در تقابل با دوستان دروغين مردم

رفراندوم و شعارهاى ١٦ آذر

ايرج فرزاد

iraj.farza@gmail.com

هر ناظر نسبتا آگاه و واقع بين اوضاع سياسى ايران، با اين حقيقت روبروست که جمهورى اسلامى جامعه ايران را با يک بحران لاينحل اقتصادى و سياسى روبرو کرده است. هيچ روزنه اى براى خروج از بحران عميق اقتصادى جامعه ايران، در شرايط ادامه سلطه رژيم اسلامى متصور نيست. فلاکتى که رژيم جمهورى اسلامى بر زندگى مردم تحميل کرده است، با تلاشهاى بى وقفه سران جمهورى اسلامى براى حفظ و بقاى يک رژيم مذهبى مستبد و جنايتکار که در عين حال پابگاه دولتى اسلام سياسى و تروريسم اسلامى در منطقه نيز هست، گره خورده است.

مردم ايران چاره ديگرى جز بزير کشيدن رژيم اسلامى بعنوان شرط اوليه خروج جامعه ايران از اين بحران لابنحل نديده اند. شعارهاى سال گذشته در ١٦ آذر به وضوح اين نياز فورى مردم ايران را فرياد زد. آزادى، برابرى، مرگ بر جمهورى اسلامى، در حقيقت سمبل و چکيده پاسخ مردم ايران نيز بود.

اما طى اين سالها و بويژه طى سال گذشته فاکتورهاى جديدى وارد معادله سياسى جامعه ايران شدند. با شکست دوخرداد و به حاشيه رفتن تلاش براى "اصلاح" رژيم اسلام سياسى و تحکيم پايه هاى جناح " تماميت خواه" بر نهادهاى حکومتى همراه با تلاش سران جمهورى اسلامى براى تهديد به دست بردن به سلاح اتمى از يکسو، و اوضاع منطقه، بويژه در افغانستان و عراق، و پيگيرى سياست "تغيير رژيم" از جانب حکومت بوش، از طرف ديگر، طيفهاى مختلف اپوزيسيون راست به صرافت اميد بستن به دخالتگرى آمريکا و در نتيجه باز کردن دريچه اى بسوى سناريو عراقيزه کردن جامعه ايران افتاده اند.

اين تلاشها اخيرا با امضاى طرحها و پيش نويسهاى رفراندوم براى تغيير "مسالمت آميز" قانون اساسى جمهورى اسلامى تحت نظارت "مراجع بين المللى" با يک همراهى از سوى بقاياى دو خرداد و فعالبن داخل و خارج کشورى "حقوق بشر" منطبق شده است. کاملا روشن و واضح است که اين تلاشهاى مشترک و نسبتا هماهنگ، تقابلى است با شعارهائى که جنبش برابرى طلبى مردم ايران بويژه در ١٦ آذر سال گذشته بر صدر خواستها و مطالبات خود حک کرد. نيروهائى که سرنگونى يک رژيم جنايتکار اسلامى را طى سالهاى گذشته و بويژه پس از عروج يک آخوند "اصلاح طلب"، "خشونت" نام گذاشته بودند، نيروهائى که کوشش جناحى از همان رژيم نکبت و فلاکت و جنايت اسلامى را اصلاحات و رفرم و مدنيت اسلامى نام نهادند و هر چه از دستشان برآمد عليه جنبش آزاديخواهى و برابرى طلب دريغ نکردند، در شرايط کنونى آماده اند که تحت شعار فريبنده و مردم فريب رفراندوم قانون اساسى جمهورى اسلامى، در مقابل عزم مردم براى بزير کشيدن رژيم اسلامى، حتى پاى سناريو سياه عراقيزه کردن جامعه ايران هم بروند. توهم دارند که خودفريبى آگانه آنها، ميتواند به چشم مردم ايران نيز خاک بپاشد. شيفتگان تا ديروز دوخرداد، اکنون اجراى سناريو سياه تغيير رژيم توسط دخالتگرى نظامى آمريکا را بر سرنگون ساختن رژيم اسلامى بدست مردم ايران ترجيح ميدهند.واضح است که انتظار اينکه رژيم اسلامى به يک رفراندوم براى تغيير و اصلاح قانون اساسى تن بدهد يک توهم خوش خيالانه است. نويسندگان چنين طرحهائى بيش از هر کس ديگرى پوچى و بيهودگى برآوردن چنين خواستى را از جانب رژيم اسلامى بخوبى ميدانند. رژيمى که در برابر عقب بردن چند ميليمتر از پوشش و مقنعه اسلامى خون بپا کرده است، رژيمى که با بيرحمى کامل اسلامى، کارگر را به گرسنگى ميکشد تا حتى حقوق "معوقه" او را پرداخت نکند، رژيمى که وقيح و بى پرده و بى شرم در مقابل افکار عمومى مردم ايران و جهان متمدن، نوجوان زير ١٨ سال را اعدام ميکند، به کودک ٩ ساله شلاق ميزند و آشکار و صريح به حمايت از جنابات اسلاميون در فلسطين و عراق برخاسته است، واضح است که به هيچ تلاشى براى اصلاح قانون اساسى خود که سند هويت و بقا خود اوست تن نخواهد داد. نويسندگان طرحهاى رفراندوم کذائى و امضا کنندگان رنگارنگ مشروطه خواه و دگر انديش همه اينها را ميدانند، اما از سوى ديگر تنش و تضاد حکومت بوش و کارنامه سياست تغيير رژيم در عراق را نيز ميدانند، فلوجه را در مقابل چشم خود دارند و در همان حال به اميد تغيير قانون اساسى رژيم اسلامى تحت "نظارت مراجع بين المللى" دست به قلم برده اند! و همين فاکتور است که عليرغم شانه بالاانداختن سران ريز و درشت رژيم براى کوجکترين مطالبات، حتى فعاليت آزادانه اپوزيسيون و ژورناليستهاى خودى، کل طيف اپوزيسيون راست و طيفها و عناصرى از اپوزيسيون طرفدار رژيم را واداشته است که به تشعشع "راهکار" مسالت آميز و "گفتمان" حقوق بشرى از دريچه" رفراندوم قانون اساسى اميد تازه اى ببندند. در اوضاع سياسى جامعه ايران، با آرايش جناحهاى رژيم اسلامى، بويژه پس از مضحکه انتخابات مجلس هفتم و نتايج سياست تغيير رژيم و سناريو سياه عراقيزه کردن، تلاش براى تبديل رفراندوم اصلاح قانون اساسى جمهورى اسلامى، تقابلى آشکار با شعارهاى مردم، با شعار آزادى برابرى سرنگونى رژيم اسلامى است. تقارن اين تقلاها با نزديک شدن ١٦ آذر اصلا تصادفى نيست. به صف بندى شعارها نبايد بى تفاوت بود، مهم است که مردم چگونه و تحت کدامين شعارها به خيابان ميريزند.

مردم، کارگران، زنان و بويژه دانشجويان، با نزديک شدن ١٦ آذر، بايد بيش از هر زمان ديگرى به هوشيارى خود به مراتب بيافزايند. بحث بر سر سرنوشت جامعه ايران و دستاوردهاى مبارزات آزاديخواهانه مردمى است که تاريخى از يک مبارزه خونين و به قيمت نسل کشيها و قربانى دادنهاى بسيار را طى ٢٥ سال پشت سر دارد. صفى، در ابعاد ميليونى، در جنبش برابرى طلبانه زنان، در صفوف مدافعين حقوق کودک، در مبارزه هزاران هزار کارگر براى تامين امنيت شغلى و حق معاش و دستيابى به يک زندگى امن و مرفه، در مبارزه نسل جوان و در صفوف دانشجوئى براى رهائى فرهنگى و گسستن زنجيرهاى استبداد و اختناق اسلامى تلاش کرده است و شعارهاى خود را در مقابل جامعه گرفته است. اين شعارها کماکان بايد بر صدر مطالبات و خواستهاى مردم ايران قرارگيرند. هر نوع عرض اندام و حضور مردم، هر جلوه تظاهر و بيرون ريختن دانشجويان و جوانان و مردم به ستوه آمده بايد متضمن به عقب راندن شعارهائى باشد که براى منحرف ساختن مسير مبارزه آنها و براى سوق دادن و بى تفاوتى نسبت به سناريو سياه عراقيزه کردن جامعه ايران در اين روزها طرح شده اند.

صفها مشخص اند: صف آزاديخواهى، رفاه و برابرى، در مقابل صف بقا رژيم اسلامى، صف اصلاح رژيم جنايتکاران اسلامى، صف رنگ پاکسازى ملى و قومى زدن به جامعه ايران و صف عراقيزه کردن جامعه ايران.

در اين روزهاى حساس مهم است که کدامين پرجم بر فراز جنبش مردم ايران براى سرنگونى جمهورى اسلامى به اهتزاز در مى آيد.