معماران رخوت در لباس مدرسین ارشد
در گرامی داشت سالگرد ۱۶ آذر
ثریا شهابی
1 دسامبر 2008 / 11 آذر 1387
16 آذر، روز دانشجو، نزدیک میشود. جمهوری اسلامی، وزیر علوم و وزارت اطلاعات و بسیج، خود را آماده میکند. جوانان و زنان آزادیخواه، دانشجویان، سوسیالیست ها و کمونیست ها و مردم ایران هم خود را به نوع دیگری آماده میکنند. اینکه امسال 16 آذر چگونه برگزار میشود، موضوع این نوشته نیست. این را باید به درایت رهبران کمونیست جنبش 13 آذر و 16 آذر، دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب، سپرد.
اما از 13 آذر سال گذشته تا امروز، یک سال است که نسلی از کمونیست های جوان، انقلابی، آزادیخواه و برابری طلب در جدالی روزمره با حاکمیت در ایران اند. درسهای این تجربه، تجزبه و تحلیل آن، گفتن و نوشتن در مورد این جنبش، یکی از داغ ترین مباحث سیاسی هم در میان دشمنان مردم، وزارت اطلاعات، وزیر علوم و آیت الله خامنه ای و احمدی نژاد بوده است و هم در میان طیفی از فعالین اپوزیسیون و بخصوص کسانی که خود را "چپ" و "کارگری" میدانند. همانطور که بستن در دانشگاهها برروی فعالین این جنبش، معافیت های تحصیلی، دستگیری و متقابلا مقاومت، اعتراض و مبارزه دائمی دانشجویان در سراسر ایران در سطوح و اشکال مختلف، هم یک سال است مداوما درجریان بوده است.
این پرطپش ترین عرصه مبارزه اجتماعی – سیاسی مردم ایران در یک سال گذشته بوده است که همچنان علیرغم فشارهای رژیم و جنگ های روانی "دوستان دروغین" آن، نه تنها تسلیم نشده که خواب "رهبر" را به درجه ای برهم زده است که خامنه ای در تقابل با آن، شال و عبا کرده، قصد سخنرانی در دانشگاه علم وصنعت را دارد و وزیر علوم تهدید کرده است که با تمام توان با حضور عناصر ضدانقلاب مقابله خواهد کرد.
در مورد برخورد جمهوری اسلامی و رابطه اش با 13 آذر سال گذشته و مبارزات بعد از آن، جای صحبت زیادی نیست. قدرت اجتماعی و سیاسی جنبش دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب را اینها با به میدان آوردن خامنه ای، برای مقابله با کابوس سال گذشته، اعتراف کرده اند. این همان رژیمی است که در اوج قدرقدرتی اش، به جوانان حامل یک ورق از ادبیات چپی با تیرباران و اوین و تابوت و حاج رحمانی و لاجوری و خاوران پاسخ میداد. رژیمی که سال گذشته در چنین روزهایی مغلوب جنبش چپ و کمونیستی شد که ایران و جهان را متوجه حضور قدرتمند خود کرد. سال گذشته جمهوری اسلامی در جنگی رودر رو با نسلی از کمونیست های جوان، در جنگی نابرابر با جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی، مقهور شد. سال گذشته و امسال سال جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی در ایران بود، نه سال گنجی و خاتمی و مجلس بود و نه سال پروژه اتمی و جنگ تروریستها!
از پس از شکست انقلاب 57 تا به امروز هیج حزب و سازمان و گروه و اتحادیه صنفی در چنین موقعیتی نبوده است. جمهوری اسلامی و وزارت اطلاعاتش بهتر از هرکس میدانند که سال گذشته جنبش دانشجویی ایران به رهبری دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب، با یک پرچم مستقل چپ، حکومت شان را عقب نشاند. ناچار شدند اکثر انقلابیونی را که خواب اعدام و به زانو در آوردن آنها زیر شکنجه را میدیدند، آزاد کنند تا مقابل خسارت بیشتر را بگیرند. این واقعیت را دشمنان مردم می بینند و در هراس رشد و گسترش آن خواب خوش ندارند. این واقعیت را همه معترضین به اختناق اسلامی در ایران و همه کسانی که امید به یک دنیای بهتر را از دست نداده اند می بینند و از جمله جریانی چون "کانون نویسندگان ایران" در حمایت از آن سیزده آذر را روز مبارزه با سانسور اعلام میکند!
در این میان اما شرح حال کسانی که خود را اپوزیسیون، چپ و "کارگری" میدانند، کسانی که نه تنها این واقعیت عظیم را انکار میکنند بلکه تلاش میکننند که علیه آن "جنگ روانی" براه بیاندازند، داستان بنحو دلخراشی مضحک است.
تعدادی با هر زمزه زنده بادی که برای "دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب"، و چپ در دانشگاهها میفرستند، خرواری توصیه چون "دانشجو" اند، البته خوب اما "کارگری" نیستند، "تلفیق کار علنی و مخفی" را نیاموخته اند! دلشان هوای "مبارزه مسلحانه" دارد! مبارزه شان "آوانتوریستی" است، رنگ "ماجراجویانه" دارد، "آیا نمی شد آرام تر" کار کرد، از دخالت "احزاب غیرقانونی و سرنگونی طلب" باید بربرحذر شد و ...به فضا میپراکنند، بدون اینکه حرف اثباتی خود را با صدای بلند اعلام کنند. برصدر این موقعیت دلخراش حزب کمونیست ایران نشسته است.
در بیانیه حزب کمونیست ایران به مناسبت 16 آذر همه چیز یافت میشود، جز سیاستی در مقابل تدارک جمهوری اسلامی علیه این جنبش. در این بیانیه از تدریس تاریخ 16 آذر و آموزش فوائد "رابطه احزاب چپ و جنبش های اجتماعی" و نصایح مختلف به دانشجویان که "مواظب" و "مراقب" باشید و نباشید ها یافت میشود تا تدریس پروسه "پیوند با طبقه"! در این بیانیه همه چیز هست جز کلامی در مورد چه باید کرد در مقابل تحرکات جمهوری اسلامی در مقابله با 16 آذر امسال! تاسف بار است.
حزب کمونیست ایران در گره گاه شیفت از یک سازمان محلی به یک سازمان سراسری و پاگذاشتن به میدان فعالیت در بعد سراسری در ایران خود را تسلیم خط نئوتوده ایستی آذرین – مقدم کرده است. تنها رهنمود قابل درک این بیانه فرمان "پیش بسوی جمعبندی" است با شعار" آزادی، برابری و حکومت کارگری". بیچاره " طبقه کارگر" و "حکومت کارگری" که در میدان جنگ کمونیست ها با ارتجاع بورژوایی در ایران، تعدادی به نامش فراخوان "پیش بسوی جمعبندی" میدهند! جمعبندی هایی که نه از زاویه یافتن چراغی برای پیشروی بسوی آینده، که معمولا مرثیه هایی است که معمولا شکست خوردگان پس از شکست و تسلیم، و در مراسم بدرقه مردگان، انجام میدهند.
تصور نکیند که این حزب رهنمودی دارد و براثر یک اشتباه نگارشی، یا نداشتن اولویت و یا مثلا ملاحظات امنیتی آن را مطرح نکرده است! رهنمود همان است که بیانیه میگوید. از تحرک بپرهیزید، جمعبندی کنید و بیاموزید که خاموش رخت رخوت برتن کنید و همچون رهبرانشان آذرین و مقدم با کسانی که در کردارد و فعالیت انقلابی شان امید به تغییر و پیشروی را زنده نگاه میدارند، به جنگ روانی بروید! و به امید ظهور آخوند اصلاح طلب دیگری جز فشار به جنبش کمونیستی زنده و حی و حاضری که در ایران تنور مقاومت در سنگر دانشگاهها را زنده نگاه داشته است، کار دیگری نکنید!
آینده همچون یک سال گذشته به سرعت باز حقانیت کمونیسم دخالتگر، انقلابی، اجتماعی، سازمانده و رهبر را اثبات خواهد کرد. شکست و تسلیم موقعیتی نیست که حزب کمونیست ایران و هیچ مدرس و محللی با "جمعبنید" به جنبش کمونیستی ایران بقبولاند! این را ارتجاع به قیمت خون پاشیدن و هالوکاست دیگری هم به سختی بتواند تحمیل کند.
واقع بینی را از آیت الله خامنه ای و وزیر علومش بیاموزید. خودشان را برای جدالی با تمام نیروی معنوی و سرکوب آماده میکنند. کمونیست های دخالت گر، زنان مبارز، فعالین و رهبران پیشرو کارگری اما باید آستین ها را برای مقابله با دشمن مقابلشان، بالا بزنند. دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب نگاهدارندگان سنگر آزادیخواهی و برابری طلبی برای همه مردم ایران اند و همچون سال گذشته جایشان در آغوش حمایت میلیونی مردم ایران است.
***