نقل
از کمونيست ١٢٩
ادامه
اين وضعيت
سناريوي
نابودي است!
فواد
عبداللهي
بحران
اقتصادي که
دامن حاکميت
اسلامي سرمايه
را گرفته است
امروز بيش از
هميشه زمينه
ساز تحميل فقر
و فلاکت به
اکثريت جامعه
ايران است.
بيکاري و کاهش
شديد سطح
معيشت و
انقباض
سرمايه گذاري
ها توسط دولت
و بورژواهاي
"وطني" از يک
طرف و از طرف
ديگر قرار
دادن رژيم
اسلامي در
منگنه تحريم
اقتصادي به
بهانه مسئله
هسته اي توسط
آمريکا دال بر
عمق دامنه
بحران
اقتصادي موجود
است. حمله
سيستماتيک به
معيشت مردم و
بروز فلاکت بشيوه
اي افسار
گسيخته، آنهم
در بطن ايجاد فضاي
رعب و جنگ و
تحريم
اقتصادي، هدفي
جز رسميت
بخشيدن به فقر
و فلاکت
ندارد.
حل
اين بحران
نياز به آرايش
و انسجام
دوباره دستگاه
سرکوب و حاکميت
سياسي سرمايه
براي فراهم
کردن مقدمات
اقتصادي و
سياسي دوره
جديدي از
انباشت سرمايه
دارد. اما
مسئله اين است
که اين انباشت
ديگر براي
رژيمي که
موجوديتش چه
از نظر مردمي که
٢٨ سال است به
موجوديتش
لعنت فرستاده
اند و براي
انداختنش از
قدرت لحظه
شماري مي کنند
و چه از نظر
آمريکا و غرب بکلي
زير سوال رفته
است.
اما
دلايل امريکا
و غرب در
تحريم
اقتصادي هرچه
باشد، دعواي و
بهانه اين
تحريم هر چيزي
باشد در يک
واقعيت عظيم
تغييري نميدهد.
اين واقعيت که
اين تحريم
چيزي جز فقر و
فلاکت و تباهي
بيشتر براي
مردم به
ارمغان نمي
آورد. وضعيت
وخيم اقتصادي
جمهوري
اسلامي به
اضافه فشار
هاي اقتصادي
که غرب به
جمهوري
اسلامي مي آورد
نه کمر رژيم
بلکه کمر
کارگران و
اقشار محروم
جامعه را
ميشکند. گراني،
بالا بودن نرخ
تورم، بيکاري
وسيع، کمبود
گاز و نفت،
جيره بندي
کردن بنزين
اولين عارضه
هاي تصميم بر
تحريم
اقتصادي و
اعلام آن بود.
امريکا
و متحدينش اگر
فعلا از حمله
نظامي به ايران
و عراقيزه
کردن ايران ناتوانند
در عوض با
تحريم
اقتصادي و
فشارهاي اقتصادي
به ايران
زندگي
ميلوينها
انسان را با
يک چشم به هم
زدن به تباهي
ميکشانند.
امريکا سناريوي
خود را تغيير
نداده است
بلکه به ابزار
ديگري متوسل
شده. تثبيت
قدرقدرتي و
نظم خونين
جهاني اش،
تصفيه حساب با
رژيم اسلامي به
بهاي به تباهي
کشاندن يک
جامعه و
ميليونها انسان.
اين
سياست کثيف و
ضد انساني اين
ماليخولياها
و استفاده
رژيم از اين
فرصت براي
حمله به
ابتدايي ترين
مطالبات مردم
چيزي جز
تاکتيک ضديت
با اتحاد و
همبستگي مردم
براي غلبه بر
سرنوشت خود و
به زير کشيدن
رژيم کثيف اسلامي
در بر ندارد.
عقب نشيني
تحميلي به
مردم و از هم
پاشاندن
روحيه
متحدانه و
مبارزه و
مقاومت از
پايين جامعه
جزء تاثيرات
مخرب
سياستهاي آمريکا
عليه مردم
ايران و منطقه
است.
اما
اين سرنوشت
محتوم ما
نيست! نبايد
دست روي دست
گذاشت. ناجي
در راه نيست.
ما ناجيان خود
وبشريت هستيم
و پايان دادن
به اين تباهي
کار ما است!
پايان
دادن به
سناريوي فقر و
فلاکت که
معنايي جز
نابودي
استثمار و
تحقق خواسته
هاي اقتصادي
مردم و بويژه
طبقه کارگر
ندارد، در گرو
تشديد هر چه
بيشتر مبارزه
عليه جمهوري
اسلامي است.
در گرو اتحاد
و قدرت متشکل
ما، در گرو برپايي
مجامع عمومي
در کارخانه ها
و بدست گرفتن
کنترل
کارخانه،
کنترل محلات و
ايجاد کميته
هاي کمونيستي به
نيروي خود
مردم و اعمال
حاکميت
آزادانه بر سياست
و اقتصاد کشور
است. پايان
دادن به اين
تباهي در گرو
شکستن فضاي
جنگي و روحيه
مستاصل جامعه
و غلبه بر آن
است.