TLogo


اعتصابات در فرانسه٬ پژواك طبقاتى از ايران
 

گفتگو با آذر مدرسى

 

رادیو پرتو: در سه هفته اخیر افکار عمومی دنیا متوجه اروپا و بویژه فرانسه و اعتصابات کارگری بزرگ و گسترده در این کشود بود، بخصوص هفته گذشته اعتصابات دامنه گسترده ای پیدا کرده و چندین میلیون نفر را در بر گرفته است،. اعتصابات گسترده بر علیه دولت سارکوزی, برای بالا بردن سن بازنشستگی و حمله به معیشت کارگران. از طرف دیگراگر به مشغله های حزب حکمتیست در سه هفته اخیر نگاه کنیم یکی از موضوعات دائمی که به آن پرداخته است چه در نشریه ها چه در نوشته ها و اشکال فعالیت های مختلف، مسئله اعتصابات کارگری فرانسه را در صدر آنها می شود متوجه بود؛ آذر مدرسی رئیس تشکیلات خارج کشور حزب حکمتیست مهمان برنامه ما است و و سوالاتی را در این مورد می خواستم پیش پای ایشان قرار بدهم، اول از اینجا شروع کنم عطف توجه به این مسئله برای شما چرا ضرورت داشت؟

آذر مدرسی: تعرض به سطح معیشت جامعه و بخصوص طبقه کارگر در هر کجائی که باشد قاعدتاً برای یک حزب کمونیستی مهم است چه در ایران باشد چه در فرانسه، انگلیس و یا آمریکا. مسئله سر این است که بخصوص در این دوره بورژوازی یک تعرض همه جانبه را به سطح معیشت جامعه و بخصوص طبقه کارگر شروع کرده است. اعتراض گسترده و وسیع علیه آن در فرانسه، نمونه مقابله با این تعرض و یک همبستگی کارگری عظیم است و همانطور که گفتم یک حزب کمونیستی نمی تواند در چنین جدالی که بین طبقه کارگر و بورژوازی حاکم این کشور در جریان است ساکت بنشیند و حداقل کاری که می تواند بکند این است تا آنجائی که می تواند و در توان دارد نشان بدهد که در این جدال طبقاتی کنار طبقه خودش، کنار طبقه کارگر، ایستاده است. تا وقتی که این جنگ ادامه دارد مستقل از اینکه درفرانسه است یا انگلیس یا آلمان قطعاً یکی از کارهای اساسی و هویتی تشکیلات خارج کشور ما شرکت در آن خواهد بود. طبقه کارگر در فرانسه باید بداند که ما درکنار آنها هستیم و این جنگ را جنگ خود میدانیم. در این جنگ جبهه ما خیلی روشن است و تا آنجا که در توانمان باشد در این جنگ در جبهه طبقه کارگر علیه بورژوازی می ایستیم.

رادیو پرتو: به خود فرانسه برگردیم و اعتصاباتی که در آنجا گذشت، اهمیت این اعتصابات و کشمکشها در چه بود؟

آذر مدرسی: بورژوازی یک دوره بحران اقتصادی را از سر میگذارند و خیلی طبیعی است که فشار این بحران را به طبقه کارگر منتقل کند؛ ما در سطح اروپا از یک طرف شاهد این تعرض هستیم. در آلمان، انگلیس، فرانسه، یونان و اسپانیا اینها کشورهائی هستند که خیلی آشکار دارند از وضعیت بحران اقتصادی و ضرورت این که باید این فشار را به جامعه منتقل کرد، صحبت میکنند. فرانسه نمونه تیپیک اعتراض جامعه را دارد نشان میدهد، اعتراض اساساً حول افزایش سن بازنشستگی شکل گرفته است. دولت فرانسه تصمیم دارد سن بازنشستگی را از شصت سال به شصت و دو سال افزایش بدهند و خود این مسئله باعث اعتراض به حق طبقه کارگر و بخش عظیم کارکن جامعه شده است، این به معنای دو سال کارکردن بیشتر هر فرد در آن جامعه، به معنی فشار بیشتر و تولید ارزش اضافه بیشتر برای طبقه کارگر، به معنی فروختن بیشتر نیروی کار و سودآوری بیشتر بورژوازی در آن جامعه است و طبیعی بود طبقه کارگر در مقابل این تعرض بایستد، میگویم این به اصطلاح مهمترین مسئله ای است که کارگران فرانسه در مقابل اش مقاومت را شروع کردند ولی این تعرض به اینجا ختم نمی شود این تعرض قطعا  ادامه پیدا میکند و قطعاً فرانسه مثل کشورهای دیگر مانند انگلیس با تعرض وسیع تر و همه جانبه تری به سطح معیشت اش روبه رو خواهد شد. ولی تا الان مسئله گره ای که کارگران علیه آن ایستاده اند مسئله ارتقاء سن بازنشستگی از شصت سال به شصت و دو سال است، قابل توجه است که این مسئله در همه جا دارد پیش می رود در انگلیس که از شصت و پنج سال به شصت و هفت سال تبدیل شده است و قرار است در چند سال آینده از شصت و هفت سال به هفتاد سال تبدیل بشود. تصور بکنید در آن جامعه آدم مجبور است تا سن هفتاد سالگی نیروی کارش را بفروشد و در سن هفتاد سالگی به او اجازه میدهند اگر توانی برایش مانده، زندگی بکند و از زندگی اش لذت ببرد البته اگر تا آن زمان نشانه ای از بیمه بازنشستگی و بیمه اجتماعی که امکان زندگی انسانی را به آنها بدهد باقی مانده باشد.

رادیو پرتو: تنشهای اجتماعی و طبقاتی بین کارگران و دول سرمایه داری در اروپا به قولی که شما گفتید کم نیستند. ولی آن چیزی که افکار عمومی دنیا را متوجه فرانسه می کرد و حتی مغفور تنشهای آنجا میکرد ابعاد گسترده اعتصابات کارگری بود. سه و نیم میلیون نفر در خیابانها بودند از کارگرها و حتی دانش آموزان خیابانها را قرق کرده بودند و به این صف پیوستند؛  در مورد ابعاد گسترده اعتصابات چه میشود گفت و دلیل توجه افکار عمومی در این رابطه چیست؟

آذر مدرسی: خود شما گفتید تعرض وسیع است و مقاومت در مقابل اش وسیع است ما در همه کشورها شاهد مقاومت وسیع هستیم در انگلیس، ایتالیا و آلمان شاهد اعتصابات کوتاه مدت، آکسیونها و پیکتها و مجموعه اینها هستیم اما دوکشورتا به حال توجه همه را به خود جلب کرده اند یکی یونان است و یکی فرانسه. در هر دو مورد با تظاهراتهای خیابانی و مهمتر شاهد اعتصابات عمومی و گسترده بودیم. مسئله فقط این نبود در این کشورها کارگران به خیابان آمدند، فقط این نبود که صدهزار و دویست هزار در شهرهای مختلف توی خیابان ریختند. در فرانسه دوازده پالایشگاه کار را تعطیل کردند، بخش وسیعی از فرودگاه ها با اعتصاب کارگران و کارمندان روبه رو شدند، کارگران خدمات اجتماعی دست به اعتصاب زدند،  مملکت با کمبود سوخت، با مشکل نقل و انتقال روبرو شد، و بورژوازی به نظر من قدرت طبقه کارگر را یک بار دیگر مشاهده کرد و جالب است وقتی این قدرت را مشاهده کرد، شانتاژ را شروع کردند٬ گفتند اغتشاش شده. قدرت طبقه کارگر در فلج کردن اقتصاد بورژوازی در آن جامعه را به این تبدیل کردند که این "اغتشاشات" به اقتصاد جامعه دارد لطمه میزند.

دلیل توجه میدیا به اعتراض طبقه کارگر در فرانسه خیلی ساده به این دلیل بود که طبقه کارگر فرانسه یک بار دیگر یک همبستگی عظیم طبقاتی را از خودشان نشان داد و نشان داد اگر طبقه کارگر بخواهد میتواند به راحتی اقتصاد آن جامعه را فلج بکند و پشت بورژوازی را بشکند. به همین دلیل بورژوازی با همه امکاناتش وارد یک جنگ سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیک با طبقه کارگر شد. با قدرت پلیس تلاش کردند اعتصاب را بشکند. به زور در انبارهای سوخت را باز کردند، تلاش کردند اعتصاب و تظاهرات را به جنگ و درگیری با کارگران تبدیل کنند و میدیای نوکرشان همه جا بلندگو به دست گرفت که اغتشاش در فرانسه هست و باید این اغتشاش تمام بشود، اقتصاد فرانسه و جامعه فرانسه با خطر روبه رو است؛ گویا اقتصاد یعنی فقط کسب سود برای بورژوازی نه زندگی و تامین زندگی برای یک بخش عظیم جامعه. این ابعاد بود که باعث شد چه طبقه کارگر و چه بورژوازی در همه دنیا متوجه آن شود. طبیعی بود طبقه کارگر همبستگی خودش را نشان بدهد و طبیعی بود بورژوازی در سطح جهانی همبستگی خودش را با سارکوزی نشان دهد و با هر ابزاری که دارد علیه این اعتصاب و علیه این فضا و علیه طبقه کارگر در فرانسه بایستد و ایستاد.

رادیو پرتو: دولت و مجلس فرانسه علیرغم همه این اعتراضات و اعتصابات این قانون را تصویب کردند و گفتند بر اجرای آن پافشاری میکنند. آیا فکر میکنید ماجرا خاتمه یافته قلمداد بشود و به عنوان یک شکست باید به رسمیت شناخته بشود؟

آذر مدرسی: ببینید میدیا خیلی سعی  میکند این تصویر را بدهد. اگر رسانه ها را نگاه کنید شروع کردند به تبلیغات که تب اعتراضات خوابید" با وجود اینکه س ژ ت هنوز اعلام نکرده اعتصاب تمام شده" و خیلی ها برگشتند سر کار، تعداد تظاهر کننده ها کم شده است و مجموعه ای از این تبلیغات که نشان بدهند این مبارزه بی تاثیر بود و از اول دست بردن به این چنین مبارزه ای اشتباه بود. طبیعی بود که بورژوازی به این راحتی عقب ننشیند به خاطر اینکه او هم هست و نیست اش به این تعرض بستگی دارد. ادامه حیاط بورژوازی و راه نجاتش از این بحران به این بستگی دارد که تا چه حد در این تعرض موفق میشود. آیا این شکست است؟ به نظر من شکست نیست، طبقه کارگر فرانسه در این مبارزه معین نتوانست پیروزی را به دست بیاورد ولی سنگرهائی را فتح کرده است و درسی را به بورژوازی در فرانسه داده است که به این راحتی که بورژوازی در انگلیس دارد این حمله را به طبقه کارگر میکند، به نظر من بورژوازی فرانسه به این راحتی نمی تواند تعرض را ادامه بدهد. یاد گرفت که تعرض به طبقه کارگر درفرانسه به راحتی تعرض به طبقه کارگر انگلیس یا مثلا آلمان نیست. اینجا باید محتاط تر باشد، باید حواسش جمع باشد و به این لحاظ به نظر من درست است در این مبارزه بورژوازی بالاخره مُهر خودش را زد و میخ خودش را کوبید ولی طبقه کارگر نشان داد که در جدالهای آتی به این راحتی ساکت نمی شود و تعرض به آن به این راحتی نیست. به نظر من طبقه کارگر در فرانسه از الان در مقابل تعرضات بعدی بورژوازی فرانسه سدی را بست.

این دوره ما شاهد یکی از وحشیانه ترین تعرضات بورژوازی است. تعرض به تمام دستاوردهائی که طبقه کارگر و جنبش سوسیالیستی داشته است. اعتصابات فرانسه سرآغاز یک مقابله است و این مقابله چه در فرانسه باشد و چه در جاهای دیگر به اشکال مختلف ادامه خواهد داشت. اگر ما در اروپا شاهد احزاب کمونیستی می بودیم که می توانست این مبارزه را میلیتانت و رادیکال تا آخر ببرد و بدون کوچکترین سازشی با بورژوازی تا آخرین لحظه از حقوق مدنی و حقوق انسانی این طبقه دفاع کند، چشم انداز قطعاً بسیار روشن تر از امروز می بود. ولی غیاب چنین احزابی و در عین حال حاکم بودن یک سیاست راست بر سازمانهائی که امروز طبقه کارگر مبارزه اش را از کانال آنها پیش میبرد نقطه ضعف عظیم طبقه کارگر است. در عین حال طبقه کارگر همیشه این ظرفیت را از خودش نشان داده است که در دوره های بحرانی امکان این که گرایش رادیکال و جریانات رادیکال را از خودش بروز بدهد به شدت زیاد است جریاناتی که چهارچوب های حاکم به اصطلاح اتحادیه و سندیکالیزم را در اروپا بشکنند و با جسارت و با قاطعیت و با قدرت بیشتری طبقه کارگر را به میدان بیاورند، نمی شود عاقبت این جدال را از الان حدس زد ولی چیزی که قطعاً روشن است این جدال تمام نشده است. فرانسه سرآغاز این جدال است و نشان داد که این جدال ادامه پیدا میکند در هر جا به یک شکل، ولی این جدال ادامه دارد و در این جدال طبقه کارگر تصمیم ندارد کوتاه بیاید و تصمیم ندارد ساکت بنشیند.

رادیو پرتو: از لحظات شورانگیز یا وقتی نگاه میکنید اتفاقات شورانگیزی که در رابطه با اعتصابات کارگران فرانسه بود، خبری بود که از ایران منتشر شد. کارگران سندیکای شرکت واحد و سندیکای کارگران فلزکار پیام همبستگی خودشان را با کارگران فرانسه اعلام کردند و گفتند که اینجا در خفقان جمهوری اسلامی در حالی که حتی رهبران خود این تشکلها در زندان بسر میبرند و وضعیت طبقه کارگر وضعیت دشواری است اینها غافل نماندند و وظیفه خودشان دانستند که حمایت بکنند، شورانگیز بودن این قضیه را بسیار میشود توضیح داد از زاویه شما این مسئله چطوری است؟

آذر مدرسی: این قضیه به قول شما به شدت شورانگیز بود. طبقه کارگر در ایران با این پیام جسارت و آگاهی طبقاتی بالائی را از خود نشان داد. چیزی که متاسفانه در اروپا ما شاهد آن نیستیم. در اروپا طبقه کارگر و فعالین کارگری را به خاطر ده برابر فعالیتی که کسی مثل اسالو یا رهبران دیگر کارگری میکنند به زندان نمی اندازند، در اروپا آن فشاری که روی طبقه کارگر و فعالین طبقه کارگر در ایران هست به هیچ عنوان نیست. ولی ما متاسفانه شاهد این درجه از آگاهی، این درجه از اتحاد طبقاتی، این درجه از جسارت و این درجه از دیدن ابعاد وسیع جدالی که در فرانسه هست را از طرف طبقه کارگر و سازمانهای آن نیستیم. کارگران ایران نشان دادند که مهم نیست چه اندازه استبداد در آن جامعه قوی است، مهم نیست با چه تهدیدات جدّی روبرو می شوند، مهم نیست که جمهوری اسلامی از آنها زندانی و گروگان دارد، مهم نیست جمهوری اسلامی می تواند به خاطر این همبستگی فشار بیشتری را به فعالین شان و به رهبرانشان در زندان بیاورد. وقتی این جدال هست طبقه کارگر ایران خودش را در کنار طبقه کارگر فرانسه و هر جای دیگری میبیند که جسورانه علیه این تعرض می ایستد. شورانگیزی عظیم اش در آن جسارت و در آن خودآگاهی و در آن درایت و عمقی است که فعالین کارگری و تشکلهای کارگری در ایران از خودشان نشان دادند و این قابل ستایش است. این را باید روی میز تمام اتحادیه های کارگری در اروپا و در دنیا گذاشت و گفت یاد بگیرید و باید به آنها گفت که این کاری است که شما هم می توانستید انجام بدهید کافی بود همان درجه از درایت طبقاتی و همان درجه از جسارت و همان درجه از عمق آن را می داشتید که درک میکردید این جدال به حمایت فعال شما احتیاج دارد.