ٓٓ هردم از اين باغ برى ميرسد! پاسخى به قرار پيشنهادى و استدلالات رفيق ايرج فرزاد آيا بايد اختلافات سياسى مخفى بماند؟ رفيق ايرج فرزاد نه تنها به اين سوال جواب مثبت ميدهد، بلکه با تئوريهاى رايج در جامعه که بخشى از فرهنگ احزاب غير کمونيستى است ميخواهد ما را ارشاد کند تا اين تئوريها را هضم کنيم.!؟ رفقا از بيش از دو سال قبل، مباحثى در مورد نافرمانى مدنى، دولت موقت و مجلس موسسان، منشور، شورا و بتدريج نحوه به قدرت رسيدن حزب، استراتژى حزب و بحث حزب و قدرت سياسى و انقلاب و غيره و غيره در بالاى حزب وجود دارد، که فقط در سطح دفتر سياسى و بخشا در سطح کميته مرکزى توزيع شده است. از همان روز اول بروز اين اختلافات که نيروى بسيارى از همه ما ميبرد و کارها را با بن بست مواجه ميکرد، بحث اين بود که اين اختلافات سياسى هستند و بايد در سطح کادرها و حتى جامعه مطرح شوند. بهر حال تا امروز اين اتفاق نيفتاده است. در مورد علت مخفى و محرمانه ماندن بحثهاى سياسى نيز طبعا اختلاف نظر وجود دارد. و يکى از استدلالها همين است که رفيق ايرج را باز هم به نقطه صفر رسانده است. ايشان مخالف علنى شدن مباحث سياسى و حتى مخالف اين است که به مشاورين کميته مرکزى و کادرها، اختلافات مهم سياسى داده شود. اين سيستم استدلال در زير چتر دلسوزى براى حزب ميخواهد سنت چپ قديم و احزاب غير کمونيستى را به حزب منصور حکمت تحميل کند. اما امروز که اين اختلافات حزب را با بن بست مواجه کرده و بر همه کارها قفل زده و از طرف ديگر بدليل علنى نشدن مباحثات سياسى و اختلافات جدى در بالاى حزب، زمينه را براى روابط محفلى، پچ پچيسم و خراب کردن فضا فراهم کرده است، نبايد اجازه داد بيشتر از اين سنتهاى حزب کمونيست کارگرى را به چالش بکشند. اين ميدانى است که اگر حزب کمونيست کارگرى به آن تن دهد در اولين قدم سنت منصور حکمت را سلاخى ميکند. رفقا وضع فعلى حزب ناشى از عملکرد اين سنت ميباشد. دو سال صبر و تحمل اين مباحثات و اين استدلالها به اندازه کافى حزب را به عقب برده است. ديگر جايز نيست و کسى نميتواند با قرار تشکيلاتى جلو دهان مرا بگيرد که بحث سياسيم را در نقد امثال رفيق ايرج و رفيق کورش و.... محبوس کنم. اين دوره اى است که بايد با شجاعت و شفافيت تمام در جامعه، در ميدان سياست، در ميان کادرها و اعضاى حزب ايستاد و از مارکس و منصور حکمت دفاع کرد، و سنتهاى آنها را عملى کرد. رفيق ايرج نميتواند يک نمونه از زندگى پر بار و پر پيچ و خم منصور حکمت را به ما نشان دهد که مباحث سياسيش را در هر شرايطى با تاکيد ميگويم در هر شرايطى مخفى نگه داشته باشد. اين سنت ما نيست و نميگذاريم در اين حزب سنتهاى غير کمونيستى جا باز کند. عدم صراحت و عدم شفافيت و علنيت، بحث در پشت درهاى بسته، سنت کمونيستها و به طور مشخص سنت منصور حکمت نبوده است. وقتى ديرتر از دير ميخواهيم بالاخره به کادرها بگوييم، که در بالاى حزب چه خبر است و شايعات و محفل بازيها را کنار بزنيم و در مورد وجود اختلافات، و خود اختلافات کادرهاى حزب را در سرنوشت حزبشان شريک کنيم، رفيق ايرج وارد صحنه ميشود و ميگويد اصلا کى گفته بايد مباحثات سياسى و اختلافات سياسى را علنى کرد؟ عجبا هر دم از اين باغ برى ميرسد. ايشان ميگويند اصلا در هيچ حزب چپ و راستى به کادر و فعال خودشان نگفته اند که آن بالا چه خبر است و ايشان فاکت هم مى آورد که بلشويکها هم اين کار را نکرده اند. و غيره رفيق ايرج اجازه بدهيد که با صراحت تمام به شما و کسانى که مثل شما فکر ميکنند بگويم که اگر مارکس هم گفته (که نگفته) مباحث سياسى را مخفيانه و محفلى پيش ببريد من ميگويم نادرست است. من ميگويم مارکس قرن ٢٠ و٢١ منصور حکمت نشان داد که اين سنت به حال مبارزه طبقاتى به حال سنتهاى کمونيستى به حال حزب کمونيست کارگرى مضر است. رفيق ايرج ممکن است احزاب راست و بورژوايى اين کار را کرده باشند که با محفل بازى و توطئه و فضا سازى و غيره تکليف اختلافات را روشن کرده باشند، و بتدريج به تحريک احساسات عقب مانده، و تنبيه و اخراج دست زده باشند، چرا که نهايتاً مشخص نکردن اختلافات بخواهيم و نخواهيم به همين جا ميرسد. اما سنت حزب کمونيست کارگرى و سنت منصور حکمت در تقابل با و در نقد آنها بوده است. رد صلاحيت ارگانهاى رهبرى در يک چشم بهم زدن! رفيق ايرج پا را از اين هم فراتر نهاده و ميگويد دفتر سياسى حق ندارد در مورد مباحث خود تصميم بگيرد. که آنها را در چه سطحى علنى کند. بماند اينکه دفتر سياسى در مورد علنى کردن مباحث قرار نيز صادر کرده و به اتفاق آرا آنرا تصويب هم کرده است، تا آنجا که به خاطر دارم رفيق ايرج نيز به آن قرار راى داده است. ايرج فرزاد اکنون ميگويد که پلنوم بايد اين اجازه را بدهد. اجازه بدهيد که بگويم رفيق عزيز مثل اينکه سوراخ دعا را گم کرده ايد. شما ها خود پلنوم که از اعضاى کميته مرکزى تشکيل ميشود را دو سال است از وجود اين اختلافات محروم کرده ايد حالا چه اتفاقى افتاده است که به همان آدمها که نامحرم تشخيص ميداديد رجوع ميکنيد براى دفتر سياسى تصميم بگيرند که مباحث نديده و نخوانده را علنى کنند يا نکنند. اين چگونه استدلالى است که در اين حزب ميخواهد جا باز کند. اين پليتيک زدن است. سياست نيست. رفيق ايرج بهتر است با صراحت و صداقت بيشترى حرف بزنيد. رفيق ايرج! شما رفته ايد در پستوى خانه تان چرتکه انداخته ايد که ممکن است در پلنوم با اختلاف يک راى بتوانيد جلوى علنى شدن اين مباحث سياسى را بگيريد، با اتکا به همين يک راى اهداف ديگرتان را دنبال کنيد. من در مقابل ميگويم سنت منصور حکمت در اين حزب قويتر از آنست که يک راى بتواند آن را از پا در بياورد. اين راهش نيست. بهتر است قواعد بازى را رعايت کنيد و از اين بيشتر حزب را دچار مخمصه نکنيد. اين استدلال که دفتر سياسى اجازه ندارد، ليدر اجازه ندارد، رئيس دفتر سياسى اجازه ندارد، بايد به پلنوم بيايد بى پايه و بى خاصيت است. اين وقت خريدن براى علنى نشدن اين مباحث است. کسى که تصميم دارد رهبرى اين حزب را بگيرد با پلتيک نميشود. بايد پلاتفرم و سياست مدون و قابل دفاع داشت. بايد سنت منصور حکمت را مبنا قرار داد. با احترام ---------------٢٩.٦.٢٠٠٤ مينا احدى |