پاسخ به،"پاسخی کوتاه به"، نوشته دکتر کامران امین آوه، در باره گارد آزادی
به همان ترتیبی که"دکترکامران امین آوه" پاسخ نوشته قبلی من را داده است، در جواب به ایشان و برای اطلاع خوانندگان به نکاتی اشاره خواهم کرد.
-- شما در مورد"عنوان جوابیه" قبلی من بنام"سرمستی از فدرالیسم قومی، هراسان از نفوذ حکمتیستها" از من ایراد گرفته اید. من کما کان بر سرمستی شما از فدرالیسم قومی و امید تان به این استراتژی اصرار دارم، اگر این طور نیست خوشحال می شوم و چرا همین را نمی نویسید؟ ولی این سرمستی در لابلای هر دو نوشته"حکیمانه" و ظاهرا بی طرفانه تان موج می زند. فکر نمی کنید رلی که در این دو نوشته در آورده اید، از اجزا قالب کردن مقدماتی فدرالیسم قومی به مردم است؟ فرضا اگر من از شما قبول کنم از نفوذ حکمتیستها ترسی ندارید، شما بپذیرید که نقد محتوایی کل مقاله من بی جواب مانده و به جای خودش باقی است. نمی شود به بهانه ایراد از نام مقاله در جواب دادن به محتوای آن طفره رفت. نقد من به تحریف قرار ما از طرف شما، دفاع"خجالتی" تان از فدرالیسم قومی، وارونه نشان دادن اعتصاب مردم در همه شهرهای کردستان، فراخوان شما به هجوم بقیه نیروهای فدرالیسم خواه به ما، درک نارسای شما از ضرورت تشکیل گارد آزادی برای دفاع از مدنیت جامعه و از جان و زندگی امثال خود شما در جریان سرنگونی جمهوری اسلامی و در فردای آن کجا رفت؟
-- ایراد دوم شما به این جمله من، که نوشته بودم امین آوه"...که من نمیدانم کی هست و یا از سران کدام جریان سیاسی" است، بیمورد است و اگر نقطه تاریکی در این روش تان نیست بهتر بود به جای عصبانیت از این جمله خود را معرفی میکردی. و اگر امکانش را بهر دلیلی ندارید چرا در احترام گذاشتن به خوانندگان این نوشته ها توضیحی نمی دهید؟ راستی من حق ندارم بدانم با کی طرف هستم و زیر نقاب دکتر آوه چه کسی خود را مخفی کرده است؟ شما که این قدر منطقی و محترم هستی،"خود بزرگ بینی بیمار گونه" ما را ندارید چرا این حق را برای من و خوانندگان قائل نیستی و آیا فکر نمی کنید از این بابت معذرت خواهی به همه ما بدهکارید؟ ادامه این روش در نوشته دوم اصرار ودفاع ناشیانه ات از آن به نفع شما نیست و بار ایرادات من بر گرده شما را سنگین تر کرده است.
باز هم در این رابطه، اولا! با وجود همه اینها من که شما را نمی شناسم و با یک هویت مجازی و غیر واقعی طرفم، آیا همین واقعیت را نباید به مردم گفت؟ باید به عرض برسانم که یکی از فواید جدل با یک شخصیت غیر واقعی افشای این روشهای نامسئولانه ومضر است.
دوما! ما از همان دوران سرهم بندی کردن باند زحمتکشان عبدالله مهتدی، با این نوع ادبیات سران اینها و زیر نامهای جعلی امین صادقی و مهین صادقی و حمه بشکه و ریباز کاوه و ... بسیار آشنا هستیم. اصرار شما برای اینکه ما به "محتویات" نقد شما و نه هویت واقعی شما توجه کنیم، که کرده ایم، زیادی ناشیانه است. این ژست قیافه بی سواد و طلبه دهات را از خود درآوردن، با عنوان"دکتر"ی شما همخوان نیست!! ملاحظه می فرمائید که یک شرط فعالیت سیاسی این دوره و زمانه سر جا نشاندن چنین جنجالهایی و کشیدن نقاب از چهره ها است. اما ادبیات شما شناسنامه سیاسی اتان را رو کرده است و زحمت ما را کم کرد.
سوما! امروزه بالای سر همه سایتها می نویسند مسئولیت هر نوشته بعهده نویسندگان آن است و اگر غیر از این باشد آنرا چاپ نمی کنند. همه کس در مدیا و روزنامه ها با نام خود مطلب می نویسد. خوب طبق همین معیار من و خوانندگان مسئولیت این نوشته شما را بعهده چه کسی بگذاریم؟ امید است متوجه شوید که ایراد ما از سر دشمنی با شما نیست، کمکی به شما است، که از این سطح معمولی فرهنگ سیاسی عقب نمانید.
-- بخاطر اینکه تحریف"زیرکانه" شما از قرار گارد آزادی را بر ملا کرده بودم، ایراد گرفته اید و گفته اید:"قضاوت مربوط به نوشته خود و شما را به خوانندگان واگذار می کنم تا با خواندن دو نوشته و مقایسه آنها با کل بیانه شما نظر خود را بدهند." من هم توصیه شما را برای خوانندگان تکرار می کنم. آقای دکتر آوه! مشکل شما "عدم" مقابله گارد آزادی با جمهوری اسلامی نیست، مشکل تان مصممی ما در جلو گیری از تحمیل سناریوی سیاه فدرالیسم چی ها و دارودسته های مذهبی بر مردم ایران است. باز هم تکرار می کنم ضرورت تشکیل این نیرو صرفا از اوضاع کردستان مایه نگرفته است، سراسری است، اصل وظایفش به دوره سرنگونی جمهوری اسلامی و بعد از آن برای جلو گیری از هم پاشیدن شیرازه مدنیت جامعه معطوف است. شما از حیص تمایلات نژادپرستانه تان نمی توانید این را بفهمید و عدم درک و نارسایی های فکری خود از این قرار را به حساب ما می گذارید. آن جائیکه بحث رابطه مردم و جمهوری اسلامی در کردستان به میدان آمده است به تحریف دست زده اید. بگذارید مطمئن تان کنم که ما مصممیم با همان"سرخی" که در برابر جمهوری اسلامی ایستادیم، با همان سرخی که قلدری و اعلام جنگ سراسری حزب دمکرات علیه خود را به شکست کشاندیم، با همان سرخی که توطئه کودتا علیه کومه له و سرهم بندی کردن مهره سناریو خونین فدرالیسم قومی، زحمتکشان مهتدی را از همان ابتدا افشا کردیم و نقش و جایگاه عزت بگویجها و توجمانهای کرد و قوم پرست را در تدارک سیاه ترین خون پاشی و نفرت پراکنی قومی به جامعه کردستان را برملاکردیم، مصممیم در برابر یوگسلاویزه و عراقیزه و کرکوکیزه کردن جامعه ایران، ماهیت مهره و باند های اجرای این سناریو خونین را برای مردم کردستان و ایران روشن تر و روشن تر کنیم.
-- به من توصیه کرده اید که"واژه نامه های سیاسی" را درست بکار برم، نصایح شما را شنیدم، ولی عکس العمل شما در این نوشته نشان می دهد که منظور من را خوب فهمیده اید. "تهمت نژاد پرستی" زدن، شامل حال کسانی می شود که به افکار نژاد پرستانه مسموم نشده باشند، متاسفانه مواضعتان نشان می دهد که شمااز جمله چنین کسانی نیستید و خلاف این چیزی را بیان نکرده اید.
-- نوشته اید:" اینجانب قصد دفاع از کومه له و یا آقای عبدالله معتدی را ندارم فقط یادآوری می کنم که سال های سال شما و رفقای امروزیتان زیر بیرق آقای معتدی سینه می زدید و حال که ایشان راه دیگری را برگزیده اند و تحت عنوان کومه له شروع به فعالیت سیاسی کرده اند شما ازابراز هرگونه توهین و افترا به یاران قدیم تان دریغ نمی ورزید."
چند خط بالا را شخص بی طرفی که گویا"قصد دفاع" از باند زحمتکشان مهتدی را ندارد، ننوشته است. خلاف ادعای شما، ماجرا بر عکس است و براستی اگر دفاع می کردید چه چیزی بیشتر از این می نوشتی و متوجه هستی که بهترین دفاع از عبدالله مهتدی و دارودسته زحمتکشان جا زدن آنها بنام کومه له است؟ این ادبیات و این روش آشنایی است که سکوت وغلظت بالای ناسیونالیسم دورن کومه له(سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) و رشد قوم پرستی در کردستان از جمله منابع تغذیه آنند. با قائیم شدن زیر یک نام جعلی، نمی توانید تعلق خود به سازمان زحمتکشان را پنهان کنید و ظاهرا از موضع شخص بی طرف و به دفاع از"پهلو" از آنها روی بیاورید. سوال این است، مشکل زحمتکشان و عبدالله مهتدی چیست که به دفاع هم چون شخصیت های مجازی همواره نیاز داشته است و هر رزوه پشت اختراع نام جدیدی خود را پنهان می کند؟ آیا علت این همه دودوزه بازی در طرفدای از سازمان زحمتکشان و قسم و آیه خوردن که ایشان حتی آشنائی چندانی هم با آنها ندارد، غیر از بی ریشه و منفور بودن این باند دفتر هواداران طالبانی در سلیمانیه در کجا ریشه دارد؟ آقای دکتر آوه شما که خود را به عنوان خبره و کارشناس نیروهای"واقعی" در کردستان معرفی کرده اید، در تجاهل به ناآشنائی با احزاب ریشه دار، می خواهید سازمان زحمتکشان را به نام کومه له قالب کنید. یکی از مشکلات دکتر آوه در این دو نوشته لو دادن وابستگی و طرفداریش از سازمان زحمتکشان است.
ادعای" سینه" زنی ما" زیر بیرق آقای مهتدی" را اولین بار است میشنوم و نکند شما از جمله تازه واردین این بازار هستید و ناگفته های جدیدی در دفاع از باند مهتدی در چنته دارید. اجازه دهید این مسئله را روشن نمایم و سر انگشتی برایت حساب کنم. در جدایی سال 91 ما از کومه له و حزب کمونیست ایران، اکثریت کادر و اعضای ان(در ارودگاه ها، در داخل و کشورهای اروپایی) با ما و با کمونیسم منصور حکمت آمدند، نزدیک به همین تعداد با هیچ جریانی همرا نشدند و کناره گرفتند. عده قلیلی از جمله عبدالله مهتدی در حزب کمونیست ایران جا ماندند. کودتای مشترک عبدالله مهتدی و جلال طالبانی علیه کومه له، در میان اقلیت باقی مانده انجام گرفت و حاصلش علم کردن جریانی بنام"کومه له-سازمان زحمتکشان کردستان ایران " بود. در حالیکه کومه له و کمیته مرکزی آن و دبیر اولش سر جای خود بودند، جماعت عبدالله مهتدی خود را کومه له نام نهادند. کمتر از 5 در صد از اقلیت باقی مانده در کومه له با دارودسته زحمتکشانی همراه شدند. ملاحظه می فرمائید آنهائیکه"زیر بیرق مهتدی" رفتند چه در صدی از آن تشکیلات بودند. حتی تعدادی از همراهان امروز مهتدی در سازمان زحمتکشان، که قبل از کودتا در یک تشکیلات بودند، زیر"بیرق" ایشان نمی رفتند و از جمله مخالفین اش بودند. پس بی خود عبدالله مهتدی را که زمانی مسئولیت تشکیلاتی داشته رهبر ما جا نزنید. ایشان عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران و کومه له قدیم بوده و من بسیاری دیگر هم بودیم. شما این قدر تجربه را دارید که پست تشکیلاتی را با رهبر بودن و خط دهنده قاطی نکنید. ما رو خط کمونیستی خود هستیم، عبدالله مهتدی و یارانش به گذشته خود و اعتقاداتشان پشت کرده اند، وظیفه داریم اجازه ندهیم تاریخ گذشته ما و نسلی از کمونیستها را وارونه نشان دهند و سازمان زحمتکشان را به جای کومه له معرفی کنند.
نوشته اید به عبدالله مهتدی"توهین و افترا"، کرده ایم. این دروغ آشکار شما در این روز روشن را چه نام بگذارم. در کجای مقاله من و حتی دیگر رفقایم به شخص عبدالله مهتدی و دیگر مخالفین سیاسی توهین و افترا کرده ایم؟ میدانم شما افشاگری سیاسی ما از باند زحمتکشان مهتدی را به حساب توهین میگذارید. در هیچ جایی نگفته ام فلانی فاشیست است، یا همه کسانی که فریب این دارودسته را خورده اند فاشیست هستند، اما ماهیت فاشیستی سازمان زحمتکشان را باید بطور مرتب به مردم در کردستان و تمام آزادیخواهان در ایران معرفی کرد. امید است فرق بین این دو و این جدل سیاسی بسیار جدی ما با این جریان جعلی را بفهمید. اگر آقای دکترآوه از روی ضعف سیاسی و یا درک نازل از مبارزه سیاسی و اشتباها این نکات را می نوشت قابل چشم پوشی بود. حتما ایشان متوجه هست که افشاگری سیاسی را به حساب"توهین و افترا" گذاشتن تاریخی را در کردستان پشت سر دارد. حزب دمکرات کردستان ایران نزدیک به 20 و خرده ای سال پیش افشاگری کومه له را توهین به خود قلمداد می کرد و آن را دستمایه جنگ با کومه له کرد. تقلید مسخره همان داستان و همان سنت ناسیونالیستی در این شکل و بلند کردن برگ"توهین و افترا" در برابر جدل سیاسی توسط متفکرین قوم پرست امروزی معنی دیگری بجز مقدمه چینی برای براه انداختن جوخه های پاکسازی قومی ندارد. مخصوصا کسانی که از روی آوری احزاب به شیوه های"مسالمت آمیز" دم میزند نبایستی به این راه آزمایش شده قدم نهند.
-- بحث تعهد احزاب"کردستانی" به مبارزه مسالمت آمیز را در نوشته قبلی جواب داده بودم، اما یکبار دیگر به شما که در نفرت از"سرخ" ها زندگی میکنید، توصیه میکنم بیهوده سعی نکنید داستان پر از توطئه های خونین احزاب"کردی" چه علیه یکدیگر و چه علیه آزادیخواهان و کمونیستها را بزیر فرش جارو کنید. این نشدنی است جناب دکتر! موجودیت احزاب کردی بدون این"خشونتهای" نهادینه شده نا ممکن است. شما قلدری سازمان زحمتکشان مهتدی علیه کومه له، تیراندازی به اردوگاه کومه له و مزاحمت های ان در حمایت طالبانی(آنهم در عراق) را چکار می کنید؟ کودتای طالبانی - مهتدی علیه کومه له را چکار می کنید؟ آیا می توانید در کردستان ایران از یک جریان سیاسی اسم ببرید که حزب دمکرات بزور اسلحه علیه آن اقدامی نکرده باشد؟ اتفاقا"تحت" همان "واقعیت های محسوس جهانی، منطقه ای و داخلی بطور عمده ..." احزاب ناسیونالیستی فدرالیست چی شده اند و تدارک جنگ و پاکسازیهای قومی را می چینند. نمونه، یوگسلاوی سابق، سومالی، رواندا، افغانستان و عراق پوچی این استدلال شما را نشان می دهد.
-- در رابطه با وقایع جدید کردستان و وارونه نشان دادن آن وقایع از طرف جنابعالی در نوشته قبلی توضیحات کافی را داده بودم و اینجا لازم به تکرارش نیست. اما چرا به جای جواب دادن به همان مسئله به من تاخته اید؟ به جای اینکه علل سر هم بندی کردن تاریخ جعلی از مبارزات اخیر مردم در کردستان را توضیح دهید و یا اشتباه خود را اصلاح نمائید، دو باره در مورد نیروی" قلیل و نفوذ بسیار اندک"، حکمتیستها و اینکه ما"جا پایی" در کردستان نداریم به منبر رفته اید.!!
-- اما در آخر به یک نکته دیگر اشاره خواهم کرد. شما عمدا و سهوا بخاطر اینکه وانمود کنید ربط مستقیمی به سازمان زحمتکشان ندارید، در جایی اسم مهتدی را"معتدی" و اسم من را به جای حسینی،"محسنی" نوشته اید تا قیافه بی"طرفی" و "معصومیت" و"محقق و کارشناسانه" بودن را بنمایش بگذارید و دفاعیات جانانه و متفکرانه ات از سازمان زحمتکشان در خوانندگان موثر واقع شود. توصیه من به شما این است که این بساط و این شکلک در آوردن ناشیانه را تعطیل کنید و راه دیگری را امتحان نمائید. - مجید حسینی 14 نوامبر 2005
|