-- Logo ---->

 

 

 

آغاز پایان یک دوره

در سالگرد عروج جنبش سبز

 

آنچه که یکسال گذشته، ۲۲خرداد و پس از انتخابات  رئیس جمهوری در ایران رخ داد، عروج جنبش اصلاح رژیم، جنبش سبز، جنبشی که داعیه رهبری و مهندسی دست بدست شدن قدرت از جناحی در هئیت حاکمه ایران به جناج دیگر، و تحمیل  تغییراتی از بالا به نظام را داشت، به مقطع مهمی از روند تکوین خود رسیده است.  یک سال پیش جنبش بورژوائی اصلاح و نجات رژیم با  هلهله و خوش رقصی بخش اعظم اپوزیسیون خارج از حکومت، چپ  پوپولیست و راست پروغرب، و با حمایت بی دریغ دست راستی ترین رسانه ها و دول غربی، توانست سیطره کامل خود را بر فضای اعتراضی جامعه اعمال کند. این روند به آغاز پایان خود رسیده است.

این حکم را علاوه بر رویدادهای یک سال گذشته  ایران، امروز همه رهبران جنبش سبز  و حواریانشان در جنبش مشروطه، ملی – مذهبی ها و چپ ناسیونالیست طرفدار "انقلاب" سبز، به انحاء مختلف اذعان میکنند. اعلام میکنند  که تا اطلاع ثانوی آمال جنبش سبز، یعنی دست بدست شدن قدرت از بالای سر مردم و به هزینه مردم، به پشت صحنه رانده شده است. پلاتفرم این دوره رهبران سبز، تا اطلاع ثانوی، حفظ کرسی "اپوزیسیون اصلی"، و بقاء بعنوان یک گروه فشار داخلی و خارجی است. پلاتفرمی که اجزا آن، اعمال فشار دائم و ایذایی برروی جناح حاکم به شرط تداوم حمایت دول و رسانه های غربی، ممانعت از تکوین جنبش های سیاسی دیگر، طبقه کارگر، زنان و جوانان، و مقابله با تجزیه در صف خیزش "عمومی" و ماورا طبقاتی زیر پرچم سبز است.

یک سال قبل خيزشى در ابعاد میلیونی، تحت هژمونى بخشی از بورژوازی ایران که به اقتدار سیاسی و اقتصادی جناح حاکم معترض و خواهان سهم بیشتری از قدرت و ثروت جامعه بود ، بطور زودرس به مردم ایران، طبقه کارگر، زنان و جوانان تحمیل شد و مردم را به يک جنگ مرگ و زندگى زودرس با جناحی از حاکمیت کشاند. ماحصل این خیزش تا امروز برای مردم ناراضی و متنفر از جمهوری اسلامی، سرکوب، اعدام، تنگ تر شدن منگنه اختناق٬ بازپس گیری دستاوردها قبلی جنبش کارگری و تعرض به سطح معیشت این طبقه و عقب راندن و حاشیه ای کردن اعتراض رادیکال طبقه کارگر، زنان و جوانان، و یاس و سرخوردگی بوده است. بار دیگر جناحی از  بورژوازی، و این بار یکی از مرتجع ترین و ضدکارگری ترین آن، در نبود صفی قوی و متحد و با نفوذ کمونیستی و بر بستر انشقاق و پراکندگی در صفوف طبقه کارگر و بر شانه صفی از چپ بورژوائی٬ توانست در جامعه سرمایه داری ایران که از سی سال قبل در آن شکاف کارگر و بورژوا باز شده بود، منافع خود را منافع "عموم" قلمداد کند و بخشی از نیروی طبقه کارگر، نیروی جوانان و زنان را پشت پرچم بورژوایی خود، گرد آورد.

این تحرک حلقه‌اى در حرکت جنبش طبقه کارگر ایران یا تداوم جنبش جوانان و زنان برای خلاصی فرهنگی و سرنگونی جمهوری اسلامی و ناشی از تکوین این جنبشهای سیاسی، نبود. اما بر متن سرکوب چپ و رادیکالیسم در جامعه و نفرت عمومی مردم از جمهوری اسلامی، مستقل از بافت و نیت معترضین و شرکت کنندگان در این حرکت، تاکتيک اپوزیسیون سبز، توانست به افق عمومى تبديل شود.

به مناسبت ۲۲ خرداد و در سالگرد خیزش سبز، تلاشهای متمرکزی از داخل و خارج، توسط رهبران سبز، دول و رسانه های غربی در  جریان است به این امید که صف مردم متوهم به این خیزش همگانی که تحت پرچم بخشی از بورژوازی ایران به میدان آمد، را همچنان "متحد و همدل و همراه" نگاه دارند و تکوین و تجزیه طبقاتی در این صف را بیش از  پیش به تعویق اندازند.

تجربه سنگین و خونین یک سال گذشته و سیر رویدادها، امروز بیش از پیش صحت ادعاهای کمونیسم طبقه کارگر و حزب حکمتیست، نیرویی که  از ابتدا حقایق پشت عوامفریبی خیزش "همگانی" را در مقابل چشم همگان قرار داد، و اعلام کرد که جنگ در صف دشمنان مردم، جنگ مردم نیست، به ثبوت میرساند. تجربه یک سال گذشته جایگاه تلاش حزب حکمتیست و همه کمونیستهای طبقه کارگر در آگاهگری، تلاش برای سازماندهی صف مستقل طبقه کارگر، تلاش برای کنار زدن پرده ابهام و دودی که با هدف تحمیق طبقه کارگر و مردم انقلابی مهندسی شده بود و به  حداقل رساندن خسارات سیاسی و انسانی جنگ در صف دشمنان مردم را، برجسته میکند.

این تاکتیک، انقلاب سبز و همگانی برای دست بدست شدن قدرت در صفوف بورژوازی با هزینه مردم انقلابی، و اعلام منافع بخشی از  بورژوازی بعنوان منافع عموم، به آغاز پایان خود رسیده است. رهبران سبز از مقاومت رهبران مبارزات کارگری در مقابل تاکتیک آنها،  بی اعتمادی طبقه کارگر به  آنها، و نپیوستن بخش اعظم تشکل های مستقل طبقه کارگر به زیر پرچم خود، گله مندند و در تلاشند با اتخاذ تاکتیکهای جدید در صفوف طبقه کارگر توهم ایجاد کنند. اما تجربه یک سال گذشته، ماحصل عروج جنبش سبز و نتایج حاصله از خیزش عمومی تحت پرچم آنها٬ "انقلاب" همه با هم،  بیش از پیش ماهیت جنبش سبز را برای اکثریت مردم ایران مورد سوال قرار داده است. نزاع جنبش سبز، به عنوان بخشی از بورژوازی ایران با بخش دیگر آن که اهرمهای قدرت را در دست دارد٬ هر سیر و افت و خیزی را طی کند بیش از پیش صفوفش تجزیه و زمینه های ریزش توهم عمومی به این جنبش ارتجاعی را فراهم میکند. این را باید سرآغاز اتحاد و تشکل در صف مستقل طبقاتی خود و پیش درآمد به میدان آمدن جنبشهای سیاسی مترقی، جنبش کارگری، جنبش آزادی زن و خلاصی فرهنگی کرد.

باید در مقابل تلاش و تاکتیک های جدید اپوزیسیون بورژوایی برای متوهم نگاه داشتن طبقه کارگر، زنان و جوانان به "خیزش همگانی سبز" ایستاد. باید همچنان مردم انقلابی را از تبدیل شدن به سربازان صف دشمنان خود، باز داشت. ابراز وجود مستقلانه جنبش های سیاسی – طبقاتی طبقه کارگر، زنان آزادیخواه و جوانان انقلابی که برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی لحظه شماری میکنند٬ در گرو شکستن هر چه بیشتر توهم به انقلاب همگانی و افشای ماهیت ارتجاعی و ضدکارگری انقلاب سبز است. باید از تجربه این دوره برای خودآگاهی صفوف طبقه کارگر و ایجاد اتحاد در صفوف این طبقه٬ حول خواست و مطالبات طبقه کارگر جهت  دفاع از زندگی انسانی و برای آزادی استفاده کرد.

حزب حکمتیست، همه مردم تشنه آزادی و برابری، جوانان انقلابی، زنان آزادیخواه، طبقه کارگر و کمونیست ها را به فاصله از جنبش بورژوایی – اسلامی و ارتجاعی سبز، فرامیخواند. این حزب، همه فعالین سوسیالیست و کمونیست، طبقه کارگر، رهبران و فعالین کارگری، زنان و جوانان تشنه آزادی را به پیوستن به این حزب و مبارزه در سنگر آن، دعوت میکند.

 

حزب کمونیست کارگری حکمتیست

١٩ خرداد ١٣٨٩- ٩ ژوئن ٢٠١٠