سازمان محکم طبقاتی نیاز حیاتی است گفتگو با اعظم کم گویان در مورد اوضاع سیاسی ایران کمونیست : موقعیت عمومی جمهوری اسلامی را چگونه میبینید؟ هیئت حاکمه جمهوری اسلامی مدعی است که موقیت جمهوری اسلامی در منطقه محکم است و جمهوری اسلامی توانسته است است مشکلات سیاسی٬ اقتصادی پیش روی خود را حل کند٬ نظر شما در این مورد چه است؟ اعظم کم گویان: شکست آمریکا در عراق، تضعیف موقعیت قدرقدرتی اقتصادی، سیاسی و نظامی آمریکا در جهان، عروج قطبهای دیگری چون روسیه و چین، سهم خواهی بیشتر اروپا، بالانس قدرت را میان دول بزرگ امپریالیستی بهم زده است. روی ڪار آمدن اوباما و تغییر سیاست دولت آمریڪا در قبال ایران٬ فرعی شدن سلاح تهدید نظامی علیه ایران و تلاش برای رابطه مستقیم و توافق با سران جمهوری اسلامی و ایجاد امڪان جهت وارد شدن ایران در بازار جهاتی همگی شرایطی است که بر موقعیت ایران و ثبات آن تاثیر گذاشته و جمهوری اسلامی را به یکی از دولتهای با نفوذ در خاورمیانه تبدیل کردند. بحران اقتصادی، تغییر بالانس قدرت دولتهای امپریالیستی، تغییر سیاست امریکا با ایران همگی تاثیرات جدی بر وضعیت اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی، آرایش و صفبندی اپوزیسیون و رابطه مردم و جمهوری اسلامی گذاشته است. شکست آمریکا و برداشتن پرچم عظمت طلبی ایرانی توسط احمدی نژاد و خامنه ای کلاً بورژوازی عظمت طلب پروغرب ایران را خلع سلاح کرد. اما بحران عمیق اقتصادی جهانی بر اقتصاد جمهوری اسلامی بعنوان بخشی از سیستم جهانی سرمایه تاثیرات مهمی داشته است. اقتصاد بحران زده ایران، در دل بحران اقتصادی حاضر جهان توان رقابت در بازار جهانی را نداشته و دامنه این بحران ابعاد به مراتب عظیمی به خود گرفته است. تخفیف و برون رفت از این بحران جز از راه یورش لجام گسیخته به زندگی طبقه کارگر ممکن نبود. هیئت حاڪمه ایران در این مسیر حمایت ضمنی ڪل بورژوازی ایران و احزاب سیاسی رنگارنگ آنرا پشت سر خود دارد. یورش وسیع به معیشت طبقه کارگر و زحمتکشان جامعه، تحمیل بیکاری، گرسنگی و فلاکت باز هم بیشتر بر آنان که هم اکنون زیر خط فقر زندگی میکنند، به معنی فراخواندن کارگران و مردم محروم به جدالی بر سر مرگ و زندگی است. سران جمهوری اسلامی از این رو به شدت از اوضاع نگرانند. این را در یکدست کردن هرچه بیشتر خود برای مقابله با مردم و شمشیر را از رو بستن علیه جامعه، در بگیر و ببندها و تشدید سرکوب و تحمیق مردم و درتنش آفرینی با بحرین و دولتهای خلیج، جهت منحرف کردن اذهان عمومی و دیگر ترفندهای شناحته شده نشان داده اند. علاوه براین باز شدن شکاف جناحهای درون هیات حاکمه جمهوری اسلامی موقعیت آن را در مقابل مردم معترض و خشمگین تضعیف کرده است. کمونیست: اختلاف و گاها تخاصمات خشن در میان جناحهای حاکمیت، همچنان تعمیق میشود. ارزیابی شما از اختلاف جناحها، بیرون حکومت و درون حکومت چی است. دسته بندی های درون حکومتی، و خط و نشان کشیدنهای مراکز قدرت در حاکمیت، نشانی از فروکش کردن ندارد. ارزیابی شما از این دور تخاصمات درون حکومتی چی است؟ زمیته های مادی دعوای قدرت این دوره در میان جناحهای حاکمیت، علاوه بر سبز، در میان خود "اصولگرایان"، را چه میدانید؟ امروز در دعوای درون خانوادگی رژیم چه گرایش و جناجی با چه راه حلی دست بالا را دارد؟ اعظم کم گویان: دعوای بین احمدی نژاد و اصولگرایان بر سر این است که آینده و استراتژی اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی پس از احمدی نژاد به کجا می رود. احمدی نژاد در ادامه خط خاتمی و رفسنجانی برای حل معضلات مربوط به انکشاف سرمایه داری در ایران عروج کرد و استراتژی اقتصادی او خصوصی سازیها و حذف یارانه ها و ... بود. او نماینده بخش خصوصی و متمرکز بورژوازی بود که با استفاده از اهرمهای قدرت و دست بالا داشتن سیاسی دامنه انکشاف سرمایه داری را با خصوصی سازیها و زدن یارانه ها و اقدامات مشابه گسترده تر کرد و از نظر سیاسی هم نمایندگی ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی را بعهده گرفت. از سوی دیگر بخش وسیعی از سرمایه داری ایران که فاقد اهرمهای سیاسی لازم برای گرفتن سهم بیشتری از ثروت در جامعه است در جنبش سیز عروج کرد و این جنبش توانست بخشهای وسیعی از اپوزیسیون بورژوایی بخصوص ناسیونالیسم پروغرب را در خود هضم کند. جنبش سبز به عقب رانده شد اما آن بخش از طبقه بورژوازی که پرچم این جنبش را بلند کرد همچنان خواستهای خود را دنبال می کند. به نظر می رسد که جناحهای درون جمهوری اسلامی که به استقبال انتخابات ریاست جمهوری و مجلس می روتد، شروع به یارگیری کردن و کسب نیرو کرده اند تا بتوانند در دور جدید موقعیت محکمتری برای خود کسب کنند. امروزهمچنان جناحی که بر بخش متمرکز و خصوصی سرمایه تسلط دارد و از قدرت سیاسی خود برای گسترش بیشتر سرمایه با اتکا به خصوصی سازیها بکار می گیرد، دست بالا را دارد. اما اینکه آیا این جناح خواهد توانست موقعیت کنونی خود را در آینده ادامه دهد و یا اینکه همچون گذشته احمدی نژاد را بعنوان نماینده سیاسی خود در انتخاباتهای پیش رو تعیین کند، موضوعی است که باید منتظر ماند و دید. کمونیست: عروج و نزول جنبش سبز، را چگونه ارزیابی میکنید؟ آینده این جریان را چگونه می بینید؟ اعظم کم گویان: دو سال قبل خيزشى در ابعاد میلیونی، تحت رهبری بخشی از بورژوازی ایران که به اقتدار سیاسی و اقتصادی جناح حاکم معترض و خواهان سهم بیشتری از قدرت و ثروت جامعه بود ، به مردم ایران، طبقه کارگر، زنان و جوانان تحمیل شد و مردم را به يک جنگ زودرس با جناحی از حاکمیت کشاند. یکبار دیگر یکی از مرتجع ترین و ضدکارگرترین جناحهای بورژوازی در فقدان صف قوی و متحد کمونیستی و بر زمینه پراکندگی در صفوف طبقه کارگر توانست منافع خود را منافع "همگانی" قلمداد کند و بخشی از نیروی طبقه کارگر، نیروی جوانان و زنان را پشت پرچم بورژوایی خود، گرد آورد و توانست سیطره کامل خود را بر فضای اعتراضی جامعه اعمال کند. اما پس از گذشت دو سال و امروز همه رهبران جنبش سبز و هوادارانش در جنبش مشروطه، ملی – مذهبی ها و چپ بورژوایی سبز، نشان داده اند که اهداف جنبش سبز، یعنی دست بدست شدن قدرت از بالای سر مردم و به هزینه مردم، به پشت صحنه رانده شده است. پلاتفرم این دوره رهبران سبز حفظ موقعیت خود بعنوان جریان اصلی اپوزیسیون و بقاء بعنوان یک گروه فشار است. پلاتفرمی که اجزا آن، اعمال فشار دائمی برروی جناح حاکم به شرط تداوم حمایت دول و رسانه های غربی، ممانعت از شکل گیری جنبش های سیاسی طبقه کارگر، زنان و جوانان، و مقابله با تجزیه در صف خیزش "عمومی" و ماورا طبقاتی زیر پرچم بورژوایی خود است. سبزبه عقب رانده شد اما جدال و کشمکش آن بخش از بورژوازی که "سبز" پرچم اهداف و آمال آن بود برای کسب اهرمهای قدرت بیشتر در هیات حاکمه و برای سهم بیشتر از قدرات و ثروت همچنان جنبشهایی از نوع "سبز" را به در آینده به میدان خواهد کشید. دعوای این بخش از سرمایه داران بر سر پول و ثروت است. دعوا بر سر مدل اقتصادى جامعه است. دعوا بر سر ثروت است و پول و مدل اقتصادی برای جامعه است. در این مورد بخشهاى مختلف طبقه حاکم مجددا در آینده بر سر منافع واقعى روبروى هم قرار خواهند گرفت و جناحی که پرچم خود را در قالب جنبش سیزبرپا کرده بود مجددا برای سهم بیشتری از ثروت و قدرت تلاش خواهد کرد جنبش خود را بر شانه های طبقه کارگر و زحمتکشان بنا کند. کمونیست: رابطه مردم با حکومت در ایران، امروز و پس از نزول جنبش سبز را چگونه ارزیابی میکنید؟ اعظم کم گویان: صفبندی طبقاتی و نیروهای سیاسی جامعه با شکست جنبش سبز دچار تغییر شد و با به عقب رانده شدن جنبش سبز اوضاع بار دیگر به مردم نشان داد که جمهوری اسلامی اصلاح پذیر نیست. مردم شاهد بودند که هیچ درجه از تغییر به نفع مردم از طریق تعدیل این رژیم نمیگذرد. خواستهای پایه ای مردم برای رهایی از فقر و استبداد و دستیابی به آزادی هیچیک پاسخی نگرفت. این تجربه نشان داد که راست و چپ اپوزیسیون بورژوایی "دوستان دروغین" مردم هستند و "جنبش همگانی" و "سرنگونی طلبی همه با هم" توهمی بیش نیست. این دوره به مردم آموخت که سرنگونی جمهوری اسلامی، در غیاب یک پرچم انقلابی و پرچم طبقه کارگر، در غیاب یک جنبش قوی، تحزب یافته و اجتماعی کمونیستی، حرکتی در سیر پیروزی طبقه کارگر و مردم محروم براى رسیدن به آزادى، برابرى و رفاه نیست. تحولات یکساله اخیر در عین حال ابراز وجود سیاست کمونیستی در تقابل با جناحهای سبز و سیاه بورژوازی و درعین حال در تمایز با سوسیالیسم و کمونیسم بورژوایی را، به یک نقطه عطف تاریخی تبدیل کرد. طیفی از رهبران کارگری و فعالین کمونیست و در پیشاپیش این حرکت حزب حکمتیست در ایندوره به عنوان تنها جریان تحزب یافته کمونیستی نماینده صف مستقل طبقه کارگر بعنوان يک نيروى کمونیست در برابر کل احزاب و جنبشهاى بورژوايى و نماینده سوسياليسم بعنوان يک آلترناتيو در مقابل آلترناتیوهای موجود بود. این نقطه قوت و سکویی است که جریان پرولتری و حزب حکمتیست باید از آن برای اتحاد و سازمانبابی صف مستقل طبقاتی استفاده کند. کمونیست : تاثیرات انقلاب مصر و تونس و کل دنیای عرب بر ایران چگونه است؟ آیا حلقه بعدی در این تحولات ایران است؟ چرا و چگونه؟ اعظم کم گویان: انقلاب مصر و تونس امید و خوش بینی و اعتماد مجدد به تغییر از پائین را در میان طبقه کارگر و مردم معترض تقویت کرد. فضای انقلابی امید به تغییر را در میان مردم بوجود می آورد. اما این به معنی آن نیست که ایران بلاواسطه از همان منطق انقلاب در کشورهای عربی اتوماتیک تبعیت می کند چون منطق انکشاف سیاسی و انقلابی در ایران با آن کشورها متفاوت است. دینامیسم جامعه، تاریخ تکامل اقتصادی و سیاسی جامعه ایران و رابطه بورژوازی و هیات حاکمه آن با طبقه کارگرمتفاوت از کشورهای عربی است. بورژوازی ایران وسیعتر از کشورهای عربی است و مکانیسمهایی که طبقه کارگر و زحمتکشان را به میدان می آورد، درجه آگاهی مردم، میزان پیچیدگی بورژوازی و درجه نفوذ کمونیسم در میان طبقه کارگر در ایران متفاوت از تونس و مصر و سایرکشورهای عربی است. بنا به دلایل فوق انقلاب در کشورهای عربی به ایران سرایت نکرد همانطور که انقلاب ٥٧ ایران هم به کشورهای عربی سرایت نکرد.
کمونیست: طبقه کارگر و کمونیسم در ایران کجای تحولات سیاسی ایران قرار میگیرد؟ نقطه تلاقی اعتراضات و ابراز وجود طبقه کارگر و جنبش کمونیستی در ایران با تحولات سیاسی امروز ایران، کجا است؟
اعظم کم گویان:
با بالا گرفتن تضادها و تخاصمات بین جناحهای جمهوری اسلامی دوره بسیار پرتلاطمی
را پیش رو خواهیم داشت. در این دوره فضا برای فعالیت و سازماندهی پرچم متمایز
طبقه کارگر باز می شود. گسترش مبارزات اقتصادی و مطالباتی طبقه کارگر در مراکز
کارگری، شکل گرفتن حرکت اعتراضی علیه فقر و گرانی و علیه استبداد و اختناق و
برای آزادیهای سیاسی در آینده محتمل است. جنبش اعتراضی که این بار سربرمی آورد
بر خلاف تحرک دو سال گذشته که تحت سیطره جنبش سبز بود، پتانسیل و سیمای سیاسی
اش را نه بر شکافهای درون جمهوری اسلامی و بورژوازی، بلکه بر پایه ای متفاوت از
اعماق جامعه بنا میکند و به عنوان صدای رسای میلیونها انسان علیه بانیان گرسنگی
و فقر و حاکمیت استبداد و اختناق به میدان میاید. به میدان آمدن هر تحرک
اعتراضی انقلابی در ایران خیلی زود به تقابل سیاسی با جمهوری اسلامی گره
میخورد. در این راستا سرنگونی جمهوری اسلامی پیش شرط هر تحول جدی اقتصادی و
سیاسی در حیات طبقه کارگر و مردم خواستار پایان دادن به وضع موجود است. کارگران
و مردم آزادیخواه با انداختن جمهوری اسلامی به چیزی کمتر از تامین آزادی و
برابری تن نخواهند داد. بر این اساس سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و تحقق
آزادی و برابری محور هر پرچم سیاسی ای است که طبقه کارگر و صف آزادیخواهی و
برابری طلبی در جنبش اعتراضی آتی برمی افرازد و بار دیگر و در شرایط تحولات پیش
رو بر آن پا میفشارد. کمونیست: معضلات پیش پای طبقه کارگر و کمونیسم در ایران، را چه می دانید؟ دورنمای پبش روی آن را چگونه ارزیابی میکنید؟ و بطور کلی شرط پیشروی طبقه کارگر در ایران در دل اوضاع حاضر را در گرو دستیابی به چه خواست ها، و یا تحمیل چه شرایطی به بورژازی حاکم میدانید؟ اعظم کم گویان: سازمان، سازمان و سازمان. طبقه کارگر و صف جنبش اعتراضی طبقه کارگرهم اکنون و در مصافهای پیش رو به سازمان محکم طبقاتی نیازحیاتی دارد. سه دهه حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی اتحاد و تشکل یابی توده ای را از کارگران و مردم معترض سلب کرده است. در شرایط جدید پیش رو که در آن جنگ جناحهای هیات حاکمه بالا می گیرد، امکان سازمانیابی کارگری و توده ای بیشتر میشود. رهبران و فعالین کمونیست کارگران و مردم آزادیخواه باید از فرصت و فرجه های احتمالی پیش رو برای ایجاد بیشترین اتحاد و تشکل محکم طبقاتی و مبارزاتی اقدام کنند. صف بندی محکم چه در مبارزات کنونی و چه در مصافهای تعیین کننده آتی، سازمانیابی محکم توده ای طبقه کارگر را میطلبد. جنبش برپائی مجامع عمومی در مراکز و محیط های کارگری در محلات و محیط زیست مردم معترض را میتوان و باید به ستون فقرات سازمانیابی توده ای تبدیل کرد.
طبقه کارگربدون حزب کمونیستی روشن بین اجتماعی و مدعی قدرت سیاسی نمیتواند در نبردهای جاری طبقاتی گامهای موثری بردارد. تجارب مبارزاتی سه دهه اخیر طبقه کارگر ایران و شکل گیری قطب کمونیستی روشن بین پرولتری امکان سازمانیابی کمونیستی طبقه کارگر را مساعدتر کرده است. در دوره پیش رو گرایش کمونیستی طبقه کارگر و کارگران کمونیست میتوانند با اتحاد و تشکل در تحزب کمونیستی و حزب حکمتیست بیش از پیش به نیروی محرکه هدایت کننده همه وجوه فعالیت طبقاتی و اجتماعی خویش متکی شوند. دوره جدید در عین حال دوره تقویت و استحکام تحزب کمونیستی توسط کارگران کمونیست و رهبران عملی طبقه کارگر است.
|