تعیین حداقل دستمزد و مباحث "خریداران" خالد حاج محمدی
اکنون مبحث دستمزدها، تعیین میزان آن و تحمیل بی دردسر آن به طبقه کارگر٬ بیش از هر سال و بیش از هر جا در کمپ سرمایه در جریان است. چندین ماه است که نمایندگان کارفرمایان٬ شوراهای اسلامی٬ خانه کارگر همراه با کمیته های "تحقیق" خود و روسای مختلف دولت٬ با هزار زبان و اساسا با "کارگرپناهی" پوپولیستی در مورد معیشت طبقه کارگر و میزان دستمزد سال آتی سخن میگویند. ارزان فروشی نیروی کار کارگر٬ ارزان نگه داشتن آن و چگونگی حقنه کردن آن به صورتی که صدای طبقه کارگر درنیاید٬ یک جدل مهم در میان خریداران آن است. کل تلاش این صف تعیین حداقل و نازلترین قیمت برای نیروی کاری است که قرار است تولید و بازتولید سرمایه را با بالاترین سود تامین کند. با این وصف نمایندگان "محترم" دولت و دلسوزان نظام٬ کلاه "دفاع" از کارگر بر سر گذاشته و به عنوان "مدافع" این طبقه٬ میگویند هنوز بحث تعیین حداقل دستمزد زود است. معلوم نیست که چرا کارگر برای این ادعای صف مقابل خود تره خرد کند٬ در شرایطی که همین امروز قیمت همه مایحتاج زندگی چند ده برابر شده است. نگاهی به گوشه ای از این مباحثات تعرض ایدئولوژیک بزرگی که از جانب بورژوازی ایران به طبقه کارگر سازمان یافته است را عیان میکند: صادقی٬ معاون امور استانهای خانه كارگر و رئیس پیشین كانون عالی شوراهای اسلامی كار٬ به عنوان "فعال کارگری" میگوید:"مباحث مربوط به تعیین حداقل مزد كارگران برای سال ٩٠ زود هنگام است ". شیخ اسلامی وزیر کار قول میدهد بر مبنای محاسبه این وزارات خانه در تاثیر هدفمند کردن یارانه ها٬ آن را "در تعیین مزد سال آتی لحاظ کنند" و همزمان مبنای تعیین حداقل دسمزد را خانواده کارگری ٤ نفره اعلام میکند. مبنای خانواده ٤ نفره برای تعیین حداقل دستمزد کارگر از جانب وزیر کار است٬ و گرنه احمدی نژاد در سخنرانی روز ٣٠ دیماه خود در یزد٬ وقتی از اهمیت فرهبگ اسلامی ایرانی در مقابل فرهنگ غربی سخن میگوید٬ بر اهمیت ٥ تا ٩ فرزند انگشت میگذارد. کمیته تعیین حداقل دستمزد خانه کارگر در تهران با "تحقیقات کارشناسانه" با "دخالت دادن" نرخ تورم و "نیازهای" خانواده کارگری٬ نهایتا به افزایش دستمزدها در سال ٩٠ تا سقف ٥٠٠ هزار تومان میرسد. این کمیته محترم قرار است به عنوان "نماینده" کارگر در چانه زدن بر سر حداقل مزد از "جانب طبقه کارگر" ایران وارد مذاکرده با نماینده کارفرمایان شوند. محمد عطاردیان، عضو سابق شورای عالی كار میگوید٬ با توجه به تورم شكل گرفته تا پایان امسال حداقل دستمزد كارگران باید تا ٤٠٠ هزار تومان افزایش یابد. وی در مورد بحث تعیین حداقل دستمزد میگوید: "هرگونه تصمیمی بدون حضور نمایندگان كارفرمایی را نمیپذیریم" و باز ادامه میدهد که٬ "یارانهها به صورت جداگانه پرداخت میشود و میزان دستمزدها به هدفمندسازی وابستگی ندارد". دبیراجرائی خانه کارگر خراسان هم خواهان کمکهای نقدی به کارگران شده است. بر مبنای سخنان این آقای "محترم" تازه از جناح کارگری رژیم و به عنوان "فعال کارگری"٬ از فردا باید بخشی از دستمز را در قالب سیب زمینی و برنج و پیاز تحویل کارگر بدهند. اینها گوشه کوچکی از مباحثات بر سر دستمزد کارگر است که در شورای عالی کار و ارگانهای وابسته به آن درجریان است که قرار است به عنوان مرجع صلاحیتدار حداقل دستمزد کارگران را تعیین کنند. در این میان حد فاصل درخواست "نماینده کارگران" با کارفرمایان صدهزار تومان است و اگر چانه زنی درکار باشد میان کمیته تحقیق "کارگری" خانه کارگر تهران و عطاریان است بر سر ٤٠٠ یا ٥٠٠ هزار تومان دستمزد سال آینده.در کل این صف و در تمام قوانین کار٬ وقتی بحث از مایحتاج کارگر و سبد کارگری در میان است٬ از شیر و نان و برنج و سیب زمینی فراتر نمیرود. مسکن مناسب٬ تحصیل٬ تفریح٬ تعطیلات٬ مسافرت٬ماشین٬ تاتر و دهها امکان ابتدائی امروزی از نظر آنها برای کارگر لکس است و هیچکدام نیازمندی کارگر نیست. کارگر در این میان انسان محترم و برابر با بقیه حساب نخواهد شد٬ بلکه ابزار تولید سود است که باید شکمش سیر شود تا چرخ تولید در گردش باشد. این تبلیغات ارگانهای بورژوازی را در کنار تبلیغات رهبران و روسای آنها قرار دهید٬ اینها را در کنار ادعاهای "ضد سرمایه داری" احمدی نژاد قرار دهید٬ تا دامنه تعرض ایدئولوژیکی که علیه طبقه کارگر سازمان یافته است٬ بتوان بخوبی دید. تازه در جدال هر روزه کارگر بر سر دستمز و حقوق معوقه و مطالبات خود در مراکز کار٬ بحثها از این هم فراتر است. جواب مدیریت لاستیک بارز به کارگران اعتصابی این مرکز و اعلام اینکه بدلیل قطع سوبسیدهای کارفرما٬ آنها نمیتوانند تعهدات خود را که چیزی جز حقوق کارگران نیست٬ پرداخت کنند٬ خود گویای ابعاد دیگری از این تعرض است. مدتها است بخشهای مختلف بورژوازی ورود کالای خارجی به بازار و عدم توان رقابتی سرمایه "بومی" را به عنوان دلیل عدم پرداخت دستمزد تحویل کارگران میدهند٬ و تلاش کردند مشکل رقابت سرمایه بر سر انحصار بازار را به عنوان معضل پرداخت مزد کارگر بر سر میز او بگذارند و عملا طبقه کارگر را ابزار دست رقابت خود کنند. مسئله ای که کارگران هفت تپه با آن درگیر بودند. امروز همین ماجرا به صورت دیگر و با رها شدن افسار بازار آزاد و خطر ورشکستگی سرمایه های کوچک در مقابل سرمایه های بزرگتر و درخواست صاحبان مراکز کم سود مبنی بر حمایت دولت از آنها برای دوام آوردن را روی میز کارگر گذاشته و بهانه عدم پرداخت مزد او میکنند. واقعیت این است که در فرای این تبلیغات٬ هم برای بورژوازی ایران و هم برای طبقه کارگر تعیین دستمزدها میدان جدالی طبقاتی جدی است که در گوشه و کنار این مملکت در جریان است. فضای مسمومی که بورژوازی با همه دستگاه تحمیق و فریب خود برای ارزان فروشی نیروی کار مهندسی کرده است٬ تلاشی همه جانبه و نقشه مند برای خاموش نگه داشتن نیروی عظیمی است که اگر به حرکت درآید تمام این فضای مسموم را عوض خواهد کرد. تمام نگرانی و دلمشغولی دولتمردان ایران٬ تمام تبلیغات "ضد سرمایه دارانه" احمدی نژاد و وزیر کار و بقیه نمایندگان طبقه حاکم٬ اگر از طرفی نشاندهنده رشد و بلوغ بورژوازی ایران و تجربه گرفتن از کل تحولات چند دهه اخیر است٬ در عین حال نشانگر وزن و قدرت یک طبقه کارگر عظیم و صنعتی در ایران است٬ که بیداری و اتحاد آن میتواند کل بساط کثیف بورژوازی و همه ارگانها و جیره بگیران ریز و درشت آنها را جمع کند. پراکنده نگه داشتن طبقه کارگر٬ افزایش انشقاق در صفوف رهبران و فعالین آن٬ اعمال فضای ضدکارگری "پوپولیستی" به عنوان یک تعرض ایدئولویک و تلاش برای دامن زدن به توهمات صفوف این طبقه٬ همگی سد و سنگربندی بورژوازی آگاه و بی توهم ایران در مقابل غول عظیم و اما فعلا خاموش طبقه کارگر است. بورژوازی ایران به قدرت این طبقه و توان عظیم آن آگاه است٬ تجارب تحرکات و انقلابات کارگری را امروز در دل جدال هررزوه خود علیه طبقه کارگر بدست گرفته است. هر تحرک کارگری از فرانسه تا انگلستان و تونس و ... را بیش از هرکس زیر نظر دارد و درسهای آن را به تجربه خود برای مقابله با طبقه کارگر و تحرک و سازمان و تشکل آن به کار میگیرد. اما این کل حقیقت نیست. این فضا و مباحثات بر سر دستمزد مستقل از هر نقشه و برنامه ای که امروز بورژوازی ایران دارد٬ تعیین تکلیف موقعیت و میزان سهم کارگر از نتیجه کار اوست. کل این جدال تلاش برای کاستن سهم این طبقه از نتیجه کارش است. کل مباحث و جنگ و جدال بورژوازی ایران دال بر مبارزه ای جدی روزانه در سراسر جامعه میان نیروی کار و سرمایه است. این فضا فرصت و امکانی برای کارگر کمونیست و رهبر و فعال کارگری است که در دل همین جدال روزانه٬ نه تنها صفوف خود را متحد کند٬ بلکه حول پرچم مطالباتی خود کل طبقه کارگر ایران را در مهمترین مراکز صنعتی٬ متحد کند. تعیین حداقل دستمز کارگران در ایران امروز با توجه به نوسانات هر روزه بازار و افزایش هر روزه قیمت کالاهای مصرفی و از طرف دیگرافزایش هر روزه بارآوری کار و افزایش ثروت و امکانات زندگی٬ امر روزانه طبقه کارگر است. پروسه تعیین تکلیف حداقل دستمزد کارگران از جانب دولت و ارگانهای آن٬ تلاش برای مشروعیت دادن به بردگی و بی حقوقی کارگر است. در این پروسه طبقه کارگر هیچ حق دخالتی ندارد. "کارگر" و کارفرما و دولت همگی نمیانده گی بورژوازی را به عهده دارند. این سیکل مسخره "سه جانبه گری" را میتوان پایان داد. طبقه کارگر ایران احتیاجی به کدخدا٬ وکیل و ناجی ندارد. پایان دادن به این خیمه شب بازی متعفن بورژوازی ایران٬ در گرو اعلام رای و تصمیم مستقیم کارگران بر سر میزان دستمزد کل طبقه کارگر از شاغل تا بیکار٬ در مهمترین مراکز تولیدی است. این مهم امروز بر سر میز هر فعال کارگری و هر کارگر کمونیست و رهبر بانفوذ کارگری در این مراکز قرار دارد.
|