به: دبیر کمیته مرکزی، رفیق ثریا شهابی
رفیق ثریا عزیز
پلاتفرم سیاسی-عملی هیئت دائم علنی و رو به حزب و جامعه اعلام شده است. این
پلاتفرم همانطور که خود میگوید خواهان تغییر ریل در حزب حکمتیست است. این سند
مخالف تمام سیاستهای رسمی حزب و هویت و خط متمایز این حزب است.
من شکایت تشکیلاتی خود را از این اقدام غیر قانونی رسما برای شما خواهم فرستاد
اما در نقد این پلاتفرم و همچنین تبیین خود از پلنوم مطلبی را نوشته ام و قصد
دارم آنرا علنی کنم. مطلب ضمیمه است.
به دلایل زیر طبق موازین حزبی اینکار من غیر قانونی نیست.
پلاتفرم رفقا رد سیاستهای رسمی حزب است، سیاستهائی که در پلنومها و کنگره های
حزب به تصویب رسیده است، این پلاتفرم علنی چاپ شده است لذا نقد آن باید علنی و
در همان سطح باشد.
نوشته من در دفاع از خط رسمی و تا کنونی حزب است. دفاع از خط رسمی حزب در مقابل
هر فرد یا جریانی در داخل و یا خارج حزب وظیفه من بعنوان عضو کمیته مرکزی است.
این سند مصوبه ارگانی که من عضو آن هستم، دفتر سیاسی و کمیته مرکزی نیست.
مبارزه سیاسی در حزب علنی و شفاف است مگر مواردی که امنیت حزب در خطر باشد.
بند ۴ متمم اصول سازمانى حزب كمونیست كارگرى ایران - حكمتیست
"مبارزه فکرى و سیاسى در حزب بشکل علنى و از طریق نشریات و سمینارهاى علنى
انجام میشود. موافقت و مخالفت حزب و نهاد هاى آن با یك نظر یا تبیین تنها از
كانال موافقت یا مخالفت با سیاست هاى پیشنهادى ناشى از آن نظر معنى پیدا میكند.
تنها استثنا در علنیت، بحث در مورد سیاست ها و تصمیماتى است که علنى شدن آنها
براى حزب نتایج امنیتى زیانبار داشته باشد. طبقه بندى امنیتى هر بحث در شروع آن
توسط كمیته یا ارگانى كه بحث در آن انجام میشود تعیین میگردد."
علیرغم این برای من مهم است نظر شما را در مورد علنی کردن آن بدانم. اگر ملاحظه
ای سیاسی در مورد علنی کردن آن دارید برایم بفرستید. در صورتیکه روی انتشار
علنی آن ملاحظه سیاسی دارید تقاصای من این است که آنرا برای کمیته مرکزی و
کادرهای حزب بفرستید.
با احترام
آذر مدرسی
٤ دسامبر ٢٠١١
-----------------------------------------------------------------------------
این مطلب در تاریخ ٤ دسامبر، قبل از جلسه دفتر سیاسی حزب نوشته شده و برای دبیر
کمیته مرکزی فرستاده شد. به تقاضای دبیر کمیته مرکزی مبنی بر موکول کردن بحث به
دفتر سیاسی و فرصت دادن به دفتر سیاسی برای حل مسئله این نقد منتشر نشد. پس از
جلسه دفتر سیاسی و تائید عمل غیر قانونی هیئت دائم صورت مسئله تغییر کرد. از
این نظر عدم انتشار آن تا امروز صرفا برای نشان دادن این بود که جدال من با
هیئت دائم و دفتر سیاسی اساسا دعوائی بر سر زیر پا گذاشتن قوانین از طرف رفقا
است نه اختلاف سیاسی. امروز با روشن شدن این مسئله انتشار این مطلب لازم است.
نامه به دبیر کمیته مرکزی ضمیمه است.
آذر مدرسی
٢٤ دسامبر ٢٠١١
حزب حکمتیست پس از پلنوم ٢٢
تلاش برای تغییر ریل حزب حکمتیست
مدتها است که مسئله وجود اختلاف سیاسی در حزب حکمتیست، دیگر یک واقعیت درون
حزبی و مشغله اعضا و کادرهای این حزب نیست. مدتها است که اختلاف نظر بر سر
مسائل سیاسی مختلف از طرف رهبری حزب رو به جامعه طرح شده است. یک سنت قوی موجود
در حزب حکمتیست از روز تاسیس این بود که این حزب بعنوان یک حزب سیاسی حزب تعدد
نظر و وحدت اراده، که خود را در مصوبات و سیاستهای رسمی حزب نشان میدهد، است.
حزبی است که وجود اختلاف نظر در خود را نه فقط کفر نمیداند بلکه آنرا بعنوان
بخشی از حیات سیاسی خود به رسمیت میشناسد. سنت حزب حکمتیست، از بدو تولد به
روشنی اعلام کرد که اتحاد ما برخلاف چپ فرقه ای نه اتحاد ایدئولوژیک است و نه
اتحاد محفلی. ما حول احکام ایدئولوژیک، یا مراجع شخصی، متحد نشده ایم. حزبی
سیاسی هستیم که برای پیروزی انقلاب سوسیالیستی حول اهداف برنامه ای و سیاستهای
رسمی و مصوب آن متحد شده ایم، که با ابزار و به اتکا مکانیسمهای رسمی و
ارگانهای قانونی، تلاش میکنیم که این اهداف را متحقق کنیم. ما مبارزه مخفی و
محفلیستی "سیاسی" در دالانهای حزبی را به رسمیت نمی شناسیم.
حزب حکمتیست، بعنوان یک موجودیت اجتماعی و سازمانی، تنها متعلق به آحاد تشکیلات
علنی آن نیست. و حزب حکمتیست متعلق به همه اجزا خود، در خارج کشور و در ایران
است. بخش مهمی از فعالین این حزب در ایران بسرمیبرند که بدلیل شرایط امنیتی،
امکان حضور مستقیم و دخالت در سوخت ساز روزانه حزب و شرکت در مباحثات ما را
ندارند. حزب حکمتیست حزبی داخل کشوری است، با پایه وسیع اجتماعی. باید این
موجودیت اجتماعی و "اعضاء کل این حزب وسیع اجتماعى" را به رسمیت شناخت، آنها را
نیز در جریان مباحث سیاسی که حزب در آن درگیر است قرار داد، و دخیل کرد. به این
منظور لازم است، آن بخش از حزب که امکان شرکت در مجامع علنی ما را ندارد، بطور
مستقیم، شفاف و روشن، مبنای اختلافات سیاسی در حزب را، از زبان طرفین، بشنود.
این امر تنها با اتکا به سنت مبارزه سیاسی علنی و شفاف ممکن است. سنتی که در
عین حال جامعه را از سوخت و ساز سیاسی در اجزاب اجتماعی، مطلع میکند.
در حزب حکمتیست، همچون هر حزب سیاسی – اجتماعی، گرایشات سیاسی مختلف در جنبش
کارگری – چپ و کمونیستی، با هم همزیستی کرده و میکننند. این گرایشات همیشه تحت
تاثیر مسائل سیاسی جامعه، در جدال و یا متحد اند. گاه اتحاد و جدال این گرایشان
آشکار و گاه نهان است. درهرحال در هر مقطعی یک گرایش دست بالا را دارد و بقیه
را در عمل متحد نگاه میدارد. تنها جریانات فرقه ای، سکت های مذهبی، و احزاب
حاشیه ای هستند که حول یک نگرش مطلق، متحد هستند. حزب حکمتیست از روز تولد چنین
نبود. بررسی جدال گرایشات در درون حزب حکمتیست در حوصله این نوشته نیست و حتما
در فرصتی لازم است به آن پرداخت. با این وجود برای روشن کردن اختلافات امروز در
حزب، لازم است که مقاطعی را مرور کرد.
پس از کنگره چهار حزب حکمتیست اختلاف نظرها، جهت ها و گرایشات مختلف در سطح
رهبری حزب خود را به شکل جدی تری نشان دادند. پس از عروج سبز و عقب نشینی که به
کل اپوزیسیون و فضای چپ در جامعه تحمیل شد، و بعلاوه پس از خارج شدن رفیق کورش
مدرسی از رهبری حزب، در رهبری حزب حکمتیست، سلسله انتقاداتی، گاه به شکل "گله و
شکایت های شخصی"، "غرولند"، نکات پراکنده در جلسات رسمی، و اساسا بشکل محفلی و
در کریدورهای حزب، مطرح شد. انتقاداتی که هرگز توسط کسی بصورت اسنادی برای
تصویب، در هیچ ارگان حزبی مطرح نشد. این انتقادات نه انتقاداتی برای تدقیق،
تکمیل سیاست موجود، و یا رفع کاستی های آن، که اساسا برای به اصطلاح شکل دادن
به یک جریان برای "تغییر ریل" از خط موجود حزب حکمتیست بود. رئوس مهمترین این
انتقادات، از جانب برخی از رفقای رهبری حزب مطرح میشد، از این قرار است:
سیاست ما و تجربه داب، اشتباه بود. و بر این متن، تعجیل حزب در ایجاد کمیته های
کمونیستی، "نادرست بود".
سیاستهای ماکروتر حزب، مانند رئوس سند "آنچه باید آموخت"، مباحث "تبدیل شدن به
یک حزب سیاسی توده ای در داخل کشور"، و اساسا "ساختن حزب در داخل کشور"، آنطور
که در سند "اولویتهای پلنوم پانزده" مطرح میکند، "نادرست است".
طرح مباحث و انتقاداتی که از طرف سایر جریانات چپ، از خانواده کمونیسم کارگر،
در خارج از حزب به ما میشد، بخشا "وارد است". و حزب حکمتیست مباحث "حزب و قدرت
سیاسی" و "حزب و شخصیتها"، و "حزب و جامعه" را به نفع گرایش "کارگری کارگری"
کنار گذاشته است.
همانطور که بالاتر اشاره شد، هیچ یک از این نقدها به شکل شفاف و روشن و یا
بصورت مصوبه در نیامد اما درلابلای بحثها اجلاسهای رسمی، بعنوان "نارضایتی"،
طرح میشدند.
در پلنومهای ٢٠، ٢١و ٢٢ حزب حکمتیست تقابل این دو گرایش را به روشنی میشد دید.
در پدر پلنوم بیست، تحت تاثیر تحولات انقلابی در مصر، این گرایش عقب نشست و در
پلنوم بیست و یک، اعضا کمیته مرکزی با اعلام تائید سیاستهای تاکنونی حزب، عملا
به جریان "بازنگری" نه گفتند. این جریان در پلنوم بعدی به شکل دیگری خود را
مطرح کرد. و در پلنوم بیست و دو اتفاق دیگری افتاد.
پلنوم ٢٢ حزب حکمتیست نقطه تعیین کننده ای در حیات حزب حکمتیست است. همانطور که
در اطلاعیه حزب آمده است عیلرغم مباحث سیاسی داغی که در این پلنوم در رابطه با
اوضاع سیاسی ایران، روندهای موجود، صفبندی نیروهای سیاسی و خطوط دخالتگری
کمونیستی در این اوضاع و حول دو قطعنامه پیشنهادی به پلنوم صورت گرفت. این
پلنوم هم مانند پلنوم بیست و یک هیچیک از قطعنامه ها و اسناد سیاسی را تصویب
نکرد و به این معنی مصوبه سیاسی نداشت.
مصوبه های رسمی پلنوم ٢٢، سه سند است که در میان آنها دو سند نقش تعیین کننده
ای در حزب داشته و دارد. پلنوم با تصویب دو سند ظاهرا سازمانی، "سازمان رهبری
حزب" و قرار "بازگرداندن اختیارات سازماندهی حزبی در شهرهای کردستان به کمیته
کردستان"، عملا به یکی از جهت های موجود در حزب در این زمینه ها تائید گذاشت.
نه مسئله تغییر آرایش و سازمان رهبری شامل تغییر آرایش های معمول و تاکنونی در
حزب و جنبش ما میشود و نه قرار "بازگرداندن اختیارات ..." قراری صرفا سازمانی
است. هر دو این اسناد حاوی تاکیدات، اولویتها و جهتگیرهائی است که در اسناد
سیاسی و مباحث سیاسی این پلنوم و پلنومهای قبلی مورد بحث و جدل بود. از این
لحاظ است که پلنوم بیست و دو، علیرغم عدم تائید و تصویب یک سند سیاسی، علیرغم
کنار گذاشتن دو پلاتفرم رهبری، و علیرغم این که اعلام کرد که این پلاتفرم ها را
به دفتر سیاسی بعدی ارجاع نمی دهد و تماما از دستور خارج میکند، با این وجود
عملا یک جهت گیری را تایئد کرد. و دو تغییر ظاهرا سازمانی، تغییراتی که پوشش
اختلاف سیاسی پس از کنگره چهار آشکار و علنی سرباز کرده بود، به درجه ای تعیین
تکلیف کرد. این پلنوم یک دفتر سیاسی شامل تعدادی از رفقای رهبری که هیچکدام سند
سیاسی را به تصویب نرسانده بودند، را انتخاب کرد. در این دفتر سیاسی، هئیت دائم
دفتر سیاسی، شامل تماما اعضایی از رهبری حزب که متعلق به خط بازنگری بودند،
انتخاب شد. و بعنوان ارگان رهبری نشسته حزب شروع بکار کرد. به این ترتیب رهبری
حزب، رسما حول نه مصوبات سیاسی، بلکه حول مصوبات سازمانی، تغییر کرد. هئیت
دائم، که موظف بود طبق آخرین مصوبات حزب، رهبری کند بلافاصله با شروع فعالیت
پلاتفرمی را در تقابل با خط متمایز حزب تصویب و بعنوان سیاست حزب رو به بیرون
اعلام کرد و از تشکیلاتهای حزب خواست که طبق آن عمل کنند.
امروز از منظر حزب، از منظر جامعه، از منظر طبقه کارگر، جوانان، زنان کمونیستی
که این حزب را حزب خود میدانند، در حزب حکمتیست "اتفاقی" افتاد. تببین از این
"اتفاق" نه در حزب و نه در جامعه یکی نیست. سند "پلاتفرم سیاسی، عملی هیئت دائم
دفتر سیاسی حزب حکمتیست"، که به شکل غیرقانونی بعنوان سیاست حزب منتشر شده و به
ارگانهای حزبی برای اجرا داده شده است، به روشنی میگوید چه اتفاقی در حزب
حکمتیست افتاده.
سند "پلاتفرم سیاسی، عملی هیئت دائم دفتر سیاسی حزب حکمتیست" که ده روز پس از
پلنوم بیست و دو صادر شده است. مهمترین مختصات یک گرایش را نشان میدهد. از
آنجائیکه این سند از طرف هیئت دائم علنی و رو به جامعه به نادرست به نام حزب
اعلام شده است٬ راهی برای کسی باقی نگذاشته است که در همین سطح به آن پرداخت.
این پلاتفرم اعلام پیوستن به بستر اصلی چپ حاشیه ای خارج کشور است.
واقعیت این است که جهتی که این سند اعلام کرده است خلاف مبانی سیاسی و مصوبات
تا کنونی این حزب است. احکامی که در این سند آمده است٬ اسناد تا کنونی و رسمی
ارگانهای رسمی این حزب از جمله گنگره دو و پلنوم ٢١ حزب را ، که یکبار دیگر همه
سیاستهای تاکنونی حزب را تائید کرد، زیر سوال برده است. در این سند، ایجاد
کمیته های کمونیستی از دستور خارج شده است! ساختن حزب در داخل معلق مانده است!
سیاست های تاکنونی در رابطه با تشکل های موجود کارگر تغییر کرده است و یک
"تغییر ریل" اساسی، که در ادامه آن را بیشتر باز خواهم کرد، صحبت شده است.
قاعدتا این احکام از جانب صاحبان آن قبل از اعلام به عنوان سند مصوب ارگان
رهبری حزب٬ باید در مجامع حزبی طرح میشد٬ نقد جهت تا کنونی حزب شفاف و علنی
اعلام میشد٬ تغییر ریل مورد اشاره رفقا و اینکه حزب روی ریل مورد نظرشان نیست
میبایست برای حزب و جامعه روشن میشد. سندی که رفقا رو به جامعه اعلام کرده اند
و احکامی که در ادامه به آنها اشاره میکنم٬ برای حزب حکمتیست سنگین و هویتی
است.
هر کادری در این حزب محق است خط تا کنونی حزب را به نقد بکشد٬ بحثهای خود در
نقد جهت تا کنونی حزب را شفاف و علنی بگوید و اجازه بدهد حزب و جامعه هم در
مورد آن قضاوت خود را بکنند. اما این کار را نمیتوان در قالب یک مصوبه و از
جانب هیئت دائم که خود منتخب دفتر سیاسی و بخشی از فونکسیون کار دفتر سیاسی
منتخب پلنوم است، و به عنوان رهبری حزب انجام داد. صلاحیت اعلام اینکه حزب
حکمتیست باید تغییر ریل بدهد و به مباحث "حزب و قدرت سیاسی" برگردد٬ این که
"حزب تا کنون روی خط حکمت نبوده است" برای این حزب هویتی و در صلاحیت کنگره این
حزب است. کنگره های تاکنونی این حزب دائما اعلام کرده این حزب حکمتیست است، به
جهت ها و سیاستها و بینش و نگرش یک رگه فکری معین از کمونیسم معاصر، که منصور
حکمت آنرا نمایندگی کرده، پایبند است. رفقای مخالف خط رسمی حزب، هیئت دائم، به
جای اعلام شفاف بحث خود٬ به جای اعلام شفاف نقد خود و اعلام سیاستی که از نظر
آنها باید حزب حکمتیست در جهت اتخاذ آن و در تقابل با خط رسمی آن تغییر ریل
دهد٬ خود به جای کنگره حزب و ارگانهای ذیصلاحی چون پلنوم کمیته مرکزی پالاتفرم
خود را رو به جامعه اعلام کرده اند و حزب و رهبری آن را در موقعیت دشواری قرار
داده اند. رهبری منتخب پلنوم وظیفه اش رهبری حزب طبق آخرین مصوبات آن است نه
اعلام مخالفت با آنها تحت عنوان پلاتفرمی برای رهبری. برای اعلام مخالف راههای
قانونی مانند اعلام فراکسیون مخالف خط رسمی باز است. اصولا و پرنسیبا هر فرد و
جمعی که مخالف جهت رسمی حزب است٬ بدوا باید نقد خود٬ نظر خود و مخالفت خود را
بیان کند. نمیتوان با تعهد به پیشبرد سیاستهای مصوب حزب در موقعیت رهبری حزب
قرار گرفت و بعد از انتخاب علیه همه آن سیاستها٬ پلاتفرم داد.
بی شک رفقای جمع هیئت دائم در قبال این اقدام خود مسئول و جوابگو هستند. علنی
شدن پلاتفرم گرایش "بازنگری"، هر عضوی از حزب و از رهبری حزب را مجاز میکند که
در مقابل بازبینی غیر شفاف رفقا و کار غیر قانونی آنها، شفاف و علنی از حزب خود
دفاع کند. همانطور که در مقابل تعرض جریانات دیگر موسوم به کمونیسم کارگری از
حزب خود دفاع میکند.
پلاتفرم حاوی سیاست و جهتگیری های جدیدی است که در تقابل با سیاستها، جهتگیری و
مشخصاتی که حزب حکمتیست با آن تداعی میشد، قرار دارد. در مقابل سیاستهائی که
این حزب را از همه جریانات و افرادی که خود را به خط کمونیسم کارگری، منصور
حکمت منسوب میکنند و امروز تعداشان کم هم نیست، متمایز میکرد. این سند پلاتفرم
فراکسیون اعلام نشده ای است که پس از کنگره چهار مخالفت خود را با سیاستهای
رسمی حزب به تدریج و به شیوه ای قطره چکانی در حزب طرح کرده است. قرار پلنوم
بیست و یک در تائید سیاستهای تاکنونی حزب و دفاع از کورش مدرسی جوابی بود به
این خط بازنگری در سیاستهای رسمی حزب که به شیوه ای غیر شفاف نطرات خود را در
لابلای مباحث سیاسی طرح میکرد. روشی که در پلاتفرم این رفقا هم به خوبی مشاهده
میشود.
پلاتفرم رهبری هیئت دائم دفتر سیاسی پلاتفرمی در ادامه، تکمیل سیاستهای تاکنونی
حزب حکمتیست نیست. به گفته خود سند پلاتفرمی است برای "تغییر ریل" و "ایجاد
دگرگونی اساسی" در حزب.
پلاتفرم مملو از اعلام وفاداری به خط منصور حکمت و سیاستهای تعیین شده از طرف
او است. این شاید برای یک کادر حزب حکمتیست جایگاه مهمی دارد اما برای کارگر
کمونیستی که به سیاستهای این حزب نه از سر اعلام وفاداری و تعلق به خط خود بلکه
از سر جواب به نیازهای مبارزه طبقاتی خود نگاه میکند هنوز مولفه ای درون حزبی و
بخشا مکتبی است.
حزب حکمتیست و ضرورت تغییر ریل:
سند هیئت دائم دفتر سیاسی پس از تاکید بر ضرورت ایفای نقش حزب در تحولات سیاسی
آتی در ایران اعلام میکند که:
-" برای ایفای این نقش، حزب ما بر ظرفیتها و تواناییهای مهمی از دستاورهای
سیاسی و سازمانی و پراتیکی سه دهه اخیرکمونیسم حکمت تکیه دارد و در عین حال
تناقض مسئله آنجا است که با کمبودها و نارساییهای سیاسی و سازمانی و سبک کاری
خطیری هم روبرو است. وضع موجود حزب جوابگوی این رسالت نیست و بسرعت باید تغییر
کند. حزب ما به تغییر ریل و دگرگونیهای اساسی احتیاج دارد تا به عنوان حزب
کمونیستی دخیل در مبارزات طبقه کارگر و هدایتگر کل جنبش آزادی و برابری و رهایی
انسان عروج کند. در دل این تحولات پرچم انقلاب کارگری و سرنگونی فوری جمهوری
اسلامی و بنیاد گذاشتن جمهوری سوسیالیستی به جای آن را برافرازد. با استنتاجات
روشن و امروزی از مباحث اساسی "حزب و قدرت سیاسی" و "حزب و جامعه" تکان جدی به
حیات سیاسی و دامنه تاثیر گذاری اجتماعی خود بدهد."(تاکیدات از من)
در سند از کمبود و نارسائی صحبت میشود اما راه حل تاکید بیشتر بریک جهت، بهبودی
در پراتیک، رفع کمبودها و نارسائی ها نیست. بحث بسیار روشن بر سر تغییر ریل و
دگرگونی های اساسی است که حزب حکمتیست به آن نیاز دارد. برای کسانیکه با تاریخ
جنبش کمونیسم کارگری آشنا هستند تغییر ریل دادن معنی بسیار روشن و صریحی دارد.
تغییر ریل حزب کمونیست ایران که از جانب منصور حکمت طرح شد یک بحث انتقادی به
گرایشات دیگر درون حزب کمونیست ایران، گرایش سانتر و ناسیونالیسم کرد در این
حزب بود. راهی بود برای بردن تمام و کمال حزب کمونیست بر روی خط کمونیسم
کارگری. تغییر ریل حزب کمونیست ایران به معنی گسست طبقاتی این حزب بود و نهایتا
منجر به جدائی ما از حزب کمونیست ایران شد.
بحث تغییر ریل متکی به یک سلسه مباحث کمونیسم کارگری، متکی به نقدی از جایگاه
اجتماعی وگرایشات و سنتهای موجود در حزب کمونیست ایران و کومله، در ادامه بحث
چند بنی بودن حزب کمونیست ایران. در جواب دادن به این سوال بود که "این سازمان
با نبرد اجتماعى کارگر چه رابطهاى دارد." تغییر ریل حزب کمونیست ایران از جانب
کمونیسم کارگری تلاشی براى ایجاد احزابی که "مستقیما از جدال اجتماعى کارگر
علیه سرمایه و فقط همین مایه میگیرند و به نیازهاى آن پاسخ میدهند" بود. در
معرفی گرایش کمونیسم کارگری صدها صفحه سیاه شد، در معرفی و نقد گرایشات دیگر
سمینارها گرفته شد و در متن چنین جدالی است که تغییر ریل طرح شد.
رفقای ما نمیتوانند تغییر ریل و دگرگونی اساسی را در دستور این حزب بگذارند
بدون اینکه مختصات و بویژه پایه اجتماعی گرایش حاکم بر حزب و ریلی که روی آن
بوده را روشن بیان نکنند، بدون اینکه نقد روشن خود را از گرایش غالب بر حزب
حکمتیست که خود را در سیاست، سازمان، پراتیک و سنت مبارزاتی این حزب نشان داده
است بیان نکنند و برای تغییر رسمی این سیاستها در حزب نجنگیده باشند.
نقد این رفقا به جهتگیری تاکنونی حزب بطور ضمنی در سند هست: "با استنتاجات روشن
و امروزی از مباحث اساسی "حزب و قدرت سیاسی" و "حزب و جامعه" تکان جدی به حیات
سیاسی و دامنه تاثیر گذاری اجتماعی خود بدهد."(تاکید از من)
نتیجه بسیار ساده این یک پارگراف این است که حزب حکمتیست تا کنون روی این مباحث
پیش نرفته و این تغییر ریل و دگرگونی اساسی با هدف بازگرداندن حزب روی این
مباحث است. سوالی که در مقابل این رفقا قرار میگیرد این است که این نقد متکی بر
کدام سند و مصوبه حزب است؟ آیا منظور گارد آزادی یا سند اولویتهای پلنوم ١٥ یا
آنچه باید آموخت، ...... است؟ نقدی بر کدام سنت و پراتیک حاکم بر حزب است؟
کمیته های کمونیستی؟ حداقل دو حزب دیگر، چند سازمان و سایت و خیلی از فعالین
سیاسی خود را متعهد و متعلق به این مباحث میدانند و هر کدام اسنتناج خود را از
این مباحث دارند. استنتاجاتی که بارها در حزب ما نقد شده. پایه تئوریک- سیاسی
آن و استنتاج غیر کمونیستی و سکتی آن نقد شده است. سند نمیگوید که متعلق به
کدام یک از استنتاجهای موجود است یا استنتاج خود رفقا از این دو مبحث چیست.
بخصوص که تا بحال ما با بحثی منسجم چه درنقد خط حاکم بر حزب و چه در توضیح و
تشریح خط متفاوت این رفقا روبرو نبودیم.
سند همانطور که خود بیان میکند پلاتفرم این "تغییر ریل" و تغییر سیاست رسمی حزب
است. که خود را اساسا در چند بند بیان میکند.
- "ایفای نقش رهبری به عنوان سخنگو و پرچمدار عروج مجدد مارکسیسم و کمونیسم
حکمت."
این بند ظاهرا نباید مورد مخالفت کسی باشد. اما اگر این بند را در متن "تغییر
ریل" مورد نظر رفقا و بحث رفیق رحمان حسین زاده در سمینار مربوط به بحث "تحزب
کمونیستی" مبنی بر "فاصله گرفتن حزب از مبانی کمونیسم منصور حکمت"،" پاسیو بودن
حزب در سه سال گذشته" قرار دهید متوجه میشوید که منظور عروج مجدد مارکسیسم و
کمونیسم منصور حکمت در حزب حکمتیست است نه جامعه و یا در میان طبقه کارگر.
رفقا باید روشن نشان دهند و حزب را متوجه و قانع کنند که مصوبات و سیاستها حزب
حکمتیست و بویژه رهبری تا کنونی حزب این سخنگوئی و پرچم را زمین انداخته که
رفقا خواهان بلند کردن مجدد آن اند؟
در بخش مربوط به" پرچم سیاسی کمونیستی، شکل دادن به آلترناتیو پرولتری در قبال
قدرت سیاسی" انتظار طبیعی هر کسی این است که رفقا با توجه به مقدمه پلاتفرم و
اشاره به اوضاع پیچیده کنونی و "تحولات مهم در چشم انداز" سیاستهای امروز حزب
را روشن کنند اما رفقا نه فقط حتی اشاره ای کبه اوضاع فعلی جامعه ایران و
صفبندی نیروهای سیاسی نمیکنند، بلکه دست به طرح مجدد بحثهائی میزنند که اگر علی
العموم درست اند اما در این شرایط نه فقط کافی نیست، که نادرست و ناشی از تحلیل
رفقا از اوضاع سیاسی و روندهای احتمالی در سیر اوضاع و نتیجتا استنتاجاتی جز
استنتاجات تا کنونی حزب است. این نقد خط رسمی حزب، اما به شکلی غیر صریح و زیر
جلکی است.
پلاتفرم در دل اوضاع به شدت بحرانی امروز به فضای جنگی، به تحریمها، به فضای به
شدت خفقان آور در ایران، به کابوس سناریوی سیاه بر سر مردم، به تلاش مجدد سبز
در به بیراهه بردن مبارزات مردم، به تلاش جمهوری اسلامی در استفاده از فضای
جنگی و تشدید خفقان و تمام مولفه های ویژه امروز ایران نمی پردازد.
در دل چنین اوضاعی تلاش در" تبلیغ و توده گیر کردن شعار جمهوری سوسیالیستی به
عنوان حکومتی که باید با سرنگونی جمهوری اسلامی برقرار شود." دیگر صرف اعلام
وفاداری به جمهوری سوسیالیستی و تلاش برای کسب قدرت سیاسی و آلترناتیو جمهوری
اسلامی شدن نیست. اعلام این "وفاداری" نه فقط خارج از متن است که نشان از این
دارد که از نظر هیئت دائم حزب، اوضاع در ایران در دل فضای جنگی و تحریم به طرف
تحولی انقلابی میرود و امروز به جای بستن سدی محکم در برابر تبلیغات جنگی دول
ارتجاعی غرب و هم پالگی هایشان در اپوزیسیون ایران، به جای بستن سدی در مقابل
تشدید فضای سرکوب و خفقان از طرف جمهوری اسلامی باید تلاش کرد شعار جمهوری
سوسیالیستی را توده گیر کرد تا در انقلاب و یا در تحول انقلابی که از نظر رفقا
در راه است حزب آلترناتیو انقلابی خود در مقابل جمهوری اسلامی را برافرازد. این
تغییر ریل و دگرگونی جدی در سیاست حزبی است که به قدمت تاریخ خود همیشه اعلام
کرده هر گلوله ای که به طرف جمهوری اسلامی شلیک شود به عمر جمهوری اسلامی می
افزاید، اعلام کرده که تحریم سلاح کشتار جمعی است و در مقابل کل چپ سنتی و غیر
کارگری که به نام کارگر و انقلاب امید به تحولی انقلابی در دل فضای جنگی و
تحریم را در میان طبقه کارگر کاشته سدی محکم بسته است. حزبی که با بستن همین سد
بارها و بارها مهر پاسیو، لیبرال، ضدیت با "جنبش توده ای و جنبش جاری و انقلاب
مردم" را خورده و مقاومت کرده و همین ایستادگی اش توجه هر کمونیست و انسان
آزادیخواهی را به خود جلب کرده. این یکی از حصوصیات متمایز این حزب بوده که این
رفقا خواهان ایجاد دگرگونی جدی در آن هستند. این پیوستن خجولانه به خیل
جریاناتی که تحت نام انقلابیگری و ضدیت با جمهوری اسلامی و امروز ضدیت با احمدی
نژاد در دل این اوضاع بحرانی مردم را به خیابان آمدن و انقلاب زیر چکمه ناتو
فرامیخوانند، نیست؟
سه سال از جنبش سبز میگذرد و امروز هر انسان منصفی میتواند به هشدارهای ما به
اپوزیسیون جمهوری اسلامی نگاه کند. گفتیم این جنبش ارتجاعی است و گفتتیم مردم
فریب نخورید. متاسفانه بخش اعظم اپوزیسیون ایران زیر پرچم جنبش سبز رفتند و
بخشی از مردم متوهم نیز فریب خوردند. تاثیرات این دوره و عقب گردی که به جامعه
تحمیل شد را هم شاهدیم. امروز یکی از مسائل جدی که در پلاتفرم رفقا مشهود است
دیدن یک انقلاب جاری دیگر و در دوره ای دیگر است. توهم به انقلاب و تحول
انقلابی در دل خطر جنگ و فضای جنگی دیگر از امید جریانات چپ در دل جنبش سبز هم
پوچ تر است. اگر خطر حمله هست که رفقا منکرش نیستند٬ اگر خطر از هم پاشیدگی
جامعه در صورت حمله و فاجعه ای در این جامعه هست که باز انکار نمیکنند٬ با اتکا
با کدام فاکتورهای واقعی٬ در دل این اوضاع جدا از خطر سناریوی سیاه٬ احتمال
تحول انقلابی هم موجود است؟ کدام جنبش آماده و حی و حاضر امروز در میدان است که
خطری جدی، از زوایه یک سناریو سفید، برای جمهوری اسلامی ایجاد کرده است که باید
مهر خود را به آن زد و در دل تحول انقلابی امکان قدرت گیری کارگر را فراهم کرد؟
رفقا با سراب "انقلاب جاری" جدیدی و با امید و توهم به چنین انقلابی در فضای
امروز ایران٬ و با کاریکاتور کردن بحث حزب و قدرت سیاسی و تبدیل آن٬ به کار ضد
رژیمی و تبلیغ٬ فکر میکنند٬ فردا سوار انقلاب خواهند شد. نه احتیاجی به ساختن
حزب در ایران و نه احتیاج به کمیته های کمونیستی و ساختن آن به عنوان شکل دادن
به ستون فقرات٬ سازمانی توده ای و قوی است. تنها از راه دور و با اطلاعیه دادن
و داشتن تلویزیون و.... میتوان طبقه کارگر و توده وسیعی از مردم به تنگ آمده از
دست جمهوری اسلامی را به خود جلب کرد و رهبر آنها شد. این متاسفانه نگاه بخش
زیادی از احزاب چپی است که به جامعه مربوط نیستند و بخشی از آنها که شعبات
مختلف جریان ماست که چندین سال است شو تلویزیونی را اساس کار خود گذاشته اند و
به امید این نشسته اند که فردا مردم آنها را به عنوان رهبران انقلاب به رسمیت
بشناسند. بحث رفقا در خصوص تحول انقلابی و درک رفقا از حزب و قدرت سیاسی و قسم
خوردن به آن از این چهارچوب خیالی فراتر نیست.
تقابل دروغین شورا، مجمع عمومی و سندیکا
"ما پرچمدار جنبش مجامع عمومی و شورایی هستیم. مصوبه پایه ای حزب ما "شورا،
مجمع عمومی، سندیکا" مبنای هویتی کار سازماندهی توده ای ما در میان کارگران
است. در این زمینه فعالیت متمرکز برای تقویت و گسترش جنبش مجامع عمومی را در
دستور میگذاریم. از اشکال دیگر سازمانیابی توده ای امثال سندیکا و ... که با
اتکا به نیروی کارگران و مستقل از دولت ایجاد میشوند، حمایت میکنیم و در رشته
های پراکنده کارگری خود مبتکر سازماندهی آن خواهیم بود."
قاعدتا در اینکه "ما پرچمدار جنبش مجامع عمومی و شورایی هستیم" شکی نیست. اما
این بند بطورعلی العموم اعلام تعهد به یک سیاست نیست. این بند را باید در متن
اوضاع امروز قرار داد. در دنیای امروز روی زمین سفت یک تعرض آشکار به تشکلهای
کارگری و رهبران آن تحت عنوان "مقابله با گرایش راست سندیکالیستی" و با پرچم
"دفاع از جنبش مجمع عمومی" به راه افتاده است. رهبران و فعالین کارگری از طرف
چپ غیر کارگری و خرده بورژوائی تحت عنوان سندیکالیست، طرفدار احمدی نژاد، ضد
شورا، سازشکار و حکمتیستی مهر خورده اند. دو قطبی کاذب شورا- سندیکا ایجاد شده
تا تعرضی ضد کارگری البته از موضع "چپ" علیه تشکلهای موجود و فعالینی که حق آب
و گل جریانات سیاسی حاشیه ای را در جنبش کارگری به رسمیت نمیشناسند، بتازند.
تعرضی که با سدی محکم از جانب خود این فعالین و بخشی از رهبری حزب ما روبرو شد.
در این اوضاع و احوال این بند اولا اعلام به رسمیت شناختن دوقطبی کاذب شورا-
سندیکا و تقابل ایندو با هم است و درعین حال و مهمتر اعلام هم جبهه بودن صاحبان
پلاتفرم با کل جریانات حاشیه ای که چنین تعرضی را به تشکلهای موجود کارگری و
رهبران و فعالین آن کردند، است. این اعلام وفاداری تهی و ایدئولوژیک به مجمع
عمومی و مدافع آن بودن٬ خاصیت درونی و با هدف جلب توجه کسانی است که مدافع خط
حکمت اند.
کمونیستی که امروز شاهد وسیعترین تعرض به هر نوع تشکل یابی کارگری است٬
کمونیستی که از زاویه کارگر که روزانه برای گرفتن ابتدائی ترین حق خود، حق
معاش، به سرپناه و قدرت جمعی احتیاج دارد٬ چنین کمونیستی از هر ابزارو تلاشی
برای ایجاد اتحاد در میان کارگران، صمیمانه دفاع خواهد کرد. امروز و در این یکی
دوسال اخیر که شاهد تحرکاتی از جانب فعالین کارگری برای ساختن سندیکا بوده ایم٬
اعلام طرفداری از "شورا و مجمع عمومی" در مقابل "سندیکا"، نه امری در خدمت
تشکیل هیچکدام از این تشکل ها، که ابزار ایدئولوژیک چپ سنتی بی ربط به طبقه
کارگر است، برای "مرزبندی" با واقعیات مادی مبارزه جاری طبقه کارگر. چپ سنتی
ایران تاریخی از اینگونه "مرزبندیهای" سطحی، ذهنی و مریخی دارد. این جبهه ای
است که این رفقا، در مقابل تلاش طبقه کارگر برای سازمانیابی خود، گرفته اند.
این هم بخشی از "تغییر ریل" و عقبگردی است که پلاتفرم خود را نماینده آن
میداند.
سازمان حزب در داخل و کمیته های کمونیستی
در سازمان دادن حزب در داخل، پلاتفرم همچنان سیاست جدیدی را در مقابل حزب قرار
میدهد و میگوید: "- حوزه های حزبی: با درنظر گرفتن شرایط امنیتی اعضای حزب را
در حوزه های حزبی متشکل میکنیم." و مهمتر از آن در مورد کمیته های کمونیستی
پلاتفرم میگوید: "با گسترش نفوذ ما و به ویژه با درنظر گرفتن تناسب قوا و بهبود
اوضاع امنیتی، با اتکا به رهبران کارگری، آژیتاتورها و فعالین کمونیست درون
طبقه کارگر، کمیته های کمونیستی و حزبی را ایجاد میکنیم. شاخص مهم برای رسمیت
دادن به این کمیته ها، درجه اطمینان به ادامه کاری آنها بعد از اعلام موجودیت
آنها است. نباید کمیته ها را زودرس و تصنعی و فقط با ابتکار از بالا ایجاد کرد.
در پیدایش شرایط مساعد این کار، فاکتور اولا تناسب قوای مساعد و اوضاع امنیتی و
ثانیا درجه آمادگی رهبران کارگری و فعالین کمونیست کارگران برای ایفای نقش خود
در قالب کمیته کمونیستی رهبری کننده را باید در نظر گرفت."
این بند علاوه بر اینکه حاوی نقدی از فعالیت دوره گذشته حزب است، به زبان ساده
و روشن کنار گذاشتن سیاست کمیته های کمونیستی را اعلام میکند. البته تحت لوای
موکول کردن تشکیل کمیته های کمونیستی به آینده ای نامعلوم که توازن قوا مناسب
باشد. در همین سند اما رفقا میگویند " سازماندهی و فعالیت هدفمند گارد آزادی
باید گسترش یابد. فرماندهی گارد آزادی در سطح سراسری و در کردستان طبق نقشه
روشن پیشروی این عرصه مهم را باید تضمین کنند. نسل جوان و انسانهای علاقمند را
باید در این عرصه سازمان دهد." و "تلاش برای اجرای پروژه حضور رهبران کمونیست
در میان مردم و از میان برداشتن مشکلات سر راه آن. حفظ پتانسیل مسلح حزب در
کردستان" در دستور حزب قرار میگیرد. ظاهرا امروز توازن قوا برای تشکیل کمیته
های کمونیستی مناسب نیست اما برای گسترش واحدهای گارد آزادی و نه فقط در
کردستان که در سراسر ایران کاملا مناسب و مهیا است. کمیته های کمونیستی مصوب
رهبری حزب بود، در کنگره دوم حزب مجددا مورد تائید قرار گرفت و پس از آن پلنوم
١٥ و پلنوم ٢١ حزب مجددا آن را تائید کردند. تنها مرجع صلاحیت دار برای رد این
سیاست کنگره حزب است نه هیئت دائم و پلنوم کمیته مرکزی!
اما مهمتر از آن کمیته های کمونیستی یکی از مدلهای سازماندهی حزب نیست که به
تناسب قوا مربوط باشد. کمیته های کمونیستی متکی بر نقدی روشن و صریح از سبک کار
چپ حاشیه ای و دقیقا نشان از جدائی سبک کاری از سنتی بود که صرفا اعضا خود را
مستقل از موقعیت اجتماعی و مبارزاتی اش سازمان میدهد، بحث بر سر شروع از موقعیت
اجتماعی و نقش اجتماعی حزب و تبدیل آن به موقعیت رهبر اجتماعی در محل، در دل
مبارزه روزمره طبقه کارگر و جامعه بود. کمیته های کمونیستی متکی کردن حزب به
مکانیسمهای اجتماعی رهبری و تغییر کاراکتر اجتماعی حزب و تبدیل آن به ظرف طبیعی
مبارزه جامعه در بخشهای مختلف بویژه در میان کارگران و رهبران عملی و بخصوص طیف
کارگران رادیکال سوسیالیست بود. کمیته های کمونیستی سازماندهی اجتماعی یک حزب
کمونیستی است که میخواهد حزب سیاسی توده ای در ایران باشد، و یکی از پیشرویها و
دستآوردهای سازمانی، سیاسی و تئوریکی حزب حکمتیست است. کمیته های کمونیستی
نمونه ای از سازمانیابی اجتماعی کمونیستی در مقابل سازمانیابی غیر اجتماعی چپ
سنتی است و مطلقا ربطی به توازن قوا ندارد. در اسناد پایه ای این حزب در مورد
کمیته های کمونیستی توازن قوا صرفا در نحوه فعالیت کمیته ها تاثیر میگذارد نه
موجودیت و تشکیل آن. به آینده موکول کردن کمیته های کمونیستی به بهانه "توازن
قوی نا مناسب" و دلایل فنی اینچنینی مخالفت با کل فلسفه وجودی یک حزب سیاسی
توده ای و سازماندهی کمونیستی و اجتماعی و تغییر کاراکتر اجتماعی حزب است. این
اسنتنتاجی از مباحث "حزب و جامعه" و "حزب و شخصیتها" است که در مقابل تصویر
سکتی و درون حزبی دادن از این مباحث ارزشمند، خود را نه فقط در به رسمیت شناختن
شخصیتهای درون حزب که سازمان حزب را در داخل متکی به شخصیتها و رهبران عملی در
محل میکند. رفقای ما با این استنتاج اختلاف دارند و آنرا تحت عنوان توازن قوای
نا مناسب طرح میکنند.
تناسب قوا اجازه نمیدهد٬ بدلیل توازن قوا ممکن نیست توجیه آشنای چپ غیر اجتماعی
و فرقه ای در توجیه بی نقشی و بی تاثیری خود در جامعه است. کار کمونیستی و
کمیته کمونیستی به عنوان فونکسیون اجتماعی و حزبی آنرا نمیتوان با توازن قوا
آماده نیست جواب داد. باید از رفقا پرسید اگر توازن قوا برای انقلاب آماده است٬
اگر در دل تحولاتی تعیین کننده ای هستیم که باید مهر خود را به آن بزنیم٬ دیگر
چرا نوبت به کمیته کمونیستی میرسد توجیه تناسب قوا را پیش میکشند. معلوم نیست
رفقا که فکر میکنند تحولات جامعه در حدی است که یک احتمال هم انقلاب و تحول
انقلابی است٬ اما توازن قوا برای کمیته کمونیستی آماده نیست٬ این انقلاب را با
اتکا به کدام جنبش٬ کدام صف آماده کمونیستی ٬ کدام تشکیلات با نفوذ پیش میبرند؟
روشن است کسی که کار کمونیستی جدی٬ سازمان حزبی با نفوذ و متحد کردن رهبر و
فعال بانفوذ کمونیستی را به نام توازن قوا کنار میگذار، اتکایش هم به پایه حزبی
و کمونیستی کارگری در کارخانه و محل کار نیست. این حزب لازم نیست در داخل به یک
حزب توده ای تبدیل شود. همین موجودیت خارج کشوری آن برای به پیروزی رساندن ده
انقلاب هم کافی است.
نقد و سیاست پلاتفرم همان ارزیابی و سیاستی است که رفیق رحمان در خلال بحث تحزب
کمونیستی طرح کرد. سیاستی که تا بحال به تصویب پلنوم یا کنگره ای نرسیده است.
پلاتفرم اعلام به نتیجه رسیدن این بحث در هیئت دائم است. باید دید کمیته مرکزی
و کل حزب چه میگوید.
دقیقا از همین جا است که ساختن و انتقال حزب به داخل که یکی از تاکیدات این حزب
و خط حاکم بر آن بوده و خود را در سازمان حزب، مشغله های آن، اختصاص نیروی حزب
و تلاش در دادن کاراکتری دیگر به حزب خود را نشان میداد. در پلاتفرم رفقا غایب
است.
تمرکز حزب و سازمان آن بر کار در میان پرولتاریای صنعتی را که نتیجه مباحثی جدی
در حزب و از سر اهمیت و وزنه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی این بخش از طبقه کارگر
در حیات سیاسی و اجتماعی جامعه، ضرورت توجه جدی به این بخش از طبقه کارگر و
بالاخره متکی کردن حزب و سازمان داخل آن به این بخش، تبدیل مشعله های این بخش
طبقه کارگر به مشغله رهبری حزب که در مباحث و اسناد متعدد این حزب که آخرین آن
سند اولویتهای پلنوم ١٥ و سند اولویتهای حزب در کنگره چهار حزب است، دیده
میشود، در پلاتفرم هیئت دائم از قلم می افتد. برای حزب کمونیستی بدون این٬ از
دستور خارج کردن ساختن پایه های یک حزب سیاسی قدرتمند برای انقلاب کارگری است.
وزنه کمیته سازمانده بعنوان ابزار این سیاست و بروز سازمانی این جهتگیری در
پلاتفرم رفقا نه فقط مشهود نیست که کاملا به فراموشی سپرده شده است. در پلاتفرم
رفقا حزب در خارج، حزب در کرستان، گارد آزادی و حتی حزب در خاورمیانه، که همگی
وجوهی مهم از فعالیت حزب اند، معنی دارد اما به حزب در داخل نه فقط اشاره ای
نشده که ارگان حزبی آن و کمیته های کمونیستی آن رسما از دستور رهبری حزب خارج
شده اعلام میشود. حزب باید با این تغییر ریل پلاتفرم هم تعیین تکلیف کند.
"حزب و قدرت سیاسی" و "حزب و جامعه"
"تغییر ریلی" که رفقا خواهان آن اند و خود را نماینده آن میدانند را میتوان در
تصویر دو قطبی کاذب حزب سیاسی توده ای و داخل کشوری و حزب طرفدار "حزب و قدرت
سیاسی" دید. در حذف کل جهتگیری و سیاست حزب درساختن حزب در داخل، در تغییر
کاراکتر اجتماعی حزب، و در مقابل آن تعهد دادنهای مورد و بیمورد به حزب و قدرت
سیاسی میتوان دید. این جهت که "استنتاجات مداوم از مباحث پایه ای "حزب و قدرت
سیاسی" و "حزب و جامعه" و حدادی کردن ابزارها و امکانات و ابتکاراتی که حزب را
قابل دسترس جامعه و طبقه کارگر میکند." آلترناتیو رفقا در مقابل کل سیاستها،
جهتگیریها و خصوصیات ویژه و متمایز این حزب است. ابزاری که قرار است این
"استنتاج مداوم" را اجرا کند گارد آزادی، رادیو و تلویزیون و حضور رهبران
کمونیست در میان مردم است. حزب حکمتیست استنتاج معین و متفاوتی از مباحث حزب و
قدرت سیاسی و حزب جامعه داشت آنهم تبدیل شدن به یک حزب اجتماعی، سیاسی و توده
ای با اتکا به مکانیزمهای اجتماعی، با اتکا به دخالت در مبارزات روزمره طبقه
کارگر بود. حزبی که باید به یک حزب سیاسی توده ای در داخل کشور تبدیل شود، حزبی
با موجودیتی قوی داخل کشوری باشد، حزبی که محمل اتحاد طبقه کارگرباشد، حزبی که
ستون فقرات آن طبقه کارگر است و به پایه اجتماعی خود وصل است، حزبی که بی محابا
کمبودهای خود در این زمینه را نقد میکند، حزبی که برای کسب قدرت سیاسی آماده
است، حزبی که متکی به شخصیتهای اصلی جنبشهای اجتماعی و بویژه جنبش کارگری و نسل
جدید کمونیست ها در ایران است.
پلاتفرم هیئت دائم اما اسنتناج دیگری از این مباحث دارد که به استنتاجات رایج
در جریانات موسوم به کمونیسم کارگری بسیار نزدیک است. تغییر ریلی که پلاتفرم
نماینده آن است نزدیکی به این استنتاجات است.
پلاتفرم به نام "حزب و قدرت سیاسی" و "حزب و جامعه" زندگی در حاشیه و در خارج
را تئوریزه میکند. جهتی که کل چپ غیر کارگری و تبعیدی دارد. جهتی که کار
کمونیستی را به تبلیغ از راه دور و از طریق تلویزیون و رادیو خلاصه میکنند و
فکر میکنند آنها تبلیغ میکنند و به این وسیله در فردای انقلاب در ایران سوار بر
انقلاب خواهند شد. و به همین دلیل نه نیازی به سازمانی در داخل دارند، نه نیازی
به فکر کردن به سازماندهی اجتماعی طبقه خود دارند و نه نیازی به حزبی متکی به
مراجع و ارگانها و مصوباتش. حزبی که دستگاه تبلیغی و شخصیتهایش به اضافه
انقلابیگری ضد رژیمی اش برای رهبر انقلاب شدن کافی است. تصویری که صد و هشتاد
درجه با تصویر و تجربه لنین، با تصویر و سیاست منصور حکمت و سیاستهای تاکنونی
این حزب متفاوت است. جهت رسمی و تا کنونی حزب حکمتیست این بوده و هست که باید
حزب را به داخل منتقل کرد، اینکه این حزب فقط موجودیت تبعیدی و خارج کشوری آن
نیست، باید آنرا به پایه اجتماعی وسیعی که در ایران داریم متکی کرد، حزب داخل
کشور را در سرنوشت جنبشی و حزبی خود دخیل کنیم، حزب داخل کشور را به رسمیت
بشناسیم. اینکه عدم رفتن روی این جهت هر حزب کمونیستی را مستقل از استواری
ایدئولوژیک - سیاسی کادرها و رهبران آن، به موجودی بیگانه به جامعه و حاشیه ای
تبدیل میکند. تغییر ریل رفقا تلاشی برای بازگرداندن حزب در نیم راه این تلاش
است.
متد این رفقا تبدیل کردن مباحث مهم منصور حکمت، به تئوریهای ایستا. استفاده از
مباحث منصور حکمت بعنوان آیه هایی که باید آنها را تکرار کرد، و همچون ورد به
اطراف خواند، به این امید که خود این آیه ها راه متحقق شدنشان، در دنیایی که
دیگر منصور حکمت در آن نیست، را باز کنند و محصول دهند. این نه شایسته منصور
حکمت است، نه مارکس و نه لنین و در دنیای امروز چپ جهان، صفی از کسانی که خود
را به اصلاح مارکسیست – لنینیست میدانند، مشغول این نوع فعالیت مذهبی – سیاسی
هستند، کم نیست.
پلاتفرم رفقا یک تعرض سیاسی به دستآورهای تاکنونی حزب حکمتیست است و همانطور که
خود رفقا اعلام کرده اند پلاتفرم یک "تغییر ریل" است. تغییر ریلی که رفقا لازن
دارند بردن حزب حکمتیست به آغوش "گرم و آشنای" چپ حاشیه ای است. اینکه حزب
حکمتیست به این تغییر ریل تن میدهد یا نه جدالی است که حزب و مدافعین خط رسمی و
تاکنونی این حزب در همه سطوح آن با آن روبرو اند.
آذر مدرسی
٤ دسامبر ٢٠١١
|