کامرون و اوباما در
اوج شارلاتانیسم، مردم لیبی را برنده حمله ناتو و سناریوی سیاهی که در انتظار
مردم لیبی است اعلام میکند و وضع مخاطره آمیز حاضر را "پیروزی انقلاب" آنان
قلمداد میکند. ظاهرا مسلح بودن مردم فاکتور مهمی در نشان دادن نقش مردم در این
تحرکات و قدرت آنان در بدست گرفتن آینده شان است. حتی روزنامه نگاران "با کلاس
تر" و "با وجدان تر"، از این نوع تبلیغات دست راستی و پوپولیستی پرهیز میکنند.
اگر حمایت این حزب از تحرکات ارتجاعی فاشیستهای ترک و کرد، حمایت از هخا و
بالاخره حمایت از جنبش ارتجاعی سبز نشان از پیوستن این حزب به جبنش ارتجاعی
راست بود. اگر اعلام کهنه مسلمان شدن و پیوستن به کمپین های ارتجاعی غرب علیه
جمهوری اسلامی تحت عنوان مبارزه با اسلام و مذهب و دفاع از حق زن، نماینگر چرخش
این حزب به راست بود، حمایت رسمی از حمله نظامی ناتو، اعلام "تاثیرات مثبت"
حمله نظامی ناتو به لیبی از طرف لیدر این حزب، بطور ترسناکی پتانسیل فرصت
طلبانه آن در حمایت از نوعی از سناریو سیاه در ایران را نشان میدهد.
موضعگیری این حزب در قبال لیبی اعلام ضمی این سیاست است که این حزب آماده است
تا به نام "انقلاب انسانی" و "ضدیت با ولی فقیه" خواهان دخالت نظامی ناتو در
ایران باشد. چرا خود نباید حاضر باشد که به هر قیمتی و تحت هر عنوانی در "لویه
جرگه ایران" یا "شورای ملی انتقالی ایران" یا هر جبهه ارتجاعی که غرب و ناتو
علیه جمهوری اسلامی درست کنند، اگر راهشان دهند، شرکت کنند. چه چیزی مانع از آن
است که فردا نام بمباران مردم در تهران و شیراز و تبریز را مبارزه ناتو با رژیم
ولی فقیه نگذارند و در فوائد بمباران و تاثیرات مثبت آن بر سیر "انقلاب"
سیاهشان درافشانی نکنند.
اما ایران لیبی نیست. طبقه کارگر ایران تجربه انقلاب ٥٧ را دارد. طبقه کارگر و
مردم تشنه آزادی و برابری با درس گیری از تجربه خود و اعتراضات اخیر در مصرو
تونس و لیبی با اتکا به نیروی خود و با سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و منزوی
کردن همه جریانات دست راستی همه سناریوهای ارتجاعی انقلابات مخملی، انقلاب
نارنجی، حمله نظامی، تشکیل دولتهای در تبعید و لویه جرگه را نقش بر آب خواهند
کرد.
سپتامبر ٢٠١١
|