مصاحبه نشریه پرتو با بهرام مدرسی
پرتو: به ١٦ آذر نزدیک میشویم . مناسبت ١٦ آذر یادآور جدال دانشگاه و دانشجویان با استبداد واختناق و با جمهوری اسلامی است. از هم اکنون واضح است جمهوری اسلامی خود را برای مقابله با دانشجویان آماده میکند. وزیر علوم از مقابله با "ضد انقلاب" صحبت میکند، تناسب قوا را چگونه می بینید؟ فضای دانشگاه و دانشجویان چگونه است؟
بهرام مدرسی : همانطور که گفتید ١٦ آذر روز مقابله با استبداد در دانشگاه است. به این بیان اگر به اعتراضات روزانه دانشجویان در سطح کل کشور نگاهی بیاندازید، هرروز زور مقابله با استبداد و اختناق در محیطهای تحصیلی است. آنچه که ١٦ آذر را برجسته میکند، امکانی است که این روز به دانشجویان میدهد که هم زمان و یک صدا، کل جامعه را خطاب قرار دهند. ١٦ آذر تا کنون هم برای دانشجویان کمونیست و چپ و آزادیخواه امکانی بوده است که در سطحی سراسری حرفشان را به گوش مردم برسانند. امروز اما فکر میکنم که نمیشود علی العموم درباره ١٦ آذر صحبت کرد. ١٦ آذر ٨٧ مستقلا نمیتواند مورد بررسی قرار بگیرد. ١٦ آذر سال ٨٧ را باید در ادامه ١٣ آذر ٨٦ دید. این اولین بار بعد از انقلاب فرهنگی است که رژیم اسلامی، با سخنگویان اصلی اش، با ولی فقیه و رﺌیس جمهورش بسیج شده اند که بقول خودشان جلوی "ضد انقلاب" در روز ١٦ آذر را بگیرند. حتما مطلع هستید که خامنه ای قرار است به دانشکده علم و صنعت تهران برود و احمدی نژاد هم به یکی دیگر از دانشگاه های احتمالا تهران. سوال باید این باشد که چه اتفاقی افتاده است که این مرتجعین به این شکل بسیج شده اند؟ اطمینان داشته باشید که منظور آنها از "ضد انقلاب" نه تحکیم وحدتی ها است و نه انجمن های اسلامی و همکاران دور و نزدیک خودشان، منظور آنها جریانی است که سال گذشته علنا خود را به رژیم تحمیل کرد، پرچم آزادی و برابری را بر افراشت و نشان داد که دانشگاه ها تریبون اعتراض آزادیخواهی و برابری طلبی، تریبون چپ و کمونیسم برای کل جامعه هستند. آنها مشترکا بسیج شده اند که این بار نگذارند که این پرچم برافراشته شود. این که موفق میشوند یا نه مسئله دیگری است. این تواز قوایی که امروز در دانشگاه ها در سطح کل کشور هست را بیان میکند. سالهای ٨٢ تا ٨٥ به همه و از جمله به رژیم اسلامی روندی را نشان میدهد که دیگر در سال ٨٦ صادق نیست. در این سالها تحرکات اصلی در محیطهای دانشگاهی را جناحهای برادرشان در حکومت تعیین میکردند که در صف اول دفاتر تحکیم وحدت بوده اند، در این سالها علیرغم اینکه چپ و آزادیخواهی و برابری طلبی در دانشگاه ها قدم به قدم جلو میاید، اما صحنه گردان اصلی اعتراض در محیطهای دانشگاهی نیست. اتفاقی که در سال ٨٦ افتاد، بیان دست بالاداشتن آزادیخواهی و برابری طلبی و چپ در دانشگاهها بود، بیان این بود که نه تنها پرچم انسانیت از دانشگاه ها بلند شده است، بلکه آن سوپاپ اطمینان دوم خرداد و تحکیم وحدت هم دیگر مایه اطمینانی برای حکومت نیست، بیان این بود که اعتراض در محیطهای دانشگاهی راهش را از همه وابستگان درونی و بیرونی حکومت جدا کرده است و پرچم مستقل خودش را بلند کرده است، پرچمی که که نه تنها برای دانشگاه، بلکه برای اعتراض کل مردم علیه حکومت جواب دارد. این توازن قوای جدیدی و به طبع آن عکس العمل جدیدی را از حکومت و رهبرانش و سازمان های امنیتی اش را طلب میکند. توازن قوای موجود امروز مولفه هایش همانها هستند که سال پیش هم بودند اما با اختلافات جدی: ما حکومت را رسما امسال هم مثل سابق در دانشگاه ها داریم، با کمیته های انضباطی با بسیج دانشجویی و همه چاقوکشانش، ما ارگان های وابسته به حکومت و در درجه اول تحکیم وحدت را داریم که امروز دیگر رسما اعلام کرده است، در دانشگاه ها "سیاست نمیکند". ما چپ و آزادیخواهی و برابری طلبی را داریم که نیروی مدعی و صاحب درجه اول هر اعتراضی در محیطهای تحصیلی است و دانشگاه ها است. نیروهای اصلی موجود در دانشگاه ها همان است که در چند سال اخیر هم بوده اند، اختلاف اینجا اما وزن این نیروها است. سال ٨٦ اعتراض دانشجویی رسما چوب دست های مزاحم دوم خرداد و تحکیم را پرت کرد و مستقلا روی پای خود ایستاد. این تغییری است که رهبران حکومت را نگران کرده است. حماقت اینها اما آنجا است که فکر میکنند اگر روز ١٦ آذر دانشگاه ها را مملو از آخوندهای ریز و درشت و رﺌیس جمهور و نیروهای لباس شخصی و اطلاعات بکنند، توانسته اند این توازن قوا را به نفع خودشان تغییر دهند. فکر میکنند که دست بالاداشتن چپ و آزادیخواهی در دانشگاه های کل کشور فقط مربوط به روز ١٣ آذر بوده است. نمیفهمند که سیاست در آن محیط از قانونمندی های پایه ای تری که زیاد ربطی هم به ١٦ آذر ندارد پیروی میکند.
فضای دانشگاه ها به نسبت سال های پیش بشدت بسته است. فشار بی اندازه ای را دانشجویان معترض و در صف اول دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب متحمل میشوند، اما علیرغم همه این فشارها اعتراض و مقاومت علیه رژیم به اشکال مختلف ادامه دارد. اوضاع دانشگاه ها را هم نمیشود مستقل از شرایط سیاسی کل جامعه ارزیابی کرد. رژیم حمله وسیعی به کل بنیادهای اعتراض اجتماعی و سیاسی کرده است که اثرات آنرا میشود همه جا دید. بسیج رژیم به مناسبت ١٦ آذر در دانشگاه ها و کفش و کلاه کردن ولی فقیه و رﺌیس جمهور برای حضور در دانشگاه ها، ترسشان را از سرودی که از محیط های دانشگاهی به گوش جامعه میرسد را نشان میدهد.
پرتو: یکسال از ١٣ آذر سال گذشته فاصله گرفتیم.در نگاهی مجدد آن رویداد را چگونه می بینید؟ بر چه دستاوردهایی باید انگشت گذاشت؟
بهرام مدرسی: درباره ١٣ آذر تاکنون صحبت های زیادی شده است. ابعاد تاﺌیر این روز بسیار بسیار فراتر از خود دانشگاه و دانشجویان است، اما تا آنجا که به دانشگاه و اعتراض در آن محیط مربوط میشود، در این روز دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب پرچمی را برافراشتند که در تاریخ سیاسی ایران بعد از سرکوب های سال های ٦١ بی نظیر بوده است. جسارت، کاردانی، روشنی و عمقی که این دانشجویان در این روز از خود نشان دادند برای انسانیت در آن جامعه قابل تحسین و عزیز است. آنها راهی را نشان داداند که برای پیشروی انسانیت در آن جامعه غیرقابل چشم پوشی است. چند روز پیش از مراسم آنها رژیم و دستگاه های امنیتی اش حمله وسیع و همه جانبه ای را به آنها آغاز کرد. علیرغم این حمله آنها مراسم باشکوه خود را در دانشگاه های متعدد کشور و بخصوص در تهران با حضور جمعیتی بیش از ٢٠٠٠ نفر برگزار کردند. اعتماد به نفسی که این توده دانشجوی چپ و آزادیخواه از خود نشان داد، برای همه و فکر میکنم حتی برای خود سازماندهندگان این تظاهرات هم شورانگیز بود. اصلیترین دستاورد این روز برافراشته شدن پرچمی دیگر در جامعه بود و همین آنها را مورد حمله نیروهای ارتجاعی قرار داد. آنها محق بودند که مراسم مستقل خود را برگزار کنند، آنها محق بودند که شعار "نه به جنگ" و "دانشگاه پادگان نیست" را فریاد بزنند، آنها محق بودند که باندرول "آزادی و برابری" را در صف اول تظاهرات خود حمل کنند، آنها محق بودند که خواهان برابری کامل زن و مرد باشند، آنها محق بودند که رسما از اعتراضات کارگران و معلمان حمایت کنند، آنها محق بودند که برای اعلام این خواسته ها و باتوجه به توازن قوایی که میان خود وسایر نیروهای سیاسی در دانشگاه میدیدند، تظاهرات مستقل خود را سازمان دهند. آنها محق بودند که از این خواسته ها به بهای رفتن زیر پرچم نیروهای سیاسی دیگر، صرف نظر نکنند. آنها محق بودند که بعنوان مدعیان اصلی اعتراض در دانشگاه پاجلوی صحنه بگذارند. همه این ها به نظر من دستاوردهای این روز هستند. دستاوردهایی که همانطور که گفتم فقط به دانشگاه و محیط دانشگاهی محدود نمیشود. در جواب سئوال اولتان توضیح دادم که چه در سال ٨٦ و چه امسال توازن قوای دیگری وجود دارد. این توازن قوا اما فقط نتیجه روز ١٣ آذر نیست، دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب، دانشجویان چپ و کمونیست مدتها پیش از ١٣ آذر صحنه را به نفع خود تغییر داده بوند. اخطارهای متعدد تحکیم وحدت به رژیم و رسما متهم کردن رهبران دانشجویان به "ضد انقلاب" بودن از طرف این دفاتر پیش از ١٣ آذر بیان همین تغییر توازن قوا بود. ١٣ آذر این را رسما به همه شان تحمیل کرد. این توازن قوا علیرغم سرکوب ها و دستگیری های متعددی که رژیم در سطح کل کشور انجام داد، نه تنها تغییر نکرده است، بلکه دامنه نفوذ چپ و آزادیخواهی را گسترش هم داده است. دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب نوع کاری و روشی را مقابل خود و جامعه و نیروهای سیاسی قرار دادند که غیر قابل بازگشت است. چهره های دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب اگر تا قبل از دستگیری های ١٣ آذر فقط در دانشگاه ها مطرح بودند، امروز دیگر جزو شناخته شده ترین شخصیت های سیاسی آن جامعه هستند.
پرتو: توطئه و ترفندهای جمهوری اسلامی علیه دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب در این یکسال وتا بحال ادامه داشت. از جمله منتسب کردن آنها به حزب حکمتیست . هدف جمهوری اسلامی از اینکار چیست؟ آیا ترفندهای جمهوری اسلامی خنثی شده است؟
بهرام مدرسی: منتسب کردن دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب به حزب حکمتیست ها یا هر نیروی سیاسی دیگری که رژیم آنرا به اندازه کافی "ضد انقلاب" تشخیص میدهد، امری تکراری است. آنها سابقا هم در موارد زیادی در مورد اعتراضات دیگری همین حربه را استفاده کرده اند. انتساب دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب به یک حزب سیاسی مخفی در ایران قرار بود نتیجه بلافصل اش زیر زمینی کردن آن، "خطرناک کردن" فعالیت با آن و ترساندن توده دانشجو در فعالیت و پیوستن به این تشکل باشد. این تلاش رژیم امروز هم ادامه دارد. تا آنجا که به حزب حکمتیست ها مربوط میشود ما قبلا هم اعلام کرده ایم که این دروغی بیش نیست. این را خودشان هم میدانند. رژیم اما در این سیاست خود موفق نشد. این حماقت کامل دستگاه های حکومتی را نشان میدهد، رژیم در سال ٨٦ و اوایل ٨٧ تعداد بیش از ٦٠ نفر را در سراسر کشور بازداشت کرد، در تظاهراتهایی که به این ٦٠ نفر نسبت داده شدند، تعدادی بیش از ٥٠٠٠ نفر در سطح کل کشور به مناسبت های مختلف شرکت کردند، حکمتیست خواندن این ٥٠٠٠ نفر، چنانچه این پاپوش دوزی حکومت را قبول کنیم، ضمن این که باید افتخاری برای حزب حکمتیست ها باشد، بلاهت دستگاه های حکومتی را در قماری که با دانشجویان شروع کردند را نشان میدهد. نمیشود ٥٠٠٠ نفر را به یک حزب سیاسی آنهم در این شرایط منتسب کرد، نمیشود فعالیت ٥٠٠٠ نفر را زیرزمینی و مخفی کرد. نمیتوانند موج علاقه و سمپاتی و همکاری با این افراد را مانع شوند. همین مشکلی است امروز دستگاه های حکومتی با آن روبرو هستند. دامنه فعالیت دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب بسیار بسیار وسیعتر از سال قبل است. این همان "ضد انقلابی" است که از ترس آن میخواهند ولی فقیه شان را به میدان بیاورند. رژیم نه توانست این تشکل را زیر زمینی بکند، و نه مانع گسترش بیشتر آن بشود.
طی سال گذشته اما در کنار حمله مستقیم دستگاه های امنیتی به دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب و شکنجه و زندانی کردن رهبرانشان، حملات ارتجاعی دیگری از طرف نیروهای خارج حکومت به این تشکل شده است. افراد معینی که به عنوان نئو توده ایستها معرفی و افشاء شدند و یا بخشی از رهبری کومه له در کنار دستگاه های امنیتی حکومت این تشکل دانشجویی را به حکمتیست ها انتساب کردند، "اسناد" آن را که بطور عجیبی همان "اسنادی" بودند که شکنجه گران حکومت در انفرادی های اوین از زندانیان گرفته بودند را چاپ کردند و با دستگاه های امنیتی برای شکستن مقاومت این تشکل دانشجویی هم ساز شدند. هر سیلی و لگد بازجو، هر قطره خونی که از بدن این زندانیان به دیوار های اوین پاشیده میشد، هر "اعترافی" که به این شکل گرفته میشد، حرارت این نیروها را در "افشای" این تشکل دانشجویی و وابستگی اش به حکمتیست ها را با استفاده از این "اسناد" بیشتر میکرد. امروز خامنه ای به دانشکده علم و صنعت میرود تا جلوی این "ضد انقلاب" را بگیرد، این نیروها طبعا نه در کنار آن "ضد انقلابی" که خامنه ای و بازجوهای حکومتش علیه آن هستند، بلکه درست در کنار اوین و خامنه ای و بازجوهایش قرار میگیرند. شما در سوال قبل از دستاوردهای این روز پرسید. خواستم بگویم که این هم بخشی از دستاوردهای این روز است. انسانیت و آزادیخواهی در این روز نیروهای سیاسی "جدیدی" را درمقابل خود و درکنار رژیم اسلامی دید. صف نیروهای سیاسی مطرح در جامعه به بهانه ارزیابی این روز تغیییرات معینی کرد. این هم متاسفانه از جمله "دستاوردهای" این روز است. آنچه که در اذهان مردم باقی میامند هم افتخار به دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب و حمایت از آن است و هم نفرت از این نیروهای نئو توده ایستی.
پرتو : با اوضاعی که تصویر کردید، انتظار از ١٦ آذر امسال چیست؟ شاخص موفقیت دانشگاه و دانشجویان چیست؟
بهرام مدرسی: این که در ١٦ آذر دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب و دانشجویان چپ و کمونیست چه میکنند را باید خود این عزیزان توضیح دهند. یک نکته را باید اما توضیح داد. ١٦ آذر فقط یک مناسبت است که دانشجویان از طریق آن حرفشان را به یکدیگر و به جامعه میگویند. اعتراض در دانشگاه ها و حرف خود را زدن هم تنها به ١٦ آذر محدود نمیشود. فکر میکنم انتظار عمومی این است که در ادامه تظاهرات سال قبل، امسال هم آزادیخواهی و برابری طلبی خود را در همان سطح وسیع نشان دهد. به نظر من دانشجویان چپ و آزادیخواه و برابری طلب بدهکار هیچ کس نیستند. هم مردم و هم خود دانشجویان طبعا بسیج عمومی که رژیم کرده است را میبینند و اطمینان دارم با اعتماد به نفس کامل و روشن در مورد تاکتیک های خود تصمیم خواهند گرفت. سوال شما این است که شاخص موفقیت امسال چیست؟ جواب به نظر من این است که باید مثل سال قبل شعار های دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب صحنه گردان اصلی باشند. باید روشن باشد که امسال هم این آزادیخواهی و برابری طلبی است که پرچم اعتراض در دانشگاه ها را در دست دارد. یکی از این راه ها اعلام تظاهرات در دانشگاه است. این اما تنها راه نیست. این را البته تا همین جا هم امسال نشان داده اند. معیار اصلی موفقیت امسال به نظر من دفاع بی چون و چرا و جانانه از ١٣ آذر سال گذشته، شعارها و مطالباتش و کل آن حرکت است. رژیم دقیقا از ترس همین ولی فقیه را به دانشگاه میاورد.
***