محمد آسنگران ( با پوزش از محمد آسنگران اين نوشته روز ٢٨ ژوئيه بدست من رسيده است اما متاسفانه از قلم افتاده بود کاظم نيکخواه ) جوابى دوستانه به رفقا چيمن و خالد على پناه و ملکه عزتى و... رفقاى عزيز شما يا نوشته ها و سمينارها را نخوانده و نشنيده ايد ويا گوش خودتان را پنبه گذاشته و چشم بسته دهان باز کرده ايد. اميدوارم که بر اعصاب خود مسلط شويد.عقل سليم حکم ميکند که انسان دروغ نگويد. اولأ من حتى يک روز هم از بحث راست در کومله دفاع نکردم، شايد مرا عوضى به جاى محمد فتاحى گرفته ايد. در ضمن بايد عرض کنم که من با على وته ميش هم دوست نبودم و اين نه بدى و نه خوبى مرا نشان ميدهد. تازه اگر دوست هم ميبودم مثل دوستيمان با محمد فتاحى در بحث سياسى هر کدام در دفاع از سياستى همديگر را نقد ميکرديم. عمر ايلخانى زاده هم هميشه اين چنين نبود که امروز هست. و شما مثل فوحش از اسم ايشان استفاده ميکنيد. گويا از قديم هر کس با او دوست بوده پس خبيث است. رفقاى من ايشان يک دورههاى معينى در رهبرى کومله و حزب کمونيست ايران بود. همچنانکه عبدالله مهتدى دبيرکل آن بود. جهت اطلاعتان اگر عمر در کنگره چهارم از کوروش دفاع نمکرد احتمالأ کوروش براى کميته مرکزى کومله راى نمى آورد. ايشان باسياستى که در پيش گرفتند به اين حال و روز افتادند. اميدوارم هيچ کس اين راه را و اين تجربه را تکرار نکند. دومأ حتى اگر چنين سابقه اى اينقدر براى شما مهم است، که موضعگيريتان را تعيين ميکند، نگاه کنيد به صف رفقاى بالاى اين حزب: حمه سور، فاتح شيخ، اسد گلچينى، خالد حاجى محمدى، و... که تا مقطع جدايى هم با منصور حکمت نيامدند. اکنون همه ما آنها را در پستهاى کليدى داريم. آيا به اين اعتراض داريد.؟ فکر نميکنيد که بچگانه وارد بحث شده ايد؟ رفقاى عزيز شما ها عمرى با جريانات سياسى فعاليت کرده ايد. بهتر است کمى مستدل و منطقى بنويسيد. و بالاخره از رفقا اسد و محمد فتاحى که مخالف مقاله من به اسم "آناتومى راست در حزب کمونيست کارگرى" بودند سوال کردم که با چه چيزهايى مخالف هستيد من موضوعات معينى را نقد کرده ام. و آن موضوعات را هم به شکل سوال نوشتم که اگر دفاعى دارند بنويسند. اين نه تفتيش عقايد است نه امتحان ايدئولوژيک از کسى. بالاخره آدم يا نمينويسد يا اگر نوشت بايد دفاع مستدلى از سيستم فکرى و نظرى خودش ارائه بدهد. در غير اينصورت اعلام موضع رفقا اسد و محمد فتاحى مشکلى از آنها حل نمکند. همچنانکه ميبينيم، به شما هم چيزى نياموختند. اين کلمات نجويده "انقلاب ايدئولوژيک" "تفتيش عقايد" "تصفيه" "استالينيسم" "پولپوتيسم" "خيانتکار" و... که امروزه استعمالش بالا است، اساسأ يک هدف سياسى در پوشش غير سياسى و همراه پرخاش را دنبال ميکند. فکر ميکند مخالفينش با اين کلمات کوچک ميشوند. و يا شايد عقده دارند و اين کلمات را به روى مخالفينشان پرت ميکنند. ما اين سنت را ميشناسيم. از در بيرونش کرديم. ولى رفقايى از پنجره دارند واردش ميکنند. انبار اين کلمات در سنتهاى ديگر مخصوصأ در جنبش هاى کردستان به اندازه کافى پر است استفاده از آن را به کسى توصيه نميکنم. و لايق مصرف کنندگانش هم نميدانم. اما استفاده از اين کلمات حداقل ضررش کوچک کردن مصرف کننده است. محمد آسنگران ٢٧.٧.٢٠٠٤ به محمد اسنگران ما حاضريم در کنار محمد فتاحى واذر مدرسى : طوق لعنت : دفاع از سنتهاى کمونيسم کارگرى و انتقاد از حميد را بگردن بيندازيم ، شما حاضريد با پرسشنامه ايدئولوژيکتان ، يک عکس هم که شده براى ثبت در تاريخ بگيريد . جهت اطلاع کسانى که على وه تميش را نميشناسند ايشان در دوره چپ و راست در حزب کمونيست ايران دوست و هم جناح محمد اسنگران بودند و مانند ايشان جزو ،هاردکور، جناح راست بودند و در توهين واهانت به منصور حکمت گوى سبقت را از بقيه دوستانشان ربوده بودند خالد على پناه چيمن دارابى
|