از: بهرام مدرسى به: رفيق اصغر کريمى رونوشت: رفقاى دفتر سياسى و رفيق حميد تقوايى تاريخ: ١٩ فوريه ٢٠٠٤ من سعى ميکنم به سوالى که رفيق اصغر در ابتداى نامه خود طرح کرده بپردازم، جواب آنرا بدهم و به نکاتى که از نظر من در خلال اين بحثها بايد به آنها پرداخت اشاره اى بکنم. رفيق اصغر ميپرسد: "آيا رابطه حزب کمونيست کارگرى با سازمان جوانان کمونيست صرفا معنوى است؟" سوال من اين است که آيا کسى اين ادعا را کرده است؟ جواب من به اين سوال چه از زمانى که مسئوليت سازمان جوانان را عهده دار شده ام و چه در جريان بحثهاى اخيرم با رفيق تقوايى منفى بوده و هست! رابطه حزب با سازمان جوانان صرفا رابطه اى معنوى نيست! من سعى کردم به رفيق تقوايى نشان دهم که راه دخالت تشکيلاتى حزب در سازمان جوانان کمونيست چيست؟ و به اصول سازمانى سازمان جوانان اشاره کردم. رفيق اصغر که الان ديگر تقريبا مطمئنم که نامه هاى من را نخوانده است، همان استدلالاتى را که خودم به آنها اشاره کرده ام را مياورد تا ثابت کند که "رابطه سازمان جوانان با حزب صرفا رابطه اى معنوى نيست" و تعجب ميکند که "کسى که اين نکات بديهى را زير سوال ميبرد بعلاوه دارد بى اطلاعى اش را از سبک کار حزب در قبال تشکلهاى غير حزبى نزديک به حزب نشان ميدهد." اينجا تنها با تعجب زياد بايد بپرسم که اين حمله براى چيست؟ چرا؟ رفيق اصغر البته در ادامه به "وابستگى سازمانى" اشاره ميکند و ميگويد: "پس تفاوت رابطه سازمان جوانان با حزب در مقايسه با فدراسيون و سازمان آزادى زن در چيست؟ اين تفاوت دقيقا مربوط به وابستگى سازمانى است نه معنوى. معنوى که تفاوتى را نشان نميدهد. حق رهبرى حزب براى فراخوان دادن کنگره از جنس سازمانى است نه معنوى. من جدا تعجب ميکنم چگونه عليرغم صراحت اصول سازمانى سازمان جوانان کمونيست درمورد وابستگى سازمانى سازمان جوانان به حزب، رفيقى اين رابطه را انکار کند" کسى اين رابطه را انکار کرده است؟؟؟ من به اصول سازمانى سازمان جوانان کمونيست اشاره کرده ام و راه دخالت تشکيلاتى حزب در سازمان جوانان را نشان دادم. جالب است که خود رفيق اصغر به تفاوت سازمان جوانان با مثلا کميته آلمان حزب هم اشاره ميکند: "دقيقا مساله همين جا است که رابطه حزب و سازمان جوانان حزب مثل رابطه حزب و سازمان آزادى زن و يا فدراسيون نيست، همينطور که مثل کميته آلمان هم نيست." ولى نميگويد که اين تفاوت کجاست؟ وابستگى سازمانى از نظر من فرمول من درآوردى است که رفيق اصغر با آن وارد اين بحث ميشود. مگر کميته آلمان حزب وابستگى سازمانى به حزب ندارد؟ تفاوت کجاست؟ جواب من به اين سوال روشن کردن راه دخالت تشکيلاتى حزب در سازمان جوانان است. راهى که در اصول سازمانى به روشنى آمده است. راهى که حزب براى دخالت تشکيلاتى در کميته آلمان براى مثال نبايد برود و لازم هم نيست که برود. رفيق اصغر مدعى است که "موضوع به نظر من با توجه به اسناد کتبى سازمان جوانان روشن است. زير سوال بردن اين موازين روشن واقعا جاى تعجب است. " سوال من اين است که چه کسى اين موازين را زير سوال برده است؟ اين شمشير کشيدن در هوا براى چيست؟ من به اين اصول و به راه دخالت تشکيلاتى حزب اشاره کرده ام چيزى که به اعتراف خودتان در اصول سازمانى آمده است و شما بحث "وابستگى سازمانى" را که اتفاقا در هيچ کجا صحبتى از آن نشده است طرح ميکنيد. چه کسى به اين اصول پايبند است؟ من يا شما؟ تا آنجا که به نکات ديگر رفيق اصغر مربوط ميشود جوابى بيشتر را لازم نميبينم. من متن نامه دومم به رفيق تقوايى را با اميد اينکه رفيق اصغر آنرا بخواند را در پايان ضميمه ميکنم. در خلال اين نامه اما سوالاتى مطرح هستند که اميدوارم رفيق اصغر به آنها جواب دهد. ١- آيا اشکالى در رابطه سياسى و معنوى حزب با سازمان جوانان ميبينيد؟ ميتوانيد آنرا نشان دهيد؟ آيا تقويت حزب را اتفاقا بخاطر عمل سياسى سازمان جوانان کمونيست نمى بينيد؟ ٢- آيا نارضايتى از کار سازمان جوانان داريد؟ چرا آنها را تابحال طرح نکرده ايد؟ چرا از پنجره وارد ميشويد؟ ٣- اين بحث شما قرار است به چه جواب دهد و قرار است سازمان جوانان کمونيست را به کجا ببرد؟ با ارادت بهرام مدرسى |