مأموریت مرگ سیف خدایاری روز سه شنبه دوازدهم اکتبر٢٠١٠، مردی ٤٦ ساله هنگام دیپورت از انگلستان به آنگولا زیر دست پلیس خفه شد و به قتل رسید.جیمی موبنگا که از سال ٩٤ در انگلستان زندگی می کرد و دارای همسر و پنج فرزند است یکی از رهبران جنبش دانشجویی آنگولا بوده و در شانزده سال گذشته در انگلیس به وی اجازه اقامت اضطراری داده شده بود. در سال ٢٠٠٦ بعد از یک دعوای معمولی دستگیر و به دو سال زندان محکوم شده بود.از ماه اوت امسال بدون دلیل خاصی او را از همسر و فرزندانش جدا می کنند و در مرکز دیپورت نگهداشتند تا راهی سرنوشتی کاملاً خطرناک کنند. موبنگا که توسط سه مأمور اسکورت می شد، داخل هواپیما و دقایقی قبل از پرواز بیهوش شد و به گفته مأموران ساعاتی بعد در بیمارستان جانش را از دست داد. شاهدان عینی (چهار نفر از مسافران هواپیما ) از اعمال زور بیش از حد توسط سه اسکورت وی سخن می گویند. یکی از شاهدان می گوید " ده دقیقه قبل از بیهوش شدن داد می کشید نمی توانم نفس بکشم، نمی توانم نفس بکشم". یکی دیگر از شاهدان می گوید " او از درد می نالید و فریاد می کشید می خواهند مرا بکشند". یکی دیگر از شهود وضعیت را " کثافت مطلق " نامید. فاجعه به حدی شرم آور است که در گزارش های پلیس و مأموران اداره مهاجرت از قتل یا مرگ او سخنی به میان نمی آید و به " حالش بد شد " اکتفا کرده اند! این فاجعه دردناک را باید بخشی از سیاست های ضد انسانی نظام سرمایه داری دانست که در فاز اول آسیب پذیرترین انسانها را نشانه گرفته است. تعرض به معیشت مردم با اخراج های بی سابقه، پایین آوردن حقوق و بالا بردن مالیات، قطع خدمات اجتماعی به افراد آسیب پذیر جامعه مانند کودکان عقب مانده ذهنی، بالا بردن سن بازنشستگی و...ادامه دارد. دو ماه گذشته کشور فرانسه شاهد زشت ترین رفتار دولت سارکوزی با کولی ها و اخراج بیش از ١٠٠٠ نفر از آنها بود. تعرض به زندگی انسان در اشکال مختلفی در جریان است و هر روز دستان سرمایه داری حلقوم طبقه کارگر را با فشار بیشتری می فشارد. بنا به آمار وزارت کشور انگلستان فقط در سال ٢٠٠٨، شصت و شش هزار پناهجو از این کشور دیپورت شده اند. بدرفتاری با افراد بازداشت شده به بخشی از کار روتین نهادهای مربوطه تبدیل شده است. در سه سال گذشته میلیونها پوند غرامت به افراد مهاجری پرداخت شده است که هنگام بازداشت مورد آسیب روحی و فیزیکی قرار گرفته اند. نقض حقوق کودکان بازداشت شده همراه پدر یا مادر خود بویژه در مرکز دیپورت یارلز وود در دو سال گذشته بحث داغ انجمن های دفاع از حقوق کودکان بوده است. همه شواهد نشان از آن دارد که بربریتی لجام گسیخته در لباس پلیس و وکیل و وزیر در حال حکمرانی است. یک نمونه آن همین مورد موبنگا است. جدا کردن او از فرزند هفت ماهه و سایر فرزندانش کوچکترین اهمیتی برای مقامات اداره مهاجرت ندارد، چون " قانون" به او اجازه ماندن در این کشور نمی دهد! این اولین قربانی سیاست های ضد مهاجر سیاست حاکم بر اروپا نیست و آخرین مورد نیز نخواهد بود. اروپا ماسک انسانی را که در چند دهه گذشته بر اثر فشار رادیکالیسم و " خطر کمونیسم" پوشیده بود کنار می زند. دو سال پیش هنگامی که در یکی از مراکز دیپورت انگلستان بودم، وقتی خبرخودکشی یکی از دوستان عراقی که ٢٤ ساعت بعد از دیپورت از همان کمپ در سلیمانیه به زندگی خود پایان داد را به مسؤلان کمپ اطلاع دادیم با بی تفاوتی مطلق آنها روبرو شدیم. آنها وقیحانه از ما مدارکی می خواستند که نشان دهد خودکشی وی مربوط به دیپورت بوده است! در حال حاضر دهها هزار انسان بلاتکلیف در کمپ های پناهندگی کشورهای اروپایی با کابوس دیپورت " زندگی " می کنند. کسانی هم که از این کابوس خلاص می شوند به حاشیه جامعه ای پر از تبعیض و نابرابری رانده می شوند تا "عظمت نظام سرمایه داری" را لمس کنند. بعد از فاجعه دوازدهم اکتبر اداره مهاجرت و کمیسیون حقوق بشر اروپا در پی راهکارهایی هستند که دیپورت با تضمین سلامت افراد انجام گیرد. دیپورت و اخراج مهاجران از کشورهای اروپایی ـ با و بدون توجیهات قانونی ـ نزد دولتها به یک اصل تبدیل شده است. نباید نسبت به "قوانین" و تبلیغات ریاکارانه حقوق بشری آنها دچار توهم شد. قوانین آنها بر اساس تأمین منافع خودشان تنظیم شده است. باید در مقابل این وضعیت ایستاد. مبارزه در این عرصه نیز در درجه اول کمونیستها و انسانهای آزادیخواهی را به مصاف می طلبد که بربریت جامعه سرمایه داری آنها را به زانو در نیاورده است.
|