به رفقاى گيرنده اين نامه در بند ٢ اين نامه بجاى رئيس هيئت دبيران، رئيس دفتر سياسى نوشته شده است. بدينوسيله اين اشتباه را اصلاح ميکنم. همچنانکه در بند ٣ توضيح داده ام، رئيس هيئت دبيران رفيق اصغر کريمى در ارتباط با کمپين تومار نويسى اعلام موضع کرده بود. و در بند ٢ منظور من رئيس هيئت دبيران ميباشد. لطفا اين نسخه را با توضيحات ارسالى در سايت مباحث اختلافات سياسى بگذاريد. با تشکر نسان نودينيان ١٣ ژوئيه ٢٠٠٤ به رفقاى عزيز! ليدر حزب حميد تقوايى، رئيس هيئت دبيران حزب اصغر کريمى و رئيس دفتر سياسى حزب کورش مدرسى! با سلامهاى گرم١» از آنجا که مباحث ايندوره در اختيار کادرهاى حزب قرار گرفته است، و در دوره اخير پيرامون روش علنى کردن مباحث اختلافات سياسى، در دفترسياسى در تشکيلات آلمان قطب بندى و اختلاف نظر دبير کميته آلمان و رفقايى که اقدام به جمع آورى تومار براى مطالبه اختلافات سياسى از دفتر سياسى را با کمپين تومار نويسى دامن زدند، تقاضا ميکنم، مجموعه اين اسناد را در اختيار کادرهاى حزب قرار دهيد.
٢» اطلاع کادرهاى حزب از اين اسناد، اطلاع آنها از نظرات دبير کميته آلمان، موافقين تومار نويسى و همچنين عدم قاطعيت با اين توضيحات از ليدر حزب تقاضا دارم اسناد ضميمه اين نامه را در سايتى که کادرهاى حزب به آن دسترسى دارند، قرار دهد. باشد تا روش دفاع از حزب و سنت حزبى در حزب کمونيست کارگرى با فاکت و جدلهاى روزانه در معرض و محک قضاوت سياسى و تشخيص کادرها قرار گيرد. زنده باد حزب کمونيست کارگرى ايران .................................................................... شماره: ٦٤١ تاريخ: ٣٠ژوئن ٢٠٠٤ از دبير کميته آلمان نسان نودينيان به رفقا محمد آسنگران و نازنين برومند رونوشت کادرهاى حزب در آلمان رونوشت ليدر حزب، ريئس دفتر سياسى و رئيس هيئت دبيران، دبير کميته خارج کشور رفيق محمد آسنگران و رفيق نازنين برومند عزيز! با سلامهاى گرمبنا به نامه ايى که هم اکنون از رفيق محمد آسنگران دريافت نموده ام، همچنين تماس تعدادى از کادرهاى حزب از برمن، ملاحظه ميکنم که هم در نامه کتبى رفيق محمد آسنگران و هم در تماس تلفنى رفيق نازنين برومند، اقدام معين غير استاندارد و غير موازين حزبى براى جمع آورى طومارى خطاب به ليدر حزب و دفتر سياسى صورت گرفته است. مضمون نامه شما، درخواستتان براى در اختيار قرار گرفتن مباحث درونى حزب است. من تلاش کردم تلفنى با شما تماس بگيرم که مقدور نشد. برايتان پيغام گذاشته ام. طبق گفته رفقايى که بدرست به مرجع حزبى ما، يعنى دبير کميته آلمان رجوع کرده اند، گفته ميشود که ابتکار اين عمل توسط شما و رفقا مينا احدى و نازنين برومند ميباشد. اين عمل شما با انتقاد و ايستادگى برحق تعدادى از کادرهاى تشکيلات و پافشارى آنها به التزام به حزبيت و اصول حزب مواجه شده است.من به عنوان مرجع حزب در اينجا و دبير کميته آلمان، به اين عمل شما شديدا انتقاد داشته و آن را مغاير رعايت حزبيت، اصول و قراردادهاى معين تشکيلات حزب کمونيست کارگرى ايران دانسته و آن را مغاير منفعت کل حزب ارزيابى ميکنم. اين اقدام شما مغاير اصول روشن تشکيلاتى ما، مغاير تاکيدات مهم و مصوب آخرين نشست کميته حزب در آلمان و فراخوان من و همه اعضا کميته آلمان به رعايت موازين حزبى، اتحاد و انسجام کل حزب، صرفنظر از هر گونه اختلاف نظر در ميان رفقاى رهبرى حزب ميباشد. اقدام شما مغاير تاکيدات مشترک ليدر حزب و رئيس دفتر سياسى و مراجع حزبى ما در حفظ وحدت و حزبيت و انسجام ما ميباشد. به اين دلايل روشن، با اين اقدام شما شديدا مخالفت و انتقاد نموده و همه کادرهاى حزب کمونيست کارگرى در آلمان را به دفاع از اين اصول و رعايت حزبيت و وحدت و اصول حزب فرا ميخوانم. ١- ليدر حزب و مراجع حزبى ما تصميم گيرنده اقدامات مورد درخواست شما ميباشند. نامه دوم ليدر حزب، قرار مصوب دفتر سياسى، خود به در اختيار قرار دادن مباحث درونى رهبرى حزب، اذعان کرده است. هر گونه درخواست مشروعى از مراجع حزبى ما، بايد از کانال ارگانها و نهادهاى تعريف شده حزبى باشد. عمل شما، بدون ارجاع به نهاد و ارگانى که در آن سازمان يافته ايد، يعنى کميته آلمان و هيئت اجرايى آن، زير سئوال بردن مشروعيت اين نهادها و ارگانها و زير سئوال بردن موقعيت خود ليدر حزب و دفتر سياسى در تصميم گيرى سياسى و تشکيلاتى است. ٢- هر کادرى در آلمان و بويژه اعضا کميته آلمان و هيئت اجرايى، بدوا و قبل از ارسال نامه و پيشنهاد خود، در هر زمينه ايى، به جاى توسل به اين شيوه غلط و غير اصولى و به جاى مجارى تعريف نشده تشکيلاتى، يا از طريق تلفن و شخصى، بايد و موظف هستند، نامه هاى خود را به دبير کميته آلمان ارسال نموده و تنها و فقط اين دبير کميته آلمان است که ميتواند با اطلاع به هيئت اجرايى، سند و يا نامه ايى را در ميان کادرها پخش نمايد. شما به هيچ وجه مجاز نبوديد، بدون اطلاع دبير کميته و هيئت اجرايى کميته آلمان، نامه چرخانى کرده و طومار جمع کنيد. اين عمل شما خلاف مقررات و موازين تعريف شده تشکيلات ما ميباشد. خود ليدر حزب، نامه خود را ابتدا به رفيق کاظم نيکخواه ارسال و از طريق دبير کميته خارج کشور در اختيار ما دبيران کميته ها و از طريق دبيران کميته ها در اختيار کادرها قرار داده است. خود ليدر حزب، با رعايت و احترام به اين موازين، نامه خود را ارسال کرده است. نامه چرخانى شما، سرخود و بدون رجوع به مکانيسمهاى تعريف شده تشکيلاتى، دور زدن دبير کميته و هيئت اجرايى و دبير کميته خارج کشور و خود ليدر حزب و موازين روشن ماست. به هيچ عنوان و در هيچ سطحى مجاز نبوديد، نامه خود را صرفنظر از مضمون و محتوى آن، از طريق مجارى غير متعارف و در روابط شخصى ارسال کنيد. شما خود به عنوان اعضا کميته آلمان و اعضا هيئت اجرايى ميبايد الگوى رفتار حزبى، الگوى اصوليت و وحدت و انسجام حزب باشيد. رفتار شما به شدت با اين امر تناقض دارد. تشکيلات را دچار تشتت و نگرانى ميکند. بندهاى مقررات ما را شل و بى اعتبار ميکند. حفظ حزب و اصولش بر هر گونه منفعتى مقدم است. حزب و حزبيت در خود مقدس است. حزب و حزبيت بر هر گونه اقدام فردى ارجح است. ٣- دست زدن به اين عمل، خواسته و يا ناخواسته، تصوير طومارى را جلو تشکيلات متحد و منسجم آلمان ميگذارد که تصوير تقسيم کردن کادرها به دو بخش امضا کننده طومار شما و امضا نکنندگان اين طومار است. من به عنوان دبير و نماينده و منتخب کميته آلمان، به شدت جلو هر گونه عمل غير حزبى، هر گونه عمل بدون درايت، که تشکيلات متحد ما در آلمان را، در بدنه کادرى آن دچار نفاق و تفرقه کند مى ايستم و مطمئن هستم که بدنه مارکسيست کادرهاى اين حزب نيز جلو هر گونه اقدامى که ولو ناخواسته، حزب و کادرها را به دسته بندى بکشاند خواهند ايستاد. هر گونه تلاشى که ولو ناخواسته کادرهاى ما را عملا به دسته بندى فراخوان دهد، به شدت بايد مورد نقد قرار بگيرد. حزب ما و کميته آلمان اين حزب، يک حزب واحد و جدا نشدنى است. ٤- رفيق مينا احدى خود جزو اعضا دفتر سياسى حزب و شما عضو کميته مرکزى حزب هستيد. مجارى تعريف شده خود شما علاوه بر کميته آلمان، کميته مرکزى و دفتر سياسى ميباشد. احترام به اين نهادها و تصميماتشان هم اکنون براى هر عضو اين نهادها از نان شب واجب تر است. شما ميبايست، نظر و پيشنهاد خود را قبل از هر چيز در اين ارگانها مطرح مينموديد. اگر احترام به اين نهادها از جانب خود اعضا آن زير پا گذاشته شود، سنگ روى سنگ نمى ماند. بايد اين نهادها باشند تا اصولا حتى اختلاف نظرى هم بتواند مورد بحث قرار بگيرد. ٥- راه و روش اصولى تبديل نظر فرد و يا اقليت در درون حزب ما به نظر جمع و اکثريت، طرفنظر از مضمون نظر و عقيده، راه و روش آکسيونى و ماجراجويانه نيست. راه و روشى حزبى، مدرن و با اصول است. جمع آورى طومار در درون حزب، آن هم به وسيله اعضا کميته مرکزى، رسم و سنت کمونيسم کارگرى نيست. ليدر حزب يا رئيس دفتر سياسى بدون ترديد بايد و موظفند و تا کنون نيز چنين بوده است که به نظر و راى و پيشنهاد هر فردى، ولو اينکه تک نفر بوده باشد، احترام گذاشته و آن را مورد بررسى قرار دهند. طومار را ما در بيرون حزب بر عليه جمهورى اسلامى جمع ميکنيم. در درون حزب، فرض بر اين است که بايد نظر و عقيده و اختيار هر عضو حزب، مورد ملاحظه و پاسخ قرار بگيرد. مکانيسمهاى تعريف شده در اين باره وجود دارد. کسى که طومار جمع ميکند، نه فقط آکسيونيسم و آوانتوريسم درون حزبى را رواج ميدهد، بلکه خود، قبل از هر کسى، مبلغ اين است که گويا فقط با فشار سياسى غير اصولى و غير تعريف شده ميتوان حرف و پيشنهاد خود را به کرسى بنشاند. اين تصويرى غير واقعى است. ليدر حزب و دفتر سياسى خود اذعان کرده اند که مباحث درونى حزب در اختيار همه رفقا قرار خواهد گرفت. اينجا حزب با افتخار و مدرن و با قدرت کمونيست کارگرى است. کارخانه نيست که کارگران آن بر عليه کارفرما براى افزايش دستمزد طومار جمع کنند.٦- عمل شما در عين حال بر روى خود اختلافاتى که هنوز اسناد آن به دست کادرهاى حزب نرسيده است سايه انداخته، آن را به طور واقعى و غلو آميز مبناى دست زدن به اقدامات غير اصولى جلوه ميدهد. ما همگى در نشست اخير کميته آلمان به اتفاق آرا تاکيد کرديم که بايد به شيوه درست و حزبى به هر ابراز نظر و عقيده ايى امکان و فضاى سالم و حزبى داد. اختلاف هر چه باشد، بايد حزب و حزبيت را چسبيد. به هيچ وجه مجاز نيستيم اختلافات سياسى و سايه روشنها را به وسيله اين اقدامات هيجانى، عميقتر و بزرگتر از واقعيت آن جلوه بدهيم. احدى مجاز نيست که با توسل به وجود اختلاف نظر سياسى، خود را از التزام به رعايت موازين حزبى بى وظيفه ببيند. از شما صريحا ميخواهم که در نقد اين اقدام، صميمانه شريک و سهيم شويد. فورا اين عمل را خودتان مورد نقد جدى قرار دهيد. همين جا از همه کادرهاى تشکيلات آلمان ميخواهم که با دقت و وسواس، با صميميت و رفاقت تلاش مهم و سياسى را براى سفت نگه داشتن اصول حزب، مبناى حرکت خود قرار دهند. رفقاى عزيز! سخن خودم را با اين جمله در فرم مربوط به تقاضاى عضويت کادرى که مصوب پلنوم دهم کميته مرکزى ميباشد و توسط رهبر عزيز و محبوب همه ما، منصور حکمت نوشته شده است، به پايان ميبرم: " به عنوان کادر خود را متعهد ميدانم که موازين تشکيلاتى و اصول سازمانى حزب را، که در اسناد و مقررات مصوب حزبى اعلام شده است رعايت و پاسدارى کنم" .............................................................................. به ليدر حزب کمونيست کارگرى و رفقاى دفتر سياسى با سلام و احترام عميق به همه شما رفقاى عزيز ما مدتها ست که ميشنويم در دفتر سياسى اختلافاتى هست. در کنگره چهارم و بعداً در جلسات مختلف از زبان رهبران حزب ميشنويم که اختلافاتى هست. اخيراً در نامه ليدر هم به آن اشاره شده است. و بالاخره در جلسه اخير کميته آلمان نيز اين موضوع مورد بحث و بررسى قرار گرفت. اين بيان وجود اختلاف که گويا جدى و مهم هم هستند، ما کادرهاى حزب را نگران کرده است. ما کادرهاى امضا کننده اين نامه از ليدر و دفتر سياسى حزب ميخواهيم که در اسرع وقت ما را در جريان مباحثات سياسى قرار دهند. همه ما صميمانه درخواست دخالت در سرنوشت حزب را داريم. به اميد حزبى متحد و قوى زنده باد حزب کمونيست کارگرى ايران زنده باد منصور حکمت ١- نازنين برومند ٢- ثريا خضرى ٣- حبيب نصوحى ٤- حميد رحيمپور ٥- داريوش صفا ٦- نسرين رمضانعلى ٧- بهرام نظرى نيا ٨ ويدا براتى ٩- نياز قائدى ١٠- محمد شکوهى ١١- شهناز مرتب ١٢- محمد آسنگران ١٣- ناصر محمودى ١٤- محمود جليلى ١٥- مهران ١٦- محمد امين کمانگر .................................................................................. از محمد آسنگران به رفيق نسان با سلام رفيق نسان نامه طولانى و استدلالات متعدد شما را دريافت کردم. شما در مخالفت با اين نامه يکسرى استدلالات تشکيلاتى و اساسنامه اى را رديف کرده و با پرخاشگرى غير قابل توصيفى، در مقابل آن موضع گرفته ايد. براى روشن شدن مسئله لازم است چند نکته را تذکر بدهم. قبل از وارد شدن به هر نوع تذکر تشکيلاتى و اساسنامه اى در آرامش کامل ميبايست بر ضرورت و يا عدم ضرورت آن درخواست موضع ميگرفتيد. ما سه روز قبل جلسه کميته آلمان را داشتيم و شما در پلاتفرم خودتان چنين نوشته ايد: "حزب کمونيست کارگرى در شرايط کنونى در موقعيت نامساعدى به لحاظ درونى قرار دارد. و....." و بخشى مهم از مباحثات جلسه مزبور به نحوه برخورد ما به اين اوضاع بر ميگشت. صد درصد کادرهاى حاضر و غايب در جلسه، نگران اين اوضاع نامساعد هستند و همين اوضاع را مى بينند و مى شنوند و بيش از دو سال است که مى شنوند. يک نگرانى همه ما کادرها اينست که چه خبر است و بعد من چه ميتوانم بکنم. اينرا با آگاهى از موضوع اختلافات ميتوان انجام داد و نه با تهديد اساسنامه اى. پس اولين خواست و هدف امضا کنندگان که شما همه آنها را در ظرف غير حزبى ريخته ايد، همين است که بالاخره بعد از مدتها ميگويند رفقا لطفا به ما بگوييد چه خبر است و اگر پلاتفرم کميته آلمان را بخواهم جدى بگيرم بايد بدانم چه خبر است ومن کجا يستاده ام. اين يک حق مشروع است که بايد پاسخ بگيرد و مورد تائيد شما نيز على الاصول بايد باشد. رفيق عزيز قبل از هر چيز شما به جاى برخوردى اصولى و حمايت از اين درخواست مشروع و سياسى که بحثها و اختلافاتى که به قول خودتان حزب را در شرايط "نامناسبى" قرار داده است، در دسترس کادرها قرار گيرد در مقابل آن قرار گرفته ايد. در جلسه کميته آلمان خودت شاهد بوديد که بسيارى از کادرها ميگفتند بالاخره اين اختلافات را چرا به ما نميگويند و فقط "اخ را ميگوييد و تلافات" را بيان نميکنيد. شما با نقد نامه ما عملاً از مخفى ماندن بحثها داريد حمايت ميکنيد. مگر در آن نامه غير از در خواست علنى شدن مباحثات در سطح کادر ها چيز ديگرى آمده است. اول لطفاً اعلام کنيد با مضمون آن موافق هستيد يا مخالف؟ در مورد اينکه امضاى نامه از منظر شما غير اصولى است بايد بگويم نسان جان شما وقتى منصور حکمت بود از اين امضاها دهها بار استفاده کرديد. وقتى منصور حکمت بود تو و امثال تو و همه ما ها که از قديم با روش منصور حکمت آشنا بوديم از اين نامه ها کم ننوشته ايم. بنا بر اين بهتر است سالم و سياسى و روباز در اين ميدان ظاهر شد. با ابزار تشکيلاتى نميتوان جواب مسايل سياسى را داد. خيلى ساده تعدادى از کادرهاى آلمان در خواست کرده اند که از مباحثى که از نظر شما هم کل حزب را در موقعيت نا مناسب قرار داده است مطلع شوند. رجوع کنيد به پلاتفرمى که به کميته آلمان ارائه داديد. آيا اين تقاضا درست است و کادرهاى حزب حق دارند بخواهند در سرنوشت حزب دخالت کنند و يا به قول شما بايد صبر کنيم که دوسال ديگر هم بگذرد تا وضع حزب از اين هم نامساعدتر شود. رفيق نسان من از حزبيت و پيشبرد کارها همواره دفاع کرده ام. ولى قبول کنيد که امروز اين دل نگرانيهاى کادر ها بايد پاسخ بگيرد و اين عين حزبيت است. شما بعنوان دبير حزب در آلمان ميگوييد وضع حزب نامساعد است اختلاف در بالاى حزب هست و در جلسه هم تاکيد شد که اين اختلافات عميق و جدى ميباشد. آيا ما مجاز هستيم که کادرهاى حزب که کل استخوان بندى اين حزب هستند را در تاريکى نگهداريم.؟ اين صرفنظر از هر نيت خيرى که پشت اش باشد، مادى نيست. اولين سوال من کادر از شما اين است. چرا اسفناک است من چه ميتوانيم بکنم. خودتان شاهد بوديد در جلسه کميته آلمان کادرها گفتند که نگران هستند و تضعيف حزب، يعنى تاريکى کامل براى همه اين افراد. آيا مشروعيت سياسى درخواست اين افراد را به رسميت مى شناسيد که ميخواهند بدانند چرا دبير کميته آلمان بدون توضيح اوضاع را اسفناک قلمداد ميکند. آيا حق ميدهيد که کادرها بدانند اختلاف بر سر چيست؟ يا اينکه با ابزار تشکيلاتى ميخواهيد همچنان اين مباحث علنى نشود و وضع از اين هم اسفناکتر گردد.؟ نسان جان من و شما در سنگرهاى زيادى بوده ايم. لطفا امروز در سنگر تشکيلاتى موضع نگير و براى من و ما از اصول تشکيلاتى صحبت نکن که همه ما آنرا از حفظ هستيم. من و شما بعنوان رهبرى حزب در آلمان بايد بدانيم پيش شرط اتحاد و انسجام و شادابى حزب در آلمان، نه مخفى کردن مباحث بلکه تلاش براى در جريان قرار دادن کادرها از کل ماجراى است که به قول خودتان اين وضع اسفبار را ايجاد کرده است. راه حل اين است که با دخالت کادرها در سرنوشت حزب که به نظر من و شما در موقعيت چندان مطلوبى نيست را فراهم کنيم. همه ما ميدانيم که بيش از دو سال است زمزمه اختلاف در بالا مطرح است و ليدر حزب در آخرين نامه حود به آن استناد کرده است. حال اين کادرها، گيرم تعدادى از آنها در آلمان، درخواست فورى و عاجل خود را با ليدر و رهبرى حزب مطرح ميکنند که رفقا بيش از اين تامل و درنگ جايز نيست. لطفا به ما کادرها، به ما استخوان بندى اين حزب بگوييد چرا وضع حزب اسفناک است؟ چه خبر است و از دست ما چه بر مى آيد. رفيق نسان قبول کن که وقتى اوضاع به اين حد ميرسد ديگر نميتوان پشت سنگر تشکيلات قائم شد و نفس يک درخواست اصولى و سياسى و راهگشا را تخطئه کرد. ما از بيرون حزب بر عليه رهبرى و حزب امضا جمع نکرده ايم. اصولاً اين نامه عليه کسى نيست. ما تعدادى از کادرها که ضرورت فورى احساس ميکنيم بدانيم چه خبر است به رهبرى حزب نامه نوشته و دسته جمعى از آنها ميخواهيم که بيش از اين درنگ نکنند و ما را در جريان مباحثات قرار دهند. اين ربطى به اجازه گرفتن از شما ندارد. براى درخواست از رهبرى حزب نبايد از شما اجازه بگيريم. چرا که شما هم در موقعيت ما قرار داريد. چسب درونى حزب براى ما اساسا سياسى است. در عين حال اين اعترض کارگر عليه کارفرما نيست!!! فراموش نکنيد که ما در کردستان در جريان اختلافات آن موقع بارها نامه و طومار نوشتيم و اين کارها از طرف چپ تشکيلات در آن موقع و زير نظر منصور حکمت پيش ميرفت. شما اگر ميخواهيد رهبرى حزب در آلمان متحد و فعال و پيشرو باشد، بايد خودت يکى از امضا کنندگان اين نامه باشيد، و جدا از اين نامه هم نامه هاى متعددى تا حالا نوشته باشيد. درخواست کرده باشيد که رفقا کمک کنيد به کادرهاى حزب در آلمان بگويم که وضع حزب چگونه است و چگونه ميتوان عليرغم اختلافات از حزب يکپارچه با اصول و پرنسيپ دفاع کرد. اما شما ظاهراً از يک موضع اساسنامه اى که گويا راحت ميتوان در مقابل اين درخواست ايستاده نشسته ايد و اتهامات زيادى را به ما امضاکنندگان زده ايد. رفيق عزيز نامه به ارگانهاى بالاى حزب اجازه نميخواهد اساسنامه اى است. يک بار ديگر اصول سازمانى و سنتهاى رايج در حزب را مرور کنيد. اگر ما به کميته هاى پايين يا اعضا مراجعه ميکرديم حرف شما درست بود اما ما کادرهاى اين حزب از حق اساسنامه اى و سياسى خود استفاده کرده و از مقامات بالاى حزب درخواست اصولى را مطرح کرده ايم. و اين کاملاً سياسى و اساسنامه اى ميباشد. نسان جان شما مرجعى نبوديد که به اين تقاضا جواب بدهيد براى اينکه شما هم مثل ما در جريان مباحث نيستيد. و اين بحثى مربوط به کل حزب است و هر نامه و نظرى به مقامات بالاى حزب مربوط است. نه به شما، هر فرد و جمعى مجاز است که به آن ارگانها مراجعه کند. و نظر و پيشنهادش را مطرح کند. واضح است که اين مباحث در اختيار شما نيست که از شما بخواهيم آنها را علنى کنيد. طبيعى است که از مرجع ذيصلاح بايد اين تقاضا بشود و ما هم همين کار را کرده ايم. بنا بر اين از شما ميخواهم که نامه نادقيق و غير اصوليت را به کادرها پس بگيريد. از شما ميخواهم که اين جواب مرا براى گيرندگان نامه خودت بفرستيد. و ادامه بحث را در جلسه هيئت اجرايى پيش ميبريم شخصاً ادامه اين نوع مکاتبات را مفيد نميدانم و تقاضاى جلسه فورى هيئت اجرايى ميکنم. محمد آسنگران ٣٠ .٧.٢٠٠٤ ............................................................. به رفيق محمد آسنگران و ساير کادرهاى حزب در آلمان رونوشت رفقا نسان نودينيان، حميد تقوائى، کورش مدرسى و کاظم نيکخواه درمورد طومارى که با خواست توزيع اسناد در ميان کادرهاى حزب در آلمان در جريان است تقاضا ميکنم آنرا متوقف نمائيد. نگرانى شما و ساير کادرهاى حزب در اين مورد کاملا قابل درک است اما از نظر ما لزومى به جمع آورى طومار نيست و همينطور که در نامه شماره دو رفيق حميد تقوائى هم آمده است قرار است اسناد در اختيار کادرها قرار داده شود. با آرزوى موفقيت براى همگى شماها اصغر کريمى رئيس هيئت دبيران حزب ٣٠ جون ٢٠٠٤ ........................................ جوابى کوتاه به نامه دوم رفيق محمد آسنگران و توضيح کوتاهى پيرامون ارسال مطالب رفقا (محمد آسنگران، نازنين برومند و مينا احدى) به کادرهاى حزب در آلمان! ١ـ بعد از نامه رفيق اصغر کريمى، من قصد ارسال نامه رفقا به کادرها را نداشتم و از نظر من اين کمپين ميبايست قطع ميشد. با ارسال مطالب رفقا محمد آسنگران و مينا احدى اين رفقا از من خواستند مطالب آنها را براى کادرها بفرستم. که ارسال شد. سپس ديشب رفيق نازنين برومند نامه اى براى من ارسال کرد، من امروز صبح اين نامه را فقط براى هيئت اجرايى(هيئت اجرايى به اين دليل در جلسه فردا پيرامون آن صحبت خواهيم کرد) و رهبرى حزب ارسال نمودم و توضيح دادم که با توجه به نامه رفيق اصغر کريمى جلو ارسال اين نامه ها را خواهم گرفت. اما بعد از چند ساعت عليرغم توضيحات من رفيق نازنين برومند از من خواسته بود که نامه اش برا کادرها ارسال شود. که ارسال شد. با توجه به اين توضيحات من هم جوابى را براى رفيق محمد آسنگران تهيه کرده بودم که ارسال ميشود. ٢ـ پاسخ رفيق محمد احترامى براى عضويت خود در کميته مرکزى و کميته آلمان قائل نيست و با عوض کردن مسئوليت حزبى خود زير عنوان "کادر"، عملا از کمپين تومارنويسى عليه ارگانهاى مشروع حزبى مجددا دفاع کرده است. آيا بايد يک بار ديگر به رفيق محمد يادآورى کنم تازمانى که کميته مرکزى اين حزب سرجاى خودش هست و توصيه رفيق اصغرکريمى رئيس هيات دبيران را هم ديده است و نامه منرا بعنوان دبير تشکيلات آلمان خوانده است، مجاز نيست از بيرون اين ارگانها به کمپين دست بزند؟ مجاز نيستيد که پرچمدار صف تومار نويسى و راه انداختن تظاهرات "بحثها را بدهيد" آنهم از حزبى که خود رفيق عضو مرکزيت آنست، باشيد. آيا اين نامه دفاعى ديگر از وارد شدن به آژيتاسيون افشاگرى عليه کميته هائى نيست که رفيق خود عضوى از آنها و متعهد به رعايت مشروعيت آنها و موازين آنها است؟ من بار ديگر تذکرم را به شما در مورد رعايت موازين "اساسنامه اى و تشکيلاتى" با خط تاکيد تکرار ميکنم.٢ـ لحن پاسخ رفيق محمد و استعارات و کنايه هاى آن، اصلا روحيه يک رفيق حزبى و کوچکترين احترام به مناسبات حزب کمونيست کارگرى را فاقد است. رفيق محمد! ميدانيد اگر زمانى چنين نامه هائى از شما انتشار علنى يابد، کدامين نيروها در بيرون حزب آنرا بعنوان سند افشا مناسبات "بين کمونيستها" بدست خواهند گرفت؟ هر اعتراض و انتقادى که داشته باشيد، مجاز به در پيش گرفتن اين روشهاى غير حزبى و کمپين راه انداختن عليه ارگانهاى مشروع حزبى و انتخاب چنين لحنى در نامه هايتان نيستيد. اينها ديگر عبور از مرز ممنوعه شکستن حريم حزبيت و بى احترامى به پرنسيپها و اصول سازمانى حزب کمونيست کارگرى است. لطفا فراموش نکنيد که رعايت حزب و حزبيت يک پرنسيپ مهم است. حتى آنگاه که به موقعيت "کادر" ميرويد، يادتان باشد که اين حزب، حزب کادرهاست و رعايت پرنسيپهائى که به آن تعهد داده ايد، يک اصل غير قابل تخطى است. با تشکر: نسان نودينيان اول ژوئيه ٢٠٠٤ ........................................................... به رفيق نسان نودينيان از مينا احدى رونوشت لطفا به گيرندگان نامه انتقادى خودتان بفرستيد. رفيق نسان گرامى من امروز صبح نامه شما را خطاب به کادرهاى حزب در مورد ارسال نامه اى به رهبرى حزب ديدم که در آن از من نيز اسم برده و مسائلى را مطرح کرده بوديد. جهت اطلاع شما من بعنوان عضو دفتر سياسى در جريان همه اين مباحث هستم و لزومى ندارد که نامه اى را نوشته و خطاب به خودمان آنرا امضا کنم. بنا بر اين واضح است که من نه مبتکر اين کار بوده ام و نه آنرا امضا کرده ام . مستقل از اينکه نظر من در مورد اين اقدام رفقا چيست و همچنين نظرم در مورد نامه اعتراضى شما، علاقمندم آن بخش از نامه را که به من اختصاص داده و بى محابا مسائل و انتقاداتى را مطرح کرده ايد که ناحق است، پس بگيريد. من بيش از اين وارد شدن در مورد مضمون انتقادات شما و نفس اين کار شما را ضرورى نميدانم و تقاضايم اينست که در اين مورد در اولين جلسه هيئت اجرايى صحبت کنيم. با تشکر مينا احدى ٣٠ ژوئن ٢٠٠٤ ................................................................. مينا احدى عزيز! با سلامهاى گرم استناد من به شما در مورد جمع آورى تومار کادرها، با استناد به مکالمه تلفنى من با رفيق ثريا خضرى است. ثريا گفت: «نازنين برومند به او گفته است که کمپين و يا طومار جمع کردن به ابتکار مينا احدى و محمد آسنگران است» عملا اين رفقا اتوريته شما را بعنوان عضو دفتر سياسى پشت جمع آورى تومار برده اند. به اين دليل براى من مهم بود که چرا عضو دفتر سياسى که بقول خود شما به تمام اسناد دفتر سياسى دسترسى مشروع و قانونى دارد، در چنين کمپينى شرکت ميکند. رفيق مينا، با توجه به نامه هاى رفقا اصغر کريمى و کاظم نيکخواه، نامه را براى شما و هيئت اجرايى، اصغر کريمى و کاظم نيکخواه ميفرستم. روز جمعه جلسه هيئت اجرايى داريم بيشتر ميتوانيم صحبت کنيم. با ارادت نسان نودينيان ٣٠ژوئن ٢٠٠٤ به رفيق نسان نودينيان از مينا احدى رونوشت لطفا به گيرندگان نامه انتقادى خودتان بفرستيد. رفيق نسان گرامى من امروز صبح نامه شما را خطاب به کادرهاى حزب در مورد ارسال نامه اى به رهبرى حزب ديدم که در آن از من نيز اسم برده و مسائلى را مطرح کرده بوديد. جهت اطلاع شما من بعنوان عضو دفتر سياسى در جريان همه اين مباحث هستم و لزومى ندارد که نامه اى را نوشته و خطاب به خودمان آنرا امضا کنم. بنا بر اين واضح است که من نه مبتکر اين کار بوده ام و نه آنرا امضا کرده ام . مستقل از اينکه نظر من در مورد اين اقدام رفقا چيست و همچنين نظرم در مورد نامه اعتراضى شما، علاقمندم آن بخش از نامه را که به من اختصاص داده و بى محابا مسائل و انتقاداتى را مطرح کرده ايد که ناحق است، پس بگيريد. من بيش از اين وارد شدن در مورد مضمون انتقادات شما و نفس اين کار شما را ضرورى نميدانم و تقاضايم اينست که در اين مورد در اولين جلسه هيئت اجرايى صحبت کنيم. با تشکر مينا احدى ٣٠ ژوئن ٢٠٠٤ ............................................................... رفيق نسان مجددا سلام پاسخ شما را ديدم. متاسفم که هنوز وارد مضمون درخواست من نشده ايد. شما بدون توجه به امضاها و متن کتبى که در جريان بوده، از يک نفر شنيده ايد که به نقل از يک رفيق ديگر اسم مرا نيز آورده است و شما با استناد به اين مکالمه تلفنى، يک پارگراف در نصيحت و تقبيح اين کار من نوشته و براى کادرها و رهبرى حزب ارسال کرده ايد. الان هم که من معترض هستم، فقط به همان مکالمه استناد ميکنيد و حتى ضرورتى نمى بينيد که از رفيق مزبور و يا ديگران بپرسيد چرا چنين تصورى داشته اند و يکباره مى نويسيد: " عملا اين رفقا اتوريته شما را بعنوان دفتر سياسى پشت جمع آورى تومار برده اند. " اينهم يک اتهام ديگر به رفقايى که طومار جمع آورى ميکردند، باز بدون هيچ احساس ضرورتى براى سوال و يا اثبات آن. رفيق نسان من به شما اعتراض داشتم و کماکان فکر ميکنم که با تکيه به يک مکالمه تلفنى نميتوانستيد و محق نبوديد اسم مرا وارد نامه اتان کرده و بعد هم نصيحت کنيد. الان هم کماکان فکر ميکنم ضرورت دارد، يا اين قضيه را از طريق پيگيرى از همان رفقايى که اسمشان را برده ايد، به نتيجه برسانيد و يا رسما پارگراف مزبور را پس گرفته و اسم مرا از نوشته خودتان حذف کنيد. در عين حال علاقمندم بگويم که من با نوشته رفيق اصغر توافق کامل دارم و اصرار من در پيگيرى اين مسئله بدليل اينست که شما فاکت غلط آورده و الان هم بجاى تصحيح فاکت کاملا حق بجانب به رفقاى ديگر انتقاد ميکنيد و نه به خودتان. اميدوارم اين فاکت را رسما تصحيح کنيد. با تشکر مينا احدى مينا احدى عزيز! با سلامهاى گرم استناد من به شما در مورد جمع آورى تومار کادرها، با استناد به مکالمه تلفنى من با رفيق ثريا خضرى است. ثريا گفت: «نازنين برومند به او گفته است که کمپين و يا طومار جمع کردن به ابتکار مينا احدى و محمد آسنگران است» عملا اين رفقا اتوريته شما را بعنوان عضو دفتر سياسى پشت جمع آورى تومار برده اند. به اين دليل براى من مهم بود که چرا عضو دفتر سياسى که بقول خود شما به تمام اسناد دفتر سياسى دسترسى مشروع و قانونى دارد، در چنين کمپينى شرکت ميکند. رفيق مينا، با توجه به نامه هاى رفقا اصغر کريمى و کاظم نيکخواه، نامه را براى شما و هيئت اجرايى، اصغر کريمى و کاظم نيکخواه ميفرستم. روز جمعه جلسه هيئت اجرايى داريم بيشتر ميتوانيم صحبت کنيم. با ارادت نسان نودينيان ٣٠ژوئن ٢٠٠٤ ............................................. به رفيق مينا احدى! با سلام من حاضر به پس گرفتن هيچ بندى از نامه ام نيستم، بجاى اين همه پافشارى در ارتباط با پس گرفتن اين بند(بند٤ از نامه من)، لطفا خطاب به کادرهاى حزب نقدتان را در ارتباط با کمپين تومار نويسى بنويسيد، اين کار در شرايط کنونى مفيدتر و عملا صف شما را از سايرين که کمپين تومار نويسى را راه انداخته اند، جدا ميکند. به شما توصيه ميکنم در اين پوزيسيون ظاهر بشويد. و از آنجا که من حاضر به پس گرفتن هيچ بندى از نامه ام نيستم، اگر شما کماکان ميخواهيد ادامه بدهيد، لطفا اعتراض و شکايتتان را براى ليدر حزب، رئيس دفتر سياسى و هيئت دبيران ارسال کنيد. با تشکر ١ ژوئيه ٢٠٠٤ ........................................................................................... به ليدر حزب کمونيست کارگرى به دفتر سياسى حزب کمونيست کارگرى اعتراض به رفقا نسان نودينيان و کوروش مدرسى از مينا احدى تاريخ ١ ژوئيه ٢٠٠٤ رفقاى گرامى از ديروز من با رفيق نسان نودينيان مشغول نامه نگارى در مورد يک فاکت غلط ايشان در نامه اعتراضى اشان در مورد جمع آورى طومار در آلمان هستم. به استناد نامه رفيق نازنين برومند و محمد آسنگران مبتکرين اين اقدام، و به استناد به همه مکاتبات کتبى، اسم من در نامه نسان نودينيان به ناحق آورده شده و ايشان در مقابل اصرار من مبنى بر تصحيح اين فاکت غلط پافشارى ميکند و خواهان احاله دادن بررسى اين امر به ارگانهاى بالاتر شده است. در حاليکه تمام اين مکاتبات در اختيار دفتر سياسى است و هنوز بحث من با رفيق نسان به نتيجه نرسيده است، رفيق کوروش مدرسى رئيس دفتر سياسى حزب در نوشته ديروز خود چنين مينويسد: " اختلاف ما بجاى خود بايد باهم در کنار دبير کميته آلمان و ساير بخشهاى تشکيلات که مجبور به دفاع از حزب و حزبيت در مقابل اعضاى دفتر سياسى و کميته مرکزى شده اند، حزب کمونيست کارگرى را محکم کنيم." بعد از حواندن نامه رفيق کوروش، از پيدا کردن کلمه براى توصيف اين رفتار رفيق واقعا عاجز بودم. آنهم وقتى ايشان در لواى دفاع از حزبيت و با پرچم دفاع از حزب کمونيست کارگرى ظاهر ميشود. دوست داشتم چشم در چشم من مى دوخت و ميگفت کدام منافع " جناحى" او را به چنين نقطه اى رسانده است؟ چطور رفيق کوروش مدرسى به خودش اجازه ميدهد اتهام غير حزبى رفتار کردن را که دبير کميته آلمان غير مسئولانه به من نسبت داده، و اکنون وقتى که با وجود همه شواهد، مسجل است که اتهام ناروايى بوده است، و سهل انگارانه حاضر به تصحيح آن نيست، رئيس دفتر سياسى اين حزب آنرا فاکت کرده و تحويل رهبرى حزب ميدهد. من اين بار از رفقا نسان نودينيان و کوروش مدرسى ميخواهم که ضمن معذرت خواهى، رسما اين اتهام نامه را پس بگيرند. توصيه من به رفيق کوروش اينست که اگر ميخواهد از حزب و حزبيت دفاع کند، وارد دفاع از پروسه پاپوش دوزى نشود. در غير اينصورت منهم عليرغم اينکه علاقه اى به شکايت و شکايت کارى ندارم، مجبورم از اين دو رفيق رسما شکايت کنم. با احترام ......................................................................... آنجا که از طرف رفيق اصغر کريمى رئيس هيئت دبيران ابلاغ شده است که کمپين تومار نويسى را تمام کنيم، و از آنجا که در جلسه هيئت اجرايى در اينرابطه جلسه داريم، و از آنجا که رهبرى حزب از نامه و توضيحات رفيق نازنين برومند اطلاع داشته باشد، نامه و جواب رفيق نازنين برومند براى ليدر حزب، رئيس دفتر سياسى، هيئت اجرايى، دبير کميته خارج کشور، ارسال ميشود. نسان نودينيان ١ژوئيه ٢٠٠٤ بعد التحرير، با تقاضاى مجدد رفيق نزنين برومند، عليرغم توضيحات بالاى دبير کميته آلمان، نامه او براى کادرها ارسال شده است. نسان نودينيان از نازنين برومند به رفيق نسان نودينيان نسان عزيز با سلام من نامه شما در رابطه با نامه اى که قرار بود از طرف کادرها به رهبرى حزب فرستاده شود را دريافت کردم. همين الان از سر کار به خانه آمدم براى همين با تاخير لازم دانستم دلايل اين اقدام را از طرف خودم توضيح دهم. از شما خواهش ميکنم اين نماه را در دسترس گيرندگان نامه خود تان قرار دهيد. قبل از اين بايد اما به اين اشاره کنم که شما اسم رفيق مينا را عنوان کرده ايد در صورتى که در اين کار رفيق مينا دخالتى نداشت. مسلما از اينکه من و رفيق محمد آسنگران در نوشتن اين نامه توافق داريم و اقدام به چنين کارى کرده ايم خبر داشته است به همين دليل ساده که ما اين نامه را از کسى مخفى نميخواستيم بکنيم. حتى رفيق مينا زير اين نامه را مضا نکرده است ولى شما اسم او را در نامه خود آورده ايد. من با نظرات شما در نامه تان مخالفم به اين دلايل:١- شما از اين نامه يک طومار غير اصول حزبى و منفى ساختيد و آنرا تابو جلوه داديد. در صورتى که محتوى اين نامه يک خواست خيلى عادى و ابتدايى و به حقى را مطرح ميکند و به هيچ وجه جبهه گيرى له و يا عليه شخص و يا عقيده اى را ندارد. اما شما مثالهايى را مثل طومار کارگران عليه کارفرمايان در نامه خود مياوريد و غيره که منصفانه نيست. صرف جمع آورى امضا در درون حزب را من غير اصولى نميبينم. من به عنوان يک کادر حق و اجازه دارم با ارگانهاى بالاى حزب مستقيما مکاتبه کنم. من ميتوانستم اين نامه را امضا کرده و خودم براى رهبرى حزب بفرستم. اين نه احتياج به نشست کميته آلمان و نه هيئت اجرايى دارد. اما از آنجايى که ميدانستم من تنها نيستم که اين نگرانى را دارم اقدام به جمع آورى امضاى رفقاى ديگر کردم. اين تصميم هيچ ربطى به کارهاى تشکيلاتى کميته آلمان ندارد که من آنرا در جلسه ه.ا. مطرح کنم. باز هم به اين مطلب در پايين ميپردايم. ٢- شما در نامه خود چنين وانمود ميکنيد که اين نامه باعث دو دستگى و جدائى در بين کادرهاى آلمان ميشود. من نميفهمم چرا و استدلالات شما را قبول ندارم. من و چند رفيقى که اين نامه را امضا کرده اند اظهار نگرانى کرده و درخواست در اختيار کادرها گذاشتن اسناد مباحث شده ايم. رفقايى که امضا نميکنند پس حتما مثل من نگران نيستند و يا ضرورت نوشتن چنين نامه اى را نميبينند. به همين راحتى و سادگى. اين نامه بر خلاف عقيده شما حفظ وحدت را در درون حزب خدشه دار نکرده است. من از شما ميپرسم چرا مطرح کردن اين خواست ابتدائى شما را انقدر پريشان ميکند. من حق خودم ميدانم به عنوان يک کادر حزب نگرانيم را مطرح کنم و از رهبرى حزب بخواهم که مرا هر چه بيشتر در سرنوشت اين حزب شريک کند و اسناد را در اختيارمان قرار دهد. اين که قرار است و گفته شده است که اين کار خواهد شد و در نامه ٢ دبير هم آمده است درست است اما از تاريخ اين نامه مدتيست ميگذرد و ما مدت چند ماهيست که اين را ميشنويم اما هنوز خبرى نيست. ٣- چرا الان اين نامه نوشته شد با اينکه ما جلسه کميته آلمان را داشتيم؟ اولا اين ايده همين ديروز مطرح شد. با اينکه اين خواست را من مثل خيلى از رفقاى ديگر مدتهاست داريم اما نوشتن چنين نامه اى تازه ديروز مطرح شد. دوما همانطور که قبلا گفتم اين نامه يک ابتکار شخصيست و خواستى که در اين نامه مطرح شده است ربطى به تصميمات تشکيلاتى در کميته آلمان ندارد. اگر چنين بود حتما آنرا با هيئت اجراى درميان ميگذاشتم. سوما اينکه و مهمتر از همه خود جلسه کميته آلمان مرا به فکر فرو برد. من از الويتهاى شما به عنوان دبير کميته آلمان در جلسه دفاع کردم و هنوز هم دفاع ميکنم و در اين راه همراه شما و رفقاى ديگر هستم. اما رفيق نسان خود همه ما که در جلسه حضور داشتيم شاهد گفتگو هائى در جلسه کميته بوديم که نشان دهنده جو متشنج در کميته و بين کادرهاى با سابقه اين حزب بود. چنين جوى را من هرگز در جلسات کميته آلمان مشاهده نکرده بودم. اتفاقا براى حفظ وحدت در بين کادرهاى حزب ضرورى ميبينم که بحثهاى دفتر سياسى هر چه زودتر در اختيارمان قرار بگيرد. نسان عزيز شما نوشتن چنين نامه مختصر و ساده اى را باعث دو دستگى بين کادرها ميبينيد در صورتى که من هر چه به عقب افتادن علنى شدن اسناد در بين کادرها را باعث اختلاف بدون پايه و اساس و غير سياسى در بين کادرها ميبينم. از اين روست که ضرورت آنرا احساس ميکنم. همانطور که در جلسه کميته آلمان رفيقى گفت هنوز مدارک به دست ما نرسيده است ولى ما شاهد رفتارهايى در بين بعضى از رفقا هستيم که اتفاقا اين دو دستگى را بوجود مياورد. اين رفتارهاست که برخلاف اصول تشکيلاتى حزب است. نه يک نامه چهار خطى که يک خواست به حقى را عنوان ميکند. قصد من با امضاى اين نامه بر عکس تمام برداشتهاييست که شما کرده ايد. رفقاى انگشت شمارى که من با آنها تماس تلفنى گرفتم از حرفهاى من چنين برداشتهايى نداشتند. چه آنهايى که موافق و اين نامه بودند و چه آدمهايى که مطمئن نبودند و احتياج به وقت داشتند. شما حتى وقت فکر کردن مستقل رفقا را در رابطه با اين نامه از آنها گرفتيد. من حالا با خواندن نامه شما فکر ميکنم که ناآرامى بين کادرها بيشتر ميشود. شما از نامه ما، از يک اقدام ساده يک غولى درست کرده ايد که واقعى نيست. همانطور که قبلا هم گفتم اين اقدام به هيچ وجه غير اصول تشکيلاتى نيست. من هم شما و هم رفقاى کادر را بار ديگر به اصول تشکيلاتى رجوع ميدهم. و تاکيد ميکنم که نوشتن نامه به مراجع بالاى حزب از تشکيلات مربوط تا ليدر حزب حق هر عضو و کادريست. حالا چه يک نفر آنرا امضا کند چه چند نفر. اميدوارم تا حدودى شما و رفقاى ديگر را متوجه ضرورت اين اقدام و درست بودن آن کرده باشم. من هم مثل شما براى يکپارچگى و وحدت حزب و رفقايى که دوش به دوش هم سالهاست براى يک دنياى بهتر مبارزه ميکنيم اهميت قائل هستم. اما وحدت به معنى سکوت و حتى نداشتن اجازه گفتن يک خواست ساده نيست. با احترام نازنين برومند ٣٠ ژوئن ٢٠٠٤ ....................................................................................... به رفيق اصغر کريمى رونوشت کادرهاى حزب در آلمان و رفقا نسان نودينيان ، حميد تقوايى ، کوروش مدرسى و کاظم نيکخواه از محمد آسنگران رفيق اصغر ضمن تشکر از برخورد مسئولانه شما، ما به درخواست شما عمل کرده و جمع آورى امضا را متوقف ميکنيم. در اين مورد البته نامه اى از طرف رفيق نسان نودينيان در سطح کادرهاى آلمان توزيع شده است که من پاسخ آنرا نوشته ام. اميدوارم از طريق رفيق نسان پاسخ من نيز در اختيار کادرها قرار گيرد. با تشکر مجدد از همه شما به رفيق محمد آسنگران و ساير کادرهاى حزب در آلمان رونوشت رفقا نسان نودينيان، حميد تقوائى، کورش مدرسى و کاظم نيکخواه درمورد طومارى که با خواست توزيع اسناد در ميان کادرهاى حزب در آلمان در جريان است تقاضا ميکنم آنرا متوقف نمائيد. نگرانى شما و ساير کادرهاى حزب در اين مورد کاملا قابل درک است اما از نظر ما لزومى به جمع آورى طومار نيست و همينطور که در نامه شماره دو رفيق حميد تقوائى هم آمده است قرار است اسناد در اختيار کادرها قرار داده شود. با آرزوى موفقيت براى همگى شماها اصغر کريمى رئيس هيئت دبيران حزب ٣٠ جون ٢٠٠٤ ................................................................................................................. از مهرنوش موسوى به: رفيق محمد آسنگران و رفيق مينا احدى رونوشت به: حميد تقوايى و کورش مدرسى و اصغر کريمى، کاظم نيکخواه و رفيق نسان نودينيان رونوشت به اعضا دفتر سياسى حزب و اعضا هيئت دبيران من ديشب دير وقت طومار ارسالى شما را دريافت کردم و امروز نقد بحق و موجه رفيق نسان را خوانده و به سهم خودم اين عمل را مورد انتقاد دارم. مواردى که من شخصا به آن ميخواهم تاکيد کنم اينهاست: ١- سرتيتر اين نامه به ليدر حزب و "رفقاى دفتر سياسى" ميباشد. حتما اذعان ميکنى که اگر عکس اين بود، يعنى اگر نامه را به "رئيس دفتر سياسى و اعضا کميته مرکزى" مينوشتيد، معنى ديگرى جز اين نداشت که ولو سهوى، رياست کميته مرکزى و ليدر را به رسميت نمى شناسيد. حال در نامه شما، به وضوح مشخص است که به جاى مورد خطاب قرار دادن رئيس دفتر سياسى، "رفقاى دفتر سياسى" را خطاب قرار داده ايد. معنى اين حرکت و رفتار ناپسند چيست؟ اين حق من و شماست که به رياست رفيقى در هر نهادى انتقاد و يا حتى اعتراض داشته باشيم، حتى حق ماست که بخواهيم رفيق يا رفقايى از پست خود کنار بروند، مکانيسمهايى در اختيار ماست. روشهاى تعريف شده و اصولى در مرامنامه اصول سازمانى اين حزب وجود دارد. اين روش که بطور غير مستقيم، با خطاب قرار ندادن رئيس و مسئول مرجعى، عملا رفيقى را ناديده بگيريم، روش ما هيچ گاه نبوده و نيست. رفيق کورش مدرسى، يا هر رفيق مسئول و مرجع ديگرى، عليرغم هر اختلاف نظرى، ولو کاملا به حق که نسبت به وى داشته باشد، رئيس و مسئول اين نهاد است. شما بايد که براى مورد خطاب قرار دادن اين نهاد، با احترام به مسئول آن مراسلات درونى را خود را شکل و نقطه عزيمت خود و آموزش کادرهاى حزب قرار بدهيد. اين اقدام شما، بر خلاف سنت و فرهنگ بالاى کمونيستى در مناسبات حزب ماست. اين زمينه ساز رواج يک فرهنگ به غايت غير اصولى به همه دست اندرکاران و مسئولين اين حزب، اعم از ليدر و رئيس دفتر سياسى و... است. درس و آموزشى که شما به کادرهاى ما در آلمان داديد، بسيار نادرست، غلط و نابجاست. ٢- چگونه ممکن است که يک عضو دفتر سياسى، يعنى رفيق مينا احدى، به جاى طرح نظر و بحث خود در دفتر سياسى، پاى جمع آورى طومارى ميرود که در آن اذعان ميشود "ميشنويم که اختلافاتى هست"؟ اينکه "خواستار دخالت و مشارکت سياسى" ؟ ميشود. چگونه است که شما هر دو به عنوان اعضا کميته مرکزى حزب، به جاى توسل به مراجع و ارگانهاى تعريف شده حزب، هم در محل، هم در ک م و دفتر سياسى، به کانالهاى غير رسمى متوسل شده ايد؟ آيا به اين معنا نيست که به جاى کليه اين مراجع صلاحيت دار حزبى، به جاى ليدر، به جاى رئيس دفتر سياسى، به جاى رئيس هيئت دبيران، به جاى دبير کميته خارج، به جاى دبير کميته آلمان و کليه نهادهاى تحت مسئوليت آنها، خودسر و فردى ابتکار عمل را به دست گرفته و فشار سياسى غير مشروع ميگذاريد؟ خود اين اقدام حاکى از آن است که هيچ مرجعى را به رسميت نمى شناسيد. طومار کادرهاى حزب آيا فونکسيون جديد است؟ روى چه کسى ميخواهيد فشار بگذاريد؟ روى ليدر حزب؟ روى رئيس دفتر سياسى، روى کميته خارج، کميته آلمان؟ روى کل حزب؟ آيا حرکت شما عملا به اين معنى نيست که از اعتقاد به اين مراجع براى پيشبرد سياست فشار خود دست شسته ايد؟ اختلاف سياسى بهانه ايى شده تا هر کسى به خود جرئت بدهد اين تصوير را القا کند؟ آيا بايد حزبى سنگ روى سنگش بماند تا شما فرضا حتى بتوانى پيروزى سياست خود را بر عليه سياست ديگرى جشن بگيرى؟ به اعتقاد من، نفس تلاش براى رواج چنين عملکردهايى به اندازه تفاوت نگرش سياسى در باره استراتژى حزب مهم است. من ترجيح ميدهم حزبى داشته باشيم که در آن اختلاف سياسى وجود دارد و طرفين اين اختلاف با رعايت اصول و موازين حزب، با رعايت مدنيت و بدور از سنن شرقزده، جهان سومى، غير حزبى و غير اصولى، اختلاف خود را بيان و براى تبديل نظر خود به نظر جمع از مجارى حزبى به مقابله بپردازند، حتى آن را علنا با احترام به هم به پيش ببرند تا اينکه حزبى نباشد، تا اينکه سقفى بالاى سر هيچ کسى نباشد که بتوان حتى از اختلاف نظر صحبت کرد. اين اقدامات غير مشروع، بر خلاف سنن و روشهاى خود حميد تقوايى است. هيچ يک از ما، همچنان که حميد در مقطع پلنوم ١٨ مداوما صفوف خود را و ما را مورد نقد جدى و بحق قرار ميداد، حق نداريم اين روشها را در پوشش حمايت از وى باب کنيم. حمايت از هيچ خط و هيچ رهبرى در حزب نبايد احدى از ما را مجاز کند که اين چنين با سرنوشت حزب، با اتحاد و انسجام آن ناخواسته و در عمل بازى کند. اختلاف نظر حزب ما را آنقدر تضعيف نميکند که روش ناروا، ماجراجويانه و آکسيونآکسيونى به اختلاف، آن را تضعيف و داغان ميکند. ما پلنوم داريم، نشست دفتر سياسى داريم، نامه نگارى از طريق و به روش اصولى داريم. اين روش شما، با هيچ اصولى سازگار نميباشد. به ضرر حميد تقوايى، به ضرر کورش مدرسى، اصغر کريمى، کاظم نيکخواه، نسان نودينيان، خود شما، من، بغل دستيها، خود کادرها، به ضرر تک تک ماست. ٣- جا دارد بپرسم که چرا اگر ميخواستيد طومار جمع کنيد، چرا درست ٤ روز قبل که در آن نشست کميته آلمان برگزار شد، اين نامه را به کميته ارائه نداديد؟ چرا قبل از تلفنات شخصى به رفقاى کادر آلمان، دبير کميته آلمان را به عنوان مرجع مطلع نکرديد؟ چرا به دلبخواه هر جايى که به نفع مصالح شخصى شماست لباس عضويت در کميته مرکزى، عضويت در دفتر سياسى، عضويت در کميته آلمان را در آورده، اسم "ما جمعى از کادرهاى آلمان" را روى خود ميگذاريد. کادرهايى که خودشان مکانيسم تعريف شده نشست کادرها و سمينار مربوطه دارند؟ آيا اين اعمال درست است؟ "ما جمع کادرهاى آلمان" آيا اعلام غير علنى و ناخواسته تشکيلات موازى در کنار تشکيلات حزبى است؟ ما قرار بوده رهبر کل اين حزب باشيم، چرا از فرط هيجانات، حواسمان نيست که امر رهبرى کل حزب را به فرمانده تيم کوچکى تنزل و تقليل داده ايم. آيا اين بود قولى که براى بلند کردن پرچم ١٨ تير به هم داديم؟ آيا نميشد اين طومار را بر عليه اعدام شهلا جاهد جمع کنيم، کمپينى راه بيندازيم، کارى بکنيم؟ آيا اين برخورد به خود رفيق نسان، نسبت به دبير کميته ايى که دقيقا به خاطر التزامش به حزبيت در شرايط سخت در آلمان، مورد قدردانى بحق و کانديداتورى ليدر حزب براى احراز اين پست قرار گرفت نيست؟ شما خودتان با صداى بلند از پلاتفرم نسان براى تحکيم حزبيت و رعايت اصول حزب در همين نشست ٤ روز پيش دفاع کرديد. دستتان را براى حمايت سياسى از رعايت اين اصول بالا برديد، چگونه و تحت چه مکانيسمى در عرض ٤ روز خود را بر مبانى غير واقعى آژيته کرده، به خود حق ميدهيد تصوير فدراليستى از بدترين نوع آن جلو تشکيلات ما بگذاريد؟ ميخواستيد "فشار سياسى،" خواه به هر کسى بياوريد، تک تک نامه مينوشتيد. طومار جمع کردن در درون حزب به چه معناست؟ چه کسى جلو انتشار اين مباحث را گرفته است؟ چه اخبارى و از کجا به شما ميرسد که ما خبر نداريم؟ آيا حميد تقوايى جلو مباحث را گرفته؟ کورش مدرسى؟ اصغر کريمى؟ در کدام نامه رسمى؟ گزارش رسمى؟ چرا پس به ما نميدهند؟ شما که خودتان طومار مينويسيد که در جريانتان بگذارند، چرا پس خودتان ما را در جريان نميگذاريد؟ چرا با کنايه مينويسيد؟ ٤-در حزب ما اختلاف سياسى معينى بر سر استراتژى و تاکتيکهاى حزب وجود دارد. اما همين حزب با همين اختلافات کنگره را برگزار کرد. نامه اول دبير فراخوان داده است که از لابيسم دست برداريم. فراخوان داده است که اين حزب را با همين درجه اختلاف به مقصود برسانيم. با همين درجه اختلاف، ليدر حزب کل کميته مرکزى را پشت بحث بسيار مهم "ابراز وجود اجتماعى رهبران عملى" آورده، روحى تازه به فعاليتهاى ما دميد. با همين درجه اختلاف، همه ما از اين پيشروى استقبال و حمايت کرديم، حزب تحت رهبرى درست حميد تقوايى در مقطع پس از پلنوم ٢٠ سر حال شد، کردستان در جريان انتخابات مجلس ششم گل کاشت، رفقا به داخل رفتند، تلويزيون راه اندازى شد و.... ولو اينکه طول مدت آن کم بود. اختلاف سياسى را بايد نشست صحبت کرد، حل کرد، قطعنامه و مصوبه داد. ولى با اين روشهاى "شبح" فضا و گرم کردن تنور اين اقدامات، نه فقط استراتژى که خود "تئورى حزب" زير سئوال ميرود. اين حزب مهمتر و ارجحتر از هر اختلافى است. حزبى بايد بماند تا من و شما در نقد روشهاى هم بنويسيم. اين اقدام شما، طلايى ترين استراتژيها را هم به زمين ميکوبد. چه اعتمادى بايد من به عنوان همرزم شما به شما بکنم که در صورت هم نگاه کرديم، ٤ روز پيش با هم هم پيمان شديم که حزب را در وراى هر اختلافى که در بالا باشد نگاه ميداريم. ٥- من نه مخالف حميد تقوايى هستم و نه آنگونه که تنور داغ شايعات ناروا پراکنده ميکند، جزو جناح و طيفى، نه طرفدار "دولت حجاريان" و چنين حرفهايى که آن را اصلا اصولى نميدانم. آيا حرف مرا که مطمئنم حرف اکثريت قريب به اتفاق اعضا رهبرى و دلسوز اين حزب است هم بايد براى بى اعتبار شدن لابلاى اختلافات سياسى غلو آميز گم و نابود کرد؟ من معتقدم که در کنار اختلاف سياسى ميان ما در رهبرى حزب، يک اختلاف مهمتر، يک طيف بندى مهمتر، مقدم بر اين اختلاف شکل گرفته است. آن هم اختلاف ميان حزبيت و اصولى گرى، با اقدامات غير استاندارد، غير حزبى و غير اصولى است. اين اختلافى است که جناح نميشناسد. اختلافى است ميان اکثريت قريب به اتفاق رهبرى حزب، موافق يا مخالف "کسب قدرت و ..." با روش تعداد بسيار اندکى از رفقايى که در حرف و عمل خود، مداوما دارند بى اصولى ميکنند. جلو اين روش را بايد گرفت. بر عليه اين روش بايد در نفس خود، ولو به صورت درخود ايستاد. سياستى که بخواهد خود را در عمل روزمره اش در تضاد با اصول و سنن حزبى بازتعريف کند، به صرف همين عملکرد قابل نقد و برخورد است، تضعيف خواهد شد. شايد شماى نوعى بتوانى به اپوزيسيون "راست" در مقابل سياستهايى که مدافعش هستى حتى افتخار کنى، اما نه ميتوانى اپوزيسيون حزبيت و اصول حزبى باشى و نه از همه بدتر کارى کنى که اپوزيسيون شما از حزبيت دفاع کند. اين آخر خط است. حزبيت اپوزيسيون بردار نيست. با خط ميتوان اپوزيسيون شد، با اصول حزب اپوزيسيون شدن يعنى تلاشى حزب! اپوزيسيون حزبيت شدن، ديگر مجالى نه به پوزيسيون و نه به اپوزيسيون خواهد داد. با هيچ مشروعيت سياسى هم نميتوان آن را توجيه کرد. حزب ما به لحاظ سياسى در مقابل مخالفين خودش کم نمى آورد. اما حزب ما حتى در دوره نادر هم در رفتار و منش حزبى خود رهبرانش، به حق مورد نقد و انتقاد نادر بود و ميتواند کم بياورد. حزب ما را عدم التزام روتين و دائم به اصول حزبى، احترام متقابل، مجارى تشکيلاتى ميتواند به آستانه خانه خرابى بکشاند. بويژه وقتى که اين بى اصولى، به خيال اينکه مشروعيت سياسى دارد، گوشش بدهکار اصول حزب و حزبيت نباشد. به عنوان يک همسنگر و دوست، همچنان که در حاشيه جلسه کنفرانس آلمان تقاضاى برخوردهاى صميمانه و بحق از جانب تو مطرح شد، انتظارم اين بود که قبل از دست زدن به اين اقدام، به خاطر وفادارى به دوستى و رفاقت، حداقل قبل از جمع آورى امضا و طومار، به خود من زنگ ميزدى. مطمئنم که ميتوانستم روى تصميم شما تاثير بگذارم، يا حداقل به فکر بيندازم. يا حداقل دلايل مخالفتم را مطرح کنم. ما بايد تک تکمان کمک کنيم که حزب را با سلامت عبور دهيم. حزب ما همچنان که حميد تقوايى به خود من و تو بارها متذکر شده است به تک تک همه رفقاى حزب براى پيشبرد سياستهاى خود و سرنگون کردن نظام و پيروزى انقلاب محتاج است. من مطمئنم که در يک فضاى سياسى باز و مدرن ، اختلافات به نفع وحدت و انسجام حزب قابل حل شدن است. قابل به فرجام رسيدن است. ما ميتوانيم و بايد کارى کنيم که چنين شود. جنبش ما در بيرون هيجانات درونى حزب، اجتماعا به اين محتاج است. ما يک حزب بزرگ اجتماعى هستيم، تمام شد، دست من و تو نيست که هر کارى به دلبخواه انجام دهيم، فراخوان اين جنبش به ما نگه داشتن اين حزب و سرنگون کردن نظام است. لطفا اين طومار ننوشته شده هزاران هزار قلب کمونيست جوان داخل را دريابيد! با تشکر ٣٠ ژوئن ٢٠٠٤ ..................................................................................... از نسان نودينيان به ليدر حزب کمونيست کارگرى ايران رفيق حميد تقوايى رفيق حميد تقوايى عزيز! با سلامهاى گرم حتما در جريان مباحث و نامه هاى ايندوره تشکيلات آلمان و تومار نويسى هستيد. امروز جمع هيئت اجرايى کميته آلمان در کلن(رفقا همايون گدازگر، محمد آسنگران، على مرادى، على محسنى، شهلا خباززاده و من) در ارتباط با اين مباحث صحبت کرديم. بخشى از اظهار نظر رفقا ضبط شده و متاسفانه تا آخر جلسه موفق به ضبط تمام صحبتهاى رفقا نشديم. با اين توضيحات، نکاتى در صحبتهاى رفيق محمد آسنگران مطرح شد، که بعنوان عضو کميته مرکزى حزب با شما ليدر و دبير کميته مرکزى در ميان ميگذارم و خواهان اين هستم توضيح بدهيد. رفيق محمد آسنگران در صحبتهايش و در تقابل با استدلال و فاکت من که مادام که ليدر حزب در نامه شماره ٢ اعلام کرده است که بحثها علنى ميشوند و ديگر لزومى براى جمع کردن امضا نيست، گفت "نامه هاى ليدر حزب بى جواب ميماند، نامه هاى ليدر حزب خاک ميخورد" ميبايست يک روز دو روز بعد از نامه ليدر اسناد اختلافات سياسى به کادرها داده ميشد" و............. سوال من اين است به چه دليل نامه هاى شما خاک ميخورد، و بى جواب است، آيا عمدى در کار است، چرا به کميته مرکزى مراجعه نکرده ايد! اگر جواب منفى است و هنوز در دفتر سياسى و بالاى حزب روش علنى کردن اسناد به نتيجه نهايى نرسيده است چرا بايد يک عضو کميته مرکزى دست به چنين آژيتاسيونهايى بزند. حميد عزيز! انگار نامه هاى ليدر حزب(ليدر منتخب اکثريت مطلق اعضاى کميته مرکزى) خاک ميخورد و کمپين امضا جمع کردن بايد به داد ليدر و کميته مرکزى و حزب برسد، اين نوع اظهارات براى رهبرى حزب و اين نوع قضاوتها در مورد ليدر حزب سم است. لطفا جلو اين نوع برخوردها را بگيريد. اگر ايرادى نمى بينيد، نامه من را در اختيار دفتر سياسى بگذاريد. با ارادت نسان نودينيان ٢ژوٓيه ٢٠٠٤ ...................................................................................... ثريا عزيز! با سلام، نامه ات را براى کادرها نميفرستم. شما از من پرسيدى به کدام آدرسها طومار را ارسال کرده ام، همچنانکه توضيح دادم من هم گيرند اين نامه بودم، و نميدانم به کدام آدرسها ارسال شده است. با اين توضيحات نامه ات را جهت اطلاع هيئت اجرايى، دبير کميته خارج، ليدر و رئيس دفتر سياسى ارسال ميکنم. با ارادت نسان نودينيان ٧ژوئيه ٢٠٠٤ به رفيق محمد آسنگران رونوشت به رفيق نسان نودينيان موضوع : جمع آورى امضاهارفيق محمد عزيز من سريع بعد از اينکه رفيق نازى ليست جمع آورى امضاها رو برات فرستاده بود با تو تماس گرفتم برات توضيح دادم که يک سوء تفاهمى پيش آمده بود، که اسم من هم در ليست موجود ميباشد، و خواهش کردم که اسم من رو از ليست حذف کنى ، و گفتى که ليست را براى کسى نفرستاده اى و قول دادى که اسم من رو از ليست حذف کنى ولى متأسفانه من امروز متوجه شدم که اسم من هم در ليست هست ، و با توجه به تأکيد خودم و قولى که خودت دادى اسم من رو حذف نکردى و من اين شيوه کار رو درست نميبينم ، و لطف کن اين نامه من رو ضميمه اسناد خودت در اين رابطه بکن . ثريا خضرى ٦.٧.٢..٤ ................................................................................... رفيق نسان لطفاً اين جواب را به همه کسانى که نامه ثريا را برايشان ارسال کرده ايد ارسال کن. ثريان جان سلام خسته نباشيدرفيق عزيز بعد از تلفنى که شما زدى من هيچ نامه اى براى کسى در اين مورد نفرستاده ام. زيرا تاريخ نامه ها و تاريخ ارسالشان معلوم است. در ضمن شما نوشته ايد که سوتفاهم شده است در حالى که رفيق نازنين عين نامه را براى شما خوانده بود و شما آنرا امضا کرده بوديد. من اسم شما را نگرفتم بلکه شما امضاى خودتان را به رفيق نازنين داده بوديد. من نه اسم شما و نه اسم رفقاى ديگر را هم که از امضاى خود پشيمان نشده بودند، براى هيچ مقام تشکيلاتى نفرستادم. نامه اى که به آن اشاره داريد همان نامه اول است که قبل از تلفن شما براى کادرها و نه هيچ مقام ديگر تشکيلاتى ارسال شده بود. اما بعد از نامه رفيق اصغر کريمى که همان روز قبل از تلفن شما به دست من رسيده بود، طى نامه اى به همه کادر ها اطلاع دادم که جمع آورى امضا متوقف ميشود و حتى رفقايى که به من زنگ زدند يا "امايل" ارسال کردند که اسمشان را زير آن نامه بنويسم، آنها را اضافه نکردم زيرا از نظر من کل آن حرکت با نامه رفيق اصغر به نتيجه اى رسيده بود و نبايد ادامه مى يافت. زيرا ايشان تاکيد کرده بودند که آن مباحث علنى ميشوند. اگر رفيق نسان آن نامه ها را براى هر مقام تشکيلاتى فرستاده است او جواب گو است نه من. در ضمن نامه شما هم در سطح من و نسان نمانده است و رفيق نسان آنرا براى رهبرى حزب ارسال کرده است. من ضمن اينکه ناچارم اين پاسخ را براى آنها بفرستم توصيه ميکنم که حزب را با اين نامه نگارى ها مشغول نکنيم. اميدوارم که تمرکز همه ما به فعاليتهاى حزب معطوف شود. اکنون که اين مباحث علنى ميشود من مطمئن هستم که شما و رفقايى که تلاش کردند که امکان دخالت بيشتر در سرنوشت حزب را داشته باشند، و نگران سرنوشت حزب بودند، در نهايت احساس مسئوليت در اين پروسه شرکت خواهند کرد. محمد آسنگران ٧.٧.٢٠٠٤ به رفيق محمد آسنگران رونوشت به رفيق نسان نودينيان موضوع : جمع آورى امضاهارفيق محمد عزيز من سريع بعد از اينکه رفيق نازى ليست جمع آورى امضاها رو برات فرستاده بود با تو تماس گرفتم برات توضيح دادم که يک سوء تفاهمى پيش آمده بود، که اسم من هم در ليست موجود ميباشد، و خواهش کردم که اسم من رو از ليست حذف کنى ، و گفتى که ليست را براى کسى نفرستاده اى و قول دادى که اسم من رو از ليست حذف کنى ولى متأسفانه من امروز متوجه شدم که اسم من هم در ليست هست ، و با توجه به تأکيد خودم و قولى که خودت دادى اسم من رو حذف نکردى و من اين شيوه کار رو درست نميبينم ، و لطف کن اين نامه من رو ضميمه اسناد خودت در اين رابطه بکن . ثريا خضرى ٦.٧.٢..٤ |