نقل از
کمونيست ١٣٣
شرکت در
جنايات
امريکا عليه
مردم ايران
ممنوع!
آذر
مدرسي
رسانه
ها خبر از
اختصاص بودجه
ويژه هفتاد و
پنج ميليون
دلاري امريکا
براي" حمايت و
پيشبرد دموکراسي
در ايران" در
سال ٢٠٠٨
ميدهند. در کنار
اين هفته هاي
قبل خبر ديگري
مبني بر اينکه
آمريکا
ارتباط را خود
با نيروهاي
اپوزيسيون
وسعت داده،
پول و امکانات
نظامي و
تدارکاتي را
در اختيار
آنها قرار
داده و همچنين
به تشکيل واحد
هاي مشترک
شناسائي و
عملياتي با اين نيروها
دست زده است،
در صدر اخبار
بود.
سناريوي
"پيشبرد
دمکراسي" از
طرف امريکا را
مردم عراق و
پوگوسلاوي
چند سال است
که با
کشتارهاي جمعي،
با بمباران و
ترور و بمب
گذاري، با پا
گرفتن دارو
دسته هاي قومي
و مذهبي، با
جنگ خانه به خانه،
با جهنمي که
نام آنرا
جامعه
دمکراتيک و آزاد
گذاشته اند،
تجربه
ميکنند.
بطور
واقعي اين همه
دمکراسي است
که امريکا و متحدينش
براي مردم به
ارمغان مي
آورند.
دمکراسي که
پايه هاي آن
روي تل اجساد
مردم بيگناه،
نابودي هر
نشانه اي از
زندگي انساني
و تباهي زندگي
چندين نسل
گذاشته شده.
دادن امکانات
نظامي و تشکيل
واحدهاي
مشترک نظامي
ادامه تلاش
امريکا در
عراقيزه کردن
ايران است.
امريکا در
کنار پروژه
حمله نظامي به
ايران پروژه
"پيشبرد
دمکراسي" را به
يمن وجود
جرياناتي در
اپوزيسيون که
به همان درجه
ضد مردمي و
ارتجاعي
هستند که رژيم
اسلامي هست و
به همان اندازه
ظرفيت به
تباهي کشيدن
زندگي مردم را
دارند که
مقتدي صدرها و
چلبي ها
دارند
تحت عنوان
حمايت از
مبارزات
اپوزيسيون در
ايران پيش
ميبرد. مهم
نيست اين
"مبارزه"
براي
فدراليسم
قومي است يا
فدراليسم
مذهبي يا
مبارزه با
”رژيم آخوندي“ چيزي
که مهم است
اين است که
امريکا به
مهره ها و
عواملي براي
پياده کردن
سناريوي خود
نياز دارد.
فرقي نميکند
اين نيرو ارتش
امريکا
ومتحدينش است
يا باند
زحمتکشان،
جندالله
اهوازيا
مجاهدين!
نيروهائي که
براي سرنگوني
جمهوري
اسلامي با
امريکا
همکاري نظامي
ميکنند ورژن
ايراني
نيروهاي
پنتاگون و
ناتو هستند.
حمله
"دمکراتيک
نظامي" به
ايران يا همکاري
"دمکراتيک
نظامي" به
باندهي قومي و
مذهبي دو روي
يک سکه هستند.
مردم ايران نه
رژيم اسلامي
را ميخواهند و
نه به چلبي
ها، مقتدي
صدرها و جلال
طالباني ها
احتياجي
دارند.
هيچ درجه از
ضديت با
جمهوري
اسلامي هيچ
جريان اپوزيسيوني
را مجاز با
همکاري با
نيروئي سياه
مانند امريکا
نميکند. مخفي
شدن پشت ضديت
با رژيم
اسلامي و
سرمايه گذاري
کردن روي ضديت
مردم با رژيم
و تلاششان
براي سرنگون
کردن آن فقط
شيادي سياسي
است. چلبي،
جلال طالباني
و انواع دارو
دسته هاي قومي در
عراق هم با
پرچم ضديت با
رژيم
ديکتاتور صدام
و دفاع از
حقوق مردم کرد
يا شيعه يا
سني، با پرچم
به خون آغشته
شده دفاع از
دمکراسي امريکا
صحنه گردانان
جهنمي شدند که
امروز در عراق
بوجود آمده
است.
شريک شدن هر
نيروئي در
اپوزيسيون در
اين سناريو
در هر
سطحي چه
همکاري و
نزديکي سياسي
وچه همکاري
نظامي، شريک
شدن در
جناياتي است که
امريکا تدارک
آنرا ميبينيد.
هر نوع همکاري
با امريکا
دقيقا به
اندازه همکاري
با رژيم
اسلامي عليه
مردم و جنبشي
است که براي
سرنگوني رژيم
اسلامي توسط
مردم و با قدرت
و اعمال اراده
مردم است.
همکاري و
شراکت در
جنايات
امريکا عليه
مردم ايران
ممنوع! اينرا
هر حزب سياسي
جدي که سرنوشت
مردم در ايرن
و آينده اي
انساني و آزاد
را براي جامعه
ايران هدف
دارد بايد با
صداي رسا
اعلام کند. نيروهائي
که دست همکاري
به سوي امريکا
و پنتاگون
دراز ميکنند
بايد از صفوف
اپوزيسيون
طرد شوند. اينها شريک
جرم بوش در به
تباهي کشيدن
زندگي
ميلبونها
انسان و
بمباران و کشتار
مردم هستند.
بايد
در مقابل اين
توطئه و جنايت
سدي محکم بست.
وقت زيادي
نداريم بايد
جنبيد، بايد
متشکل شد و
کنترل را از
دست نيروهاي
رژيم خارج کرد
و به نيروهاي
ارتجاعي و
سياه اجازه
نداد که عليه
آينده و
سرنوشت مان
قدمي بردارند.
بايد قوي و قدرتمند
شد وگرنه هر دارو
دسته لمپني
ميتواند با
کمک و
حمايت امريکا
آينده ما را
به سياهي
بکشند. متشکل
شدن حول
مطالبات
انساني حزب
حکمتيست، متشکل
شدن در گارد
آزادي براي
دفاع از زندگي
امروز و اينده
خود و
کودکانمان
تنها راه
مقابله با
رژيم و باندها
و نيروهاي
ارتجاعي است.
١٥
فوريه ٢٠٠٧