نسلی در قلب مبارزه
سخنرانی نوجوانی ١٥ ساله در اجلاس "ائتلاف ملی علیه تعرض به سطح معیشت" بریتانیا
این نسل قرار بود نسل دوره پسا - ایدئولوژیک باشد، درست است؟ این نسل قرار بود نسلی باشد که هیچ وقت به فکر چیزی بزرگتر از پروفایل فیس بوک و صفحه تلویزیونش نیست؟ این نسل قراربود نسلی باشد که مهمترین مسئله اش در شبهای شنبه "اکس فاکتور" است. من الان فکر میکنم که این ادعایی مسخره و بی اساس است. من فکر میکنم ما نشان دادیم که این نسل بیشتر از نسلهای قبل ایدئولوژیک است، ما نشان دادیم که واژه هایی مانند همبستگی و همقطاری که همیشه با دانش آموز و دانشجو تداعی شده است الان هم بقوت خودش باقی است. خبر دارید که در چهارشنبه ١٠نوامبر باورنکردنی ترین چیز اتفاق افتاد. من فکر میکردم که در زنگ تفریح ناهارمدرسه بروم ببینم در تظاهرات چه خبر است و برگردم. شاید میبایست میدانستم همان پلیسهایی را که برای "جی ٢٠" آماده کرده بودند برای مقابله با ما به خیابان آورده بودند. الان فکر میکنم آنروز شاید من میبایست بیشتر نگران جانم باشم تا درسهایم. وقتی تلاش کردم محل تظاهرات را ترک کنم به من گفتند که این منطقه محدوده "استریل" شده و تحت محاصره پلیس است و به کسی اجازه خروج نمیدهند. آنروز وقتی که در Kettling (تاکتیکی که پلیس برای بازداشت خیابانی تظاهرکنندگان بکار میبرد و آنها را دریک خیابان یا محدوده محاصره میکند و اجازه خروج به آنها نمیدهد) افتادم، فکر کردم اگر نخواهیم عاقبت پلیس شویم قطعا به آموزش دانشگاهی نیازداریم.
آنروز همراه من هزاران هزاردانش آموز دیگر که هرگز قبلا در هیچ اعتراض و نظاهراتی شرکت نداشته اند، هیچوقت عضو هیچ حزب سیاسی ای نبوده اند و به هیچ جنبش سیاسی ای نپیوسته اند؛ هیچ دانش اقتصادی و یا پایانامه سیاسی ای نداشته اند، در تظاهرات بودند. اما آنجا بودند چون به چیزی معتقد بودند و آنجا بودند چون به چیز بزرگتری اعتقاد داشتند. به این که یا باید سکوت کنند و به هرچیزی که حکومت جلو آنها پرت میکند قانع باشند و یا بپاخیزند و بر علیه آن مبارزه کنند. این دانش آموزان که قبلا در هیچ حرکتی شرکت نکرده اند بپاخاستند و جنگیدند. زمانی که در محاصره پلیس بودیم، با هم صحبت میکردیم و مقدار کمی غذا را هم که همرا داشتیم تقسیم میکردیم، به هم میگقتیم میدانیم که آنها فکر نمیکنند ما برای مردم خطرناک هستیم، من پانزده سال دارم و کسانی دیگر هم هستند که سیزده ساله هستند، ما میدانیم که آنها فکرنمیکنند که ما میخواهیم خیابانهای لندن را به شورش بکشیم، ما میدانیم آنها چه فکری میکنند. آنها فکر میکنند که اگر امروز ما را محاصره کنند و بترسانند ما دیگر برنمیگردیم و جرات نمیکنیم تظاهرات کنیم. اما بگذار حرف امروز مردم را، حرف سه شنبه آینده، ماه آینده و سال آینده را بشنوند که نمیتوانند از تظاهرات و آمدن ما به خیابان جلوگیری کنند. نمیتوانند جلو مبارزه ما را بگیرند، مهم نیست که چقدر تلاش کنند که ما را در خیابانهای لندن زندانی کنند، این خیابانها مال ماست، ما همیشه برای جنگیدن و تظاهرات آنجا خواهیم بود. مردمی که همیشه فکرمیکردند پلیس کسی است درطرف دیگر کابل تلفن برای کمک، مردمی که فکر میکردند میدیا همان روزنامه نگارهای خودمان هستند که تصویر بالانس نشده اتفاقات را نشان میدهند. مردم در چهارشنبه گذشته چیزهای زیادی یاد گرفتند، مردم زمانی که در محاصره پلیس دور آتش ایستاده بودند چبزهای زیادی را آموختند. دیدند که روزنامه ها با تیترهای بزرگ آنها را خرابکار معرفی میکنند.
پیام چهارشنبه گذشته خیلی روشن است. ما دیگر آن نسل پسا - ایدئولوژیک نیستیم، ما دیگر آن نسلی نیستیم که لاقید است، ما دیگر آن نسلی نیستیم که آماده است هرچیزی را که به او دادند قبول کند. ما حالا نسلی هستیم در قلب مبارزه، ما نسلی هستیم که درکنار هر کسی که مبارزه میکند ایستاده ایم. هیجان انگیزترین چیزی که من بعد از چهارشنبه دیدم اینکه صدها نفر به فیس بوک آمدند و با اعتصابیون ما اعلام همبستگی کردند، اینها کسانی بودند که اول فکر میکردند اعتصاب کارگران مترو آزار دهنده است و مانع رفتن آنها به مدرسه میشود و الان خودشان را به ما مربوط میدانند و فکر میکنند که باید به ما ملحق شوند و همراه ما مبارزه کنند. ما با هرکسی که میداند باید مبارزه کند اعلام همبستگی میکنیم و از همه شما هم میخواهیم که با ما اعلام همبستگی کنید و این پیام را به دولت بفرستید که سیاست قطع هزینه ها را نمیتوانند به طرف ما پرت کنند چون ما آماده ایم که علیه آن بجنگیم.
٭ با تشکر از رفیق فرزاد نازاری که این سخنرانی را پیاده و ترجمه کرده است
|