اصغر کريمى

٢٠ فوريه ٢٠٠٤

گيرندگان: رفيق بهرام مدرسى دبير سازمان جوانان کمونيست، اعضاى دفتر سياسى حزب و رفيق حميد تقوائى

پاسخ رفيق بهرام مدرسى واقعا قابل متاسف و در عين حال اعجاب آور بود. نه به اين دليل که ادعاهاى خودش را آشکارا زير سوال برده است بلکه به دليل لحن ناشايست پاسخش و فراتر رفتن از يک بحث رفيقانه و حزبى. در مطلبى که من درمورد رابطه سازمان جوانان و حزب نوشتم کوچکترين اشاره اى به نامه هاى رد و بدل شده ميان بهرام و حميد نکردم. نکات بسيار زيادى داشتم که عامدانه و آگاهانه به آنها نپرداختم. يک دليلش اين بود که نميخواستم در اين زمينه وارد پلميک با رفيق بهرام بشوم و دليل ديگر اين بود که فکر ميکردم لااقل آن جنبه اى که مد نظر من است اساسا بايد در ارگانهاى رهبرى حزب طرح و حل و فصل شود. به اين دليل در مطلبى که نوشتم فقط به دو نکته اساسنامه اى پرداختم که مستقل از آن نامه هاى رد و بدل شده بتوان در هرمرجعى بعنوان بحثى مستقل طرح کرد و نتيجه اى گرفت. نه نيشى در آن مطلب بود نه لحن تندى نه اتهامى نه هيچ چيزى جز بررسى خالص رابطه حقوقى اساسنامه اى سازمان جوانان و حزب. رفيق بهرام همين حد از جدل سياسى را تحمل نکرد. مرا متهم کرد که شمشير در هوا ميچرخانم و بعد ميپرسد اين حمله براى چيست، مرا متهم کرد که اگر از سازمان جوانان نارضايتى دارم چرا از پنجره وارد ميشوم، و بدتر از همه متهم کرد که بدون اينکه نامه هايش به حميد را خوانده باشم در بحث وارد شده ام. اين آخرى اتهام سنگين ترى است دارد تصويرى ميسازد که غيرمسئولانه و چيزهائى مثلا شنيده ام و بدون حتى ارجاع به خود فاکت يعنى نامه هاى بهرام وارد بحث شده ام، بحثى نداشته ام فقط تصميم داشته ام با او مخالفت کنم. به اين ميگويند شيطان سازى. اينها فقط عميقا قابل تاسف است. يکى دارد درمورد رابطه حقوقى اساسنامه اى ميان حزب و سازمان جوانان بحث ميکند و نظرش را ميگويد و ديگرى با اين لحن و اينهمه اتهام و تصويرسازى به او جواب ميدهد! آيا اصولا از نظر رفيق بهرام کسى اجازه دارد که درمورد رابطه حزب و سازمان جوانان اصلا اظهار نظرى بکند و نظرش را بگويد! همينطور که گفتم اين روش توهين آميز جاى تاسف است و بدرد پلميک درون اين حزب نميخورد. واقعا سر آدم سوت ميکشد. بيشتر از اين توضيحى را لازم نميبينم. در پاسخ به ساير استدلالات رفيق بهرام، فقط يک پارگراف از نامه اول بهرام را اينجا اضافه ميکنم تا ناموجه بودن ساير نکات مندرج در پاسخ ايشان هم روشن شود: "سازمان جوانان کمونيست يک سازمان مستقل از حزب است و در نتيجه نشريه جوانان کمونيست هم نشريه رسمى حزب کمونيست کارگرى نيست. سياستهاى ناظر بر اين نشريه را نه رهبرى حزب بلکه رهبرى سازمان جوانان تعيين ميکند. رهبرى حزب قطعا ميتواند و بايد در سياستهاى اين سازمان دخالت کند، انتقاد کند، تصحيح کند، رهنمود بدهد. اما اين رابطه کاملا معنوى است. اين روال تاکنونى رابطه اين سازمان با رهبرى حزب در تمام زمينه ها بوده است."

رفيق بهرام، از اين صريحتر نميتوان گفت که سازمان جوانان کمونيست از حزب مستقل است و رابطه حزب با اين سازمان کاملا معنوى است. اينها را من از نامه مورخ ٢٢ ژانويه شما کپى کرده ام و در مطلبى که در اين مورد نوشتم فقط همين دو نکته را مورد بررسى قرار دادم.

حال به اين تکه از پاسخ شما در تاريخ ١٩ فوريه توجه کنيد:

"آيا رابطه حزب کمونيست کارگرى با سازمان جوانان کمونيست صرفا معنوى است؟"

سوال من اين است که آيا کسى اين ادعا را کرده است؟ جواب من به اين سوال چه از زمانى که مسئوليت سازمان جوانان را عهده دار شده ام و چه در جريان بحثهاى اخيرم با رفيق تقوايى منفى بوده و هست!

رابطه حزب با سازمان جوانان صرفا رابطه اى معنوى نيست!"

با آرزوى موفقيت براى شما

نامه ٢٢ ژانويه شما را در زير ضميمه کرده ام که بار ديگر آنرا مرور کنيد.

--------