نادر بکتاش رگبار نه!

محمد فتاحى ٩ اوت ٠٤

نادر عزيز!

گفته ايد که اين حزب اميد جهان است. اگر چنين نبود، اگر عشق به اين حزب نبود، اگر عشق به آرمانهاى والايمان نبود، بيش از دو دهه فداکارى و کار سخت براى چه بود، تو که تک تک صف ما را مى شناسيد.

نادر عزيز! من به تو حق ميدهم که هرچه ميخواهى عليه هر دو جبهه ما بگويى و بنويسى. حق دارى هر حکمى عليهمان صادر کنى. حق داريد هرجور که ميخواهيد عمل کنيد. منتها يادت باشد تو عضو کميته مرکزى اين حزب هستيد. اگر در تاريخ کسى از اين حزب ياد کند، ميگويد در دعواى سرنوشت ساز درون اين حزب، نادر بکتاش عليه هردو جبهه نوشت، و کار ديگرى نکرد. تاريخ مينويسد اين کار را اعضاى ساده حزب ميتوانستند بکنند، منتها اين وظيفه براى يک عضو رهبرى اين حزب زيادى کم است.

تو و هر کسى ميداند که ليدر حزب رفيق حميد در کنار متحدين افراطى اش دو پا در يک کفش کرده است، که حزب را يک بنى کند، براى اين کار ميخواهد جناح متحد کورش و شخص وى در رهبرى نمايندگى نشود، و به همين سادگى نصف رهبرى اين حزب را بازنشسته کند. ما در مقابل ايشان گفته ايم، حزبى که با نظرات متفاوت رهبرانش چنين رفتار کند، يا بايد هر روز اعضاى کميته مرکزى را براى سلامت ايدئولوژيک تست کند، يا بايد در هر انتخاباتى در کنگره ها اعضاى کميته مرکزى منتخب کنگره سوگند ياد کنند که به غيراز شيوه اى که ليدر تعيين ميکند، نيانديشند و در جلسات نظر ندهند. در غير اينصورت افکارشان بدون جواب سياسى تئوريک، از طرف کادرها محکوم، و در ميدان مرکزى شهر از طرف اعضا سنگسار خواهد شد، براى اخراج حضور شيطانى شان از رهبرى نيز فورا بايد کنگره فوق العاده فراخوان داد.

ميدانيد در اين سيستم حزبى معيار تشخيص افکار راست و چپ در حزب نيز راى ليدر، و در صورت نياز آراى کادرها و اعضا است! چنين حزبى هر روز به کنگره فوق العاده نياز دارد تا افکار يک شيطان ديگر رجم شود. اگر شما نادر عزيز به حزبى با اين اصول اساسنامه اى راى ميدهيد، ناراحت نشويد و به کمپ رفيق حميد بپيونديد. اگر فکر ميکنيد احتمالا روزى خود شما هم مشمول شويد، مثل ما در پلنوم به قطعنامه ى ما براى تبديل حزب به يک حزب سياسى راى بدهيد. اين کار مقدمه همان کارى است که منصور حکمت در دوره آخر زندگى همه ما را فراميخواند که کارش را آغاز کنيم. آن وقت ما داراى حزبى خواهيم بود با تنوع نظرات و وحدت اراده. حزبى که در آن هيچ کس در رهبرى از ترس سنگسار افکارش خود را سانسور نميکند. هر کسى با اطمينان و احساس امنيت نظرات سياسى تئوريکش را ابراز ميدارد، و به دور از جنجال محکوم کردن ها، جواب سياسى تئوريک ميگيرد. اين شرط يک حزب پوياست. يادت باشد که در دوره منصور حکمت هزار و يک نظر چپ و راست را به جلسات مياورديم و هيچ وقت کسى به خاطر نظراتش محکوم نشد. جواب نظرات ابراز نظر روشن و قانع کننده وى بود. حالا که وى حضور ندارد، طبيعى است هر کسى نظرى داشته باشد. طبيعى است هر کسى تئوريهاى خود را داشته باشد. در اين وسط کسى رئيس تشخيص صحت خطوط سياسى نيست، چون کسى برايمان جاى نادر نيست. در پايان هر بحثى هم راى ميگيريم و هر نظرى قبول شد به سند و قطعنامه تبديل ميشود تا همه بدان عمل کنند.

شما که ميخواهيد حزب را نگهدارى، ناچاريد به يکى از اين دو الگو راى دهيد، يا مبتکر راه سومى باشيد. الگوى رفيق حميد جايى براى ما در اين حزب باقى نگذاشته است. جناح ايشان کنگره چهار حزب را پيروزى چپ بر راست ناميد. حالا ميخواهد يک کنگره فورى ديگر براى يک پيروزى فورى ديگر بر راست فراخوان دهد، و ما متاسفانه وقت تماشاى اين همه پيروزى به آنها را نداريم.

نادر عزيز!

ما خود را نه بيکاره ميدانيم که هر روز در درون خود براى طرد نظرى مرتد و بورژوا و ضد انقلابى لانقلاب کنيم، نه احدى از اعضاى رهبرى اين حزب را شايسته پذيرش اين بازيهاى کودکانه ميدانيم، ما فکر ميکنيم همگى ما بزرگتر از اينيم که رفيق حميد ميبيند. لذا خواهش من اين است که نه فقط خودت بلکه انسانهاى خوب ديگر اعضاى رهبرى را به قبول پلاتفرم ما دعوت کنى. آن وقت حزب را طبق آن پلاتفرم جايى مناسب براى همه مان خواهيم کرد. اين حزب کار زياد دارد و نيروى بيشترى نياز دارد. قرار است کارى کنيم هرکولى. کسى که هنوز راه نيفتاده به خروج نصفش راى ميدهد، مطمئن باشيد نه وظايف زيادى براى حزب مى بيند، نه نيروى زيادى ميخواهد. نه کارهاى هرکولى را در برنامه دارد. رفيق حميد با مخالفتش با بحث حزب و قدرت سياسى منصور حکمت، دارد ميگويد نيروى بزرگ لازم ندارد، آخر چکارش کند، قرار نيست که به قدرت سياسى که دست ببرد.

نتيجتا با آن قلم تيزت به درون همه ما چشم بسته رگبار نکن. به جايش به رفيق حميد توصيه کن به جاى بالا بردن پرچم حزب يک بنى رفيق على جوادى و امثال وى، به تبديل حزب به حزبى سياسى، همانطوريکه منصور حکمت هم گفته است، تن دهد. آن وقت براى همه ما در اين حزب جاى کافى هست.

مخلصم