همه چیز زیر سر انگلیس است!

در حاشیه "از منظر دو شیطان"

 

تئوری توطئه یکی از قدیمی ترین و عامه پسند ترین تئوری ها برای توضیح جهان است. تئوری که خاصیتش شانه خالی کردن از توضیح صحیح و منطقی و در عین حال جلب سمپاتی به قربانیان این توطئه است. تئوری که مبانیش تحریک عواطف و سناریو سازی من در آوردی است.

 

نامه از منظر دو شیطان رفقا علی جوادی و آذر ماجدی نمونه کاربرد این تئوری آنهم در دل یک جدل سیاسی جدی در حزب است. جدلی نه فقط بر سر سیاست و استراتژی، جدلی برسر سنتهای مبارزه سیاسی، فرهنگ حزبی، روش کار و در یک کلام جدال دو گرایش در حزب کمونیست کارگری ایران. جدالی که قطعا نباید اجازه داد هیچ نوع  مسئله فرعی روی آن سایه بیندازد.

 

من قصد ندارم در اینجا وارد همه نکاتی که رفقا گفته اند بشوم. اگر لازم باشد و این سناریو برای حزب آنقدر حیاتی و مماتی شود آنوقت من هم در مورد تک تک فاکتها و نکات نامه نظرم را مینویسم. فعلا حزب مسائل جدی تر و مهمتری را در مقابل خود دارد. برخلاف تصور علی و آذر رفقایی مانند رحمان حسین زاده و کورش و تک تک ما برای پیش برد حزب و همینطور مباحث سیاسی درون حزب مسائل مهمتری از فوکوس کردن، فکر کردن و انرژی گذاشتن روی این دو رفیق داریم. دلیل تاخیر در جواب به این نامه هم دقیقا به همین دلیل است.

 

ماجرا چیست؟

بعد از یک دوره رشد پچپچیسم و لابیئیسم در حزب که اساسا قبل از کنگره شروع شد و همگی میدانیم خاصیت آن کمپین انتخاباتی مخفیانه بود، بعد از یک دوره کمپینهای شخصی علیه تعدادی از اعضا رهبری حزب، اعلام دروغین وجود چپ و راست در حزب و تعریف بلوکی که گویا راست درون حزب هستند، اعلام اینکه کنگره چهار پیروزی چپ بر راست بود، نامه مشترک دفتر سیاسی و لیدر حزب (البته در پروسه ای کش دار) در نقد این روشها، در تقبیح لابیئسم و پچپچسیم نوشته شد. این نامه مشترک دفتر سیاسی و لیدر حزب بود اما همه به اندازه هم در نقد این روشها سهیم نبودیم. این نامه در اصل انتقاد و تقبیح روشهایی بود که هدایت آن توسط بخشی از دفتر سیاسی حزب صورت میگرفت. همه این راست و چپ کردنها متکی به مباحث دفتر سیاسی بود و قطعا کسی باور نمیکند که عده ای که به راست منتسب شده بودند سردمداران راه اندازی کمپین  چپ و راست در حزب باشند. در نتیجه همه اعضا رهبری این حزب بر سر میز دفاع از حزبیت و اصولیت و در تقابل با پچپچیسم ننشسته بودند (همانطور که در برگذاری یک کنگره متحد و رزمنده همه اعضا رهبری حرب به یک اندازه سهیم نبودند و این را 200 نماینده و تعداد بسیار بیشتری میهمان و بیننده فیلمهای آن کنگره مشاهده کردند). این نامه به درست حساسیت همه حزب را به نقد و مقابله با این روشها بالا برد و دیگر کسی حاضر نبود به راحتی از کنار این روشها بگذرد. این امر به اضافه اسکاندال برکناری سردبیر نشریه آزادی زن باعث انتقادات و شکایاتی از رفقا علی جوادی و آذر ماجدی شد. شکایاتی گوناگون و به دلایل مختلف از طرف رفقای متفاوتی.

 

میشد در کمال متانت به همه این انتقادات و شکایات رسیدگی کرد، جواب داد و ثابت کرد که این دو رفیق نماینده اصولیت هستند. میشد هم با شلوغ کردن حول شکایت، فضا سازی و "کشف توطئه" توسط بخشی از رهبری حزب، از زیر رسیدگی به این شکایات شانه خالی کرد. علی و آذر شق دوم را انتخاب کردند. تئوری "توطئه" از اینجا می آید. 

 

راستش باید خیلی خیالپرداز بود که تصور کرد بخشی از رهبری حزب هیچ مسئله ای ندارد جز طرح توطئه علیه این دو رفیق. البته ادعای اینکه نمیخواهند اختلافات سیاسی رو شود توجیهی سطحی است که کسی را قانع نمیکند. یک جنبه مضحک بازی کشف توطئه این است که هر کس به کارکرد تشکیلاتی این دو رفیق انتقاد میکند فریاد کمپین شخصی است و جنگ قدرت راه نیندازید بلند میشود، اما متفرعن گفتن و کمپینهای شخصی خودشان عین سیاست است. امروز همه مباحث و جدلهای دفتر سیاسی در اختیار کادرها قرار گرفته و تازه شروع گفتن اختلافات سیاسی است. انتقاد و شکایت از این دو رفیق از طرف رفقایی با نظرات سیاسی مختلفی نوشته شده و به روشنی میشود دید که ربطی به اختلاف سیاسی ندارد. اما رفقا تصمیم گرفته اند دائی جان ناپلئون وار اعلام کنند "همه چیز زیر سر انگلیس است" تا بدین طریق باری خود مصونیت سیاسی و تشکیلاتی ایجاد کنند.

 

رفقای عزیز شما نمیتوانید بالا رفتن اتوریته تان را ناشی از تلاشهای بیوقفه خود بدانید و پائین آمدن آنرا ناشی از توطئه چند نفر! اینرا هیچ آدم معقولی از شما قبول نمیکند. من یکبار دیگر هم در جلسه دفتر سیاسی گفتم لطفا مسئولیت همه اعمال خود (خوب و بد) را به عهده بگیرید. به جای متهم کردن دیگران تلاش کنید با متانت و متمدنانه جواب شکایات و انتقادات را بدهید و عملا نشان دهید در صف مدافعین پرنسیبهای حزبی قرار گرفته اید. باور کنید این اصولی تر و معقولتر است.

 

نامه رفقا علی و آذر مملو است از استناد به منصور حکمت، استنادهایی بی تناسب و اساسا بیمورد. صرف نقل قول آوردن از منصور حکمت و تکرار گفته های او در دفاع از حزب و کمونیسم کارگری و استفاده فردی و شخصی کردن از آن نامتناسب تر از آن است که کسانیکه در این تاریخ سهیم و شریک بوده اند را بشود با آن مرعوب و ساکت کرد. رفقا کسی مجاز نیست برای کیس شخصی خودش پشت نادر پنهان شود. لطفا نادر را سپر بلای خود نکیند.

 

نمیشود در متن نوشته ای با هدف دفاع از خود، در جواب به انتقادات و شکایاتی که از شما شده است نقل قولهای نادر در دفاع از حزب را آورد. نادر معادل حزب بود اما شما نیستید.  نمیشود با آوردن چند جمله از نادر که در دفاع از حزب و کمونیسم کارگری در مقابل حملاتی که اعلام میکرد "کمونیسم کارگری شکست خورده است"، با نقل چند جمله از نادر در مقابله با راست ناسیونالیسم کرد در حزب کمونیست ایران، به انتقاد و شکایت مشخص ازعلى جوادى و آذر ماجدى جواب داد. نمیشود "محکم به محکمی حزب" را که نادر برای دفاع از حزب و کمونیسم کارگری گفت را سپر دفاع شخصی خود کرد. به این سادگی نیست که بگوئید به جای کمونیسم کارگری بخوان آذر و علی، به جای حزب و پرنسیبهای آن بخوان آذر و علی، به جای منصور حکمت بخوان آذر و علی!  لطفا کیسهایی که نادر در آن دفاع از حزب و کمونیسم کارگری را در دستور خود گذاشته بود با کیس شکایات از شما بدلیل زیر پا گذاشتن پرنسیبهایی که همین حزب را با مخاطرات روبرو کرده است قاطی نکنید. بخش عظیم کادرهای این حزب در این تاریخ سهیم و شریکند، در آن نقش داشته اند و به دقت میدانند این نوشته ها برای دفاع از چه گرایشی، چه پرنسیبها و روشهایی و علیه چه گرایشات و روشها و سنتهایی نوشته شده اند. این روش مناسبی برای جواب به انتقادات و شکایات در یک حزب سیاسی نیست. برای اثبات اینکه سنت نادر را ادامه میدهید به جز نقل قول آوردن احتیاج به کارهای جدی تری دارید. پراتیک هرکس بهترین محک قضاوت است و شما نمیتوانید ازجواب دادن به انتقاد و قضاوت در مورد عملکردهایتان با پنهان شدن پشت نادر شانه خالی  کنید.  

 

"شاهکار" تلخ نامه رفقا آذر و علی اشاره به" بیوه مائو" و نقل قول آوردن از نادر در بستر بیماری است. کمترین چیزی که در این مورد میشود گفت این است که این غیر منصفانه ترین برخورد و رفتاری است که میشود با نادر کرد. تبدیل نادر به کسی که حرفهایش را در گوشی به این و آن میگوید، تبدیل نادری که همه ما میدانیم در نقد و ابراز نظر صراحت کامل و مطلق داشت به کسی که در خفا، در گوشی، در گوشه آشپزخانه، در بستر بیماری نگرانیهایش را به این و آن میگوید، بزرگترین لطمه و ضربه ای است که میشود به شخصیت سیاسی و انسانی نادر زد. تعداد زیادی از ما، دوستان و نزدیکان نادر، نگرانیهای نادر در مورد آینده حزب را در روابط شخصی شنیده ایم. آیا مجازیم این نگرانیها را امروز در یک جدل درون حزبی به نفع خودمان مورد سو استفاده قرار دهیم؟ نادر (منصور حکمت) مهمترین نگرانیش را در مورد آینده حزب در جلسه رسمی دفتر سیاسی در بالاترین مرجع این حزب گفت. هر نقل قول دیگری از نادر را من شخصا غیر موثق و من در آوردی میدانم. رفقای عزیز نادر نه مائو بود و نه رجوی، و این حزب هم نه حزب مائو است و نه حزب رجوی و سنتهای آنها. نادر جدی تر از آن بود که اگر برای حزبش وصیت سیاسی داشت آنرا مکتوب نکند و یا در جلسه رسمی نگوید. لطفا برای دفاع از خودتان نادر را تهی نکنید.

 

آیا این تلاشی در جهت مصونیت سیاسی خریدن برای آذر ماجدی نیست؟ این سرمایه گذاری روی رابطه شخصی با نادر نیست؟ نقل قول از نادر آنهم در بستر بیماری!!! رفقای عزیز چه کسی دارد تحریک عواطف میکند و حق السکوت میگیرد؟ نقل قول "رژه اعلیحضرتها" بیشتر از هر کسی مصداق حال آذر و علی است.

 

آذر و علی میتوانند علیه شکایات و انتقاداتی که از آنها شده است تظاهرات راه بیندازند، میتوانند در این تظاهرات عکس منصور حکمت و جملاتی از او را بعنوان پلاکارد با خودتان حمل کنند و شعار بدهند. حتما عده ای در این تظاهرات شرکت خواهند کرد. اما عده بیشتری با دقت نگاه میکنند و بعد از تظاهرات و خوابیدن گرد و خاک ها خواهند گفت خوب حالا دلایل شما برای رد  این انتقادات و اتهامات چیست؟  باور کنید کسی با شعار دادن دنبال من و شما راه نمی افتد. اگر اینطور فکر کرده اید هنوز این حزب و کادرهایش را نشناخته اید. هنوز روش سیاسی منصور حکمت برای جلب انسانها به خود را نشناخته اید.    

 

اما اشاره به یک فاکت را ضروری میدانم.

 

1) در نامه به جلسه ای با حضور حمید تقوایی و هیات دبیران اشاره شده و چنین به نظر میرسد که گویا در آنجا همه چیز گفته شده و انتقادات آذر ماجدی قبول شده است. اين جلسه رسمی با هيات دبيران نبود. جلسه غیر رسمی با دستور" رابطه آذر ماجدی و رهبری حزب  و اینکه گویا فضایی علیه آذر ماجدی در حزب وجود دارد"، بود. و کورش درست به همين دليل در جلسه شرکت نکرد. کورش از حميد خواسته بود که اگر آذر بحثی دارد آن را در جلسه رسمی طرح کند.

 

من در این جلسه حضور داشتم و لازم میدانم در مورد آن اظهار نظر کنم. در این جلسه از اعضا هیات دبیران فقط من، اصغر کریمی و شهلا دانشفر شرکت داشتیم.

فاکتهایی که از طرف آذر ماجدی در این جلسه طرح شد اینها بودند:

 

١) در مراسم بزرگداشت نادر کورش مدرسى از آذر ماجدى تشکر نکرده است.

 

٢) در مراسم بزرگداشت نادر بهرام مدرسى زمانيکه در مورد مجسمه صحبت کرده از آذر ماجدى اسمى نبرده و تشکر نکرده است.

 

٣) در حين تهيه بروشور مربوط به مجسمه، مکالمات تلفنى بين آذر ماجدى و بهروز مدرسى صورت گرفته، که طى آن بهروز مدرسى ظاهرا به آذر توهين کرده است (عين جمله اى که نشانه اين توهين است را يادم نيست).

 

٤) بهرام مدرسى در نوشته اى که در بروشور در مورد پروسه کار و نحوه تهیه مجسمه نوشته است اسم آذر ماجدى را خط زده است (ظاهرا اول چند باراسم آذر را آورده اما بعدا تعداد و موارد آنرا کم کرده است و بخصوص اینکه ابتدا نوشته که: افتخار میکند حزب و آذر ماجدی این کار را به او سپرده اند و بعد نام آذر ماجدی را برمیدارد)

 

اينها مشاهداتی بودند که طبق آن باید نتيجه گرفته میشد که در سطحى از رهبرى حزب دارند چارپايه را از زير پاى آذر ماجدى ميکشند!!

 

از مستدل و مهم بودن و قابل اتکا بودن فاکتهایی مانند اینکه پای تلفن چه صحبتهایی شده، کم تشکر شده و .... که بگذریم، در جلسه آذر ماجدی به خانواده مدرسی و اینکه گویا خانواده مدرسی با او مشکل دارند صحبت کرد که همانجا با اعتراض تند من و تذکر اصغر کریمی روبرو شد. البته آذر توضیح داد که به ما "هشدار" میدهد تا مواظب باشیم در تشکیلات چنین برداشتی نشود (برداشتی که خود ایشان به جلسه داد!!!). من بدلیل اینکه نمیخواستم بیشتراز این در محدوده این مسائل خرد و ریز و شخصی بمانیم این بحث را در جلسه ادامه ندادم و عقب نشینی آذر ماجدی را قبول کردم. اما مکاتبات من و رفیق حمید تقوایی در این مورد و اعتراض من به برگزاری این جلسه با این بحثهای نازل آنهم  در سطح رهبری حزب  موجود است.اگر حمید مشکلی نداشته باشد میتوانم آنرا در اختیار دفتر سیاسی قرار دهم.

 

اما نکته مهم این است که در جلسه به این نتیجه رسید که با این فاکتها نمیشود نشان داد و یا ادعا کرد که علیه آذر ماجدی در حزب فضایی هست.

 

اسناد علنی شده است. اجازه بدهید برویم و بحث سیاسیمان را بکنیم و در کنار آن به شکایات و انتقادات رسیدگی کنیم. این به نفع حزب و جنبشمان است.

 

 

با احترام آذر مدرسی

12 جولای 2004