در مورد انتشار اسناد و نامه رفقا کوروش و ايرج به دفتر سياسى رونوشت ليدر حزب رفقا با خسته نباشيد کوروش جان! من تصميم شما مبنى بر دور زدن قرار دفتر سياسى را براى توزيع اسناد درک نميکنم. على القاعده بايد شما پيگيرى ميکرديد که تصميم دفتر سياسى سر وقت انجام شده است يا نه. تصميم شما بلوکه کردن قرار دفتر سياسى است و اين را به احساس مسئوليت تعدادى از رفقا نسبت داده ايد. آيا بقيه غير مسئول اند؟ آيا هر قرار و تصميمى با يک ملاحظه اين و آن رفيق ميتواند به همين ترتيب به تعويق افتد؟ بحث برسر دامنه پخش اسناد نه در ميان کادرها بلکه در ميان اعضا بود و همينطور مطالبى يا گفتارهائى که بقول آذر مدرسى لحن نامناسبى دارند. اينها که شامل مطالب کتبى نميشود. شامل توزيع اسناد کتبى در ميان کادرها نميشود. در مورد بقيه يعنى شفاهى ها هم يا ميتوان پيشنهاد مصطفى و اصغر که احساس مسئوليت کردند را مبنا قرار داد و يا توافق کرد که سلکتيو باشد و سورت شود. اگر حزب، حزب کادرهاست که هست، آنوقت پنهان کردن و در تاريکى نگاهداشتن کادرها از مباحث ارگانهاى رهبرى چه معنى ميتواند جز نفى مبناى حزب داشته باشد؟ بلوک کردن قرار دفتر سياسى، آنهم نه در جلسه رسمى و تجديد نظر کردن جمعى در قرار، بلکه توسط رئيس دفتر سياسى براى من معنى اش اينست که بحث کردن و راى دادن يعنى هيچ. يعنى ضمانت اجرائى ندارد. من مخالف تصميم رفيق کوروش هستم و ميخواهم ثبت شود. قرار ايرج بحث رفيق ايرج و قرار پيشنهادى اش سلب مسئوليت و اختيار از ارگانهاى رهبرى حزب در کنگره و پلنوم حزب است. ميگويد "ارگانهاى انتخابى على القاعده نبايد براى ارگان بالاتر خود تصميم بگيرد"! يعنى تمام تصميمات پلنوم کميته مرکزى بطريق اولى تصميم گيرى براى ارگان بالاتر خود يعنى کنگره است!؟ همينطور تصميمات دفتر سياسى و ليدر و کابينه اش مرتبا حقوق ارگان بالاتر خودش يعنى پلنوم را نفى کرده است! اين ديگر چه نوع استدلالى است؟ به زبان روشنتر يعنى نه دفتر سياسى و نه ليدر حق ندارند اسناد را منتشر کنند. يعنى يک "تخلف تشکيلاتى" ديگر. و همه اينها البته بخاطر منافع و ضررى که ميتواند به حزب بزند توجيه ميشود. نه رفيق ايرج عزيز، برعکس است. چنين تصميماتى است که هيچى از حزب و اتوريته معنوى و سياسى اش باقى نميگذارد. اگر رفيق ايرج توان مقابله با بيرون را ندارد و فکر ميکند حزب کلا فاقد چنين توانى است، اگر رفيق موقعيت حزب را تا اين حد ضعيف ميبيند، اين بحث ديگرى است و لابد از تحليلى معين استنتاج ميشود. اما من فکر ميکنم پلنومى نبايد صورت بگيرد بدون اينکه اسناد بدست کادرها رفته باشد، بدون اينکه کادرها فرصت کافى براى مطالعه اسناد داشته باشند، بدون اينکه امکان طرح سوال و نظرات در فضائى رفيقانه و صميمى وجود داشته باشد، بدون اينکه امکان حضور وسيع و همه جانبه کادرها در پلنوم وجود داشته باشد. دقيقا شرايطى که رفيق ايرج آن را به نفع خودش و بحثهايش ميداند، يعنى بسيج بيشترين کادرها حول مباحث اش. من طرفدار اين هستم. وانگهى کجا ما در بيست و پنج سال گذشته، تصميم انتشار اسناد را به پلنومهاى کميته مرکزى موکول کرديم؟ مورد پلنوم شانزده حزب که مثال خوبى نيست. شما نميتوانيد تصميم درون يک پلنوم را در اوج دعواى سياسى در يک حزب ديگر به سنت حزب کمونيست کارگرى بعد از ١٤ سال تبديل کنيد. در مورد انتشار اسناد بعد از جدائى چه ميگوئيد؟ اسناد بحث با فراريان آوريل چطور؟ آيا اين تصميمات با منطق رفيق ايرج مغاير با منافع حزب بوده است؟ آيا رفيق ايرج دو استاندارد دارد؟ من با قرار ايرج بشدت مخالفم و آن را عليه اختيارات ليدر و ارگانهاى رهبرى حزب از جمله دفتر سياسى ميدانم. تناقض در حرف ايرج يکى دو تا نيست. در جائى ميگويد فقط به اعضاى کميته مرکزى بدهيد و مشاورين نه چون منتخب کنگره نيستند، در جائى ديگر ميگويد اختيار را به پلنوم واگذار کنيم. در پلنوم هم بالاخره کادرها و مشاورين به حرف شما و رفقاى ديگر گوش ميدهند و نهايتا شما که صاحب راى هستيد تصميم ميگيريد. پاسختان به سوال مشاورين که اين بحثها برسر چى هستند و چرا ما خبر نداريم چيست؟ ميگويئد شما منتخب نيستيد؟ رفيق ايرج ما مجاز نيستيم حزب را در تاريکى نگه داريم. ما مجاز نيستيم ديوار بتونى دور ارگانهاى رهبرى و منتخب حزب بکشيم. اين سنت ما نيست. اين تنها راه را براى کار لابيستى و انتقال دلبخواهى تصوير از افراد و محفليسم آماده ميکند. رفيق ايرج که دلسوز حزب است لطفا به سلامت سياسى حزب کمى فکر کند. اگر ما سياست و قرار رفيق ايرج را مبنا قرار دهيم و وضعيت کنونى و شايعه پراکنى در ميان تشکيلات ادامه يابد، حزب را بدست خود فاسد کرده ايم. اتفاقا اين روش است که چيزى از حزب باقى نميگذارد. با احترام، سياوش دانشور ٢٩ ژوئن ٢٠٠٤ --------------------------------------با سلام به رفقا، ذيلا قرارى براى تصويب در نشست حضورى دفتر سياسى همراه با مقدمه اى بعنوان دفاع از قرار و فلسفه آن تقديم ميشود که اميدوارم به تصويب برسد. يک توضيح بر فلسفه پيشنهاد اين قرار در رابطه با چگونگى انتشار اسناد مباحثات درونى در بالاى حزب پيشنهادات مختلفى طرح شده است. در ميان آنها پيشنهاد رفيق مصطفى که رفيق اصغر هم از آن حمايت کرده است يک آلترناتيو است.به نظر من با توجه به اينکه بحث انتشار اسناد، به هر روالى دير يا زود به محملى براى حمله غير قابل کنترل از بيرون به حزب منجر ميشود، و اين دورنماى موجوديت حزب را با خطر جدى روبرو ميکند، تصميم به انتشار يا عدم انتشار اين اسناد و يا سطح پخش آنها را به پلنوم کميته مرکزى احاله دهيم. در برابر اين پيشنهاد استدلالهاى مختلفى ممکن است صورت گيرد: ٭ اين تلاشى براى جلوگيرى از رفتن اختلافات سياسى و نگرانى از نتايج احتمالى براى منافع بلوکى است.در اين رابطه ميخواهم بگويم به نظر من انتشار اسناد تضمينى براى حقانيت يک طرف بحث بدست نخواهد داد، گرچه بعنوان مثال من معتقدم که نظراتى که من نمايندگى ميکنم حقانيت دارد و بيشترين اعضا و کادرهاى حزب را جمع ميکند. و يا رفيق ديگرى ممکن است عينا همين ارزيابى را براى خود داشته باشد. مستقل از هر ارزيابى، من نفس همين اتفاق را بحال موجوديت حزب مضر ميدانم، حتى اگر به تفوق نظر خود مطمئن باشم. اگر اصرار و پافشارى بر اين مبنا باشد که حتما يک بلوک حقانيت خود را اثبات شده فرض کند، در اين صورت جائى براى دسته بندى و انتخاب اسناد نيست، چرا که قبل از شفافيت و گفتن حقيقت منفعت جناحى پشت اين دسته بندى اسناد قرار ميگيرد. بنابراين در چنين صورتى کل اسناد کتبى و شفاهى براى ارائه تصوير کامل بايد در اختيار آن طيفى قرار گيرد که سطح و حدود آن مورد نظر است. و اين نقض غرض است يعنى حزب را به آستانه فروپاشى بردن بخاطر منافع جناحى.( هر جناح يا بلوکى)٭ من واقعا در مورد انتشار بحثهاى درونى در هر سطحى مشکل دارم، کجا و در کدام احزاب چپ و راست چنين سنتى بوده است؟ آيا اسناد درونى حزب کمونيست ايران و مباحثات اساسا شفاهى( کتبى زياد نبودند) جائى انتشار يافتند؟ غير از پلنوم شانزده حزب سابق که آنهم در خود پلنوم تصميم گرفته شد؟ حتى در احزاب راست هم ما شاهد چنين روشى نيستيم. آيا واقعا در حزب بلشويک چنين رسمى بوده است؟ منظورم اسناد مباحثات ارگانهاى رهبرى بعنوان مرجع بازشناسى سياست گرايشات مختلف؟٭ بعلاوه از آنجا که من معتقدم هر سطح از انتشار اسناد، چه کتبى و يا غير آن، در شرايط فعلى حزب را بشدت آسيب پذير ميکند و بويژه با نامه هائى که شاهد لحن آنها هستيم، حزب به آستانه فروپاشى کشيده ميشود، سوال من اين است آيا دفتر سياسى حزب و فراتر از آن بخشى از دفتر سياسى حزب و يا ليدر اختيار و صلاحيت تصويب چنين تصميمى را دارند؟ من هيچ تضمينى نميبينم که در صورت انتشار اسناد مباحثات بالاى حزب در شرايطى که اين حزب معين با اين صف بندى جناحها و گرايشات آن قرار دارد، چيزى از حزب باقى بماند و يا قدرتى براى مقابله با تهاجم بيرون را داشته باشيم. اين را در کليت حزب نمى بينم و بطريق اولى در توان و قدرت هيچ جناح و بلوکى ارزيابى نميکنم. من چنين فکر ميکنم و بنابراين رفتن پاى چنين تصميمى را فقط در صلاحيت ارگان منتخب کنگره يعنى پلنوم کميته مرکزى ميدانم. اين تصميم در مورد سرنوشت حزب است و در صلاحيت دفتر سياسى، ليدر و هيات دبيران و بطريق اولى هيچ اکثريتى از اين ارگانها نيست. راستش من تصور ميکنم که اصل سوال را بايد پلنوم کميته مرکزى مسئولانه و جدى پيش پاى خود بگذارد و به آن پاسخ دهد. آيا پلنوم کميته مرکزى خواهان اين خواهد بود که اسناد در سطح مثلا کادرها هم پخش شود؟ اين را خود پلنوم بايد تصميم بگيرد و ارگانهاى منتخب کميته مرکزى على القاعده نبايد براى ارگان بالاتر خود بتوانند ازپيش تصميم بگيرند و آنرا در مقابل عمل انجام شده قرار دهند. خلاصه کنم من موافق اين هستم که کليه اسناد کتبى و شفاهى تا پلنوم فقط براى اعضاى کميته مرکزى قابل دسترس باشد( مشاورين کميته مرکزى را کنگره انتخاب نکرده است و بنابراين نبايد در اختيار آنها قرار گيرد) در نتيجه قرار پيشنهادى من براى تصويب چنين است: قرار پيشنهادى در مورد دسترسى به اسناد مباحثات ارگانهاى منتخب کميته مرکزى کليه اسناد کتبى و شفاهى مباحثات کميته مرکزى شامل مباحثات همه ارگانهاى منتخب کميته مرکزى( دفتر سياسى، ليدر و هيات دبيران کابينه او) در دسترس اعضا اصلى کميته مرکزى قرار ميگيرد. تصميم براى تعيين سطح ديگرى از کادرهاى حزب براى دسترسى به اين اسناد، را خود پلنوم کميته مرکزى اتخاذ ميکند.ارگانهاى منتخب کميته مرکزى بويژه در اين مورد که به موجوديت حزب گره خورده است، نميتوانند براى ارگان بالاتر خود تصميم گرفته و قرار لازم الاجرا صادر کنند. اين قرار بايد محرمانه و با تاکيد پخش در سطح اعضا اصلى کميته مرکزى حزب تلقى شود. ايرج فرزاد ٢٩ ژوئن ٢٠٠٤ |