لطفا اين نوشته را چون اسناد درونى در اختيار ليدر حزب، رئيس دفتر سياسى، اعضاى دفتر سياسى، اعضاى کميته مرکزى و مشاورين و کادر ها قرار ديد. عبداله دارابى رفيق حميد خيال کرديد! رفقا! (اگر به تاريخ اين نوشته که در زير آمده نگاه کنيد، متوجه خواهيد شد که يک شب بعد از جلسه پالتاکى رفيق حميد تقوايى آنرا نوشته ام. اما امروز ٢٦ جولاى متوجه شدم هنوز بدست رفيق کورش نريسده است. من اشتباه ارسال و تاخير اين نوشته و حتى نوشته ديگرى در پاسخ به سخنان پالتاکى رفيق على جوادى را که خواهيد ديد، بعهده مى گيرم و در اين رابطه با تاخير آن پوزش ميطلبم). اما اصل مطلب: در دو روز تحريف و تحريک و کمپين کردن عليه بخشى از رهبرى حزب توسط رفيق حميد تقوايى در جلسه پالتاکى روز هاى ٢١ و٢٢ جولاى، يکى از شگرد هاى چپ سنتى است که روش و منش و کارکرد سياسى -عملى آن، نزد هر آدم اهل سياست بويژه رفقاى حزب کمونيست کارگرى ايران کاملا آشنا و شناخته شده است. حتما تاريخچه اظهار وجود علنى اين سنت در درون حزب کمونيست کارگرى را از زبان رفيق کورش مدرسى به تفصيل شنيده ايد، بنا بر اين از توضيح در آن مورد ميگذرم و ترجيح ميدهم بجاى آن، هر چند کوتاه و مختصر به مبانى روش تحريف و تحريک و کمپين کردن اين گرايش، عليه کمونيسم کارگرى درون حزب، بپردازم. مهم نيست اعلام جنگ رفيق حميد چقدر آگاهانه بود، اما متاسفانه از جوهر و مضمون آن، بوى خون و باروت به مشام ميرسد و آنقدر نا مسئولانه و تحريک آميز بود که ديشب را تا صبح خوابم نبرد و تمام لحظات شب را به ياد احساس مسئوليت و درايت سياسى کم نظير منصور حکمت عزيز و خسارات فقدان از دست دادن اين انسان بزرگ سپرى کردم. هر لحظه با خود ميگفتم اگر زمان جدايى ما از حزب کمونيست ايران، بجاى نادر، حميد بود چه اتفاقى مى افتاد؟؟ اگر آنهمه نيرو مسلح و دست رو ماشه پشت سر حميد بود چه اتفاق و تراژدى رخ ميداد؟؟چاره انديشى، درايت سياسى و نشان دادن راه برون رفت حزب کمونيست کارگرى از بحران کنونى براى رفيق، چيزى غير از تحريک و شوراندن بخشى از حزب عليه بخش ديگرش نبود و نيست. چند کلمه از کورش را هيجان زده ده ها بار تکرار و تحريف کرد و حول آن فراخوان داد که مخالفين نظرات حميد بايد از پست رهبرى حزب کنار گذاشته شوند و "حزب غسل تعميد شود". البته بايد گفت که منظور اصلى اين فرمان و فراخوان، در واقع تصفيه بخشى از شايسته ترين رهبران کمونيست شناخته شده، آبديده شده و فى الحال موجود در رهبرى کنونى حزب مى باشد، اما ذهى خيال باطل! کادر ها و رهبرى اين حزب، در مقابل هر کسى که پرچم تصفيه و انحلال اين حزب را بلند کند مى ايستند. ما در مقابل حميد که امروز فرمان انحلال حزب را صادر ميکند با قاطعيت تمام خواهيم ايستاد. تلاش شما براى مخالفت از سياسى و توده اى شدن اين حزب و کمونيسم کارگرى و به سرانجام رساندن پروژه نيمه تمام نادر در جهت کسب قدرت سياسى در ايران را ما کادر هاى کونيست و با تجربه و آبديده اين خط به عقب خواهيم راند. انقلاب کمونيستى کار کمونيسم کارگرى و حزب واقعى آن است نه گرايشات چپ سنتى و پاسيفيستى شما چون گرايشات سنتى رايج و معمول در جامعه، که با سياست صبر و انتظار به اميد فرا رسيدن انقلاب نوع پنجاه و هفتى نشسته و بسرعت داريد فرصت طلايى کنونى را از دست ميدهيد. مثل روز روشن است که مشغله ها با اين سيستم فکرى و عملى، چيزى غير بهم زدن و فرو پاشاندن حزب را در دستور ندارد. تصفيه حساب هايتان با کمونيست ها و کادر هاى استخوان خورد کرده حزب، بيانگر اين واقعيت تلخى است که نمونه مشابهش را تا حال در حزب کمونيست کارگرى نديده ايم. مطمئن باشيد نخواهيم گذاشت چنين سناريويى در حزب پياده شود. ما در اين کشمکش سياسى چيزى غير سلامتى حزب و عبور دادن آن از اين بحران و تبديل کردنش به يک حزب سياسى پر قدرت نداريم و بهمين خاطر از همه کادر هاى حزب کمونيست کارگرى ايران انتظار داريم در اين نبرد سياسى و سرنوشت ساز فعالانه شرکت کنند و اجازه ندهند اميال آرزوى ده ها ساله کمونيست ها و هزاران و ميليون انسان آزاديخواه و برابرى طلب در ايران و جهان، بازيچه دست تعدادى آدم بى مسئوليت و جنجال بر انگيز شود. زنده باد حزب کمونيست کارگرى ايران ٢٤ جولاى ٢٠٠٤ |