رفقا حميد و کورش لطفا اين نوشته را در اختيار کميته مرکزى و کادرها بگذاريد. اقدام بعدى چيست؟ حمله آخر؟ مجيد حسينى اولتيماتم ٤٨ ساعته ١٦ آگوست ٢٠٠٤ رفيق حميد تقوايى به دفتر سياسى در مورد دو قرار، دادن اسناد به اعضا و گرفتن کنگره فوق العاده، گامى است بلند در تکميل سياست انحلال طلبانه حزب و در مورد دور زدن ارگانهاى آن و ادامه "غسل. تعميد" حزب است. اگر مطابق ميل حميد مسائل پيش نرفت اقدام بعدى چيست؟ اولتيماتم چرا؟ مگر قرار نيست دفتر سياسى در چهار شنبه آينده جلسه بگيرد و سر همين موارد تصميم گيرى کند؟ مگر قرار نيست به همين زودى پلنوم کميته مرکزى گرفته شود و در مورد مهمترين مسائل حزب و از جمله کنگره فوق العاده تصميم بگيرد؟ مگر موافقين نظر شما در دفتر سياسى يک راى بيشتر از ما، مخالفين خودت را ندارند؟ پس هراس شما از چيست و چرا اين ارگانهاى حزبى را دور ميزنيد و از هر فرصتى و به هر روشى براى تحميل نظر خودت بر حزب استفاده ميکنيد؟ ليدرى که خود را به جاى ارگانهاى مافوق حزبى قرار مى دهد و عملا کانالهاى حزبى را بى اعتبار ميکند، دارد راه متلاشى حزب را کوتاهتر ميکند. براى من که در اين سالها با روشهاى حميد آشنايى دارم، اين اقدام و مشابه آن و از آن بدتر، امر عجيبى نيست. اما در شرايطى که اختلاف شديد در حزب هست، اين توقع زيادى از ليدر حزب نيست که پا را از چهار چوب ارگانهاى قانونى و رسمى حزب بيرون نگذارد. به لحاظ اصولى و پرنسيپى حميد حق ندارد جاى خود را با اين ارگانها عوض کند و از ليدر منتخب کميته مرکزى به مقام قائد حزب برود. حميد بايد تا آخرين روز روشن شدن سرنوشت اين اختلافات به حزب و ارگانها و مقررات آن متعهد باشد و از منصور حکمت و ما در جريان جدايى از حزب کمونيست ايران ياد بگيرد. جلسه دفتر سياسى داريم، بزودى پلنوم خواهيم گرفت و بايد تحمل کرد تمايل فردى به گرفتن کنگره فوق العاده را به جاى تصميم پلنوم کميته مرکزى قرار ندهيم. اگر در اساسنامه حزب کنگره فوق العاده پيش بينى نشده است، بالاترين ارگان حزب بعد از کنگره، پلنوم کميته مرکزى است که صلاحيت تصميم در اين مورد را دارد. مراجعه به اعضا و طومار جمع کردن براى کنگره، زير پا نهادن پيگيرى اين مسئله از کانالهاى حزبى است، روشى پوپوليستى و عقب مانده است. اين اقدام بى احترامى محض به اعضا و دست کم گرفتن شعور سياسى آنها است. اعضاى حزب معنى حزب و حزبيت را مى دانند. جنجال بر پا نکنيد. کنگره غير مصوب و ارگان ناموجود به خودى خود مقدس نيست. موخره هر کسى ميخواهد با گوشه اى از مشکلات حزب در اين سالها آشنا شود، از نامه ٣ ليدر تا ٧ آن، سمينارها و قرارهاى ١٦ اوت حميد را جلو دست خود بگذارد. با خواندن و مقايسه آنها متوجه زيگزاگهاى حميد در همين مدت کوتاه ميشود. متوجه عدم پايبندى ايشان به حزب و قرار و موازين حزبى و حتى نظر و تصميمات خودش خواهد شد. اگر کمى دقت کنيد متوجه يک نکته ديگر که در خلق مشکلات حزب نقش داشته خواهيد شد. کسانيکه دوست دارد در گير و دار اين اختلافات زود تر از نظر حميد سر در بياوريد، لطفا اول سراغ نظر رفقا على جوادى و آذر ماجدى بروند. نوسات و رفت و برگشتهاى ٢ ساله اخير حميد در اتخاذ کامل روشهاى اين رفقا داستانى است که فشار ما به تاخيرش انداخت. على و آذر پرچمداران اصلى اند و بايد اذعان کرد درحق به مينا احدى پيشتاز نخست اين مسير کم لطفى شد زيرکانه تنه اش زدند و به پشت سر حواله اش دادند. ١٨ آگوست ٢٠٠٤ |