در حاشیه قرارثریا شهابی و نامه های مریم نمازی و سیاوش دانشور

 

عکس العمل رفقا مریم و سیاوش دانشور به  قرار پیشنهادی  ثریا در مورد رهبری ساز از هر نظر هشدار دهنده

است. این برخوردها نمونه آشکار گروکشی است که تلاش میشود در حزب کمونیست کارگری ایران باب شود.

ثریا بسیار روشن، شفاف و علنی خواستار بازبینی رابطه حزب با رهبری سازمان آزادی زن شده است. هنوز خواست برکناری آذر ماجدی را نکرده است و علاوه بر آن اگر هم چنین تقاضایی را داشته باشد  نه گناه کرده و نه از کنار مشغول «جا انداختن» این امر است. ثریا بسیار روشن از بالاترین مرجع این حزب خواستار رسیدگی به وضعیت سازمان آزادی زن شده است. میتوان با ارزیابی ثریا مخالف بود و نشان داد که بر عکس« ساز»  بطور واقعی موقعیت حزب را تقویت کرده و مسئله برکناری سردبیر نشریه «ساز» نه فقط لطمه ای به این سازمان  و به دنبال آن به حزب نزده است، بلکه موقعیت ساز را تقویت کرده و حزب را چند قدم به پیش برده است. همه اینها مشروع و قابل بحث است. اما « کشف امیال پلید» ثریا آنهم با این جزئیات و «دقتی» که سیاوش دانشور انجام میدهد فقط میتواند قیاس به نفس و نشاندهنده  تمرکز خود نویسنده روی این روش و سبک «مبارزه سیاسی» باشد.

 و در ادامه آن ربط دادن این اتقاد به اختلافات سیاسی فقط میتواند گرو کشی سیاسی اسم بگیرد.

رفیق سیاوش!

 آیا میشود در حزب کمونیست کارگری ایران عضو بود و توطئه گر هم نبود  و از یک رفیق هم بلوکی شما انتقاد کرد؟ آیا میشود عضو شریف این حزب بود و از آذر ماجدی انتقاد کرد و یا به اندازه کافی از ایشان تعریف و تمجید نکرد؟

آیا میشود روشن و رسما از بالاترین مرجع این حزب، مرجعی که جهت اطلاع سیاوش رئیس سازمان آزادی زن را منتصب کرده، خواستار رسیدگی به مشکلی شد که یکماه است حزب را به خود مشغول کرده شد و بیمارگونه آنرا به «اختلافات سیاسی» ربط نداد؟

آیا خواست رسیدگی به وضعیت سازمان آزادی زن و از نظر شما خواست برکناری آذر ماجدی توطئه و کمپین است اما برکناری سردبیر یک نشریه و لیست برکنار شده هایی که رفیق مریم نمازی آنرا تهیه کرده، تلاش برای بلوکه کردن دفتر سیاسی حزب برای دخالت در این مسئله عین اصولیت است؟ ظاهرا حتی بر سر اینکه چه چیزی اصولی است باید بحث کرد!!

رفیق سیاوش!  نسبت دادن هر انتقادی به اختلافات سیاسی و بعد هم کمپین علیه فلانی را باب کردن، تلاش سیستماتیک برای بلوکه کردن مراجع حزبی برای رسیدگی به این انتقادات و شکایات   فقط میتواند گروکشی سیاسی نام بگیرد و نه هیچ چیز دیگر. این هم سنتی شناخته شده در احزاب سیاسی است. سنتی که خوشبختانه در حزب کمونیست کارگری ایران جایی نداشته و ندارد. راستی رفیق سیاوش نامه اخیر حمید تقوایی را در انتقاد به رفقای رهبری سازمان آزادی زن هم دیدید؟ بوی توطئه و کمپین علیه آذر ماجدی از این نامه هم به مشام تان خورد؟

 

 اما یک نکته کوچک در مورد نامه مریم نمازی

جالب است که هرچه بحث برکناری و انتقاد از این کار بیشتر میشود به  لیست رفقایی که مریم نمازی آنها را برکنار کرده اضافه میشود.

ظاهرا مریم اعلام میکند که بدعت گذاری «سیاست برکنار میکنم، برکنار میکنم» در حزب کمونیست کارگری ایران است. اولا دوست دارم بدانم آیا مریم حاضر است لیست این رفقا و حکم برکناریشان را در پلنوم اعلام کند؟

ثانیا بدعت گذاری  چنین سیاستی شاید در احزاب دیگر نشانه فدرت کسی باشد اما برای رفیقی در سطح رهبری حزب کمونیست کارگری ایران نه فقط نقطه قدرت او نیست بلکه نشانه عدم موفقیت او در جلب اعتماد سیاسی کادرهای حزب  در عرصه کاری خودش است.

 

رفقای عزیز با این روشها نمیتوانید مدعی دفاع از حزب و حزبیت و اصول و پرنسیب تا کنونی این حزب و موجودیت امروز آن باشید. مخاطبین تان فهیم ترو سیاسی تر از اینها هستند.

 

با احترام آذر مدرسی  30 جولای 2004