متن کتبی سخنرانی اسماعیل ویسی در نشست هفتم شورای کادرهای تشکیلات کردستان تحولات در کردستان عراق و وظایف ما رفقا، خسته نباشید! - بحث " تحولات در کردستان عراق و وظایف ما " عنوان بحثی است از سلسله بحثهای این نشست که قرار بود من و رفیق صالح سرداری ارائه بدهیم. توافق کردیم که بد لیل کمبود وقت سعی کنیم نکات اصلی بحث را " رفیق صالح سرداری " در مدت زمان کوتاهی بطور فشرده و موجز ارائه کند و من نیز در ادامه و تکمیل آن بر نکاتی تاکید کنم، تا بلکه بتوان از وقت صرفه جوئی کرده و بیشترین وقت از زمان در نظر گرفته شده را برای بحث و تبادل نظر در اختیار سالن قراربگیرد. و امید هست که در مدت زمان ممکن بتوانیم ، مؤترترین استفاده را کرده و نتایج واقعی و عملی ممکن را از آن استنباط کنیم! - رفیق صالح سرداری بطور همه جانبه اوضاع و احوال پیش آمده در کردستان عراق را با اشاره به مؤلفه های دخیل " جهانی، منطقه ای و داخلی بخصوص زمینه های عینی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در عراق و کردستان " را مورد بررسی قرار دادند. به چرائی و نقش و جایگاه و مواضع احزاب جنبش ناسیونالیستی کرد از کردستان ایران، از قبیل کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست، حزب کومه له شاخه عبدالله مهتدی، کو مه له زحمتکشان شاخه عمرایلخانی زاده، هر دو حزب دموکرات کردستان ایران شاخه مصطفی هجری و خالد عزیزی و ... و ... " که در کردستان عراق مستقر هستند، تاکید کرد که، چگونه در این مقطع تاریخی از مبارزات آزادیخواهانه مردم در کردستان عراق، بطور رسمی و علنی در تقابل این نارضایتی عمومی و مطالبات پایه ای و بر حق مردم که برای دستیابی به رفاه، آسایش و حق و حقوق شهروندی و انسانی کلا زندگی ای بهتر به میدان آمده اند، ایستاده و در کنار احزاب حاکم " حکومت منطقه ای کردستان " قرار گرفته اند. و ... - نکات ارائه شده مورد تائید من هستند و از تکرار آن خوداری میکنم. فقط بر نکاتی تکمیلی تاکید میکنم که فکر میکنم نه تنها در این مقطع از زمانه بلکه خواهد توانست در آتیه نیز اگر به توافق برسیم در زمینه های متفاوت عملی، سیاسی، تبلیغی، سازمانی در ابعاد اجتماعی در " جغرافیای سیاسی فعالیت ما ، کردستان ایران " بطور واقعبینانه ای در تدوین و ارئه چه باید کردمان تاثیر خواهد گذاشت. و ... - اما اصل مطلب. همانطوریکه مطلع هسنیم مدت 52 الی 53 روز است که در کردستان عراق بطور پیگیرانه و روزمره جنبشی اعتراضی و آزادیخواهانه برای دستیابی به زندگی ای بهتر در جریان است. تاکنون " حکومت منطقه ای در کردستان " علیرغم اینکه در حرف و با دادن وعده و وعید توخالی بدون ارائه دادن هیچگونه محدودیت زمانی با ضمانت اجرائی و تعریف مکانیزم عملی و برداشتن گامهای عملی کردن، مطالبات مردم را مورد تاکید قرار داده است ، و بنوعی این پیام " روند بازگشت ناپذیر بودن " این مسیر و جهت را گرفته اند که دیگر نخواهند توانست، نسبت به توقعات مطرح شده مردم در کل و از جمله " کارگران، زنان و جوانان " از زیر بار شانه خالی کرده و بی تفاوت باشند. و اوضاع جامعه کردستان را به قبل از شکل گیری و بمیدان آمدن این حرکت اعتراضی و آزادیخواهانه برگردانند. - در این حرکت اعتراضی بنوعی جنبشهای سیاسی اجتماعی " جنبش کمونیستی و کارگری در هیبت حزب کمونیست کارگری کردستان و دیگر جریانات کمونیستی و بخشی یا گرایشی از جنبش سیاسی بورژوا ناسیونالیستی کرد در شکل و شمایل جریان گوران و اسلامی ها " شرکت دارند. و هر کدام برای سمت و سو دادن به این تحول اجتماعی و تقویت و دستیابی به اهداف و منافع طبقاتی- اجتماعی" کارگران و سرمایه داران " تلاش میکنند ودخالت مؤثر و پیگیرانه ای دارند. و ... که عملا انعکاس و نشانه ای از صف بندی طبقاتی در جامعه کردستان را نشان میدهد. - فقر، فلاکت، عدم خدمات اجتماعی و تبعیض و نابرابری اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بر زندگی اکثریت ساکنین جامعه کردستان عراق سایه افکنده است. با اینوصف و تصویر کلی و عمومی سؤال اساسی این است که چرا تا کنون این حرکت اعتراضی در جامعه کردستان عراق نتوانسته است بطور همه گیر و توده ای حتی در مرکز این اعتراضات شهر سلیمانیه که شاید حدود 800 هزار نفر جمعیت دارد. در تمامی مراکز کاری و تولیدی، ادارات، محلات، مراکز آموزشی، مدارس و بازار و... رسوخ کرده و صف چندها هزار نفری را بمیدان بیاورد؟ " جدا از اینکه تاکنون به شهرهای اربیل، دهوک، زاخو و... کشیده نشده است." تا احزاب حاکم را وادار به عملی نمودن مطالبات مطرح شده و آزادیخواهانه مردم در طول این مدت، بنماید؟! البته این به بررسی دقیق تری احتیاج دارد و فعلا مورد بحث این نشست نیست. و به این اشاره کلی اکتفا میکنم. - اما در رابطه با کردستان ایران چون جغرافیای فعالیت سیاسی برای ما کمیته کردستان و دقیق شدن در این رابطه و شناخت کافی و عمیق بدست آوردن از مؤلفه های دخیل مثبت و منفی " نقش و جایگاه احزاب سیاسی موجود جنبش سیاسی بورژوا ناسیونالیستی کرد و کمونیسم ملی کومه له، با خرافه ملی و قومی و آراء و افکار و سنتهای اجتماعی اش " و موانع پیشاروی تحولات سیاسی- اجتماعی لازم و ضروری است. و باید بطور جدی بر آن خم شد! - بیشتر از 50 روز است از این حرکت اعتراضی آزدادیخواهانه میگذرد و اکنون هم ادامه دارد. بطور قطع این اوضاع و احوال پیش آمده در کردستان ایران انعکاس خاص خود را داشته است. و افکار عمومی بطور کلی از مبارزات مردم در کردستان عراق بطرق متفاوت مطلع شده اند. اما، سؤال اساسی این هست و باید بدان جواب بدهیم. که چرا بعد از گذشت بیشتر از 53 روز از این اعتراضات و قاطی بودن و مراودات وسیع و روزمره اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که " مردم کردستان ایران و کردستان عراق " دارند و تاثیرات متقابلی که بر همدیگر دارند. تاکنون هیچ حمایتی به هر شیوه ممکن از طرف مردم در کردستان ایران، انجام نگرفته است؟ بنظرم بطور واقعی میتوان بر 2 مانع اساسی تاکید کرد:
1- وجود جمهوری اسلامی و نهادها و ارگانهای
سرکوبگرش و جو و فضای اختناق آمیز و سرکوبگرانه ای که در کردستان
حاکم کرده اند که اجازه هیچگونه تحرک حمایتی و اعتراضی را نمیدهد، بعنوان
مانع اصلی پیش روی مردم، کاملا غیر قابل انکار است! و این چون مانعی جدی و
اساسی در تقابل هرگونه تغییر و تحولی در سراسر ایران و از جمله
کردستان عمل میکند و برای سرنگون کردنش داریم فعالیت میکنیم!
2- انعکاس سیاسی و عملی مواضع سیاسی احزاب جنبش بورژوا ناسیونالیستی کرد مستقر در کردستان عراق در تقابل این حرکت اعتراضی و قرار گرفتنشان در کنار حکومت منطقه ای کردستان، چون جریاناتی اجتماعی با وزن خاص خود تاثیرات منفی را بدنبال داشته است و دارد. - وجود حکومت اسلامی بدون شک مانع اساسی و جدی است! اما بنظرم به تنهائی نخواهد توانست کل ماجرا را توضیح بدهد. در صورتیکی در جو و فضای بسیار اختناق آمیز و سرکوبگری شدیدتری، برای نمونه هنگامی که " عبدالله اوجلان دستگیر شد و یا جلال طالبانی رئیس جمهور شد " انعکاس وسیع اجتماعی در کردستان ایران داشت از اعتراض وسیع و بدرست در شهر سنندج و... به دستگیری اوجلان که ما نیز بدرست و آنموقع آنرا محکوم کردیم. و رقص و شادی و پایکوبی کردن برای رئیس جمهور شدن طالبانی ، یا بدرست بموقع عمل کردن و دست زدن و پای اعتصابهای عمومی رفتن بخاطر قتل و اعدام " در سالگرد یورش سرکوبگرانه جمهوری اسلامی به کردستان در 28 مرداد 58، شوانه قادر، فرزاد کمانگر و ... احکام اعدام حبیب لطیفی و... " بنظرم دلالت از وجود عمق افکار و آراء و خرافه و سنت ناسیونالیستی جنبش ناسیونالیستی کرد در کردستان ایران دارد! که مانع از ارائه هر حرکت حمایتی در هر شیوه ممکن تاکنون از " مبارزات آزادیخواهانه و مطالبات بر حق " مردم در کردستان عراق شده است. این توهم و عملکرد آن در روانشناسی سیاسی- اجتماعی مردم ریشه ای عمیق دارد. باید بدان بپردازیم. - زیرا انعکاس سیاسی و عملی مواضع سیاسی احزاب جنبش بورژوا ناسیونالیستی کرد مستقر در کردستان عراق در تقابل این حرکت اعتراضی و قرار گرفتنشان در کنار حکومت منطقه ای کردستان، بدون زمینه و عبور از زمینی ناهموار و شمشیر از هوا کشیدن نیست و بر اساس و زمینه های وجود ستم ملی " خرافه ملی گرائی و قومی گرائی " چون واقعیتی عینی اجتماعی میباشد. که با دامن زدن و متوسل شدن به هر ترفندی تبلیغی چون طبقه ای استثمار گر و در دفاع از وضع موجود حاکمیت بخشی از طبقه و جنبششان در قدرت سیاسی در کردستان عراق تلاش میکنند. و تاکنون چون جریاناتی اجتماعی با وزن خاص خود تاثیرات منفی را بدنبال داشته است و دارد. چرا این چنین هست؟ و چکار باید کرد؟ - جمهوری اسلامی در ایران بانی و مسبب اصلی این اوضاع میباشد. جامعه کردستان جامعه ای طبقاتی است. جنبشهای سیاسی اجتماعی در رابطه با منافع طبقات اصلی اجتماعی بطور روزمره نهان و آشکار رو در روی هم قرار دارند. احزاب سیاسی بر زمینه این جنبشها شکل گرفته اند و تلاش میکنند به جنبشهای موجود از دیدگاه طبقات اصلی جامعه سمت و سوی سیاسی بدهند و تاکتیک و پراتیک سیاسی و اجتماعی خود را برآن اساس تعریف کرده اند. جنبش ناسیونالیستی کرد بعنوان جنبش سیاسی بورژوازی کرد با بدست گرفتن مسئله وجود ملی چون اهرم فشاری و خزیدن به زیر لوای " پرچم رفع ستم ملی " از قبل از رسیدن جمهوری اسلامی بقدرت سیاسی تاکنون برای سهم خواهی و شریک شدنش در قدرت سیاسی و استثمار طبقه کارگر در کردستان بطور مداوم و پیگیرانه تلاش نموده است. اما، این جمهوری اسلامی " بورژوازی سراسری در حاکمیت سیاسی " است تاکنون روی خوش به این تلاش بورژوازی کرد نشان نداده است. و ناچارا این بخش از بورژوازی در کردستان به اپوزیسیون رانده شده است. در اپوزیسیون قرار گرفتن " بورژوازی کرد و به ظاهر در دست گرفتن پرچم رفع ستم ملی و سنتهای پوسیده اجتماعی اش بشیوه های متفاوت، و درنده خوئی و سرکوبگری بی حد و مرز حکومت اسلامی در کردستان " باعث شده است که " توهمات، مبارز بودن و مبارزه کردن با حکومت اسلامی بوجود بیاید و جنبش بورژوا ناسیونالیستی کرد از وجه و اعتبار به نسبت خاص اجتماعی در کردستان برخوردار بشود. و ... - این وجه از قضیه بسیار اساسی و جدیست و لازم هست با تمامی توان و امکانات ماهیت طبقاتی بورژوازی کرد و احزاب سیاسی آنرا هر چه بیشتر برای کارگران و زحمتکشان و توده های آزادیخواه در کردستان ایران افشاء نمود تا از دامنه توهمات موجود به این احزاب و جریانات هر چه بیشتر کاسته شود. و تاکید کرد صرفا در اپوزیسیون بودن نقطه قدرت نمی باشد، بلکه تلاش برای رسیدن به کدام افق طبقاتی اجتماعی شرط اساسی است. که جنبش ناسیونالیستی کرد در حهت تقویت منافع سرمایه داران کرد تلاش میکند و هیچگونه ضبط و ربط سیاسی و مبارزاتی با منافع کارگران و زحمتکشان " اکثریت مردم " در کردستان ندارند. و نباید بدانها متوهم بود! - بنظرم از این منظر هست که این احزاب و جریانات سیاسی در کنار طبقه حاکم و در تقابل مطالبات آزادیخواهانه مردم در کردستان عراق قرار گرفته اند و در کل حرکت و جهتشان " آئینه تمام قدی " است از نسخه ای برای آینده جامعه کردستان ایران در تقابل هر نوع مطالبه تحول خواهانه و آزادیخواهانه کارگران و زحمتکشان برای حفظ منافع طبقه سرمایه دار کرد. و.. امید هست تلاشهایمان در کردستان ایران برای جلب افکار عمومی در حمایت از مبارزات آزادیخواهانه مردم در کردستان عراق که از اولویتهایمان میباشد به نتیخه ای مادی برسد!
این نکاتی بود که لازم دانستم بر آنها تاکید کنم . با سپاس از همگی شما! توضیح: متن بر اساس سخنرانی ارائه شده در " نشست هفتم شورای کادرهای تشکیلات کردستان " روز 10 آوریل 2011 تهیه وتنظیم شده است و نکاتی برای تکمیل بحث به آن اضافه شده است. 15 آوریل 2011
|