درمورد پخش اسناد

اصغر کريمى

٢٧ جون ٢٠٠٤

به حميد تقوائى و اعضاى دفتر سياسى حزب

ميخواهم از کليت قرار رفيق مصطفى صابر درمورد اسنادى که در ميان کادرهاى حزب بايد توزيع شود دفاع کنم. قرار مصطفى اين است که بجاى پخش کليه اسناد کتبى و شفاهى، کليه مباحث کتبى بعلاوه مباحث کتبى و شفاهى کميته مرکزى و نيز دو سخنرانى نيم ساعته کورش و حميد تقوائى در ميان کادرها توزيع شود. بنظر من اين يک سياست اصولى است.

حتى رفقائى هم که عليه اين قرار نظرشان را نوشته اند اذعان دارند که توزيع همه اسناد شفاهى و کتبى بحال حزب مضر است با اينهمه بنظر من بدلايل غيرواقعى از پذيرفتن پيشنهاد مصطفى خوددارى ميکنند. تا آنجا که من به ياد دارم از ابتدا رفقائى مشخصا رفيق حميد تقوائى پيشنهادى کم و بيش شبيه پيشنهاد امروز مصطفى را طرح کرد اما با مخالفت برخى رفقا و مشخصا رفيق کورش مدرسى مواجه شد. رفيق کورش در پاسخ مصطفى هم نوشته است که پخش همه اسناد مضر است اما بنظر من راه حل معقول مصطفى و قبل تر حميد را نميخواهد بپذيرد و تنها دو راه حل همه يا هيچ را جلو خود قرار ميدهد. توضيحات کورش مطلقا قانع کننده نيست. نامه کورش البته پر از تناقض است. عليه "افشاگرى" موضع ميگيرد اما پاسخش را که ميخوانى متوجه ميشوى که توضيحش در دفاع از پخش همه چيز بخاطر افشاى کسانى است که روى تصميمات "پايبند" نيستند. زيان اين موضع کورش البته فراتر از مساله توزيع کل اسناد است. موضع کورش خواهى نخواهى شخصى کردن اختلافات و کشاندن مساله به افراد است. اين روزها در نامه هاى کورش و همينطور رحمان از اينکه درمورد همه چيز اختلاف عميق سياسى و تئوريک و سبک کارى و غيره داريم صحبت ميشود. اگر ميزان اختلافات اينقدر بنيادى است چرا رفيق کورش مبناى تصميم براى پخش اسناد را بر اسنادى ميگذارد که به زعم او ميتوان با آن روش و منش ديگران را نشان داد. آيا اينهمه اختلافات عميق سياسى و تئوريک قرار است مقدمتا با روش و منش افراد توضيح داده شود؟ آيا اين بدترين شيوه براى توضيح اختلافات سياسى و تئوريک نيست. کسى که فکر ميکند در بالاى حزب اختلافات عميق سياسى و تئوريک و سبک کارى و غيره وجود دارد آيا نبايد از هر موضوعى که بر اين اختلافات سايه مى اندازد اجتناب کند، مانع گل آلود شدن فضا شود و به سهم خود کارى کند که سريعا بحث بر سر گرهگاه هاى اصلى و اختلافات اصلى متمرکز شود؟ آيا منطق حکم نميکند که تمرکز روى هسته اصلى اختلافات سياسى و تئوريک، که بنظر من اختلافات روشى و منشى هم از آن ناشى ميشوند، برده شود؟ و در اين صورت آيا با توزيع صدها ساعت نوار مسائل ريز و درشت و مربوط و نامربوط از هدف دور نميشويم؟

کسى که بطور جدى مخالف افشاگرى باشد بايد با توزيع کل اسناد مخالفت کند چون بيشترين ماتريال را به هر کس که قصد افشاگرى داشته باشد، خواهد داد. توزيع همه اسناد به "افشاگرى" نه تنها پايان نميدهد بلکه خوراک بيشترى ميدهد. کسى از موضع مخالفت با افشاگرى به صرافت توزيع همه اسناد نمى افتد. بهرحال کورش هر نظرى داشته باشد، همه و از جمله خود کورش روى اين نکته متفق القول هستند که پخش همه اسناد بدلايل متعدد بحال حزب مضر است و اگر اينطور است نبايد پخش شود. پخش همه اسناد نوعى گرد و خاک بپا کردن است. نه روشن شدن فضا که گل آلود شدن آن است. توزيع کليه اسناد شفاهى و کتبى در ميان کادرها موضع مسئولانه اى نميتواند باشد. نميدانم رفيق کورش و احيانا رفقاى ديگرى که موافق سياست همه چيز يا هيچ چيز هستند چگونه در پيشگاه حزب و اگر روزى ضرورى بود در مقابل جامعه ميتوانند اصولى بودن و کارساز بودن نظرشان را توضيح دهند.

----------------------------

قرار و توضيح مصطفى در اينجا ضميمه ميشود:

قرار:

تدقيق قرار قبلى مبنى بر دادن اسناد دفتر سياسى به کميته مرکزى، مشاورين و کادرها

از آنجا که قرار دادن همه اسناد کتبى و شفاهى دفتر سياسى ميتواند بر اختلافات پايه اى و سياسى سايه افکند و مسائل فرعى را عمده کند، از آنجا که حجم کل اسناد بسيار زياد است و ميتواند حزب را در خود فرو ببرد، لذا دفتر سياسى منتخبى از بحث ها را که حتى الامکان وجه سياسى اختلافات را بهتر منعکس کند، شامل موارد زير در اختيار ک.م. و مشاورين و کادرهاى حزب قرار ميدهد:

١. تمامى مباحث مکتوب دفتر سياسى؛

٢. از مباحث شفاهى دفتر سياسى دو سخنرانى نيم ساعته کوروش و حميد تقوايى که رئوس اختلافات سياسى را بر ميشمرند؛

٣. همه مباحث کتبى و شفاهى کميته مرکزى (شامل پلنوم ها).

کجاى اين راه باز است؟

مصطفى صابر

به رفيق کوروش مدرسى، رفقاى دفتر سياسى

رونوشت رفيق حميد تقوايى

کوروش عزيز! اينجا ميکوشم حداکثر تلاشم را به خرج دهم تا مگر شما و رفقاى دفتر سياسى را قانع کنم که اسناد را به اين شکل، يعنى دادن همه نوارها و نوشته ها، پخش نکنيم. با موضع رفيق فاتح بهرامى نيز موافق نيستم که (حال به هر دليلى) به اين نتيجه رسيده عليرغم تمايل و موضع اش، در مقابل اين خواست که همه اسناد برود تمکين کند. برعکس من فکر ميکنم که آن وضعيت «يا همه يا هيچ» که منجر به تصويب قرار ناصحيح فعلى شده است ناشى از طرح مواضعى نظير نامه جوابيه شما به من است که متاسفانه کسى احتمالا براى آنکه مبادا متهم به تلاش براى «مخفى نگه داشتن» بحث ها نشود، بطور جدى و تا به آخر با آن مخالفت نکرده است. در برابر اين تمايل ناصحيح و اين انتخاب عجيب و ظاهرا اجتناب ناپذير بين «هيچ يا همه چيز» که آشکارا و حتى به گفته خودتان نتيجه عملى آن به حال حزب مضر است، بايد مصممانه ايستاد. من جدا از شما ميخواهم تجديد نظر کنيد. من نمى فهمم چه چيزى ميتواند ما را در اين دنيا قانع کند به تصميمى گردن بگذاريم که تقريبا همه داريم ميگوييم به زيان حزب است!؟ (از جمله نامه رفيق فاتح شيخ نيز که در آخرين لحظه بدستم رسيد همين را ميگويد.)لذا قبل از گفتن نکاتى در رابطه با مخالفت شما با قرار پيشنهادى من، ميخواهم تقاضا کنم که اگر اسناد قرار است احيانا پيش از جلسه دفتر سياسى و راى گيرى روى قرار من پخش شود، پس لطف کنيد سرنوشت قرار را به جلسه موکول نکنيد. اينرا صرفا جهت محکم کارى ميگويم چرا که از توضيح شما اينطور برداشت کردم که نرفتن اسناد تا جلسه آتى و تصميم گيرى در مورد قرار من فرض است. با اين فرض نه فقط هيچ مخالفتى ندارم که قرار در جلسه طرح و تصميم گيرى شود، که آنرا صحيح تر ميدانم.

اما نکاتى در رابطه با جوابيه شما:- گفته ايد در نگرانى من عميقا شريک هستيد و «عواقب اين تصميم حتى مخرب تر از آن است که مصطفى فکر ميکند.» خوب، رفيقى که فکر ميکند پخش همه اسناد حتى مخرب تر از آنست که من فکر ميکنم، بايد صدبار بيشتر از مصطفى با قرار پيشنهادى او موافق باشد! - شما ميگوييد در يک انتخاب بين «بد و بدتر» گرفتار آمده ايد و ظاهرا «بد» را انتخاب کرده ايد. به نظر من شما انتخاب خوب (يعنى پيشنهاداتى نظير قرار مرا) کلا کنار گذاشته ايد و بد و بدتر را مقابل خودتان گذاشته ايد. اين بصراحت در جوابيه شما هست. در عين حال فکر ميکنيد «راه باز است» و پيشنهاد معينى مطرح ميکنيد. من با پيشنهادات شما موافقم و فکر ميکنم همه آنها را بايد عملى کنيم. ولى شما چرا اين پيشنهادات را (طرح اثباتى اختلافات، انتشار نشريه و بولتن مباحثات، سمينارها و غيره را) در مقابل پخش اسناد بطور کلى قرار ميدهيد؟ اينها که از يک جنس نيستند. دو اقدام متفاوت و ضرورى براى طرح شفاف تر اختلافات هستند. نمى توانند آلترناتيو هم باشند. بهر حال بايد اسناد را به کميته مرکزى و مشاورين و کادرها داد. در واقع مکمل تصريح نشده «راه باز» شما اين است که هيچ سندى نرود. اگر غير اين است مرا روشن کنيد. وگرنه خودتان هم ميدانيد که رفتن همه بحث ها به پيشنهادات شما (که من اينجا با عبارت «راه باز» به آن اشاره ميکنم) لطمه ميزند. من با راه باز شما هيچ مخالفتى ندارم با مکمل پوشيده آن اختلاف دارم.- اين موضع «همه يا هيچ» جوابيه تان را چگونه ميتوانيد توضيح دهيد که بخاطر دفاع از «کسى که از جانب يک بلوک مانع انتشار اسناد معرفى شده است» حاضر شديد مخاطراتى را براى حزب مهيا کنيد که از مصطفى هم بهتر ميدانيد چقدر مخرب است. آيا نفع حزب ايجاب نمى کند که شما فعلا به پخش منتخبى از اسناد رضايت دهيد؟ آيا منتخبى از اسناد بهتر از همه اسناد در خدمت «راه باز» شما نيست؟ آيا منتخب بيشتر «اثباتى» است يا کل اسناد؟ دستکم پيشنهاد پخش منتخب اسناد در مقابل پخش همه اسناد نبايد حکم «بد» را براى شما ايفاء کند و به اين بد رضايت بدهيد؟ اگر واقعا فکر ميکنيد که قصد از انتشار اسناد «افشاگرى» است (که من اينطور فکر نمى کنم) چرا لااقل اين «افشاگرى» را محدودتر نمى کنيد؟ آيا شما هم ميخواهيد در عوض طرف مقابل را «افشاء» کنيد؟ چرا انتشار مباحث سياسى دفتر سياسى (و نه همه مباحث) افشاگرى است ولى انتشار کل اسناد افشاگرى نيست؟ حتى اگر منطق خود شما هم بپذيريم باز دچار تناقض ميشويم و براى مقابله با بد («افشاگرى»)، بدتر را انتخاب ميکنيم!- ميگوييد هر سازشى فردا دوباره به موضوع کشمکش و پاپوش دوزى تبديل ميشود. خوب آيا «راه باز» پيشنهادى شما متضمن سازش نيست، سازش بر سر اينکه اسناد مباحثات را ندهيم و بطور اثباتى بحث کنيم؟ آيا ميشود سازش کرد يا نه؟ اگر ميشود چرا سر اينکه منتخبى از مباحث را بدهيم و حزب را با کوهى مطلب و نوار بدرون خودش نبريم سازش نکنيم؟ ممکن است بگويى خوب اگر سازش ميشود کرد چرا بر سر «راه باز» شما سازش نکنيم؟ من راستش فکر نمى کنم الان بشود سر اينکه هيچ سندى را ندهيم سازش کرد. درست هم نيست. بايد اسناد مباحث را به رفقاى ک.م و کادرها داد. ولى ميشود سر اينکه چه چيز را بدهيم و چه چيز را ندهيم توافق کنيم. حتى ميشود هر طرف بحث ليستى را فکر ميکند بايد براى رفقا برود را مشخص کند. (يعنى اسنادى که ميرود مجموعه اى از تقاضاى هر دو طرف بحث باشد.) حتى اين حالت از تصميم فعلى بهتر است. مثلا فکر نمى کنم هيچ طرف آن جلسه کذايى دفتر سياسى بعد از کنگره را در ليست خود وارد کند. ميخواهم بگويم کورش جان سر يا همه يا هيچ نمى شود و نبايد سازش کرد. ولى ميشود در مورد «اسناد منتخب» توافق کرد.- ميگوييد که اختلافات سبک کارى و غيره و غيره هست. و اينکه تعيين اختلافات خود موضوع اختلاف است. اما اين بدنه کادرى حزب که بدرست ميگوييد بايد به آن اتکاء کنيم اولين سوالش از من و شما اين نيست که شما رفقا نمى توانستيد بگوييد اختلافات اساسى چيست؟ مهمترين ها چيست؟ اختلافات سياسى تان کدام است؟ آيا واقعا گذاشتن يک جلسه و تعيين ليستى از مباحث مورد نظر دو طرف سخت تر و غير قابل تحمل تر است يا پخش کل اسناد و مخاطرات احتمالى ناشى از آن؟

در پايان يک نکته هم در باره مخالفت رفيق محسن بگويم. موضع او على الاصول درست و ايده آل است. و منهم خيلى دلم ميخواهد هرچه زودتر به آنجايى که او ميگويد برسيم و حتما بايد برسيم. ولى فعلا صحبت بر سر وضعيت معين حزب است. پخش همه اسناد در اوضاع فعلى حزب کمکى نمى کند. اتفاقى که عملا هم خواهد افتاد اين است که فى الواقع هيچکس حوصله و فرصت گوش دادن به همه اين نوارها را نخواهد داشت. اتفاقى که خواهد افتاد اينست که بحث ها روى چند نکته گرهى متمرکز خواهد شد. براى من عجيب است اگر کسى از موضع خودش نداند اين نکات گرهى کدام است. خوب اگر هرکسى ميداند روى چه بايد انگشت بگذارد از همين حالا اين کار را بکند. بحث من اين است که اين پروسه خودبخودى و پر درد و رنجى که در عمل اتفاق خواهد افتاد را ميتوان از پيش حدس زد و آگاهانه به استبقال آن رفت و اين وسط حزب را در اين شرايط حساس سياسى و درونى وارد تکانها و شوک هاى غير ضرروى نکنيم.

من جدا اميدوارم که دفتر سياسى به قرار پيشنهادى من (حال با هر اصلاحات و تدقيق و تکميلى) راى مثبت بدهد.

زنده باد حزب!

با ارادت مصطفى صابر ٢٤ جون ٢٠٠٤