كارگران! مردم!
فقر و فلاكت و گرسنگي موجبات تباهي فيزيكي و روحي ٧٠ ميليون زن و مرد و كودك در
ايران را فراهم آورده است. اما چرا فلاكت؟!
ايران سومالي و اتيوپي و افغانستان نيست. مملكتي سيل و زلزله و طاعون زده نيست.
در مملكتي كه پول نفتش سرسام آور سر ريز كرده است. در مملكتي كه صنايع سنگين و
زير بنا و جاده ها و خط آهن دارد. در مملكتي كه محصولات كشاورزي و ميوه و دامداري
و ماهيگيري و شيلاتش در جهان مشهور است، درمملكتي كه نيروي جوان و كارآمدش ٧٠ در
صد جمعيت را تشكيل ميدهد... چرا اكثريت مردمش به اين فقر و فلاكت دردناك دچار
گشته است؟ چرا رفاه در اين مملكت سرشار از نفت و دلار و معادن و صنايع و منابع
و نعمات، يك خواب و خيال شده است؟.
جواب در يك كلام اين است كه سرمايه داران بزرگ و دولتمردان انگل و مفتخور و دزد و خيل كساني كه در اين آشفته بازار جيبشان را پر كرده و ميلياردر شده اند و همه اينها كه كمتر از ١٠ درصد جمعيت كشور را تشكيل ميدهند، اما تمام درامدها و منابع و ثروت جامعه را در چنگ و كنترل خود دارند.
نگاه كنيد! در اين مملكت تا دلت بخواهد پول و نان و نعمات و
امكانات رفاهي و مسكن هست در مقابل هم ميليون ميليون انسان زن و مرد و كودك در
فقر و فلاكت دست و پا ميزنند و مرگ تدريجي فيزيكي وروحي را تجربه ميكنند.
بايد به سرچشمه رفاه دست يافت. ابزار و امكانات و نعمات دست اقليتي مفتخور است.
بايد بر آنها شوريد و همه را از آنها باز پس گرفت.
مردم!
اموال، مواد خوراكي و سوختي و دارو بهداشت محتكر شده در انبارهاي دولتي و
شركتهاي خصوصي را از طريق كميته هاي مردمي و نمايندگانتان مصادره و بطور
عادلانه و برابر بين مردم تنگدست و بيكار و فقر زده تقسيم كنيد. با دخالت توده
اي خود بر دهان حريص بازار سرمايه داران و قيمت مايحتاج حياتي مردم، افسار
بزنيد.