-- Logo ---->

 

 

 

علیرضا داوودی: طبل پوسیده و بی صدای ناسیونالیسم

شرکت های چند ملیتی ، امپریالیسم و نظام تقسیم کار جهانی سرمایه ، در زیر نقاب تبلیغات فرهنگی - رسانه ای و سیاست های دول حاکم سعی بر این داشت با روبنای سیاسی - فرهنگی خود ، تضاد آشتی ناپذیر کار و سرمایه و زوال هویت انسانی انسان ها را با شعارهای ملی و پررنگ ساختن احساسات سطحی و روبنایی ناسیونالیستی مخفی سازد . اما غافل از اینکه ذات سرمایه داری (سود محوری) بدنبال خود ناگزیر دوره ی رکود و بحران را نیز در پی دارد و دور تسلسل اقتصادی آن تا زمانی که پا برجاست تکرارپذیر است .

رکود و بحران عمومی سرمایه داری جهانی که قسمت های مختلف جهان را در ابعاد متفاوت متاثر ساخته و معیشت بخش زیادی از انسان ها را با مشکل مواجه ساخته است بیش از پیش گویای یکسان بودن خواست های بنیادین اکثریت انسان های جهان بوده ، خواست هایی که در دوران رونق اقتصاد سرمایه داری با شدیدترین استثمارها و بقیمت از خود بیگانگی فرد و کار از خود بیگانه و کالا شده اش و فقط برای زنده ماندنش و با هزینه ی زوال هویت انسانیش پاسخ داده می شد . نظام اقتصادیی که کثیری از انسان ها را تحت سلطه ی خود دارد با ایجاد روبنای سیاسی - فرهنگی متغیر خود تنها سعی در زوال هویت انسانی انسان ها و تضییع حقوق جهانشمول انسانی را داشته است .

امپریالیسم جهانی امریکا در دوره ی رکود و بحران اقتصادی و زوال قدرت اقتصادیش هنوز دست از شعبده بازی های سیاسی خود و در اتحاد با دول کشورهای در حال توسعه نظیر هند و پاکستان و تشدید تروریسم منطقه ای و بهره برداری های سیاسی دو دولت مذکور (هند و پاکستان) از آنها سعی در تهییج احساسات ناسیونالیستی مردم دو کشور و بهره برداری های اقتصادی -سیاسی - فرهنگی و حفظ سلطه ی جهانی خود دارد . در کنار اینها شبه امپریالیست های منطقه ای !!! با تحت فشار گذاشتن اقتصادی - سیاسی - فرهنگی گروه انسانی کرد زبان و تهییج حس ناسیونالیستی این گروه انسانی در چند کشور مختلف در سطح سیاست وفرهنگ و مخفی ماندن نیازهای بنیادیشان و نا آگاهی از تنها هویت اصیل و ریشه ای خود یعنی هویت انسانیشان ، هم پیمانی خود را در دفاع از اقتصاد ضد انسانی سرمایه داری بوضوح به اثبات رسانیده اند .

اکنون که دغدغه ی نان و نیازهای اقتصادی در اندازه های مختلف میان اکثریت انسان های جهان بطور مشترک وجود دارد و این نتیجه ی رکود و بحران اقتصادی سرمایه داری جهانی می باشد طبل توخالی و پوسیده ی ناسیونالیسم را در پیش چشم جهانیان بیش از پیش بی صدا ساخته و بهترین زمانی است که می شود واقعیت ها وضرورت ها را از نو دید .

۱- واقعیت های موجودی که در سرلوحه ی آن ضد انسانی بودن اقتصاد سرمایه داری در زیربنای جامعه ی انسانی قرار دارد و به تبع آن روبنای سیاسی - فرهنگیش نظیر ملی گرایی و ناسیونالیسم که با تردستی تئوریسین های خود سعی در بازتولیدشان دارند و با ایجاد آپارتاید از انواع مختلف چه از نوع جنسی و چه از نوع فرهنگی - سیاسی میان گروه های مختلف انسانی و راه انداختن جنگ های زرگری منطقه ای چشم امید به بازتولید فرهنگ و سیاست خود بسته اند .

۲ - ضرورت هایی که برای رهایی بشر و جلوگیری از زوال روز افزون هویت انسانی انسان ها باید جامه ی واقعیت به تن کنند و هم اینک عینی تر و واقعی تر (معقول تر) بنظر می رسند . دو دسته ی این ضرورت ها به شرح زیر می باشند :

۲-۱- پیروزی سوسیالیسم در جامعه و براندازی نظم سرمایه داری که معیشت انسانی را به یغما برده و ضرورت آن در زمان فعلی (رکود و بحران اقتصاد سرمایه داری) محسوس تر می باشد و تلاش در جهت تحقق آن باید در سرلوحه ی کار امروز طبقه ی کارگر و متحدانش قرار گیرد . با تحقق سوسیالیسم در سطح روبنای سیاسی - فرهنگی نیز تحول های عظیم ایجاد شده و دولت ، خصلت شبه امپریالیستی خود را از دست می دهد و گروه های انسانی حق تعیین سرنوشت می یابند .

۲-۲- تشکیل انترناسیونال کارگری که در زمان فعلی با هویداتر شدن و عینی تر شدن خواست مشترک کثیری از انسان های زحمتکش جهان و مقابله با هر گونه تفکیک کارگران و انسان های سرتاسر جهان - که این امر از طریق دول مختلف و با تحریک احساسات ناسیونالیستی صورت می گیرد - و تلاش آن در جهت مبارزه با سرمایه داری جهانی ضرورتی است که باید ذهن خلاق هر فعال کارگری در هر گوشه ی جهان بدان بیندیشد .