همه با هم قلب جامعه را هدف گرفته اند!
خالد حاج محمدي
فشار بر دانشجويان دانشگاه شيراز ادامه دارد. طبق اخبار دانشجويان آزاديخواه و برابري طلب تا ڪنون ٣٧ دانشجو از اين دانشگاه احضار شده اند٬ ١١ نفر بازداشت ڪه هنوز ٦ نفر در زندانند٬ ٧ نفر حڪم محروميت از تحصيل گرفته و شمشير تهديد و بازداشت و احضار شامل تعداد بسيار بيشتري ميشود. در مازندران نيز تعدادي احضار و بازداشت شده اند. دانشجويان اصفهان و بقيه شهرها نيز تا ڪنون شامل اين وضع بوده اند. جرم همه يڪي است٬ مخالفت با پادگاني شدن دانشگاه و دفاع از آزادي بيان و مطالبات انساني ديگر.
در اين مدت دانشگاه شيراز به جرم بيشترين اعتراض به پادگاني شدن و بربريت حاڪم٬ بيش از هر جا مورد هجوم بوده است. عليه اعتراض دانشجويي و آن جرياني ڪه تا ڪنون از آزاديخواهي دفاع ڪرده است٬ همه سران رژيم از احمدي نژاد تا خامنه اي و خاتمي٬ تا وزير علوم و بسيج و سپاه و وزارت اطلاعات يڪ حرف دارند و آنهم دانشگاه بايد پادگان باشد٬ تا "امنيت ملي" به خطر نيفتد! به خطر انداختن "امنيت ملي"، جرم همه دستگر شدگان و هر ڪسی است ڪه زبان حال مردم ايران بوده و حرف دل آنها را زده است. جناب خاتمي نيز مدتي قبل در دانشگاه تشريف فرما شدند و از اهميت سرڪوبهاي تا ڪنون دفاع ڪردند و اميد هاي واهي طيف ناراضيان نيمبند حڪومتي به اينڪه ايشان ڪمي منتقد باشند را بر باد دادند.
اين تنها دانشگاه و صف آزاديخواهي در اين مراڪز نيست ڪه چنين به تازيانه گرفته شده است و سران حڪومت را نگران ڪرده است. در همين مدت تعداد قابل توجهي از ڪارگران و فعالين ڪارگري را نيز بازداشت ڪرده اند. جرم آنان نيز عدم قناعت به جهنمي است ڪه برايشان ساخته اند. مسئولين سنديڪاي هفت تپه از جانب هيئت مدير جديد و عبدالهي ڪه مسئول حراست بوده و از مهرهاي رژيم است٬ در حين ديدار تهديد به اخراج و بازداشت و زندان ميشوند. آقایان سرکوبگر ميگويند ما سنديڪا و نماينده ڪارگر را برسميت نميشناسيم!
صف بنديها روشن است٬ هر کس که از آزاديخواهي و برابري طلبي سخني به ميان آورد، هر کجا از حقوق انسان و حرمت و ڪرامتش دفاع شود٬ هر جا خواست افزايش دستمزد و اعتراض به گراني و پادگاني شدن محل ڪار و زندگي مردم در جريان باشد٬ هر کجا در دفاع از حق زن و ڪودڪ و مدنيت و انسانيت تجمعي صورت بگيرد٬ "امنيت ملي" مشتی ضدمردم در حاکمیت به خطر مي افتد و پای زندان و احضار به میان میآید.
نگراني رژيم از رشد يڪ جنبش است٬ جنبش برابري طلبي٬ و رهبران و مدافعان و فعالين اين جنبش هر جا باشند٬ در شرڪت نفت يا دانشگاه شيراز٬ در دانشگاه تهران يا ماشين سازي و هفت تپه و مازندران، بايد ڪنار گذاشته شوند. هر کجا صدايي در دفاع از حق ڪارگر٬ برابری زن و مرد، حقوق ڪودڪ٬ آزادي بيان و مساوات در ميان باشد٬ خودبخود و بی واسطه جنبش برابري طلبانه رشد ميڪند و آسايش و "امنيت ملي " حڪومتيان را به خطر مي اندازد و در مقابلش گله ارتجاع ضد مردمی خود را آماده حمله ميڪند. اين دلمشغولي همه راستها هم در حڪومت و هم بيرون حڪومت است.
در بيرون حڪومت نيز در اين يڪي دوسال اخير٬ رهبران و صاحب نظران جريانات راست٬ هشدار ميدهند ڪه خطر رشد ڪمومنيستها در جامعه زياد است. ميگويند ڪمونيستها سر بلند ڪرده اند و عليه شان خط و نشان ميڪشند. ميگويند دوره همه با هم تمام شده است و نميتوان با اين شعار قديمي و ڪلي به استقبال "حوادث" رفت! خطر تکرار انقلاب اڪتبر ١٩١٧ را به ياد هم مي اندازند و به نيروهاي خود هشدار ميدهند.
همه اينها از حقايقي صحبت ميڪنند ڪه در اعماق جامعه ايران در جريان است. همه جنبشي را هدف قرار داده اند ڪه قلب بشريت متمدن در اين جامعه است. همه ميدانند ڪه جمهوري اسلامي بر دريايي از تنفر نشسته است. همه ميدانند ڪه اعتراض راديڪال روزانه در گوشه و ڪنار ایران اتفاق مي افتد و ڪليت جمهوري اسلامي و نظام سرمايه را به مصاف مي طلبد. جدال اصلي همه راستها از حڪومتي تا اپوزسيون، بر سر سرنوشت اين اعتراض و براي يافتن راهي جهت خفه ڪردن آن است. حساسيت فوق العاده جمهوري اسلامي به تحرڪات يڪي دو سال اخير در دانشگاهها، بر متن این واقعیات و این وضعیت موجود، قابل سنجش است.
اما جامعه ايران به روشني نشان داده است ڪه جنبش برابري طلبانه در اين جامعه نيروي عظيمي را پشت سر دارد. اينڪه آيا اين جنبش ميتواند متحدانه به مقابله بر خيزد يا نه، اينڪه به چه میزان ميتواند بر ضعف هاي خود فايق آيد٬ سوالي است بر سر ميز هر زن و مرد شريف و با وجداني ڪه براي رهايي انسان از يوغ بردگي تلاش ميڪنند.