سناریوی جنگ، تحریم اقتصادی وظایف "ابرقدرت سوم"
سلام زیجی
تقابلهای کشورهای غربی و جمهوری اسلامی نفرت انگیزند. اهداف ضد انسانی،
قلدرمنشانه و کاپیتالیستی خود را پشت سنگرهای دروغینی چون "هسته ای"، "حقوق
بشر"، "میهن" و "امنیت ملی" استتار کرده و افکار عمومی را در این راستا مهندسی
میکنند. در راس یکی از این تقابلها، دولتهای غربی قرار دارد که نقش کلانتر
خودگمارده آنها را هنوز دولت آمریکا بر عهده گرفته است. دولتهای که در پرونده
شان کشتارهای وسیع مردم، راه اندازی جنگهای متعدد، سازمانده اولیه دارودسته های
اسلامی و تروریستی نظیر القاعده و طالبان و اولین بکار گیرنده سلاح اتمی که ظرف
چند ثانیه شهرهایی را با کودکستانها و مدارس و دهها هزار ساکنین بی دفاعش را
خاکستر کرد.
این اولین مفاهیم و رمز شروع واقعی دستیابی جهان به دمکراسی بورژوازی و نظم و
قوانین حاکم برای ساختن جهانی دیگر، جهان وحشی سرمایه داری با پایه های اقتصادی
و ایدئولوژیکی بازار آزاد و دمکراسی و ملی گرائی بود. با "نظم نوین" و خونین
بوش پدر در سال ٩١ درعراق و اخیرا با پیشقدمی ناتو در "مبارزه با استبداد
قذافی" در لیبی پا به عصر جدیدی از توحش و ویرانگری گذاشته است. این
افسارگسیختگی و توحش دمکراسی حتی برای انحراف افکار عمومی از بحرانها و
تنگناهایی که کل دول کاپیتالیستی و سرمایه داری را در بر گرفته و با نادیده
گرفتن شکستهای خود از جمله در عراق و افغانستان در صدد است سناریوی دیگر و چه
بسا بزرگتری را تحمیل کند. چنانچه به عقب نشینی وادار نگردد دیر یا زود در
ایران و منطقه به همراه دیوانگان هم سطح و هم منفعت خود دهها میلیون انسان
بیدفاع و کودک و همچنین مدنیت و زیرساختهای جامعه بزرگی را در آتش و دود فرو
میبرند. با محاصره اقتصادی تاکنونی و ایجاد فضای جنگی دوره اخیر عملا بخشی از
این پروژه های ضد انسانی را به پیش برده اند.
در قطب مقابل یکی از جنایتکارترین، خشن ترین و ضدانسانی ترین حکومتها یعنی
جمهوری اسلامی قرار دارد که تاریخ و پرونده آن نیز مملو از کشتار کارگران،
آزادیخواهان، زندانیان و سرکوب و توحش بیوقفه نسلی از مردم به قدمت عمر ننگینش
است. حکومتی که به استقبال فضای جنگی و وقوع هر نوع جنگی میرود و آنرا همواره
"نعمت الهی" دانسته تا بدینوسیله خود را از زیر فشار اعتراض و خشم گسترده
اجتماعی و طبقه کارگر ایران که سی سال است به چنین نظامی نه گفته اند رها سازد.
نفس فضاسازی جنگی و جنگ و محاصره اقتصادی را به دستمایه سرکوب آشکار و پنهان
معترضین و از جمله جنبش کارگری و کمونیستی و جنبش زنان برابری طلب و جوانان
آزادیخواه و تحمیل فقر و بدبختی به مراتب بیشتر تبدیل کند. کاری که جمهوری
اسلامی بارها با اتکا به چنین سناریوهایی توانسته خود را از خطر شورش جامعه و
سرنگونی خود، ولو دوره ای هم که شده، خلاصی دهد. محاصره اقتصادی تاکنونی و
همچنین تهدیدات نظامی آمریکا و اسرائیل و دیگران علیه ایران تا این لحظه
بیشترین کمک را به جمهوری اسلامی و تداوم عمر ننگین آن و تحرک ارتجاعی جنبشهای
مانند سبز و قوم پرستان و ناسیونالیسم ورشکسته ایرانی کرده است. ایست دادن به
این روند و چشم انداز سناریو سیاه را تنها با مقابله گسترده و متحد و آشکار یک
جنبش عظیم انسانی میتوان ممکن گردد.
قطب سوم، "ابر قدرت "سومی است که اگر بیدار شود و متحد گردد میتواند نه تنها
فضای جنگی و خطر شروع جنگ را منتفی و خنثی کند که تکلیف هر دو سیستم و حاکمیت
سرمایه داری و آدمکش را روشن کند. این بزرگترین و قدرتمندترین ابرقدرت، طبقه
کارگر و مردم زحمتکش و با شرف و متنفر از این کلانترهای خود گمارده است. هدف
اول هر نوع محاصره اقتصادی و هر نوع جنگی همواره زیر ضرب بردن و سرکوب و تضغیف
قدرت اجتماعی همین خول خفته است. تحمیل گرسنگی و پاشاندن خون به جامعه ، طبقه
کارگر و مردم و مدنیت را فرسنگها به عقب میبرد و افسار زورگویان و مواجب بگیران
و نیروها ی ملی گرا و اسلامگرا و ژورنالیستهای نوکر دمکراسی را رها خواهد کرد.
طبقه کارگر و جنبش کمونیستی به همراه دهها میلیون انسان آزادیخواه و جنبشهای
مترقی در ایران و آمریکا و اروپا میتوانند به میدان بیایند و اجازه ندهند
دولتهای آمریکا و اسرائیل و فرانسه و بریتانیا و شرکاء که نظام اقتصادی و
دمکراسی شان تا غرغره در بحران فرو رفته است، هر از چند گاهی جنگی در آن سوی
دنیا برپا کنند و بعد از انهدام میلیونها انسان، "قهرمانانه" برگردند و هدایای
گشودن بازار نفت و اسلحه و جاده و ساختمانسازی و مهد کودکهای که ویرانشان کرده
اند در بوق و کرنا کنند و بدینوسیله به سیادت و شیادی سیاسی و حاکمیت خود تداوم
بخشند. پذیرفتن چنین اقدام و سیاستی ننگ بشریت است.
همزمان نباید گذاشت که جمهوری جنایتکار و مورد تنفر عمیق اجتماعی کارگران و
مردم زحمتکش که در بحران اقتصادی و سیاسی و حکومتی عمیقی دست و پا میزند، از
چنین فضای به نفع خود بهره جوی کند و با ترفند "حمله به میهن" نه تنها به سرکوب
و کشتار بیشتر دست بزند که بتواند میهن پرستان و اسلام پرستان خرافی و ارتجاعی
را در صفوف خود متحد کند و بدینوسیله خود را از چنگال پر تنین و پر تنفر
کارگران و آزادیخواهان ایران و افکار مترقی جهان فراری دهد. باید علیه فضا
موجود جنگی و احتمال وقوع هر نوع جنگی با تمام قدرت از ایران تا آمریکا و اروپا
بپا خاست. باید علیه تحریم اقتصادی به عنوان یکی از مهلکترین سلاح کشتار جمعی
به مقابله برخاست. میتوان مراکز کار و صنایع را تعطیل کرد و هر مراکزی که در
خدمت محاصره اقتصادی و جنگی مورد استفاده قرار میگیرد درش را بست.
طبقه کارگر و جنبش آزادیخواهی و ما کمونیستها موظفیم در صف متحد از هم اکنون
برای مقابله با هر دو سوی این قطب ارتجاعی به میدان بیائیم. ما موظفیم که سایه
این سناریو وحشتناک را از سر جامعه برداریم. و این بی تردید مهمترین گام و سنگر
در تداوم استوارترمبارزه خود برای سرنگونی کلیت رژیم جنایتکار اسلامی خواهد
بود.این وظیفه تاریخی ما جنبش عظیم انسانی، "ابر قدرت سوم است". باید علیه هر
دوی این دو قطب بورژوا و سازندگان سناریو سیاه، قهرمانان آدمکشی و بمب افکنها،
قاتلان میلیونها کودک و انسان بیدفاع در عراق و افغانستان و لیبی و ایران و ...
با اتحاد و همبستگی کم نظیری به مقابله بر خیزیم.
***
|