به: دفتر سياسى و کميته مرکزى و مشاورين

رفيق حميد خواهشمنديم که اين نامه و نامه رحمان حسين زاده قبل از پلنوم در اختيار کميته مرکزى و مشاورين قرار داده شود.

از منظر دو شيطان

در پاسخ به اعتراض نامه رحمان حسين زاده

على جوادى - آذر ماجدى

«رژه اعليحضرت ها

در اواخر زمان شاه مد شده بود که به مجرد هر تصادف رانندگى راننده خاطى پياده ميشد و طرف مقابل را به اين متهم ميکرد که به اعليحضرت فحش داده است. اگر سر و کار طرف با ساواک نميافتاد، بهرحال پرداخت خسارت منتفى ميشد.»اين نقل قولى است از منصور حکمت در مورد شيوه بحث جناح راست در جدل هاى حزب کمونيست ايران. اينکه چگونه «تحريک عواطف» و «حق السکوت بگيرى» به شيوه بحث حاکم شده بود. امروز در ميان اختلافات سياسى در حزب کمونيست کارگرى ما متاسفانه شاهد پا گرفتن همين روش هستيم. بازار شکايات به شکلى پوچ و واهى باب شده است. توهين کنندگان، خود، توهين و بى حرمتى کشف و اختراع ميکنند تا فضا مه آلود و خاک آلود شود و توجه از اصل اختلافات بجاى ديگرى معطوف شود. شک نداريم که تا همين جا ماتريال براى چند شکايت ديگر بدست داده ايم! از نظر ما کليه اين شکايات پوچ و بى اساس است. ما اجازه نخواهيم داد که اين روش به روش حاکم در پيشبرد و حل و فصل اختلافات بدل شود. ما اجازه نخواهيم کرد که حزب کمونيست کارگرى محل اينگونه روشها گردد. ما از سنت منصور حکمت در تبيين و حل و فصل اختلافات سياسى دفاع خواهيم کرد. به شکايات باز ميگرديم.

کمپين شيطان سازى مدتى است که کمپين شيطان سازى از تعدادى از اعضاى رهبرى و مشخصا ما (على جوادى و آذر ماجدى) باب شده است. اين کمپين بويژه از مقطع کنگره ٤ متمرکزتر و سيستماتيک تر به پيش رفته است. ديگر حتى شکايت نامه ها و اعتراضيه ها براى هر دو شخص با هم نوشته ميشود. در دومين جلسه دفتر سياسى پس از کنگره اين سياست به روشنى از طرف رحمان حسين زاده، کورش مدرسى و فاتح شيخ مطرح شد، با اعتراض شديد ما و برخى ديگر از رفقا از جمله حميد تقوايى و اصغر کريمى روبرو شد و در مقابل اعتراض شديد، آنها صحبت هاى خود را پس گرفتند (به نوارهاى آن جلسه رجوع شود). ولى در کمپين گسترده بهم ريختن فضاى حزب و منحرف کردن توجه از ماهيت و اصل اختلافات سياسى، و بعنوان پيش درآمد طرح اقدامات براى پلنوم ٢١، اين طرح نافرجام دوباره فعال شده است. شکايت پشت شکايت گرفته ميشود. دو ماه است که رهبرى حزب را درگير اين شکايات پوچ و فضاسازى ها کرده اند. به مکاتبات و اسناد دفتر سياسى رجوع کنيد، مى بينيد که فقط مثنوى هفتاد منى است از شکايت ها و اعتراضات به ما.

جالب است کسانى که بيش از يک سال است به شيطان سازى مشغولند، حق بجانب و زودرنج شده اند، يکى پس از ديگرى بى حرمتى و توهين کشف ميکنند، فرياد وانفسا سر ميدهند که «آى خلايق» بگيريد، «تنيبه کنيد»، به مقدسات توهين شد، «بيکرامتى و بيحرمتى» شد. اين فقط هوچى گرى است. تلاشى براى تحريک عواطف است. حق السکوت گرفتن از کسانى است که مدتهاست اعلام کرده اند، اختلافات ما سياسى است. بايد روشن و علنى شود. بايد کادرهاى حزب در جريان آن قرار گيرند. کسانى که در جلسه رسمى دفتر سياسى جناح مقابل را «عمر ايلخانى زاده و درغگو» ناميدند و کنگره ٤ را نه کنگره انقلاب که کنگره کودتا خواندند. کسانى که استقبال و ابراز احساسات کادرهاى حزب در کنگره از برخى از رهبرى را با عصبانيت به کنسرت شکيرا تشبيه کردند، کسانى که در جلسه رسمى دفتر سياسى جناح مقابل را «بى تمدن» و «عوامفريب» ناميدند، حالا حق بجانب خواهان رعايت اصول شده اند و در مکان وکيل کادرها قرار گرفته اند و از «بى حرمتى و بى کرامتى» شکايت ميکنند. رفقا تلاش تان براى فتح اين بلندى هاى رفيع اخلاقى بيهوده است. نيات و هدفتان ديده ميشود.

سياست يا شکايت

رحمان حسين زاده ميگويد، شکايات احساس آرامش خاطر و امنيت در حزب توليد ميکند. جالب است. صنعت توليد شکايات براه انداخته ايد و ادعا ميکنيد که اين روش به حزب آرامش خاطر ميدهد. فضاى حزب را بهم ريخته ايد و آنرا ايجاد آرامش ميناميد خير رفيق رحمان، اين شکايات نه تلاشى براى ايجاد آرامش در صفوف حزب، بلکه تلاشى براى مغشوش کردن فضاى حزب و مه آلود کردن فضا در زمانى است که اختلافات سياسى بسيار حاد شده است. از نظر خود شکايت کننده نيز نفس اين شکايات چندان مهم نيست. هدف اوليه همان شيطان سازى است. ايجاد فضا است. فضاسازى است تا توجه و تمرکز از اصل اختلاف منحرف شود.

نکته اى در مورد ارجاع تاريخى به مقطع پلنوم ١٦ حزب کمونيست ايران. بعنوان درس آموزى از گذشته، رحمان حسين زاده اشاره ميکند که در آن مقطع جناح چپ از برخى از عناصر راست شکايت کردند. رفيق رحمان صفبندى سياسى با مواضع سياسى تعيين ميشود، نه با شکايت نويسى. خوشبختانه اکنون اين شرايط فراهم شده است که در فضاى باز به مواضع سياسى بپردازيم. در مورد اختلافات سياسى بعدا تبيين خود را از گرايش هاى درون حزب ارائه خواهيم کرد.

سابقه ها

رحمان حسين زاده در اين نوشته در عين حالى که براى ما پرونده سازى ميکند و هشدار ميدهد که نبابد براى رهبرى «ساحت مقدس» تراشيد و خواهان رفع «مصونيت» تشکيلاتى ماست تا بتوان «تنبيهات» تشکيلاتى را در مورد ما اجرا کرد (تمام اين انشاء جالب و جديد است. «مصونيت تشکيلاتى» مقوله اى بديع است و يا بکار بردن مقوله «تنبيه» که اصلا در اصول سازمانى ما جايى ندارد). درباره سابقه خود و مجيد حسينى در صف منصور حکمت با آب و تاب قلمفرسايى کرده است. رفقا جنگ سابقه ها براه نياندازيد. اينهم روشى از نوع «رژه اعليحضرت هاست.» قبلا هم در ميان بحث سياسى، کورش مدرسى در مقابل مصطفى صابر بحث «شما کجا بوده ايد؟» را مطرح کرد. اين روش نخ نماست. براى اطلاع شما بايد بگوييم که در اين جنگ ما، بعنوان کسانى که از همان ابتدا، از مارکسيسم انقلابى تا کمونيسم کارگرى، در صف منصور حکمت مبارزه کرده ايم، مغلوب و مرعوب نمى شويم. ضمنا بگوييم که برخلاف تصور عاميانه گذشته چراغ راه آينده نيست. سابقه افراد لزوما مکان فعلى و آتى شان را تعيين نميکند. مثال بسيار است. ما و شما را بر مبناى حالمان قضاوت خواهند کرد.

شکايات

١- به آذر ماجدى بخاطر استفاده از کلمه «ميرزابنويس» اعتراض شده است. چرا از اين کلمه استفاده شد؟ باين خاطر که بعضى از شکاياتى که در اين مدت به دفترسياسى داده شده است، عملا از افراد گرفته شده است. شکايت اسعد کوشا از على جوادى دقيقا چنين است. به پروسه نوشته شدن اين شکايت اگر نظرى بياندازيد اين مساله ثابت ميشود. اثبات براى انسان غيرجانبدار کار آسانى است. نمونه هاى ديگرى هم هست ولى همين يک نمونه که واقعا اسکاندالى بيش نيست، کافيست.

٢- به على جوادى اعتراض شده است که ظاهرا با ارجاع به تاريخ جدل هاى حزب کمونيست ايران و نام بردن از توهين زشتى که به منصور حکمت شده بود، از قرار خود را با منصور حکمت قياس کرده است. چه گناه بزرگى! آيا اين عمل نيز "جرم سياسى" دارد؟ بگذريم که قصد از ذکر اين مساله نشان دادن روش هاى بکار گرفته شده، بود و نه مقايسه خود با منصور حکمت. در طول تاريخ بسيارى از کمونيستهاى شناخته شده را در ظرفيتهاى مختلف و با روشهاى گوناگونى متهم به اقدامات بسيار زشتى کرده اند. اتهام نامه اسعد کوشا نيز دقيقا در رده چنين اقداماتى قرار دارد.

ولى جا دارد نکته اى گذرا در رابطه با تکفير قياس خود با منصور حکمت بنويسيم. روشى دارد در اين حزب باب ميشود تا منصور حکمت به شخصيتى مقدس ارتقاء داده شود. علائم اش ديده ميشود. اين جاى نگرانى و هشدار دارد. از تبريک تولد منصور حکت تا اعلام اينکه روز تولد منصور حکمت روزى تاريخى است و توقف بحث بمناسبت و به احترام هفته منصور حکمت و اکنون نيز تکفير و تحريک عواطف بخاطر اينکه کسى خود را بر فرض با منصور حکمت مقايسه کرده است. منصور حکمت پيغمبر نبود. او يک متفکر مارکسيست و يک رهبر کمونيست بود. خود او بيش از هرکسى از چنين مقدس سازى هايى منزجر بود. ما فکر ميکنيم که اين مساله بايد بطور جدى در پلنوم کميته مرکزى بحث شود.

بيوه مائو

در اين کمپين شيطان سازى از آذر ماجدى، يک تشابه تاريخى وجود دارد. و تاثر اينجاست که اين تشابه را نه ما و نه امروز کشف نکرده ايم. اين را منصور حکمت در بستر بيمارى بيش از يکبار و در حضور ما و کورش مدرسى با نگرانى بسيار هشدار داد. منصور حکمت هشدار ميداد و ابراز نگرانى ميکرد که در آينده از آذر ماجدى در جدالهاى رهبرى حزب «بيوه مائو» خواهند ساخت. و چه تلخ است که ما اکنون شاهد بوقوع پيوستن اين هشدار و نگرانى منصور حکمت هستيم. کمپين شيطان سازى عليه آذر ماجدى از پلنوم ١٧ آغاز شده است و از کنگره ٤ شدت و حدت بسيار بيشترى يافته است. اين مساله جديد نيست. آذر ماجدى سال گذشته اين مساله را در هيات دبيران با حضور رئيس دفتر سياسى وقت مطرح کرد، جلسه اى که کورش مدرسى حاضر به شرکت در آن نشد.

شکايات به کجا ختم ميشود؟

بلافاصله بعد از کنگره ٤ ليدر حزب به مصاف طلبيده شد. جلسه دفتر سياسى به آشوب کشيده شد. اوضاع وخيم شد و درست قبل از پلنوم ٢٠ نامه مشترک نوشته شد. هنوز جوهر نامه مشترک خشک نشده بود که بازار شکايات و استيضاح ليدر گرم شد. اين شکايات از نظر ما مقدمات استيضاح ليدر در پلنوم است. هدف تشکيلاتى بسيار روشنى دارد. اتفافا آرام سازى هدفش نيست. بهم ريختن هدف اصلى آن است. و ما در مقابل آن خواهيم ايستاد.

يک پيشرفت يک نکته مثبت در نامه رحمان حسين زاده قبول اختلاف سياسى عميق در سطوح سياسى، تشکيلاتى و تئوريک است. ما مدتى است که بر وجود اختلافات پاى فشرده ايم و خواهان طرح علنى آنها و بحث و تبيين آنها بوده ايم. بويژه زمانى که بحث «جنگ قدرت» بعنوان تز توضيح دهنده مسائل در رهبرى حزب در نامه دبير ٢ کورش مدرسى مطرح شد، عنوان کرديم که دليل اصلى اختلافات سياسى است. در آنموقع گفته ميشد که مشتق ششم اين اختلافات به سياست ميرسد. پيشرفت بزرگى است که در نامه رسمى اکنون بر وجود اختلافات سياسى صحه گذاشته ميشود.

در خاتمه. بنظر ما بايد در کنار پيشبرد فعاليت هاى حزبى و انقلابى مان براى سازماندهى و رهبرى انقلابى که در شرف وقوع است، بمنظور حل و فصل اختلافات سياسى و ايجاد انسجام در حزب تمرکز و توجه را به مسائل سياسى و اختلافات سياسى جلب کرد. بايد اين اختلافات را تبيين کرد، آناتومى گرايشات سياسى را ترسيم کرد و کم مشقت ترين راه برون رفت حزب را از موقعيت خطيرى که در آن قرار گرفته است ارائه داد.

زنده باد حزب کمونيست کارگرى!

زنده باد منصور حکمت!

با احترام

على جوادى - آذر ماجدى

٢٧ ژوئن ٢٠٠٤

از رحمان حسين زاده

به رئيس و اعضاى دفتر سياسى

رونوشت ليدر حزب !

موضوع: اعتراض به آذر ماجدى و على جوادى

با سلام در جلسه پالتاکى چهارشنبه شب دفتر سياسى به تاريخ ٢٣-٦-٢٠٠٤ آذر ماجدى و على جوادى در ميان صحبتهايشان نکاتى را مطرح کردند. همانوقت نوبت گرفتم و اما کفايت مذاکره اعلام شد و نتوانستم در جواب آنها اعتراضم را اعلام کنم. اکنون نکاتم را کتبى به اطلاعتان ميرسانم. ١- آذر ماجدى در حاشيه اشاره به وجود اختلافات سياسى گفت "مثل ميرزا بنويس شکايت مينويسيم". اسد گلچينى به سهم خودش همانجا جوابش را داد. من يکى از "ميرزا بنويسهايى" هستم که به همراه اسدگلچينى مشترکا، اتفاقا از آذر ماجدى نزد هيئت دبيران شکايت کرديم. از نظر ما، همانطور که اسد در جلسه هم گفت، آذر ماجدى بدترين نوع توهين را که در يک حزب سياسى (ونه حتى کمونيستى) احتمال مطرح کردنش هست، در جلسه رسمى هيئت دبيران نثار طيفى از کادرها و اعضاى اين حزب کرد، بسيار طبيعى بود همه حاضرين در جلسه عکس العمل نشان دهند، که متاسفانه فقط به من و اسد گلچينى محدود ماند. ما اين شکايت را پيگيرى ميکنيم و اميدواريم هيئت دبيران در اولين فرصت ممکن به آن رسيدگى کند. به بهانه "نظر سياسى و اختلافات سياسى" و "ميرزا بنويس ناميدن" نميشود، عليه شاکيان فضا درست کرد و مانع طرح شکايات و پيگيرى آنها شد. به نظرم اختلافات سياسى عميقى در سطح استراتژى، تاکتيک، روش و منش و سبک کار و تئورى حزب و حزبيت، و به نظرم حتى درک متفاوت از کمونيسم کارگرى به عنوان تئورى، جنبش و تحزب داريم، اينها بخشا مطرح شده و به نظرم در ادامه و اميدوارم در فضاى سالم جوانب مختلف آن مطرح شوند. نکته اينجاست هيچ درجه از اختلافات سياسى موجب نميشود، به بهانه اختلاف سياسى نرمها و استانداردهاى سياسى و تشکيلاتى و يا حرمت و کرامت کادرها و اعضاى اين حزب را خدشه دار کنيم. نظر سياسى و اختلاف سياسى و موقعيت تشکيلاتى و عضو رهبرى بودن قرار نيست مصونيت از پيشى براى هيچکدام از ما ايجاد کند. اتفاقا تا اين لحظه هم چيزى که به پيشبرد مباحث سياسى ما لطمه زده، نقص اصول سياسى و حزبى و توهين و بى حرمتى و کمپينهاى محفلى و شخصى است که بايد به آنها پايان داده شود. طبيعى است در هر حزب و سازمان سياسى در شرايط بروز اختلافات و شکافهاى جدى، اتفاقا برخوردها و روشهاى متفاوت پيش ميايد و حساسيت بيشتر رهبرى به عنوان حافظ اصول و مناسبات تعريف شده را ميطلبد. نفس طرح شکايات به عنوان يکى از اقدامات (وباز تاکيد ميکنم به عنوان يکى از اقدامات) و اينکه حزب مرجع و مکانى داشته باشد که به شکايات و اعتراضات منصفانه رسيدگى کند، آرامش خاطرى به صفوف حزب ميدهد که جلو حق کشيها و بى پرنسيبى ها گرفته ميشود. متاسفانه در اين دوره چنين فونکسيونى در ميان ما عمل نکرده و به همين دليل احساس نا امنى و بدبينى و حق کشى، و پچ پچيسم و محفليسم را دامن زده است. جهت اطلاع، قبلا و تحت رهبرى منصور حکمت در حزب کمونيست ايران هم با اين پديده روبرو شديم. با بروز اختلافات چپ و راست، انواع شکايات مطرح شد و مشخصا از کسانى از رهبرى جناح راست قبل از پلنوم شانزدهم آن حزب، شکايات مطرح شد. منصور حکمت در پلنوم شانزدهم دقيقا اين را مطرح کرد، که موضوع اختلاف سياسى و کيس نقص اصول و بى پرنسيپى از هم جدا است و رهبرى به اين دومى بايد رسيدگى تشکيلاتى و برخورد انظباطى بکند. (رفقاى علاقمند ميتوانند به نوارهاى آن مراجعه کنند). کميته اجرايى وقت آن حزب و در راس آن حميد تقوايى در جريان است که کميسيون تشکيل شد و به شکايات رسيدگى شد و فرد مورد نظر تنبيه شد. در همان دوره در سازمان کردستان آن حزب که من و مجيد حسينى در رهبرى آن بوديم، به شکايات رسيدگى شد و نه تنها کسانى از جناح راست بلکه کسانى از جناح چپ را هم تنبيه تشکيلاتى کرديم. ميخواهم تاکيد کنم اختلاف سياسى را با کيس نقص اصول و پرنسيب و رعايت نکردن موازين و حرمت حزب و انسانها بايد از هم تفکيک کنيم و هر کدام را از مسير درست خود پيش ببريم. ٢- على جوادى در جواب به اشاره مجيد حسينى به شکايات اسعد کوشا از او، با لحن توهين آميزى مسائلى را به ميان کشيد، که توضيحاتى را ضرورى ميکند. ١- على جوادى بيربط به موضوع خود را با منصور حکمت مقايسه کرد و اشاره کرد که زمانى در کردستان به منصور حکمت گفته اند، "منصور نکبت". قبل از هر چيز برايم بسيار آزار دهنده است، شاهد اين هستم، جهت استفاده ناروا، مصلحتى و روز، انسان حاضر شود، جمله ناسزاى ناسيوناليستها و دشمنان کور کمونيسم و منصور حکمت را که بيست سال قبل گفته اند و به فراموشى سپرده شده، دوباره احيا کند. و از آن مهمتر در وسط بحث سياسى و تشکيلاتى که درگير آن هستيم، پاى منصور حکمت را به ميان بکشد، به عنوان مقايسه با شخص خود و عليه کسانى که سراسر زندگى سياسيشان و در انواع تندپيچها در کنار منصور حکمت بوده اند. استناد کردن و نقل قول سياسى آوردن از منصور حکمت يک چيز است و موقعيت خود را با منصور حکمت مقايسه کردن يک چيز ديگر، اين دومى نه تنها روشى به شدت ناسالم، بلکه غيرابژکتيو و نشانه دنياى اتوپيکى است که فرد ميتواند حول موقعيت خود به آن دچار شود. توصيه ام به همه اعضاى رهبرى، و از جمله على جوادى اينست، در وسط مباحثات سياسى و تشکيلاتى که هست، به اين شکل پاى منصور حکمت عزيز همه مان را به ميدان نکشيم. اين حداقل انتظار است که اتوريته و محبوبيت شخصى منصور حکمت نبايد قربانى کشمکشهاى جناحى شود. ٢- انتظار داشتم کسانى که نزديکى سياسى بيشترى با على جوادى دارند، و در مقطع بيست سال قبل بيشتر در جريان بوده اند، به او تذکر ميدادند، از سر بى اطلاعى و بى خبرى همينطور فاکت را پرت نکند. به او يادآور ميشدند، که آن زمان هم آن ناسزا عليه منصور حکمت را در وهله اول امثال حزب دمکرات و ناسيوناليستهاى ديگر دم گرفتند. و دقيقا در دفاع از کمونيسم منصور حکمت، کمونيستهاى متعهد به خط مشى منصور حکمت، در راس مبارزه سياسى و نظامى قرار گرفتند، که پشت حزب دمکرات و امثالهم را به ديوار کوبيدند. حزب دمکرات و ناسيوناليستها را حالى کردند، نميتوانند، به آسانى به جنبش کمونيستى و رهبرى آن بتازند. حاليشان کردند، چنين کارى و ناسزا گويى از جانب آنها ريسک دارد و جواب سخت ميگيرد. و محض اطلاع على جوادى، مجيد حسينى و امثال وى در راس اين مبارزه و تلاشهايى بوده اند که پديده کمونيسم منصور حکمت را از چنين تندپيچها و کشمکشهاى بسيار سخت عبور داده اند و ريشه آن را در جامعه کوبيده اند. در برخورد به چنين تجربه و شخصيتهايى درايت حکم ميکند، با مکث و احتياط بيشتر برخورد کرد. ٣- نکته ديگر اينکه على جوادى اطمينان دارد، که ادعاهاى اسعد کوشا، اتهام است، در اينصورت اين همه برافروختگى او را درک نميکنم. لابد مرجعى اين شکايات را رسيدگى ميکند ودو طرف اظهار نظر خواهند کرد. اين اعتقاد را دارم، در حزب کمونيست کارگرى مرجع ذيصلاح و تعريف شده براى اين موضوع ميتواند منصفانه قضاوت کند. به هر طرفى که خطا کرده باشد، برخورد مناسب خواهد شد. يک نمونه اينکه محمد آسنگران ادعاهاى سنگينى را در رابطه با من مطرح کرده است. در اين رابطه از محمد آسنگران شکايت کرده ام و شخصا با خونسردى منتظر اقدام هيئت دبيران هستم. لابد اگر ادعاهاى او ثابت شود، به من برخورد مناسب خواهد شد. در غير اينصورت او جواب مناسب را خواهد گرفت. ٤- در خاتمه اين را دوباره تاکيد ميکنم، به بهانه اختلافات سياسى نبايد مصونيت تشکيلاتى از پيشى را تئوريزه و يا عملى کرد. اعضاى رهبرى اين حزب آدمهاى زنده سياسى هستيم، صرفنظر از نظر سياسيمان ممکن است خطاى تشکيلاتى هم بکنيم. در حزب کمونيست کارگرى قرار نيست اعضاى رهبرى ساحت مقدسى داشته باشيم، که به آسانى نشود، مورد شکايت قرار بگيريم. چنين موضوعات و شکاياتى در قالب اصولى و درست خود بايد طرح شوند و جواب روشن و بى ابهام و اصولى را بگيرند. در مورد رفقا على جوادى و آذر ماجدى همين اتفاق افتاده است و انتظار اينست اين رفقا با خونسردى به موضوع برخورد کنند و سعى کنند نشان دهند ادعاى شاکيان درست نيست. به نظرم به عنوان رهبرى حزب وظيفه داريم سريعا کانال رسيدگى به اين شکايات را تعيين کنيم، تا موضوع کش پيدا نکند و به نتيجه مناسب برسد و نتيجه را به طرفين و هر سطح از حزب که لازمست اطلاع دهيم.

٢٥-٦-٢٠٠٤