بسوی متشكل كردن دانشجویان

تحت یك رهبری منسجم، فعال و رادیكال!

 

مصاحبه با سروش دانش از فعالین سازمان جوانان حكمتیست به مناسبت نزدیك شدن ١٦ آذر!

 

 

- ١٦ آذر از چه اهمیتی برخوردار است؟

 

شانزده آذر یکی از چند روز حساس فعلی برای جنبش دانشجویی تعریف کزده است. با نگاهی به فعالیت گروههای سیاسی گوناگون اعم از اپوزسیون یا داخل حکومت جمهوری اسلامی به این نتیجه می رسیم که مهمترین روز در جیات سیاسی دانشگاه می باشد و دانشجویان توانسته اند این روز را تا حدودی به عنوان جشن سالگرد فعالیت سیاسی در دانشگاه جا بیاندازند. نمی خواهم در اینجا به عوامل شکل گیری و اهمیت ضدشاهی این روز حتی اشاره ای بکنم زیرا عامل هر چه بوده و حتی اگر بپذیریم که سرچشمه هم از وجود اپوزسیون ضد شاهی بوده (که جمهوری اسلامی هم خود را در این اپوزسیون شریک می داند) است در حال حاضر عملا کارایی خود را در حرکت این جنبش از دست داده است. و در حال حاضر بهتر است روی عوامل اصلی اهمیت این روز برای جنبش دانشجویی و جنبش چپ حاضر در دانشگاه دست بگذاریم. فاکتورهای زیادی در این امر دخیل هستند و یکی از دلایل اهمیت این روز شاید کم بودن مناسبت های دانشجویی در طول یک سال و عدم وجود نیروی متشکل دانشجویی برای به وجود آوردن و خلق روزهای دیگر و حادثه های دیگر در تاریخ این جنبش است.

البته پرداختن به این نکته بررسی و مقاله های دیگری را می طلبد و در حال حاضر ما را از وظیفه فوری مان دور می کند. امیدوارم در آینده بیشتر به این موضوع پرداخته شود. در حال حاضر باید روی این موضوع فوکوس کنیم که چطور می توان هر چه بهتر و بیشتر از شانزده آذر استفاده کرد و باید بتوانیم از همین موقعیت پیش آمده بهره ببریم.

 

-          فضای دانشگاه ها در نزدیك شدن به ١٦ آذر چگونه است و عكس العمل رژیم تا الان چگونه بوده است؟

برای بررسی فضای حاکم در دانشگاهها می توان به اخبار ارسالی در وبلاگها و سایتهای دانشجویان رجوع کرد. به طور عینی از ابتدای سال تحصیلی تا کنون اعتراضات دانشجویی زیادی در سطح دانشگاههای کشور داشته ایم. از دور انداختن شدن حجاب توسط دانشجویان بندرعباس و تهدید دانشجویان دختر این دانشگاه به اسیدپاشی توسط بسیجیان  بگیرید تا اعتراضات چند روز قبل دانشجویان علم و صنعت که منجر به به آتش کشیده شدن دفاتر بسیج شد.

خیل این اعتراضات و ساکت ننشستن های دانشجویان این مطلب را ثابت می کند که دانشجویان هنوز هم مرعوب نشده اند. رسانه های در خدمت رژیم خیلی سعی کردند که آرام بودن نسبی اوضاع در هیجده تیر را نشان از غلبه جمهوری اسلامی بر جنبش دانشجویی برای همگان جا بیاندازند. اما می بینیم که نه تنها این جنبش عقب ننشسته بلکه در تجمعاتش به روشنی اعلام می کند که از جمهوری اسلامی با همه ارگان های اسلامی و سران اسلامی اش بی زار است. می بینیم که چطور جلوی اسلام سیاسی حاضر در محیط درس خواندنش قد راست می کند و آنرا به عقب می راند.

مسئله ای که باز توجه را جلب می کند تحرکات تازه دانشجویان دانشگاههای آزاد می باشد. چندی بود که حتی همزمان با اعتراضات همه دانشجویان در دانشگاههای مختلف دانشجویان دانشگاههای آزاد تحرکی از خود نشان نمی دانند و تنها نظاره گر بودند. اما در حال حاضر می بینیم که دانشجویان این دانشگاه مخصوصا در مراکزی که دانشجویان بیشتری دارد توانسته اند جلوی هجوم قوانین خشک اسلامی بایستند. این موضوع ثابت می کنند که دانشجو بیکار و تسلیم شده اوضاع جاری نمی باشد و می خواهد که از پیله ی سرکوبی که در هیجده تیر به دور آن تنیده شده بود بیرون بیاید.

عکس العمل جمهوری اسلامی تاکنون ظاهرا بیشتر مدارا بوده است. اما در واقع جمهوری اسلامی هم بیکار ننشسته و در چند روز اخیر به دستگیری های وبلاگ نویسان و برخی دانشجویان دست زده است. عکس العمل های شدیدی را نسبت به دوره های گذشته از خود بروز نمی دهد. سعی می کند با وانمود کردن به آرام بودن اوضاع این باور را به وجود بیاورد که اوضاع آرام است. اما این عکس العمل ها می تواند به آنی عکس شود. این بستگی به مقدار و اهمیت به اعتراضات دارد.

 

-          فكر می كنید بتوان امسال ١٦ آذر را برگذار كرد؟ خاتمی گفته است در این روز به دانشگاه خواهد رفت. موضوع از چه قرار است؟

 

شیوه برخورد جمهوری اسلامی به شانزده آذر در درک این مسئله خیلی ما را کمک می کند. اگر منظور شما از توانستن در برگزاری شانزده آذر به این امر برمیگردد که آیا جمهوری اسلامی و نهادهای آن در دانشگاهها برای برگزاری شانزده آذر مجوز می دهند یا خیر باید متوجه باشیم که جمهوری اسلامی با شانزده آذر همانند هیجده تیر یا روزهای مشابه برخورد نمی کند. سعی شان در چند ساله اخیر این بوده که خود را هم جزئی از شانزده آذر تعریف کنند و با آن همگام شوند. با این برخورد بیشتر دنبال این هستند که بتوانند مسالمت آمیز این اعتراضات را از سر بگذرانند.

با همه این توضیحات من فکر نمی کنم که دست به ندادن مجوز بزنند و کار را برای خودشان سخت کنند. چون جمهوری اسلامی مطمئن است اگر مجوز هم ندهد دانشجویان در شانزده آذر تجمعات بسیاری را برگذار می کنند و آن موقع است که مجبور به عکس العمل متقابل بزند و ارزیابی من این است که فعلا چنین سیاستی را در قبال این روز ندارد. ببینید، هیجده تیر روزی است که مشخصه اصلی آن داشتن خاصیت براندازی است و ابتدا برای همین منظور به وجود آمده است و جمهوری اسلامی آن را سرکوب می کند. اما در شانزده آذر قضیه متفاوت است. این درست است که این روز روزی است که نشان از رادیکالیسم موجود در جنبش دانشجویی است اما مسئله قابل توجه این است که جمهوری اسلامی با آن به شکل مستقیم مبارزه نمی کند.

موضوع آمدن خاتمی یا دیگر نوکران اسلام سیاسی در ایران (اگر مثل قبل یک روز مانده به شانزده آذر لغو نشود) به دانشگاه ها و مخصوصا دانشگاه تهران هم در راه همین سیاست است که "دانشجوی عزیز بیا حرف بزنیم" سال گذشته در دانشگاهها و جاههای دیگر سپاهیان و بسیجیان و دیگر نوکران خود را در یک سالن جمع کردند و بحث و سخنرانی حاشیه ای کردند که "منزلت دانشجو از چه قرار است" و "ما خیلی دانشجویان را دوست داریم!" و از دانشجویان هم دعوت کردند که به این نمایشگاه مسخره شان بیایند که دیدیم چطور به این مسخره بازیشان پشت پا زده شد و دانشجویان تجمع مستقل خود را از جمهوری اسلامی برگزار کردند.

اگر هم محمد خاتمی به دانشگاه بیاید ضمن اینکه با این کار دنبال ساکت کردن دانشجو و نداشتن تجمع مستقل و کشیدن دانشجویان به پای سخنرانی خاتمی، ما نیز می توانیم از آن استقبال کنیم! باید از این کار استقبال کرد و اما چگونه ؟! به قول منصور حکمت:" باید زمین را زیرپایشان داغ کنیم" باید اتفاقا خاتمی را با یک آبروریزی تمام عیار برای جمهوری اسلامی به خانه شان بفرستیم. نه به خاتمی نه به جمهوری اسلامی است. اگر جرات کرد به دانشگاه بیاید باید با اعتراضات وسیع مان بدرغه شود. مطمئنا دفتر تحکیم وحدت و بقیه نهادهای جمهوری اسلامی به کاسه لیسی می پردازند اما باید سریع آنها را به کنار زد. پلاکاردها و شعارهایمان را باید به محل سخنرانی ببریم. مطمئنا بهتر می توانیم از موقعیت پیش آمده برای نشان دادن اعتراض مان استفاده کنیم.

 

-          در صورت برگزاری ١٦ آذر فكر می كنی چه نیروهایی دوباره به میدان خواهند آمد؟

 

یک مشخصه کلاسیک فعالیت سیاسی در دانشگاه وجود نظریات و گرایشان گوناگون در بین دانشجویان بوده است. اما در مقطع کنونی این تعریف کمی گسترده تر شده است. یعنی تنها دانشگاه محلی برای برخورد و نقد عقاید نیست و پراتیک هر گروه و هر جبهه خاص تاثیری شگرف بر کل جنبش دانشجویی دارد. نیروهای اصلی شرکت کننده در شانزده آذر امسال از نظر من نمی توانند گروههای متصل به رژیم باشند. همانطور که پارسال نبودند. دفتر تحکیم وحدت و انجمن های اسلامی شکست خورده تر و تاریخ مصرف گذشته تر از آنی هستند که حرفهایشان خریدار داشته باشد و بتوانند بخشی از دانشجویان را به راههای مسلمت آمیز بکشانند. همواره این جبهه های جمهوری اسلامی در دانشگاه شکست خورده دانشجویان فعال و پراتیک آنها بوده است. دفتر تحکیم وحدت و انجمن های اسلامی می خواسته اند که کل جنبش دانشجویی و به طبع آن شانزده آذر را حداکثر به خواستگاه درخواست های صنفی تبدیل کند که شکست بارز آن پرچم آزادی و برابری به دست دانشجویان بود و نشان داد که دانشجویان نه تنها خواسته های دانشجویی خود را دنبال می کنند بلکه ارتباط مستقیمی هم با جامعه دارند و از آن غافل نیستند و همین مساله شکست کارایی دفتر تحکیم وحدت را بیش از پیش برای همه عیان می کند.

نیروهای حاضر در عرصه فعالیت های سیاسی در دانشگاه دقیقا به دو طیف مشخص راست و چپ تفکیک می شود. در بررسی چپ در نظر من هنوز هم نتوانسته به خوبی بیماری مریخی بودنش را درمان کند. هنوز هم در دانشگاه چپی وجود دارد که دغدغه فکری اش گپ زدن گرم با کارگر فلان کارخانه صنعتی است تا رسیدن به مشکلات سیاسی دانشجویان و متشکل کردن دانشجویان تحت رهبری منسجم و کمونیست و فعال. این چپ از درک موقعیت اجتماعی و طبقاتی خود کاملا عاجز است. اما در دوره های گذشته، مخصوصا شانزده آذر پارسال نشان داده شد که این طیف چپ در  جنبش دانشجویی هم می تواند حرکتی عظیم را رو به جلو آغاز کند. نیاز به پوست اندازی دارد. باید رهبران کمونیست و شناخته شده بر پایه رادیکالیسم داشته باشد. که در حال حاضر ندارد یا اگر هستند تعداد زیادی نیستند. وجود خواست های کمونیستی و انسان دوستانه در دانشگاه نه از وجود یک رهبری و آژیتاتورهای قوی در این جنبش بلکه در تحرک خود دانشجویان کمونیست ناشی می شود. اما وقت آن رسیده که تغییراتی اساسی در آن پدید بیاید. بدون رهبری نمی توان انتظار تغییراتی بزرگ را داشت.

موضوع دیگر که باید به آن توجه داشت تبلیغ یک چیز موهوم در مقطع زمانی کنونی و آن شوراهای دانشجویی و شوراسازی دانشجویی است. دور کردن دانشجویان از تشکل های حقیقی دانشجویی و عدم ارتباط با حزبی پیگیر و کمونیست تنها دستاوردهای این تبلیغات بی پایه و اساس است. باید هر چه سریعتر باید این جریان به اصطلاح مارکسیست را افشا کرد.

و اما راست. اپوزسیون راست جمهوری اسلامی سعی دارد با تبلیغات ماهواره ای و با پیشینه ذهنی موجود خود برای ساخت یک جامعه بورژوایی با حکومتی دموکرات راه خود را به طور منطقی، هر چند بسیار آرام ادامه می دهد. اما این راست در ساخت یک نیروی اجتماعی فعال از خود ناتوانی نشان می دهد. شاید این مطلب پرسیده شود که اگر راست پایه قوی در دانشگاه ندارد چرا در بعضی تشکلهای دانشجویی سرود ای ایران و بعضا رفراندوم رفراندوم را داده می شود.

در جواب به این سوال مهم باید به دو نکته اشاره کرد. اول اینکه خوانده شدن سرود ای ایران با فرض اینکه مبین سلطنت خواهی و پرچم راست باشد هم نشان از قدرت راست به عنوان نیروی سیاسی که به طور کنترل شده و متشکلی به جلو برنده جنبش سرنگونی در جامعه و دانشگاه باشد نیست. بلکه این نشان از ضعف مطلق چپ ها است. وقتی که پرچم یک نیروی کمونیست و فعال و پیگیر در دسترس دانشجویان نباشد مسلما تحت تبلیغات و اثرات راست اپوزوسیون قرار می گیرند. اما می توان به این راست دست و پا شکسته رسید و آن را پشت سر نهاد. سازماندهی و ارتباط با حزبی مترقی و کمونیست و رادیکال نظیر حزب کمونیست کارگری-حکمتیست و داشتن رهبران دانشجویی کمونیسم دو فاکتور برای پیروزی است. مقوله کور و نامفهوم پارلمانتاریسم که با همراهی احساسات ارتجاعی وطن پرستی و ناسیونالیسم تبلیغ می شود باعث شده که شبحی در دانشگاه به وجود آورد. به این جمله منصور حکمت رجوع می کنم که :"دموکراسی فهم اندک بورژوا از مقوله آزادی است" وقتی مقوله بزرگتر و جامع تری چون آزادی است چرا باید زمزمه دموکراسی در میان باشد. چرا احزاب جیره خوار جمهوری اسلامی نظیر حزب موتلفه اسلامی نباید به جای کوبیدن دموکراسی لیبرالی به کوبیدن آزادی خواهی کمونیستی بپردازد ؟ جواب کم کاری ما چپ ها در سطح جامعه و بالاخص صحنه دانشگاه است. اما این کم کاری تا همین جا کافی است. از این به بعد باید با تکیه به یک سازماندهی قوی تحت رهبری حزب کمونیست کارگری – حکمتیست به فتح قله های بیشتر در راه پیروزی بر جمهوری اسلامی بیاندیشد.

 

-          تحكیم وحدت در این اواخر "دردنامه"ای صادر كرده بود كه در آن غلظت ناسیونالیسم و چسپیدن به آب و خاك و میهن بسیار بالا بود. گویا اینها می خواهند در چهره دیگری ظاهر شوند. به نظر شما جنبش دانشجویی و در راس آن دانشجویان كمونیست چگونه باید اینها را افشا كنند و صف خود را جدا كنند؟

چیزی بیش از این از دفتر تحکیم وحدت انتظار نمی رود. در این "دردنامه" که از سر استیصال و بدون چاره بودن انتشار یافته است و هدف اصلی اش آبرو خریدن چندین باره برای خود و برادرهای دوخردادی و شکست خورده اش می باشد. این دردنامه غیر از کلمات ناسیونالیستی از کلمات اسلامی استفاده شده و اشاره به اسلام ناب محمدی هم شده است و یک بار دیگر قلاده خود را به رخ کشیده است. اما همانطور که فلسفه وجودی آن برای کنترل بخش دانشجویی و رواج جنبش دوخردادی در دانشگاه بود نمی تواند در نقش دیگری ظاهر شود. دفتر تحکیم وحدت نمی خواهد نقشی غیر از این را ایفا کند و بر فرض هم اگر بخواهد نمی تواند خود را عوض کند. دفتر تحکیم وحدت همراه با دو خرداد متولد شد و همراه با آن شکست خورد و همراه با آن مضمحل می شود.

البته در این پروسه و با انتشار این دردنامه ها و نامه های سرگشاده برای رئیس جمهورشان می خواهند نشان دهند که هنوز شکست نخورده و ظاهرا سر پا هستند. و در این پروسه ممکن است در صورت افشا نشدن باز قدرت بگیرند.

از همین جا به همه دانشجویان کمونیست می گویم که اتفاقا همین موضوع دفتر تحکیم وحدت موقعیت بسیار خوبی برای افشا کردن است. هم می توان با این افشا کردن به رهبران دانشجویی تبدیل شد و هم نظریه خود را به عنوان آلترناتیو مقابل این جنبش نهاد. این فرصت را از دست ندهید و هر چه سریعتر به افشای آن بپردازید. در نشریه های دانشجویی بنویسید. علیه این دردنامه نشریات را پر کنید. اجازه ندهید باز هم از این دست کارها انتشار دهند. کاری کنید در مطالب بعدی از دانشجویان عذرخواهی کنند. بر فرض نشریه ندارید. روی برگه هایی نظریات خود را بنویسید و در دانشکده های خود پخش کنید. سعی کنید در میتینگ های برگزار شده شرکت کنید و علیه شان حرف بزنید و یا خودتان میتینگ و تجمع درست کنید. من در اینجا نمی توانم همه راه ها را به روشنی بیان کنم. اما مطمئن هستم دانشجویان فعال در دانشگاه راههای مناسبی با توجه به موقعیت خود می توانند پیدا کنند. فقط باید دست به کار شد. 

 

-          فكر می كنید بتوان حتی در صورت برگزار نشدن ١٦ آذر دانشجویان خودشان در دستجات مختلف و محافل گوناگون به بحث و چه باید كردهای این دوره از كارها و به طور اخص شعارها و خواسته ها بپردازند؟

مطمئنا همینطور خواهد بود. دانشجویان در سالهای قبل هم نشان دادند که منتظر تاییدیه از عوامل جمهوری اسلامی نمی نشینند. اما چیزی که اهمیت دارد این است که باید سعی در برگزاری بزرگتر این روز داشت. وقتی که جمهوری اسلامی مجوز نمی دهد می توان علیه همین کارش شعار داد و خواست ها را به معرض نمایش گذاشت و اعلام کرد که جمهوری اسلامی از این هم می ترسد. هر چه بیشتر دانشجویان در کنار هم باشند می توان کارهای بزرگتری را انجام داد. در آن صورت است که حتی می توان اعلام کرد که در مخالفت با این ندادن مجوز نه تنها در شانزده آذر بلکه در چند روز آینده تر هم به تحصن و تجمع می پردازیم. باید سعی کرد شانزده آذر را از یک روز مبارزه به یک پریود مبارزه تبدیل کرد.

 

-          بطور كلی تا رسیدن به ١٦ آذر فكر می كنید چه كارهای نكرده ای هست كه باید انجام شود؟

 

در یک کلمه بگویم که باید برنامه ها را هماهنگ کنیم. یک ابتکار جالب در این راستا این است که در چند روز آینده به دانشگاههای دیگر در شهر خود برویم و از آنها هم دعوت کنیم که در یک محل تجمع کنند و یا سعی کنیم تا حد امکان پلاکاردها و شعارهایمان شبیه به هم باشد و یک نوع مطالبات را خواستار باشد.

این هدف البته در مرحله بعدی قرار دارد و مرحله اول این است که ما چقدر توانسته ایم دانشجویان دانشگاه خود را مصمم و متشکل کنیم. در جمع هایتان در این مورد زیاد صحبت کنید. کارهای نکرده ما زیاد است اما از همین جا باید شروع کرد. در ضمن اجازه دخالت نیروهای امنیتی را ندهید. برای مثال ذکر می کنم که هر ساله در شانزده آذر نیروهای امنیتی دانشگاه تهران از ورود دانشجویان دیگر در سطح دانشگاه ممانعت می کند. این حرکت نیروهای امنیتی اگر با تجمع حتی صد نفری دانشجویان خود دانشگاه تهران در جلوی درب تردد انجام شود می تواند باعث شود نیروهای امنیتی به عقب بروند و تسلیم خواسته دانشجویان شوند.

 

 

-          هدف دانشجویان چپ و كمونیست در صورت هر برپائی تجمعات و تظاهرات چه باید باشد؟ باید در این روز چه نقشی داشت؟

مسلما نقش اصلی و اساسی. کسی که خود را کمونیست می داند باید این روش کار را از لنین و منصور حکمت آموخته باشد که برای تاثیر گذاری و تغییر دادن اوضاع در هر محلی باید نفر اول و سازمانده قوی باشی. رفقای کمونیست نمی توانند بنشینند و ببینند که همه تجمعات به دست نیروهای دیگر غیر از کمونیست ها برگذار شود و بعد بگویند ما هم نقشی در آن داشتیم.

سنت کمونیستی ما این است که همیشه صف اول مبارزه را ما اشغال کنیم. ما باید در تجمعات امسال هم نشان دهیم که نقش اصلی و نهایی مال ما و متعقل به جنبش ماست. از این راه باید وارد شد. در بالاتر اشاره کردم که تا رهبران دانشجویی و کمونیست نداشته باشیم نمی توانیم ادعا کنیم که جنبش کمونیستی در دانشگاه را همراه خود ساخته ایم. از دانشگاه خود شروع کنید و این راه را ادامه دهید.

سعی کنید در این تجمع سخنرانی کنید. خیلی مهم است که در تجمع حاضر که پرچم آزادی و برابری را دارد سخنرانی کنید و معنا آنرا بازگو کنید. مسلما تاثیر شایان آن بر کسی پوشیده نیست. سعی کنید اعتراضات را نه فقط در سطح دانشگاه بلکه به خیابانها هم بکشید.  

 

 

-  باید حول چه شعار خاصی به استقبال ١٦ آذر رفت؟ چطور این شعار را باید توده گیر كرد و چه ظرف تشكلی را به دانشجوها پیشنهاد می كنید؟

 

شعار محوری امسال نیز "آزادی و برابری" است. در ضمن پشتیبانی از اعتراضات کارگری و زنان و معلمان و پرستاران و .... می تواند به جمع شدن جنبش سرنگونی کمکی انکار ناشدنی کند. این را فراموش نکنید.

سعی کنید بقیه دانشجویان را نیز با خود همراه سازید و شعار "آزادی، برابری" و زنده باد آزادی و برابری را سر دهید. گرفتن فضا از شعار رفراندوم و بقیه شعارهای راست وظیفه اصلی ما در این روز است. توده گیر شدن این شعار ها البته نه فقط در یک روز خاص بلکه با شعار نویسی در قبل و بعد از شانزده آذر باید همراه باشد. حزب كمونیست كارگری – حكمتیست و سازمان جوانان آن می تواند ظرف مناسبی برای متشكل شدن دانشجویان باشد.