لیبی، خاورمیانه و جهان عرب کمونیست ها حق داشتند! امان کفا
پس از وقفه کوتاهی، از سه شنبه گذشته بار دیگرخمپاره و بمب اندازی برطرابلس آغاز شد. برخلاف ادعاهای شان این جنگی نبود که در عرض چند روزبه پایان برسد. امروز دیگر آشکار است که همانطور که گفته بودیم، جنگ داخلی و حضور نظامی ناتو، تقابلی است با انقلاباتی که از تونس و مصرآعاز گردید و ادامه آن، امروز در یمن و اردن و سوریه و دیگر کشورهای عربی، در جریان است. آشکار شد که تا چه حد تبلیغات بی وقفه بنگاه ها واحزاب بی بی سی و سی ان ان و همکارانشان، دال بر امکان قدرت گیری "هیولای اسلام فاندامنتالیست و نیروهای اسلامی" بی پایه و اساس بود. آشکار شد که تمامی این تبلیغات هدفی جز برحزرداشتن مردم از هرگونه اقدامی علیه دولت های خودی نداشت. در طی این مدت، سیاستمدارانشان، یکی پس از دیگری، از عدم آشنایی شان با اپوزیسیون در کشورهای عربی، شکوه کردند و گفتند که پاسخی برای تقابل با آنچه که به نام "بهار عرب" معروف شده است، ندارند. چه حمله نظامی به لیبی، و چه اظهار عدم توانایی شان در رابطه با کشت و کشتار در سوریه و یمن، تماما نشانی از به افقی سیاسی شان در مورد تحولات خاورمیانه است. بی افقی که در اولین وهله، بی اعتباری سیاسی مزمنی نصیب دولتهای غربی سنتا حاکم در خاورمیانه، و حکومت های محلی مرتجع و متحد غرب، کرده است. بی اعتباری سیاسی که امکان داده است، فرضیات قدیم در مورد "سیاست منطقه ای" با تقابل هایی مواجه شود که کم سابقه اند. از یکطرف حماس و برسمیت شناختن اسرائیل و مذاکرات حول آن با فتح مطرح شده است، از طرفی دیگر، عربستان سعودی حتی از گرفتن رأی عمومی برای بالابردن بشکه های تولید نفت در اجلاس اوپک ناتوان مانده است. آشکار است که تقلای سران جمهوری اسلامی، و اصرار بر اینکه تحولات و اعتراضات مردم در منطقه، بخشی از حرکت و جنبش اسلامی خودشان است، کاملأ بیهوده است. بن بست، درهم ریختگی و اغتشاش به جایی دسیده است که احمدی نژاد طی سفرهای اخیرش بر طبل تبلیغات جدیدی می کوبد و ادعا می کند که "دوران سرمایه داری و کمونیسم به پایان رسیده است و راه حل ایرانی تنها پاسخ بشریت است"! از طرف دیگر ناسیونالیست ایرانی ادعا دارد که "رشد و شکوفایی در ایران زبان زد عام و خاص است." بر خلاف پروپاگاندها و اراجیفی از این دست، همه می دانند که تحولات و انقلابات در منطقه، توان جمهوری اسلامی به مثابه یک پای مذاکرات منطقه ای را تحت فشار و در حقیقت تضعیف کرده است. بورژوازی عرب در این دوره حق بیشتری برای خود طلب می کند، و حتی قائل است. بی دلیل نیست که هیئت حاکمه در مصر به ایران هشدار می دهد که پایش را از گلیم خودش درازتر نکند، ویا امکان دخالت جمهوری اسلامی در اوضاع کشورهای خلیج مرتبأ محدود و محدود تر می شود. به این اعتبار در این دوره و همزمان با بی افقی سیاسی غرب، اوضاع منطقه بیانگر نافرجامی و بی اعتباری نیروهای هم پیمان حزب الله جمهوری اسلامی وسیاستشان در تقابل با غرب، نیز می باشد. در حقیقت، سیاست منطقه ای حمهوری اسلامی نیز در این بی افقی عمومی حاکم بر ارتجاع غرب و ارتجاع منطقه شریک است. در این شرایط، در شرایطی که روحیه اعتماد به قدرت خود تحت تاثیر تحولات خاورمیانه در ایران هم رشد میکند، و در شرایطی که جمهوری اسلامی تحت فشار است، ما بار دیگر دیدیم که چگونه اپوزیسیون چپ بورژوایی و ضد رژیمی ایران از دیدن جنگنده های ناتو برفراز لیبی، "قند در دلش آب" و برای اجرای همین طرح در ایران "دست به دعا" شده بود! دیدیم که چگونه در کمال وقاحت، غبطه می خوردند که "ای کاش ناتو و جنگنده های غرب همین بمب ها یی که در لیبی می ریزند، را بر دربار خامنه ای می ریختند". بار دیگر معلوم شد که در مرام این چپ بورژوایی، طبقه کارگر، مردم و زنان در ایران، تنها و تنها ابزاری هستند برای "اهداف ضد رژیمی" خود. برای ما کمونیست ها اما از روز اول مسلم بود که راه حل خلاصی، نه ارتش ناتو است و نه "لابی ها" و دالان های زد وبندهای بورژوازی جهانی. در این دوره هم، و در دل این تحولات هم، مجددا لازم است بر اهمیت آگاهی طبقه کارگر تاکید کرد. طبقه کارگر باید مرز خود را با دوستان دروغین خود، بشناسد. لازم است بر اهمیت این حقیقت که اگر کارگران آگاه و متشکل در صحنه حضور نداشته باشند، اگر کمونیسم متشکل نباشد، حرکتهای عظیم توده ای در تقابل با وضع موجود، میتواند دستمایه منافع طبقات ارتجاعی و سیاست های ضدمردمی شود. اتحاد کارگری، و تشکل های کمونیستی کارگری، امری است که در این دوره می تواند بیش از هر زمان دیگری راهگشا باشد.
16 ژوئن 2011
|