در پلنوم تعيين تکليف مى کنيم در مورد سمينار ديشب، ١٤ اوت ٢٠٠٤، حميد تقوايى به نکات زيادى ميشود اشاره کرد، از جعل و تهمت و وارونه کردن حقايق گرفته تا زدن به صحراى کربلا و تحريک احساسات عقب مانده تا بيان تشبيهات و استعاره هاى مذهبى گونه براى رنگ و لعاب دادن به "انقلاب ايدئولوژيک" درون حزب. اين را ميتوان در هر جمله و عبارتى که حميد تقوايى بکار مى برد نشان داد، باور کنيد اين از طينت بد ايشان و رفقايش نيست، اين همانطور که در بيانيه ٢١ نفر اعضاء کميته مرکزى نوشته ايم، جواب حميد تقوايى و رفقاى هم محفلش است به سوالات واقعى اى که مدتهاست پيشاروى اين حزب قرار دارد و به نقدى که به رکود سياسى حزب بويژه در دوره بعد از کنگره چهارم ميشود. راه حل از اين ساده تر مگر ميشود گير آورد! رفيق حميد ميگويد غسل تعميد يعنى تولد دوباره، يعنى تولد مجدد! بزبان مذهب اين يعنى معاد. اين ها تشبيهات و استعاره هاى عرفانى رهبر يک فرقه مذهبى نيست، مال حميد تقوايى است که خود را مارکسيست ميداند! حميد تقوايى در مورد کنگره پنجم ميگويد اگر کنگره برگزار نشود کادرها شورش ميکنند! اين ها گفته کسى است که بعنوان ليدر حزب يکى از وظايفش حفظ اصول و پرنسيپهاى حزب کمونيست کارگرى ايران است. حميد تقوايى در سمينار اولش گفت هيچکدام از ارگانهاى حزب، ليدر و دفتر سياسى و کميته مرکزى قدوسيت ندارند، بزبان فرقه اى يعنى غير از "رهبر" هيچ چيزى قدوسيت ندارد، او هر وقت بخواهد فرمان شورش عليه اين ارگانها را صادر ميکند و چوب تکفير عليه آنان را برميدارد. اکنون نيز ميگويد کادرها شورش ميکنند! زبان، زبان ايدئولوژيک است، بيان، مکتبى و فرقه ايست، دستور انحلال حزب و ارگانهاى آن است، زير پا نهادن اصول سازمانى و کشاندن حزب به ماجراجويى است! ميدانيم در مورد کنگره اضطرارى، اگر يک وقت لازم باشد، پلنوم کميته مرکزى حزب تصمميم ميگيرد. اگر اکثريت پلنوم به کنگره اضطرارى راى نداد، راى دو سوم اعضاء ميتواند فراخوان کنگره را بدهد، نه يورش کادرها براى تخريب و از پاشنه در آوردن در حزب. آنطور که در دوره مستعفيون شد. رفقا، اين سنت، سنت عهد عتيق است، متاسفانه ما از سر اجبار با آن درگير شده ايم، اين سنت، بقول حميد تقوايى مجددا "متولد" شده است تا بخيال خود حکمتيسم را در حزب کمونيست کارگرى ايران دفن کند. اين کار ممکن نيست، حکمتيسم مابه ازاء تشکيلاتى و اجتماعى خود و صفى از رهبران خود را دارد که با هر زبانى که آن را ياد گرفته اند، ميتوانند از آن دفاع کنند. حکمتيسم اين سنت را ٢٥ سال قبل مضمحل کرد و پرونده اش را زير بغلش گذاشت. ما هم در حد فعلى آن، آن را نقد مى کنيم و باقى را بخود حميد تقوايى و رفقايش واگذار مى کنيم، هرکار ميخواهند با آن بکنند. رفقا، اين آن سنگرى نبود که ما قرار بود در آن خود را درگير کنيم، اين جنگ چريکى را اين سنت با توجه به عدم حضور لکوموتيو و لکوموتيو ران کمونيسم کارگرى، منصور حکمت، به ما تحميل کرده است. اين يک پروژه ضد انتقادى در حزب کمونيست کارگرى ايران است، دارد آن را آشکارا داد ميزند، ميگويد حق انتقاد و حتى آوردن تز و بحث سياسى اى را که من با آن مخالفم را نميدهم، اين پروژه فالانژيسم و فالانژ پرورى است، بايد با آن مقابله کرد، اين کار کسانى است که عميقا با اين سنت و جنبش طبقاتى پشت آن تصفيه حساب کرده اند. تقصير ما نيست، اينها آنچنان در روياى انقلاب ايدئولوژيک خود غرق شده اند که اقليت و اکثريت و راى و نظر اعضاء کميته مرکزى را هم با "فتواى" خود باطل اعلام ميکنند. حميد تقوايى اعلام ميکند، پلنوم آينده مشروعيت ندارد، همزمان نيز از تابعيت اقليت از اکثريت حرف ميزند! گرد و خاک برپا ميکنند که اين ٢١ نفر شرط بالاى سر پلنوم گذاشته اند، ميگويند بيانيه جدايى داده اند. رفقا، ما براى نجات حزب از اين وضعيت يک انتخاب سياسى را جلو پلنوم بيست و يکم حزب گذاشته ايم، گفته ايم که راى اکثريت اين پلنوم از نظر ما کاملا قابل قبول است، مشروعيت دارد و ما آنرا مى پذيريم. گفته ايم اگر اکثريت پلنوم به پلاتفرم حزب سياسى ما راى داد، ما حزب و ارگانهاى حزبى را که سنگ روى سنگش باقى نمانده است دوباره برقرار ميکنيم، فضا را آرام و روتين مى کنيم، به طرح اختلافات بطور شفاف و علنى ميدان ميدهيم و... حميد تقوايى که سنگ تابعيت اقليت از اکثريت را به سنيه ميزند، ميگويد اين اکثريت را نمى پذيرد و "فتوا" ميدهد که اين پلنوم مشروعيت ندارد! به اين بهانه که گويا شرط و شروطى بالاى اين پلنوم هست و بزعم او شايد پلنوم بخاطر حفظ حزب به اين پلاتفرم راى داد! اين را با نظر ما مقايسه کنيد و خودتان قضاوت کنيد. ما ميگوئيم اگر اکثريت پلنوم به اين راى دهد که حزب را دست سنت و سبک کار فرقه اى و "انقلاب ايدئولوژيک" حميد تقوايى و محفلش ميگذارد، از نظر ما اين راى اکثريت پلنوم است، قابل قبول و مشروع است، ما مشروعيت حقوقى آن را زير سوال نمى بريم، مى پذيريم که اين پلنوم تصميم گرفته و دارد حزب کمونيست کارگرى ايران به اين گرايش و اين سنت تحويل ميدهد، حق خودش است، مشروعيت دارد و مشروعيت حقوقى آن از طرف ما زير سوال نخواهد رفت. در اينصورت ما راهمان را از آن جدا مى کنيم و برايتان آرزوى موفقيت مى کنيم، در اينصورت کمونيسم کارگرى در قالب تشکيلاتى ديگرى به کار خود ادامه ميدهد. کجاى اين شرط و شروط گذاشتن است؟ آيا ما تابع راى اکثريتيم، يا حميد تقوايى؟ ما مشروعيت کميته مرکزى را بعنوان عاليترين کميته حزبى زير سوال مى بريم، يا حميد تقوايى؟ يک نفر اين حقيقت ساده را براى حميد تقوايى و مصطفى صابر توضيح دهد تا مشکل ذهنى رفقا برطرف شود! حميد تقوايى ميگويد اينها به اين خاطر به کنگره نمى آيند، صاف و ساده مى ترسند که راى نياورند. آيا اين به تنهايى اتوريته حميد تقوايى را بعنوان کسى که بعنوان ليدر حزب انتخابش کرده اند، زير سوال نمى برد؟ اين بود آن همه درايت سياسى که متاسفانه نشان داديد يک جو آن را در خود سراغ نداريد؟ اين را اگر يک عضو ساده حزب ميگفت، کسى زياد ايرادى نميگرفت، اين يعنى حميد تقوايى آنقدر از بى بضاعتى سياسى کم آورده است که با گرفتن چند راى از اين و گوشه و آن گوشه تشکيلات، قرار است با يک "غول"، "تعيين تکليف" کند. رفيق حميد فکر ميکنى واقعا کادرها و اعضاء با درايت حزب فردا زير اين رهبرى جمع ميشوند؟ کسى که "رهبرى انقلاب" را تا گدايى چند راى در اين گوشه و آن گوشه تشکيلات تنزل ميدهد، ميتواند اميدوار باشد چند تا آدم سياسى پخته براش حتى تره هم خرد کنند؟ اگر فکر ميکنيد که اکثريت را از آن خود خواهيد کرد، چه احتياجى به ما داريد که در اين کنگره شرکت کنيم؟ ميخواهيد ناظر بى آبرو کردن حزب کمونيست کارگرى و کمونيسم کارگرى و برباد دادن اتوريته منصور حکمت باشيم و بعد بيايم کنگره تا "عظمت" خودتان را در جمع آورى چند راى بيشتر برخ ما بکشيد؟ عجب "پيروزى" اى! شما قرار بود "انقلاب" بکنيد، همه اين هياهو و جنجال براى چند راى بيشتر در يک کنگره در مقابل "تعيين تکليف" با رفقاى سابقتان بود! وقتى هم اسم اين را "انقلاب ايدئولوژيک" ميگذاريم، دلخور ميشويد. رفقا برويد سياسى شويد، برويد رشد کنيد، رفقا! حمه سور ١٥ اوت ٢٠٠٤ |