انقلابات در کشورهای عربی و نسیم تغییر جهان گفنگو کمونیست با بهرام مدرسی
کمونیست: رویداهای تونس و مصر و کلا دنیای عرب را چگونه میبینید؟ بهرام مدرسی: این رویدادها که از تونس و بعد به سایر کشورهای دنیای عرب کشانده شده است را باید در "کانتکسی" جهانی که بعد از شکست انقلاب اکتبر، شکست بلوک شرق و پیروزی سرمایه داری غرب بوجود آمد، دید. سرمایه جهانی در این دوره زندگی را به انسان تحمیل کرد که قابل قیاس با هیچ دوره ای نبوده است. فقر، گرسنگی، استثمار، بیکاری، جنگهای منطقه ای میدیایی نوکر صفت، اسلام سیاسی، جنگ و کشتار میلیونها انسان از رواندا تا عراق و افغانستان و صربستان از عملیات انتحاری و "بمب به خودبستن" و انسانهای بیگناه را کشتن، تا به قتل رساندن نسلی از مردم عراق، و فحشای کودکان و آمار بالای اعدام در سطح کل جهان، تنها گوشههایی از جهانی است که به ما تحمیل کرده اند قیام گرسنگان در تونس و بعد مصر و سایر کشورهای عربی، به نظر من شروع اعلام پایان این دوره است. این قیام یا شورشها، نقطه اول خودآگاهی بشر در قرن ٢١ نسبت به خود، و موقعیت خود است. این خودآگاهی به کشورهای عربی محدود نیست. امروز میلیاردها انسان "لایف" شاهد لحظه به لحظه این انقلاب هستند. میلیاردها انسان "لایف" میبینند، میشنوند و میفهمند که انسان قرن ٢١ در کشورهای عربی نسبت به خود و انتظارش از زندگی چه میگوید؟ روشن است که این قیام برای ما کمونیستها خصلتی همگانی و دمکراتیک دارد، این فعلاً جنبش و قیامی کمونیستی نیست. اما در همین حد هم نه فقط امثال حسنی مبارک، بلکه کل نظم جهانی را که مبارک و فقر و گرسنگی و این زندگی را ممکن کرده است، مورد تعرض قرار داده است. به همین جهت تنها علیه مبارک نیست، علیه جریانات بنیادگرای اسلامی هم هست، حداقل تا امروزش بوده است. مردم عرب زبان طی سالیان متمادی برای جهان غرب و ایدیولوگ هایش(وبرای ناسیونالیسم ایرانی هم) انسانهایی درجه دوم بوده اند، جمعیتی میلونی له شده بین حکومت های دیکتاتوری و جریانات اسلامی. قیام مردم گرسنه در کشورهای عربی خط پایانی بر این موقعیت هم کشید.. اگر در دهه های ٢٠ صده قبل شاهد احزاب انقلابی سوسیال دمکراسی و بعد بلشویک ها بودیم، اگر بعد از آن شاهد انقلاب اکتبر و کمینترن بودیم، و حتی اگر بعد از شکست انقلاب اکتبر و ایجاد بلوک شرق و غرب بازهم شاهد نسیمی بودیم که به یمن انقلاب اکتبر هنوز گونه ها را سرخ نگاه میداشت، امروز از هیچ یک از آنها خبری نیست. مردم بدون آمادگی، مستقیماً کل این سناریو، و صحنه را مورد حمله قرار داده اند. این قیام گرسنگان به تمام معنی است. سردرگمی ایدیولوگ های جهان غرب هم از همین سر است. در مقابل کل این سناریو فعلاً نقشه ای عمومی ندارند. اما برایشان روشن است که توازن قوای سابق دیگر نه قابل دفاع است ونه اصلاً امکان ادامه دارد.. این قیام ها همه حکام جهانی را شوکه کرده است. نقش غرب چه میشود؟ نقش چین چیست؟ اسرائیل کارش به کجا میرسد؟ کل این تحرک، مردم در غرب را هم شوکه کرده است. مدتها است میدانند که پارلمان و احزاب آن، راه نجات آنها نیست. مدتهاست که قربانی معاملات اتحادیه های کارگری با بورژوازی هستند. مردم مصر و تونس دارند راه را به انسان آزادیخواه غرب هم نشان میدهند. این آغاز یک خودآگاهی جهانی و بزرگترین امکان برای ما کمونیستها است. تا آنجا که به خود این کشورها برمیگردد، صورت مسله طبعا در هر کشوری متفاوت است. مردم مصر درگیر شکست دادن نقشه های دولت آمریکا و اتحادیه اروپا برای برپا نگاهداشتن این افتضاحی هستند که به آن نام دمکراسی دادهاند. مردم تونس به نظر میرسد قدمهایی جلوتر هستند. شورانگیز تر از همه امکانی است که برای کمونیستها در مصر و تونس و کشورهای عربی ایجاد شده است. من امیدوارم که کمونیستها و طبقه کارگر در این کشورها پرچم کمونیستی طبقه کارگر را در این تحولات برافرازند. اما اگر در این مهم هم موفق نشوند، قیامی را که آغاز کرده اند، کل تصویر جهان قرن ٢١ را دگرگون خواهد کرد.
کمونیست: این تحرک با چه عکس العملی از جانب بخش پیشرو، کمونیست و طبقه کارگر در جهان روبرو شده است؟ بهرام مدرسی: به نظر من به همان دلایل و عواملی که در جواب سؤال اول گفتم، فعلاً در ضرب اول شکه شده اند. مصر و تونس، جوابهایی را در مقابل مشکلات جهان گذاشته است که برای کارگر به بند کشیده شده میان احزاب پارلمانی و اتحادیه های کارگری تازگی دارد. میبینند که میتوان پارلمانتاریسم را دور زد. مبینند که اقدام مستقیم مردم چه نیرویی را در خود دارد و بیش از همه، میبینند که نیروی محرکه این تحرکات نه بخش میانی جامعه که تهیدستان و طبقه کارگر این کشورها هستند. در مقایسه با تعفن میدیای رسمی و سیاستمداران و هنرپیشگان رهبر جامعه در غرب، پیام انسانیت و نوای آزادی که از انقلابات در کشورهای عربی برمیخیزد برای کارگر اروپایی هم بوی دیگری را دارد. در ضرب اول مبهوتشان کرده است، اما یک هفته بیشتر طول نکشید، که سمپاتی به آن در ابعادی جهانی آغاز شد. به نظر من همه میدانند که وضع گذشته قابل دوام نیست. سؤالهای زیادی که میدیا و ایدیولوگ های غرب تلاش کردند که اساساً وجودشان را انکار کنند، امروز دوباره به قدرت رفقایمان در مصر و تونس مطرح شده اند.
کمونیست:آینده این رویداها را چگونه می بینید؟ بهرام مدرسی: من بسیار خوشبین هستم. تبلیغات غرب و ایران را در باره اسلامی شدن مصر و تونس را باور نکنید. کل دوقطبی که ساختند بهم ریخته است. طبقه کارگر در منطقه و کمونیستها، امکان بزرگی برای تأثیر گذاشتن بر سیر رویدادها را دارند. گفتم بدون تشکل، بدون تجربه سازمانی و بعد از ٣٠ سال سرکوب و خفقان، نمیتوان انتظار زیادی داشت اما تا همین جا، انسانیت باید از داشتن چنین رفقایی در مصر و تونس و سایر کشورهای عربی بخود ببالد! ٩ آوریل ٢٠١١
|