١٦آذر روز آزادى و برابرى؛ 

روز تحکيم رهبرى چپ

 

١٦ آذر روز اعتراض به جمهورى اسلامى است. اين را همه ميدانند. ١٦ آذر روزيست که دانشجويان آزاديخواه سال گذشته اعلام کردند که آزادى ميخواهند، برابرى ميخواهند و به چيزى کمتر از سرنگونى جمهورى اسلامى رضايت نميدهند. اين را هم همه ميدانند. و همه مدتهاست که دارند به استقبال ١٦ آذر ميروند. همه اعضا و جوارح رژيم بکار افتاده اند که مانع از آن شوند که امسال ١٦ آذر ديگرى با شعار "آزادى،برابرى" و "مرگ بر جمهورى اسلامى" بر حکومت اسلامى تحميل شود. از گله آخوند، پاسدار و حزب الله که وعده داده اند که "نميگذارند" تا رئيس جمهور رژيم که وعده داده که اگر اجازه داشته باشد سعى ميکند در دانشگاه حضور يابد، همه ميخواهند يا ١٦ آذرى نباشد و يا اگر هست کنترل شده باشد.

١٦ آذر روز زور آزمائى رژيم با آزاديخواهى است. همه اين را پذيرفته اند و همه منتظراند نتيجه را ببينند. سوال اين است که نتيجه ١٦ آذر چگونه بايد ارزيابى شود؟ چه چيز نشان ميدهد که ١٦ آذر ديگرى به رژيم تحميل شد؟ چه چيزى نشان ميدهد که جنبش آزاديخواهى و برابرى طلبى رژيم اسلامى را به عقب رانده است؟

اولين شاخص پرچم اعتراض است. همه، از رژيم تا مردم و از ژوناليست هاى "محترم" تا دستگاههاى دولتى صاحب کار ژورناليسم رسمى قبل از هرچيز دارند نگاه ميکنند تا ببينند بر ويرانه هاى اضمحلال دوخرداد کدام سياست عروج ميکند. "خلاء" رهبرى در جامعه را چه کسى پر ميکند؟ پاسخ به اين سوال قبل از اينکه به تعداد تظاهراتها و يا ابعاد آن مربوط باشد به پرچم آن مربوط ميشود.همه نگاه ميکنند ببينند که مردم چه ميخواهند؟ دانشجوى معترض و راديکال را کدام افق و کدام آرزو، کدام جريان، به حرکت در مى آورد؟ به پرچم اعتراض، چه اعتراض آشکار باشد و چه اعتراض زير فشار سرکوب مخفى بماند، نگاه خواهند کرد. پرچم آزادى خواهى تعريف شده است: "آزادى، برابرى" و "مرگ بر جمهورى اسلامى".  همه نگاه خواهند کرد تا ببينند "فضا" چيست؟ سکوت؟ تن دادن به جمهورى اسلامى؟ اميد به آمريکا و در انتظار عراقيزه کردن ايران؟ رفراندم؟  يا چشم دوختن به آزادى و برابرى و رضايت ندادن به کمتر از سرنگونى جمهورى اسلامى؟

خود روز ١٦ آذر چه اعتراض باشد و چه نباشد، واقعه "١٦ آذر" خود محمل يک تحرک سياسي در دانشگاه و به تبع آن در جامعه است. سوال اين است که نبض اين تحرک، نبض اين بى قرارى سياسى را چه کسي ميزند؟ چپ يا راست؟  نگاه ميکنند تا ببينند آيا آزادى خواهى و برابري طلبي در مقياس اجتماعى به سنت دست بالا پيدا کرده اعتراض دانشجويان تبديل شده است يا نه. بايد تضمين کرد که چپ و آزادي خواهي و برابري طلبى سخنگو و به حرکت در آورنده اين اعتراض باشد. بايد تضمين کرد که نبض "ماجرا" در دست آزاديخواهان، در دست برابري طلبان و در دست کمونيستها است.

شاخص دوم رهبرى است. همه نگاه ميکنند ببينند بجاي نسل قديم و مضمحل شده دو خرداد چه کسي و چه رهبرانى به رهبران علنى توده اى مردم و دانشجويان تبديل شده اند؟ همه نگاه ميکنند تا ببينند رهبران، سازماندهندگان، سخنوران، تاکتيسين ها، رهبران فکرى و آزيتاتورهاى اعتراض دانشجويان چه کسانى هستند؟ کدام سنت و کدام جنبش را نمايندگى ميکنند؟ آيا بعد از غيب شدن دو خرداد، شبکه "رهبران" علني آن و شبکه "سازمانى" آن  جايگزين شده است ؟ مردم، و دانشجويان معترض، دنبال رهبران جديد کارآمد هستند سوالى که همه ما از خود خواهيم کرد اين است که ١٦ آذر، با اعتراض يا بي اعتراض، دانشجويان رهبران و سازماندهندگان خود را يافته اند؟  سيستم عضبى متصل کننده اعتراض در سطح محلى و سراسرى شکل گرفته است؟  سال گذشته رهبرى چپ و راديکال در اعتراض دانشجوئى ظرفيت، درايت و کارائى بسيار بالائي را در سازماندهي اعتراض از خود نشان داد. سوال اين است که امسال اين رهبرى چقدر پيش رفته است؟ چقدر منسجم تر شده، چقدر کارائي خود را بالابرده است و چقدر در ابعاد اجتماعى به يک پديده قابل مشاهده و قابل ارجاع تبديل شده است. لازم نيست حتما تظاهراتي در کار باشد تا قدرت و تسلط اين رهبري در فضاي دانشگاه و در فضاي جامعه قابل حس باشد. گفتيم که "تدارک" ١٦ آذر خود محمل زور آزمائي رژيم و راست و چپ جامعه شده است. بايد شبکه فعالين کمونيست، رهبران کمونيست آگاهانه به اين مساله توجه کنند. بدون دو شاخص فوق، صرف "شلوغ کردن" پاسخ وضعيت کنونى نيست.

بالاخره شاخص سوم دامنه و ابعاد اعتراض است.  بدون ترديد ابعاد اعتراض راديکال، آزاديخواهانه، برابري طلبانه و چپ در دانشگاه و طبعا در جامعه، يک شاخص مهم براى ارزيابي از موقعيت سياسي کنوني در ايران است. تمام تلاش براى سازمان دادن بزرگترين و راديکال ترين اعتراض ممکن را بايد کرد و راستش بدون چنين تلاشي نه کسي رهبر ميشود و نه ستون فقرات سازماني درستى شکل ميگيرد. اما اينکه روز ١٦ آذر ابعاد اعتراض در چه حد خواهد بود بستگي به فاکتورهائي دارد که خارج از کنترل ما هستند. به دلاليل گوناگون ممکن است به خيابان آمدن ممکن بناشد. اما تشخيص درست همين ممکن بود و يا نبودن به وجود يک رهبرى مسلط ، يک پرچم روشن و يک شبکه سازمانى کارا بستگي پيدا ميکند. ١٦ آذر روزي است که همه اينها به نمايش درخواهد آمد.