قتل عام ٦٧ و کارنوال فریب
خالد حاج محمدی
Khaled.hajim@gmail.com
سی خرداد شصت مقطعی از تاریخ ایران است٬ که ضد انقلاب اسلامی با قتل عام
خونین٬ با کشتار دهها هزار نفر از کمونیستها٬ انقلابیون و مخالفان خود٬ با
اعمال یک اختناق سیاسی وسیع٬ توانست انقلاب ٥٧ را تماما شکست و حاکمیت خود
را تثبیت نماید. در آن دوران هر کس که سوسیالیست بود٬ هر کس که ظاهر چپی
داشت٬ هر کس که نماینده اعتراض کارگر و رهبر و فعال آن بود٬ هر زنی که که
بی حجاب بود و هر جوان و نوجوانی که مدرن و یا غیر مذهبی به نظر میرسید٬
گرفتند و اعدام کردند. مرداد و شهریور ٦٧ مقطعی دیگر است که به فرمان
خمینی و با همکاری همه سران جمهوری اسلامی٬ هزاران نفر زندانی سیاسی
باقیمانده را نیز اعدام کردند. سی خرداد ٦٠ و مرداد و شهریور ٦٧ دو مقطع
مهم از اعدام وسیع زندانیان سیاسی است که هنوز هم ابعاد دهشتناک آن در
خاطره جامعه و مردم مانده است. در این مقاطع دهها میلیون انسان در سراسر
ایران٬ به سوگ عزیزان خود نشستند. تاریخ ٣٣ ساله حاکمیت جمهوری اسلامی و
جنایاتی که در زندانهای آن گذشته است٬ کشتار چند صدهزار انسان و همه ابعاد
شقاوت و بیرحمی و جنایت در زندانهای جمهوری اسلامی٬ زمانی که سران و
مسئولین این رژیم در دادگاهی علنی و عادلانه محاکمه شوند٬ معلوم میشود٬ و
آن زمان بشریت بر این همه جنایت خواهد گریست.
امروز و در مناسبت سالگرد کشتار زندانیان سیاسی در سال ٦٧ ٬ کارنوالی مرکب
از محافل سبز٬ دگراندیشان لیبرال٬ توده ای اکثریتی ها و چپهای پشیمان شده
از گذشته خود که امروز "سکولار" شده اند٬ همراه خیلی از روشنفکران نان به
نرخ روز خور٬ که همگی زیر پرچم سبز جمع شده اند٬ به نام "نهادهای
دموکراتیک و حقوق بشری ایرانیان" و برای "دادخواهی و یادمان جان باختگان
دهه شصت" فراخوان داده اند تا یاد "فاجعه ملی" سال ٦٧ را گرامی بدارند.
این کارنوال که قرار است یاد بود "فاجعه ملی" ٦٧ را گرامی بدارد٬ کارش جعل
تاریخ واقعی سی ساله جمهوری اسلامی و ریختن آب پاک بر نقش یاران و رهبران
جنبش سبز در این جنایات است. تاریخی که این کارنوال مهندسی میکنند٬ خارج
کردن بخشی از شرکا٬ از بازجویان و شکنجه گران٬ از قاتلین و رهبران جمهوری
اسلامی است که یک پای اصلی این جنایات بوده اند. جالب این است در اطلاعیه
این جمع٬ قهرمان این داستان نه اعدام شدگان و کسانی که تا آخرین لحظه از
عقاید خود دفاع کردند٬ بلکه اینت الله منتظری است!! که "شهادتش" باعث شده
"بخشی از تاریک اندیشان دینی به عمق جنایات سال ٦٠ و ٦٧ پی ببرند". این
رندی و این "تاریخ نگاری"٬ تبدیل کردن عاملین سی سال حاکمیت سیاه جمهوری
اسلامی به "قهرمانان ملی" و "دمکراتهای دگراندیش" خود بخشی از جعل تاریخ
واقعی و ریاکاری و دروغ به سبک جنبش ملی اسلامی و دوستان لیبرالهای آنان
است.
در این تاریخ و در این جنایات همه سران ریز و درشت جمهوری اسلامی شریکند٬
همه جناحهای این رژیم و همه سازندگان جمهوری اسلامی از خامنه ای٬
رفسنجانی٬ خاتمی٬ موسوی٬ بهزاد نبوی٬ کروبی و....٬ از اصولگرا و دوم
خردادی٬ تا سبز و ..٬ در این جنایات سهیم اند. آخوند و سرکار پاسدار و
بسیجی و قمه زن دیروزی که اکنون "روزنامه نگار و دمکرات و دگراندیش" شده
اند٬ بخشی از این تاریخ و به عنوان قاضی و شکنجه گر و زندان بان عمل کرده
اند.
رئیس جمهوران٬ وزیران و بنیانگذاران دستگاههای سرکوب و ترور، کسانیکه در
راس دسته جات اوباش و قمه کشان اسلامی به جان مردم افتادند، برنامه
ریزان قتل عامهای سالهای ٦٠ و ٦٧، سران جنبش سبز٬ خط امامی های دیروز که
هنوز هم٬ به خمینی و به قانون اساسی آن قسم میخورند٬ نه قاضی که خود متهم
به جنایت علیه بشریت اند. فعالین اکثریتی و توده ای٬ این "قهرمانان"٬ جنبش
ملی اسلامی٬ که امروز تاریخ نویس شده اند٬ که در سرکار آمدن جمهوری اسلامی
شریک بودند و زیر عبای امام "ضد امپریالیست" شان٬ خواهان مسلح شدن سپاه با
اسلحه های سنگین بودند٬ کسانی که کمونیستها را معرفی میکردن و به دست
دستگاه کشتار میسپاردند٬ امروز با همان رسالت به عنوان "تاریخ نگار" ظاهر
میشوند، و در قامت "دمکرات" و "دگراندیش" و نماینده خودگمارده مردم٬ دست
به جعل و درز گرفتن حقایق و خاک پاشیدن به چشم مردم میزنند. تاریخ واقعی
تاریخ مردمی است که در کل این دوران٬ در مقابل ضد انقلاب اسلامی٬ در مقابل
همه سنت و سیاست چپ "ضد امپریالیست" ٥٧ و در مقابل سنت جبهه ملی و خمینی٬
ایستادند و از آزادی و رفاه و برابری دفاع کردند.
تبدیل بزرگداشت قربانیان کشتار سالهای ٦٠ ﻮ٦٧ به کمپینی برای جعل تاریخ و
تبدیل عاملین این کشتارها به "قهرمانان ملی" زدالت و ضدیت این جنبش از سبز
تا "دگراندیشان" مذهبی و لیبرال٬ با جامعه ای است که هنوز آرمان
آزدیخواهانه قربانیان سی سال گذشته را آرمان خود و جمهوری اسلامی با همه
جناحهای خود را اولین مانع برای رسیدن به آرمانهای خود میداند. طبقه
کارگر، جوانان و زنانی که زیر فشار فقر و خفقان سیاسی و فرهنگی جان به
لبشان رسیده٬ تاریخ سی سال گذشته و بازیگران اصلی آنرا فراموش نمیکنند و
این جعل تاریخ را به خیل عظیم روشنفکران دگراندیش و لیبرال نخواهند بخشید.
یکی از مهمترین درسهای انقلاب ٥٧ این است که طبقه کارگر تنها به نيروى خود
و زیر پرچم مستقل خود به پيروزى ميرسد، درس دیگر اهمیت شناخت واقعی و
ماهیت واقعی و ضد کارگری جریاناتی است که به نام آزادی٬ و رفاه تلاش
میکنند٬ اعتراض طبقه کارگر را زیر پرچم و سیاست بخشهای مختلف بورژوازی
بکشانند.
٢٦ مرداد ٩٠- ١٧ اوت ٢٠١١
|